.
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
@emame3vom
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
خوش اومدی تو از سفر بابا
تو رو خدا منو ببر
کجا یهو تو بی خبر بابا
گذاشتی رفتی ...
دیگه تمومه گریه و زاری
تمومه این شبایِ بیداری
آخه نگفتی دختری داری
گذاشتی رفتی ...
نذار بازم بهم جسارت شه
همین لباسِ پاره غارت شه
منو ببر که عمه راحت شه
بابا .. بابایی ..
*هی میگفت عمه دلم برا بابام تنگ شده .. عاقبت اومدن جلو خرابه گفتن چرا سر صداس .. گفتن برید کنار .. کی بود باباشُ میخواست .. یه طشتی رو جلو بچه گذاشتن .. بچه ترسیده .. ناخنها شکسته ..
میگفت عمه من غذا نمیخوام .. آخه تقصیر نداره .. سری که توی تنورِ بویِ نون گرفته .. گفتن مگه باباتُ نمیخوای .. این روپوش کنار بزن .. تا روپوشُ کنار زد .. یه مرتبه بچه بغض کرد ... عمه این بابای منه ..!!
بابا همیشه دخترت رو بغل میگرفتی ، حالا باید من بغلت کنم .. بابا ببخش دستام توان نداره ..آخه از رو ناقه افتادم .. شروع کرد موهای بابا رو با پنجه هاش شونه کردن .. نگاه به لب و دندون بابا کرد .. ارباب مقاتل میگه اینقدر با مشت به دهنش زد ..
دختری که از کربلا تا شام بهانۀ بابا رو گرفته .. یه وقت دیدن دیگه صداش نمیآد .. سر یه طرف .. این دختر یه طرف .. هر چی زینب سلام الله علیها میگفت : رقیه ..!! بابات اومده ...
مگه نمیگفتی دلم برای بابا تنگ شده .. همچین که دستشُ آورد بالا دید جون نداره .. دید دستهاش سرد شده .. گفت زن ها بیایید .. باباش اومد بردش ...*
.
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#اربعین
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅ @emame3vom
.
Babolharam banifateme-98-3-3.mp3
4.36M
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
#امام_سجاد
👈🏼👈🏼 خطبهی امام سجاد علیهالسلام در شام:
"ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است:
به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را.
🔸و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، و امام حسن و حسین (علیهماالسلام) دو فرزند بزرگوار رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را از ما قرار داد.
🔸(با این معرفی کوتاه) هر کس مرا شناخت که شناخت، و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران و خاندانم خود را به آنان میشناسانم.
🔸ای مردم! من فرزند مکه و منایم.
من فرزند زمزم و صفایم.
من فرزند کسی هستم که حجرالاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود.
من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم.
من فرزند بهترین حج گزاران و تلبیه گویان هستم.
من فرزند آنم که بر براق سوار شد.
من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد.
من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب الهی و نزدیکترین جایگاه مقام باری تعالی رسید.
🔸من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد. من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد.
من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم.
من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.
من پسر آن کسی هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه میرزمید.
و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید.
🔸من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگانم.
🔸من فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم. من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یاری کرد.
من فرزند آنم که از حریم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد.
من فرزند بهترین قریشم.
🔸من پسر اولین کسی هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت.
من پسر اول سبقت گیرندهای در ایمان و شکننده کمر متجاوزان و از میان برنده مشرکانم.
من فرزند آنم که به مثابه تیری از تیرهای خدا برای منافقان و زبان حکمت عباد خداوند و یاری کننده دین خدا و ولی امر او، و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهی بود. او جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحی، راضی به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزهدار، پاکیزه از هر آلودگی و بسیار نماز میخواند.
🔸 او رشته نسل دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه گروههای کفر را از هم پاشید.
او دارای قلبی ثابت و قوی و ارادهای محکم و استوار و عزمی راسخ بود وهمانند شیری شجاع که وقتی نیزهها در جنگ به هم در میآمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراکنده میساخت.
او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است که مکی و مدنی و خیفی و عقبی و بدری و احدی و شجری و مهاجری است، که در همه این صحنهها حضور داشت.
🔸 او سید عرب است و شیر میدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسین.
