.
#نوحه در رثای #امام_حسن مجتبی (ع)
........
ز داغ تو من پریشانم
حسن جانم ای حسن جانم
از این ماتم فغان دارم
شرر در دل نهان دارم
ز اندوهت نشان دارم
دو چشم از غم خون فشان دارم
به جان آتش بی کران دارم
چکد آتش از گریبانم
حسن جانم ای حسن جانم
ز خصم دین چها دیدی
گل ماتم ز غم چیدی
تو مهتابی تو خورشیدی
بجز در غم ها نتابیدی
بجز خون از دل نباریدی
ازین غم خون گشته چشمانم
حسن جانم ای حسن جانم
گل زهرا گل یاسین
شدی پرپر ز زهر کین
لبت گلگون دلت خونین
چه کرده با قلب تو گلچین
که شد دل از داغ تو غمگین
ببین از غم غرق توفانم
حسن جانم ای حسن جانم
ooo
محمود تاری "یاسر"✍
#شهادت_امام_حسن
.
.
#نوحه #شور
#امام_رضا (ع)
#سبک_دامن_کشان_رفتی
دور از وطن تنها ، (به غم آشنا شد)۳
کشته ی راه دین ، ز زهر جفا شد
ناله دارد ای وای از غم و غربت
خون می بارد ای وای از غم و غربت
فتاده ام ز تاب و تب کجایی جواد .....
رسیده جان من به لب کجایی جواد .....
بی یاور و یارم ، امان از غریبی
به غیر از اندوه ، نبردم نصیبی
صورت روی خاک حجره می گذارم
دیگر تاب ماندنی به تن ندارم
وقت جدایی آمده کجایی جواد .....
روز رهایی آمده کجایی جواد .....
در لحظه ی آخر ، به شور و به شین است
جان می دهد اما ، به یاد حسین است
ریزد اشک از اندوه حسین زهرا
مانده اکنون به حجره غریب و تنها
گوید کجایی پسرم کجایی جواد .....
بیا که من منتظرم کجایی جواد .....
oooo
#محمود_تاری "یاسر"✍
.
.
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
عالم ز آه ، تیره تر از صبح محشر است
خونِ جگر به دیده آلِ پیمبر است
شهر مدینه گشته عزا خانه وجود
رخت سیاه بر تن زهرا و حیدر است
گفتم چه روی داده که از خاطرم گذشت
امشب شب یتیمی موسی ابن جعفر است
گِریَند بر امام ششم هفت آسمان
در نُه فلک قیامتِ عظمای دیگر است
جسمی که آب شد از جفا زیر خاک رفت
در قلب آب و خاک از این داغ آذر است
خواهی اگر که بوسه زنی بر مزار او
قبرش کنار تربت زهرای اطهر است
آتش زدند خانه او را حرامیان
این اجر خوبی پدر و ارث مادر است
جز تل خاک نیست نشانی از آن مزار
الحق که ننگ آل سعودِ ستمگر است
قامت خمیده، تن شده مانند شمع آب
این شاهد جنایت منصور کافر است
بر او بریز اشک که این گریه نزد حق
با گریه بر حسین ثوابش برابر است
با آنکه بسته است به رویش در بقیع
میثم هماره چشم امیدش به این در است
حاج غلامرضا سازگار✍
.
.
🏷چرا حال دعا کردن نداری
#شهادت_امام_علی(ع)
#شب_بیست_و_یکم
#مورخ_۰۲_۰۲_۱۴۰۱
#کربلایی_مصطفی_مروانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چرا جان صدا کردن نداری
چرا حال دعا کردن نداری
تو مرد خیبری باور ندارم
توان پلک وا کردن نداری
چه میشد سایه ات بر خانه میماند
چه میشد شمع این پروانه میماند
به من بر میخورد اینطور هستی
سرت ای کاش روی شانه میماند
ز چشم بی قرارم سو گرفتی
به فکرم هستی از من رو گرفتی
سرت را باز کرد تیغ اما
چرا یک دست بر پهلو گرفتی
تمام روضه هایم را شمردی
شمردی و مرا گودال بردی
سپردی زینبت را بر حسین و
حسینت را به عباست سپردی
به من گفتی دلت جانکاه زخم است
که با هر ضربه با هر آه زخم است
به من گفتی که عصری روی دست
هزار و نهصد و پنجاه زخم است
مرا با شش برادر میگذاری
ولی با زخم خنجر میگذاری
کنار محسد خود میروی و
مرا با داغ اصغر میگذاری
چرا قهری مگر تقصیر دارم
به جایت بر کفن زنجیر دارم
کف آبی فقط خوردم عزیزم
بیا از نیزه پایین شیر دارم
دلم میل دو ابروی تو دارپ
ببین شانه ام موی تو دارد
در آغوشم فقط پیراهن تو
لباس تازه ات بوی تو دارد
نمیآید پس از تو خواب ای کاش
که میمردم من بی تاب ای کاش
دوباره شیر آوردم ولی حیف
نمیخوردم پس از تو آب ای کاش
مرا آزار با زنجیر میداد
به من نان خشک با تحقیر میداد
زن شامی دلم سوزاند وقتی
کنارم طفل خود را شیر میداد
لینک فایل صوتی
http://media.bakieh.ir/nava/monajat_ba_khod_1401/shab21/shab21_ramazan_1401%20%286%29.mp3
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
#واحد_سنگین #شهادت_امام_صادق علیه السلام و گریز به کربلا
#واحد #امام_صادق
#نفس_نفس_میزنه
🏴بند اول
نفس نفس میزنه توی کوچه ها
یه پیرمردی که نحیفه پیکرش
وقتی که میخوره زمین بلند میشه
میفته یاد روضه های مادرش
پای برهنه بی عبا،با دست بسته بی عصا
میدوه پشت مرکب و میزنه مادرو صدا
نشسته روی صورتش،گرد و غبار کوچه ها
ناله که میزنه میلرزه زمین زیر پای آقا
از توی خونه بردن،آقامونو شبونه
حرمتشو شکستن،نامردای زمونه
(ای وای آقام،آقام وای)
🏴بند دوم
یه عمره از غم حسین دلش پره
گریه که میکنه میلرزه شونه هاش
حالا که پشت مرکبه و میدوه
میفته یاد زینب و شام بلاش
تداعی میشه روضه ها،یکی یکی واسه آقا
اسارت عمه تو شام و محله ی یهودیا
وامیشه زخم قلبش و،میسوزه آروم بی صدا
تا که لگد میخوره از اون ابن ربیع بی حیا
مدینه شام غم شد،واسه رئیس مکتب
خم شده قامت اون،شبیه قد زینب
(ای وای آقام،آقام وای)
🏴بند سوم
بزور میارنش تو کاخ منصور و
اینجا دیگه آخره روضه خنجره
اینجا سه بار ولی یه بار تو کربلا
شمر لعین میکنه کارو یک سره
سر از بدن میشه جدا،بدن به زیر مرکبا
ای خدا میشه اربا اربا سر میره روی نیزه ها
یه مادری تو قتلگاه،حسین رو میزنه صدا
ای وای من تو خیمه ها ولوله ای میشه بپا
یکی به قصد غارت،پامیذاره تو خیمه
یکی واسه اسارت،پامیذاره تو خیمه
(ای وای حسین،حسین وای)
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇👇