eitaa logo
امام حسین ع
18.9هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
⬅️ ادامه ✨بانوای: حاج سید مهدی میرداماد •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• كجا داری میری؟ انگار می خوای راس راسی از خواهر جدا بشی كجا داری میری؟ بدون خواهرت می خوای بری فدا بشی كجا داری میری؟ تنهام بذاری و عزیزِ نیزه ها بشی پشت سرت برادر،از نفس افتاد خواهر وایسا می خوام ببوسم،گلوتُ جای مادر آروم آروم برو بذار تنت كنم داداش دستباف مادرم بذار بفهمم كه قرارِ چی بیاد سرم  داداش! برا چی محكم میزنی گره به معجرم؟ تو شاهد ِ اشكمی،باخبر از دردمی دعا بكن خواهرُ نبینه نامحرمی دیگه کم کم لحن زینب داره عوض میشه   اگه میشه نرو،دلم نمیخواد جلو چشای مادرت اگه میشه نرو، دلم نمی خواد دربیاد صدای حنجرت الهی هیچ پنجه ای، سراغ گیسو نیاد.. الهی هیچ نیزه ای، سراغ پهلو نیاد  با خواهر وداع کرد. چندین بار وداع کرد. از هفت تا وداع تا ده تا وداع... با اهل حرم یه جور وداع کرد، با زنها یه جور وداع کرد، تو خیمه دارالحرب با شهدا یه جور وداع کرد، با کشته ها یه جور وداع کرد، با زینبش یه جور خاص وداع کرد، با زین العابدین یه جوری وداع کرد جیگر رو کباب می کنه. اومد تو خیمه ی امام سجاد تنهایی با پسرش نشست. امام سجاد دید از حلقه های زره داره خون میاد. باباشو تا حالا تو این وضع ندیده بود. صدا زد: بابا! این چه حالیِ؟ مگه داداش اکبرم نیست؟ ابی عبدالله گفت: داداشت رفت. مگه داداشای عمو عباس نیستن؟ اونا هم رفتن. زهیر رفت، بُریر رفت، همه همه رفتن. گفت: علی جان! خیالتو راحت کنم، عباسم رفت. داداش اصغرتم رفت. غیر منو تو مَردی تو خیمه ها نمونده. امام سجاد تکیه داد به ستون خیمه، گفت: بابا! من هستم. گفت: بشین عزیزم. تو امام بعد از منی. با زین العابدین وداع کرد حرفای آخر رو زد. اما من روضه ی امشبم یه وداع دیگه است. همه وداع هارو انجام داد، سوار ذوالجناح شد، "روضه ام عاطفیِ. دیگه حرف از نیزه و خنجر نمی زنم... اونایی که عاطفی بلدن گریه کنن" یهو دید ذوالجناح حرکت نمی کنه. نگاه کرد دید سکینه دستای اسبو بغل کرده. بیا پایین بابا. بیا باهات کار دارم. با همه وداع کردی با دخترت وداع نکردی...* اگر نازی کند دختر، خریدارش پدر باشد بزرگی کن ببوس این دختر کوچکتر خود را بابا رو از اسب آورد پایین. نشست تو بغلش... بابا یادته؟ "دختر داری یا نه؟ دیدی وقتی زبون وا می کنه شیرین زبونی می کنه دلتو می بره؟ خبر داشت چه خبر شده" بابا یادته تو راه که میومدیم خبر شهادت مسلمو دادن، دخترشُ رو پات نشوندی؟ "از اون موقع این دختر یادش بود، تو ذهنش بود." بابا نوازشش کردی بغلش کردی گفتی من دایی تَم من سایه سرتَم. من کنارتم من همه جا باهاتم غصه نخوری تنها نیستی. زینب هست من هستم...بابا داری میری مارو به کی می سپُری؟ یه جوری داری میری می دونم دیگه برنمی گردی بابا! "یه حرفی زد صدای گریه ی حسین رو بلند کرد. یکی از اون جاهایی که نوشتن بلند گریه کرد "وَ غُشِیَ عَلَیهِم"اینجاست که انقدر گریه کرد که از حال رفت" صدا زد" بابا! ز دورادور می دیدم... بابا یه صحنه ای دیدم سوال دارم. من تا حالا بدرقه زیاد دیدم. آدم کسی رو می خواد بدرقه کنه پیشونیش رو می بوسه، صورتش رو می بوسه، چونه شو می بوسه، بابا اولین بارمه می بینم زیر گلوی کسی رو میخواد ببوسن. عمه م چرا زیر گلوتو بوسید؟ ابی عبدالله بغلش کرد. "لاتحرقی قلبی بدمئک حسرتا" ایقدر منو آتیش نزن دخترم بذار برم. با هم گریه کردن. بغلش کرد نوازشش کرد آرومش کرد. "آماده ای یا نه؟ یه ناله عاشورایی... قول دادم خیلی اذیتت نکنم" اینجا بابا دختر رو بغل کرد. هر دیدی یه بازدیدی داره. هر رفتی یه آمدی داره. ساعتی بعد همین دختر اومد تو گودال قتلگاه. دید عمه اش یه بدن پاره پاره رو بغل کرده. این بدنِ کیه؟ فرمود دخترم این بدن بابات حسینِ. خودشو انداخت رو بدن. ای حسین... لااله الا الله. یه دختر روی بدن باباش بیفته، بهانه بگیره و گریه کنه چه می کنن؟ شما چه می کنید؟ چجوری بغلش می کنید؟ میان نوازشش میدن، میان بغلش می کنن، بوسش می کنن... من نمیگم عبارت مقتله. نمی دونم جرأت دارم معنا کنم؟ شب عاشوراست. سکینه بابارو بغل کرد."فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب" عرب های نامحرم دورش حلقه زدن. "فجروها عن جسد ابیها ..." یکی معجر رو میکشه. یکی لباساشو میکشه. یکی موهارو میکشه. یکی تازیانه می زنه. دستاشو گذاشت رو سرش. بابا پاشو ببین. پاشو عمه مو کشتن. زینب اومد جلو گفت: نزنیدش این امانت حسینِ... نانجیبا با سیلی تو صورت زینب زدن. ای حسین... •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
a8492391c9ddd68c94ad227acb81d10bdbb100d5.mp3
8.36M
#روضه_شب_عاشورا ✨بانوای: حاج سید مهدی میرداماد
seyyed-o-mola-hossein.mp3
3.8M
🎧🔸🎧 🎧 #سبک_زمینه👆 🎤حاج میثم #مطیعی👌 (سیدومولاحسین) 📝 #متن_نوحه 👇 سیدومولاحسین ارام دلهاحسین زمزمه عاشقان، یاحسین و یاحسین ندارم غیر تو فکر و خیالی  بنفسی انت و اهلی و مالی روضه های مقتل را، مثل باران می گرییم در غم تو اين شبها، با شهیدان می گرییم اشک ما مرثیه خوان فرات است مولای ما قتیل العبرات است با ولایت می مانیم، شور ما از عاشوراست ای عاشقان بسم الله، راه قدس از کربلاست تنها نگذارم در میدان، ولی را  مولايم رهبرم سِيد علی را كل يوم عاشورا، كل ارض كربلا وارث خون حسين، مهدي زهرا بيا يار مظلومان كي ميرسي از راه  العجل العجل يا حجةَ الله #امام_حسین ع🏴 #حماسی🏴 ╭┅───────┅╮ 🎤 @emame3vom 🎤 ╰┅───────┅╯
babolharam _ Abasi.mp3
3.91M
⇦🕊سینه زنی زمینه زیبا _ ویژۀ ایام محرم و صفر _ حاج امیر عباسی ↯ ندارم غیر تو فکر و خیالی  ┄┅═══••↭••═══┅┄
. 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ༻﷽༺ سجده برخاڪ حسین سجدۀ اعلاے خداسٺ چون ڪه خاڪ حرمش خاڪ ڪف پاے خداسٺ هرڪه مجنون حسین اسٺ خوشا برحالش چون ڪه لیلاے دلش لیلے لیلاے خداسٺ 🌷حسیـن_جان🌷 🍂
5d725be487e0522ec1a7d51d_-8602046791812259975.mp3
3.12M
تو تپش قلب منی... #شور_احساسی #زیبا👌 #کربلایی حسین سیب سرخی #یـا_اباعبداللـــہ_ع❤️ #شهید #اربعین #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
4_5818931910071551259.mp3
6.94M
◼️ 🎤 کربلایی امیر برومند 🎼 شور فوووق العاده زیبا_طوفانی @emame3vom 🎧 تو یک تنه بت شکنی یا زینب ☘☘☘☘☘☘☘☘☘ بند اول تو یک تنه بت شکنی یازینب یازینب عشق شه بی کفنی یازینب یازینب دلبری و اخت الحیدری یازینب یازینب یازینب یازینب بانوی با وقار کربلا عشق تو یادگار کربلا با خطبه تو قیامت میکنی هستی تو ذوالفقار کربلا به صلابت تو زینب به اصالت تو زینب به نجابت تو زینب یازینب به شجاعت تو زینب به رسالت تو زینب به جسارت تو زینب یازینب ☘☘☘☘☘☘☘☘☘ بند دوم مثل علی تو غالبی یازینب یازینب شما ام المصائبی یازینب یازینب یازینب یازینب محشر به خودت یه محشری فرزند پهلوان خیبری این هیبت از تو جدا نبود هر چی باشه تو دخت حیدری با سخاوت تو زینب به شهامت تو زینب به عنایت تو زینب یا زینب به زیارت تو زینب به عبادت تو زینب به دیانت تو زینب یازینب