آری او، همان او (که این صفات و ویژگیهای ارزنده مختص اوست) جدم علی بن ابی طالب است.
🔸 آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهانم.
من فرزند حسین شهید کربلایم.
@emame3vom
من فرزند علی مرتضی و فرزند محمد مصطفی و پسر فاطمه زهرایم.
و فرزند خدیجه کبرایم.
من فرزند سدرة المنتهی و شجره طوبایم.
من فرزند آنم که در خون آغشته شد، و پسر آنم که پریان در ماتم او گریستند.
و من فرزند آنم که پرندگان در ماتم او شیون کردند.
و آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد که شیون مردم به گریه بلند شد!
🔸 یزید نگران شد و برای آنکه مبادا انقلابی صورت پذیرد به مؤذن دستور داد تا اذان گوید تا بلکه امام سجاد علیهالسلام را به این نیرنگ ساکت کند!!
مؤذن برخاست و اذان را آغاز کرد. همین که گفت: الله اکبر،
امام سجاد علیه السلام فرمود: چیزی بزرگتر از خداوند وجود ندارد.
و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام علیهالسلام فرمود: موی و پوست و گوشت و خونم به یکتایی خدا گواهی میدهد.
و هنگامی که گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام علیهالسلام بجانب یزید روی کرد وفرمود: این محمد که نامش برده شد، آیا جد من است و یا جد تو؟! اگر ادعا کنی که جد توست پس دروغ گفتی وکافر شدی، و اگر جد من است چرا خاندان اورا کشتی وآنان را از دم شمشیر گذراندی؟!
سپس مؤذن بقیه اذان را گفت ویزید پیش آمد ونمازظهر را خواند.
📚بحارالأنوار،ج۴۵ص۱۳۸
🆔 @emame3vom
6992056_591.mp3
3.26M
❤️ #مداحی #اربعین #کربلا
🎤 سید مجید بنی فاطمه
💠 نوحه شور دلتنگی یعنی حال من
متن نوحه وقتی دلتنگم نمیشه برم مجید بنی فاطمه
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
وقتی دلتنگم نمیشه برم؛ من آروم میشم با عکس حرم ●♪♫
قلبم محتاجه یه جرعه نفس؛ من باشم با تو ●♪♫
همین، منو بس… ●♪♫
دلتنگی یعنی حالِ من؛ دلتنگی شد وبالِ من ●♪♫
دلتنگی سخته؛ واسه اون که هوایی میشه ●♪♫
بیتابی یعنی گریه هام؛ بیتابی بغض تو صدام ●♪♫
بیتابی؛ یعنی نوکرت کربلایی میشه ●♪♫
حرم حرم حرم… من و اشک و آه! ●♪♫
حرم حرم حرم… من و خیمه گاه… ●♪♫
حرم حرم حرم… من و قتلگاه… ●♪♫
وقتی دلتنگم نمیشه برم؛ من آروم میشم با عکس حرم ●♪♫
قلبم محتاجه یه جرعه نفس؛ من باشم با تو ●♪♫
همین، منو بس… ●♪♫
دلتنگی یعنی حالِ من؛ دلتنگی شد وبالِ من ●♪♫
دلتنگی سخته؛ واسه اون که هوایی میشه ●♪♫
بیتابی یعنی گریه هام؛ بیتابی بغض تو صدام ●♪♫
بیتابی؛ یعنی نوکرت کربلایی میشه ●♪♫
حرم حرم حرم… من و اشک و آه! ●♪♫
حرم حرم حرم… من و خیمه گاه… ●♪♫
حرم حرم حرم… من و قتلگاه… ●♪♫
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
@emame3vom
✅ دل که میگیرد دو چشم تر ...
▶️ سبک #واحد گریزبه حضرت رقیه
#محرم ۱۳۹۸
کربلایی مجتبی رمضانی
دل که میگیرد دو چشم تر به دادم میرسد
در زمان فقر این گوهر به دادم میرسد
وسع کم هرگز برای ما فقیران ننگ نیست
دست من خالی که باشد سر به دادم میرسد
دست بردارید مردم از سر من چون که من
دلبری دارم که او بهتر به دادم میرسد
من سراغ هر کسی رفتم دلم را زد شکست
غالبا این وقتها مادر به دادم میرسد
فاطمه میلش که باشد وضع بر میگردد و
مرتضی با ظرفی از کوثر به دادم میرسد
حتم دارم قبل حتی حضرت خیر النساء
دختری دردانه در محشر به دادم میرسد
.
#ماه_صفر
#شام
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#مرثیه
#غزل
زود می پیچد به هر سو بوی موی سوخته
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی سوخته
@emame3vom
ردی از سیلی نمی ماند به روی آفتاب
محو میگردد کبودیهای روی سوخته
آبله سر وا کند میسوزد از هر قطره آب
کار آتش میکند آب وضوی سوخته
سعی بیجا میکند وضع گره را کورتر
دست شانه میکند از ریشه موی سوخته
جامه ی آتش گرفته سخت می چسبد به تن
دردسر ساز است دفن و شستشوی سوخته
سوخت لبهایت شبیه موی و رویت نیمه شب
تا گرفتی بوسه ای از آن گلوی سوخته
#محمد_رسولی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#ماه_صفر
#شام
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#مرثیه
#چهارپاره
اینجا بهانه ها خودشان جور می شوند
کافی ست زیر لب پدرت را صدا کنی
کافی ست یک دو بار بگویی گرسنه ام
یا ناله ای به خاطر زنجیر پا کنی
--
اصلا نه، بی بهانه زدن عادت همه ست
حرف گرسنگی نزدم باز هم زدند
دیدم که بر لبان تو می خورد پشت هم
چوب تری که قبل لبت بر سرم زدند
--
آن قدر پیش طفل تو خیرات ریختند
نان های خشک خانه یشان هم تمام شد
امروز هم به نیت تفریح آمدند
عمه کجاست چادر من؟ ازدحام شد
--
صبح و غروب و شام که فرقی نمی کند
ما را خلاصه غالب اوقات می زنند
یک در میان به روی من و عمه می خورد
سنگی که سمت خیمه ی سادات می زنند
-- @emame3vom
از آن شبی که زجر مرا دست عمه داد
لکنت زبان من، نه، مداوا نمی شود
پیر زنی که موی مرا می کشید گفت
زلفی که سوخته گرهش وا نمی شود
--
دستی بکش به زبری رویم که حق دهی
نامرد های شام چه مردانه می زنند
سنگین شده ست گوشم و بهتر که نشنوم
بر روی قیمت اسرا چانه می زنند
#امیرحسین_محمودپور
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
@emame3vom
#شهدا
🛑
گفت: راستی جبهه چطور بود؟
گفتم : تا منظورت چه باشد .🙃
گفت: مثل حالا رقابت بود؟🤔
گفتم : آری.
گفت : در چی؟ 😳
گفتم :در خواندن نماز شب.😊
گفت: حسادت بود؟
گفتم: آری.
گفت: در چی؟ 😮
گفتم: در توفیق شهادت.😇
گفت: جرزنی بود؟ 😳
گفتم: آری.
گفت: برا چی؟
گفتم: برای شرکت در عملیات .😭
گفت: بخور بخور بود؟😏
گفتم: آری .☺
گفت: چی میخوردید؟ 😏
گفتم: تیر و ترکش 🔫
گفت: پنهان کاری بود ؟
گفتم: آری .
گفت: در چی ؟
گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .👞
گفت: دعوا سر پست هم بود؟
گفتم: آری .
گفت: چه پستی؟؟ 🤔
گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .💂
گفت: آوازم می خوندید؟ 🎙
گفتم: آری .
گفت: چه آوازی؟
گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل .
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫
گفتم: آری .
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ 😏
گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب💀☠
گفت: استخر هم می رفتید؟ 💧
گفتم: آری ...
گفت: کجا؟
گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟
گفتم: آری .
گفت: کجا؟
گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه.
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟ 🙄
گفتم: آری
گفت: کی براتون برمی داشت؟😏
گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .😞
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😏😏 گفتم: آری
خندید و گفت: با چی؟
گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔
سکوت کرد و چیزی نگفت...
🌹ياد و خاطره بسیجیان بی نام و بی ادعای دفاع مقدس گرامي باد
|⇦• سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید محمد جوادی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈
@emame3vom
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
بابا ،
یتیمی سخته خدایی نبودت عذابِ
امشب ،
خرابه سرد و حالِ رقیه خرابِ
عزیزِ دلم ، الهی بمیرم برایِ سرت
شبیه ت شدم ، شکسته سر من فدایِ سرت
بابایی حسین ..
بابایی بابایی بابایی حسین ..
_______
اینجا ،
همه شکستن و از غمِ هجرِ تو خسته ن
رفتی ،
اومدن و دو تا دستایِ عمه رو بستن
نبودی بابا ، نبودی چه زجری کشیدیم بابا
نبودی بابا ، چه حرفایی که ما شنیدیم بابا
عزیزِ دلم ، الهی بمیرم برایِ سرت
شبیه ت شدم ، شکسته سر من فدایِ سرت
بابایی حسین ..
بابایی بابایی بابایی حسین ..
______
بابا ،
یتیمی سخته خدایی نبودت عذابِ
امشب ،
خرابه سرد و حالِ رقیه خرابِ
عزیزِ دلم ، الهی بمیرم برایِ سرت
شبیه ت شدم ، شکسته سر من فدایِ سرت
بابایی حسین ..
بابایی بابایی بابایی حسین ..
ابتا یا حسین .. ابتا یا حسین ..
#سید_محمد_جوادی
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#اربعین
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
✅
Babolharam Javadi.mp3
6.51M
|⇦• سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید محمد جوادی
@emame3vom
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
8797252_571.mp3
5.67M
🎧🔻🎧
🎧 #سبک_زمینه👆
🎤کربلایی حنیف #طاهری👌
(دیر اومدی پیر شدم)
#حضرت_رقیه س🏴
#ماه_صفر🏴
♻️ #پیشنهاد_دانلود 💯
╭┅───────┅╮
🎤 @emame3vom 🎤
╰┅───────┅╯
8619026_267.mp3
10.62M
@emame3vom
🎧 #سبک_زمینه 👆
🎤حاج سیدمجید #بنی_فاطمه👌
📝 #متن_نوحه 💯
با همین صورت تب دارم
با تن خسته و بیمارم
تاخود صبح کنارت بابا
بیدارم
باید که انتقامتو بگیرم
ولی نمیتونم اخه اسیرم
میخام مثل عمو واست بمیرم
چی شد مگه دین ندارن
دنیامو ازم گرفتن
خوش بود روزگارم اما
#بابامو_ازم_گرفتن
ـــــــــــــــــ🔸ــــــــــــــــ
راس خونین تو تو طشته
جسم صد پارتم رو دشته
عمه جونم بیا بابایی برگشته
عجب بساط روضه ای علم شد
ویرونه با سر تو محترم شد
تو اومدی خرابه هم حرم شد
با معجر پاره بستم
زخمای زیر گلوتو
با اشک چشام میشورم
خاکستر روی موتو
ـــــــــــــــــ🔸ـــــــــــــــــ
هر چقدر که زمین افتادم
یا اگه صد دفعه جون دادم
زیر و رو کردم این شهر رو با
فریادم
اگه الی الابد بسوزه گوشم
لباس پاره پاره هم بپوشم
علم رو میبرم به روی دوشم
از هر سفری که رفتی
داری رو سرت نشونه
این ها اثر تنوره
این بوسه خیزرونه
#بابامو_ازم_گرفتن
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حضرت_رقیه س🏴
#ماه_صفر🏴
╭┅───────┅╮
🎤 @emame3vom 🎤
╰┅───────┅╯
.
#امام_حسین
#جلسه_هفتگی
#شور
@emame3vom
به پای تو جوونی دادم حسین
زِ کرده ی خودم چه شادم حسین
اجازه دادی که فدات شَم آقا
محبتت نمیره یادم حسین
آقا تورو قسم به مادرت
دستم نذار جداشه از درت
جز تو کسی نداره نوکرت
فدای ناله ی غریب مادرت
... آقام آقام آقام آقام ثارالله ، ابی عبدالله ...
رو فرش روضه هات قدم میزنم
دل از دو دنیا به خدا میکَنم
روزیِ هر هفته شده یا حسین
شمارو تو عرش خدا دیدنم
آقا منم گدای روضه هات
هستم شفا گرفته ی چشات
حتماً همیشه پشتمه دعات
دلم میخواد بشم فدای بچه هات
... آقام آقام آقام آقام ثارالله ، ابی عبدالله ...
من از شما آبرو دارم حسین
نگاهی کن به قلب زارم حسین
حرم ندیده تو نذار جون بدم
جوونم و آرزو دارم حسین
آقا من که یه عمره نوکرم
بد نیست حتی واسه یه بار برم
اونجا که خونه داره دلبرم
نذار که عقده شِه زیارت حرم
... آقام آقام آقام آقام ثارالله ، ابی عبدالله ...
.
Moghadam-13920419[04].mp3
8.97M
▪️به پای تو جوونی دادم حسین▪️
🎤 سبـک : شــور
🗓مراسم : جلسه هفتگی
ShabArbaein1393[03](2).mp3
8.5M
#نوحـه_خوانـے #اربعین
کنار قدم هاے جابر
سوے نینوا رهسپاریم
ستون هاے این جاده را ما
بہ شوق حرم میسپاریمـ
🎤 #میثـم_مطیعی
5cfe70e8afd43015164eea90_4789023958905999327.mp3
3.96M
🏴 یا حسین غریب مادر ... 😢
🎤 کربلایی سید جواد ذاکر
💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج 💚
🔻
─┅═ೋ❅🥀❅ೋ═┅─
❤️ امام #صادق (عليه السلام) فرمود:
🔰« همه دنيا همانند يك #حبّه گردو در برابر امام، #نمايان است و چيزى از آن بر او #پوشيده نيست.
🔶از هر طرف بخواهد در آن تصرف مى كند، آن چنان كه يكى از شما در سفره اى كه در برابرتان گسترده است، از هر طرف بخواهد دست مى برد و از آن بهره مى گيرد. »
🔘 و در حديث ديگرى مى فرمايد: امام هنگامى كه در شكم مادر است مى شنود... و چون به امامت رسيد، خداوند براى او عمودى از نور بر مى افرازد كه به وسيله ى آن، اعمال مردم هر شهرى را مى بيند.
♦️ و درباره ى علم حضرت #مهدى (عليه السلام) مى فرمايد:
💠« هنگامى كه امور به دست حضرت صاحب الامر عليه السلام برسد، خداى تبارك و تعالى، هر زمين پستى را براى او بالا مى برد، و هر زمين بلندى را پايين مى آورد تا اين كه همه ى جهان همانند كف دست او، برايش آشكار شود. »
💠 از مجموع اين روايات، پى به عظمت حضرت #مهدى عليه السلام و علم و دانش او مى بريم.
📚 الفبای مهدویت؛ مجتبی تونه ای
─┅═ೋ❅🥀❅ೋ═┅─
#روضه #شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
✨بانوای:
حاج سید مهدی میرداماد
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
سَلامٌ عَلى قَلبِ زَینَبَ الصَّبور وَ لِسانَها الشَّكور
جمع صفات پنج تن یکجاست زینب
تنها اسمی که یه ذره میتونه آرومت کنه همینِ، گرچه امشب، شب طوفان و هیجان و ناله و ضجه است. اما یه ذره باید آروم شی بعد دوباره گُر بگیری، دوباره فریاد بزنی. حالمون امشب حال عمه ی ساداته. امشب بی بی زینب هم گُر می گرفت،داد میزد،ابا عبدالله آرومش می کرد،دو ساعت آروم بود دوباره گریه می کرد...*
جمع صفات پنج تن یکجاست زینب
اثبات ذات مادرش زهراست زینب
نور حقیقت در شب ظلمت فقط اوست
"اِنا هَدیناهُ السَبیلِ" ماست زینب
اورا صداکردم" وَ ما ادراک" گفتند
از بس مقام و رتبه اش بالاست زینب
کیه این خانم؟
زنجیره ی وصل امامت بر امامت
در امتدادِ روز عاشوراست زینب
دارد گره وا میکند از کار عالم
وقت نماز شب اگر تنهاست زینب
اصلاً امشب شبِ ساکت بودن نیست، فردا شب مثل این ساعت همه چی تمومِ. سادات ببخشن، فردا شب مثل امشب،ابی عبدالله لباسشم بُردن، عمامه شو بُردن، کفشاشو بردن، چی بگم دیگه؟ انگشترشو بردن....*
وقتی حسین انا الیه راجعون گفت
مرگ خودش را از خدا مى خواست زینب
از کنار خیمه رد شد دید داداشش داره نجوا می کنه. " یَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِیلٍ" دید صدا، صدای همیشگی نیست. لحن، لحن همیشگی نیست. این ناله ها ناله های همیشگی نیست. فهمید شب آخره. دید داداشش زیر لب داره از مرگ حرف می زنه. رفت تنهایی تو خیمه. مقتل میگه نشست هی زد تو صورت خودش. هنوز هیچ خبری نشده، عاشورا نیومده، آنقدر خودشو زد بیهوش شد. الله اکبر. چندین بار ابا عبدالله اومد خواهر رو به هوش آورد. صدا زد: خواهر دیگه از فردا قافله سالار تویی...*
محکم گره زد معجر خود را از امشب
یعنی علمدار حرم فرداست زینب
من میخوام آروم امشب برات روضه بخونم اما شبِ عاشورا، شبِ آرامش نیست،شبِ اشکِ. سعی کنید امشب اشک داشته باشید. ضجه و ناله همش سر جاش، اما امشب چشم پر اشک بخواهید... امشب شب قدره، شب احیاست. امشب رو ابی عبدالله وقت گرفت بیشتر گریه کنه. امشبُ ابی عبدالله تا صبح تو خیمه ها سجده کرد و دعا کرد.*
عاشقا چشم به هم زدیم شب دهم بازم رسید
مضطرب فردائیم و غصه به دل شرر کشید
سهم همه اشک و غمِ، سهم همه تاب و تبِ
هر نوکری خون به دل و هر عاشقی جون به لبِ
چرا؟...
این آخرین شبیِ که حسین کنار زینبِ
امشب چشا بارونی و تموم دلها مُضطَرِّ
مصیبتا منتظرِ این خواهر و برادرِ
عمه سادات امشبُ سایه روی سر داره
نمی تونه که از حسین دمی نگاشو برداره
صدا زد: داداش! جایی نرو بشین تو خیمه تا من تا صبح تورو نگاه کنم. "وای یاد مدینه افتادم" یه روزی امیرالمومنین صدا زد پیغمبر رو، یا رسول الله! زهرا نگرانه. پیغمبر وارد خانه شد. دخترم نبینم نگرانی، بی بی فرمود: یا رسول الله !یه صحنه ای دیدم از صبح حالم منقلبِ. پیامبر فرمود: چه صحنه ای فاطمه جان؟ بی بی فرمود: بیا بابا خودت از روزنه ی در نگاه کن. پیغمبر نگاه کرد دید حسین یه طرف، زینب یه طرف، هر دو کوچکند، خواهر و برادر دو زانو روبروی هم نشستن فقط تو چشمای هم خیره خیره نگاه می کنند. هیچ کاری نمی کنند. فقط نگاه می کنند. پیغمبر فرمود: دخترم! خُب خواهر و برادرن به هم علاقه دارن این صحنه تو رو چرا اذیت می کنه؟ صدا زد: بابا! این کار هر روز این خواهر و برادرِ. ساعتها می شینن به هم خیره خیره نگاه می کنند. کافیِ حسینم از در بِره بیرون، پشت در منتظرش می مونه زینب. بابا غصه ام مال الان نیست. برا اون روزی نگرانم كه حسینم رو میخوان ازش جدا کنن.حسین...."نگه ندار این صدارو تو سینه ات،صدای سالم نبری خونه امشب.." *
امشب باید شب تا سحر بشینه و دعا کنه
توی قنوت عاشقی همش خدا خدا کنه
فردا باید که مقتل رو از روی تل نگاه کنه
چی می بینه؟
چجوری من از اونا که با نیزه اومدن بگم؟
چجوری من از قتلگاه از دست و پا زدن بگم؟
او می دوید و "چیزی نمونده چند ساعت دیگه... "من می دویدم،او می نشستُ....
سخته برای روضه خون که روضه رو شروع کنه
چه محشری به پا میشه این صبح اگه طلوع کنه
چه خبر میشه فردا؟*
سهم همه اهل حرم میشه فغان و اشک و آه
یه مادری با قد خم میرسه بین قتلگاه
فردا چی می بینه؟
می بینه نور عینشُ به روی خاکا بی پناه
می بینه با سنگ می زنن به سر شاه بی کفن
می بینه خنجر رو روی حنجر شاه بی کفن
او می بریدُ... حسین... ای تشنه لب... حسین،حسین،حسین...عشقِ زینب،حسین.... ای بی کفن،حسین،... عریان بدن، حسین،...ببرمت روضه ی وداع، امشب حرف از گودال نزنم....*
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
⬅️ ادامه
#روضه_شب_عاشورا
✨بانوای:
حاج سید مهدی میرداماد
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
كجا داری میری؟
انگار می خوای راس راسی از خواهر جدا بشی
كجا داری میری؟
بدون خواهرت می خوای بری فدا بشی
كجا داری میری؟
تنهام بذاری و عزیزِ نیزه ها بشی
پشت سرت برادر،از نفس افتاد خواهر
وایسا می خوام ببوسم،گلوتُ جای مادر
آروم آروم برو
بذار تنت كنم داداش دستباف مادرم
بذار بفهمم كه قرارِ چی بیاد سرم
داداش!
برا چی محكم میزنی گره به معجرم؟
تو شاهد ِ اشكمی،باخبر از دردمی
دعا بكن خواهرُ نبینه نامحرمی
دیگه کم کم لحن زینب داره عوض میشه
اگه میشه نرو،دلم نمیخواد جلو چشای مادرت
اگه میشه نرو، دلم نمی خواد دربیاد صدای حنجرت
الهی هیچ پنجه ای، سراغ گیسو نیاد..
الهی هیچ نیزه ای، سراغ پهلو نیاد
با خواهر وداع کرد. چندین بار وداع کرد. از هفت تا وداع تا ده تا وداع... با اهل حرم یه جور وداع کرد، با زنها یه جور وداع کرد، تو خیمه دارالحرب با شهدا یه جور وداع کرد، با کشته ها یه جور وداع کرد، با زینبش یه جور خاص وداع کرد، با زین العابدین یه جوری وداع کرد جیگر رو کباب می کنه. اومد تو خیمه ی امام سجاد تنهایی با پسرش نشست. امام سجاد دید از حلقه های زره داره خون میاد. باباشو تا حالا تو این وضع ندیده بود. صدا زد: بابا! این چه حالیِ؟ مگه داداش اکبرم نیست؟ ابی عبدالله گفت: داداشت رفت. مگه داداشای عمو عباس نیستن؟ اونا هم رفتن. زهیر رفت، بُریر رفت، همه همه رفتن. گفت: علی جان! خیالتو راحت کنم، عباسم رفت. داداش اصغرتم رفت. غیر منو تو مَردی تو خیمه ها نمونده. امام سجاد تکیه داد به ستون خیمه، گفت: بابا! من هستم. گفت: بشین عزیزم. تو امام بعد از منی. با زین العابدین وداع کرد حرفای آخر رو زد. اما من روضه ی امشبم یه وداع دیگه است. همه وداع هارو انجام داد، سوار ذوالجناح شد، "روضه ام عاطفیِ. دیگه حرف از نیزه و خنجر نمی زنم... اونایی که عاطفی بلدن گریه کنن" یهو دید ذوالجناح حرکت نمی کنه. نگاه کرد دید سکینه دستای اسبو بغل کرده. بیا پایین بابا. بیا باهات کار دارم. با همه وداع کردی با دخترت وداع نکردی...*
اگر نازی کند دختر، خریدارش پدر باشد
بزرگی کن ببوس این دختر کوچکتر خود را
بابا رو از اسب آورد پایین. نشست تو بغلش... بابا یادته؟ "دختر داری یا نه؟ دیدی وقتی زبون وا می کنه شیرین زبونی می کنه دلتو می بره؟ خبر داشت چه خبر شده" بابا یادته تو راه که میومدیم خبر شهادت مسلمو دادن، دخترشُ رو پات نشوندی؟ "از اون موقع این دختر یادش بود، تو ذهنش بود." بابا نوازشش کردی بغلش کردی گفتی من دایی تَم من سایه سرتَم. من کنارتم من همه جا باهاتم غصه نخوری تنها نیستی. زینب هست من هستم...بابا داری میری مارو به کی می سپُری؟ یه جوری داری میری می دونم دیگه برنمی گردی بابا! "یه حرفی زد صدای گریه ی حسین رو بلند کرد. یکی از اون جاهایی که نوشتن بلند گریه کرد "وَ غُشِیَ عَلَیهِم"اینجاست که انقدر گریه کرد که از حال رفت" صدا زد" بابا! ز دورادور می دیدم... بابا یه صحنه ای دیدم سوال دارم. من تا حالا بدرقه زیاد دیدم. آدم کسی رو می خواد بدرقه کنه پیشونیش رو می بوسه، صورتش رو می بوسه، چونه شو می بوسه، بابا اولین بارمه می بینم زیر گلوی کسی رو میخواد ببوسن. عمه م چرا زیر گلوتو بوسید؟ ابی عبدالله بغلش کرد. "لاتحرقی قلبی بدمئک حسرتا" ایقدر منو آتیش نزن دخترم بذار برم. با هم گریه کردن. بغلش کرد نوازشش کرد آرومش کرد. "آماده ای یا نه؟ یه ناله عاشورایی... قول دادم خیلی اذیتت نکنم" اینجا بابا دختر رو بغل کرد. هر دیدی یه بازدیدی داره. هر رفتی یه آمدی داره. ساعتی بعد همین دختر اومد تو گودال قتلگاه. دید عمه اش یه بدن پاره پاره رو بغل کرده. این بدنِ کیه؟ فرمود دخترم این بدن بابات حسینِ. خودشو انداخت رو بدن. ای حسین... لااله الا الله. یه دختر روی بدن باباش بیفته، بهانه بگیره و گریه کنه چه می کنن؟ شما چه می کنید؟ چجوری بغلش می کنید؟ میان نوازشش میدن، میان بغلش می کنن، بوسش می کنن... من نمیگم عبارت مقتله. نمی دونم جرأت دارم معنا کنم؟ شب عاشوراست. سکینه بابارو بغل کرد."فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب" عرب های نامحرم دورش حلقه زدن. "فجروها عن جسد ابیها ..." یکی معجر رو میکشه. یکی لباساشو میکشه. یکی موهارو میکشه. یکی تازیانه می زنه. دستاشو گذاشت رو سرش. بابا پاشو ببین. پاشو عمه مو کشتن. زینب اومد جلو گفت: نزنیدش این امانت حسینِ... نانجیبا با سیلی تو صورت زینب زدن. ای حسین...
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
a8492391c9ddd68c94ad227acb81d10bdbb100d5.mp3
8.36M
#روضه_شب_عاشورا
✨بانوای:
حاج سید مهدی میرداماد
seyyed-o-mola-hossein.mp3
3.8M
🎧🔸🎧
🎧 #سبک_زمینه👆
🎤حاج میثم #مطیعی👌
(سیدومولاحسین)
📝 #متن_نوحه 👇
سیدومولاحسین ارام دلهاحسین
زمزمه عاشقان، یاحسین و یاحسین
ندارم غیر تو فکر و خیالی
بنفسی انت و اهلی و مالی
روضه های مقتل را، مثل باران می گرییم
در غم تو اين شبها، با شهیدان می گرییم
اشک ما مرثیه خوان فرات است
مولای ما قتیل العبرات است
با ولایت می مانیم، شور ما از عاشوراست
ای عاشقان بسم الله، راه قدس از کربلاست
تنها نگذارم در میدان، ولی را
مولايم رهبرم سِيد علی را
كل يوم عاشورا، كل ارض كربلا
وارث خون حسين، مهدي زهرا بيا
يار مظلومان كي ميرسي از راه
العجل العجل يا حجةَ الله
#امام_حسین ع🏴
#حماسی🏴
╭┅───────┅╮
🎤 @emame3vom 🎤
╰┅───────┅╯
babolharam _ Abasi.mp3
3.91M
⇦🕊سینه زنی زمینه زیبا _ ویژۀ ایام محرم و صفر _ حاج امیر عباسی ↯
ندارم غیر تو فکر و خیالی
┄┅═══••↭••═══┅┄