37.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 نماهنگ "جاده" ویژه #اربعیـن سیــــــــد و سالـــــــار شهیـــــــدان بانــــوای حاج حسین سیب سرخی ... 🔴 به همراه ترجمه #انگلیسی ... #صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای خدا منتظر اشک شب و حال دعایت وحی ساعد شده جاری ز لب روح فضایت تا صف حشر بقیع دل ما صحن و سرایت شهریاران جهان خاک سر کوی گدایت... تو چراغ دل نورانیِ مصباح هُدایی ولیُ الله پیام آور خون شهدایی تو همان عبد خدایی که عبادت به تو نازد سید اهل دعایی و سیادت یه تو نازد شرف و غیرت و ایثار و سعادت به تو نازد یوسف فاطمه از صبح ولادت به تو نازد تو طواف و حرم و مروه و سعی ای و صفایی پسر خون خدا خون خدا خون خدایی... تو به گلخانه ی دین روحی و ریحان حسینی با خط و خال و رخت نوری و فرقان حسینی تو همه سوره ی حمد هستی و قرآن حسینی پای تا همه سر جان هستی و جانانِ حسینی یوسف زهرایی یوسف شده ماتت از خدا و علی و آل محمد صلواتت ناقه ات رَف رفِ معراج و تو پیغمبرِ اکرم صلواتت ز خداوند و رسولانِ مُکَرم بنده ات خوانم یا اینکه خداوندِ مُجسم چه بیارم به ثنایت چه بخوانم چه بگویم چهارده آیینه ی حُسن الهی است جمالت گل لبخند حسین بن علی باد حلالت تو خطیبی همه مُلک خدا مسجد شامت مَلک و جن و بشر یک سره خوانند امامت دشمن و دوست شده شیفته و محو کلامت از لب خشک حسین بن علی باد سلامت تو حسینِ دگر پنج تن آل عَبایی فاتحِ شامی و پیغامبره کرببلایی... تو علی هستی و مانند علی شیر خدایی تو به صد سلسله در سلسله ها راهنمایی دست بسته ز همه خلق جهان عقده گشایی تو علی ای یا که حسین دگر کرببلایی @emame3vom بر سرِ نیزه سرِ یوسف زهرا به تو نازد ای که پیش اُسرا زینب کبری به تو نازد گو ببارد به بدن سنگ جفا از لب بامت دست بسته ببرد خصم ستمکار به شامت نکند هیچ کسی ای قبله اسلام سلامت به خدا کم نشود ذره ای از قدر و مقامت تو قیامی تو سجودی تو صلاتی تو صیامی تو امامی تو امامی تو امامی تو امامی اشک از دیده روان ناله به دل شعله به جانت سر پاک شهدا بر سر نی اشک فِشانت پیش رو خولی کافر دو طرف شمر سنانند به تنت سلسله بر داغ جگر زخم زبانت که گمان داشت که آرند سوی شام خرابت ببرند ای پسر فاطمه در بزم شرابت ظُلم بر عطرت پیغمبر و قرآن به چه جرمی؟!! سر خورشید سرِ نیزه درخشان به چه جرمی؟؟ خنده ی قهقه ی بر گریه ی مهمان به چه جرمی رقص دورِ سر سالار شهیدان به چه جرمی چقدر زخم زبان در مَلَعِ عام شنیدی عوض عرض سلام از همه دشنام شنیدی باغبانا ز چه پامان خزان شد چمن تو جگر سلسله ها سوخته بر زخم تن تو وسعت مُلک الهی شده بیت الحزن تو گریه بر پیکر پاک تو کند پیراهن تو تو که خود جان جهان هستی و بر جامعه یاری از چه اینقدر به تن زخم گل جامعه داری ای همه عالَم ایجاد بیابان بقیعت دل آتیش زده ی شیعه گلستان بقیعت اشک تنهایی مهدی شده باران بقیعت جگر سوختگان شمع شبستان بقیعت چه شود نیمه شبی در حرمت اشک ببارم صورت خویش به دیوار بقیعت بگزارم تو که چشم حسین بن علی ماه تمامی تو که بر اهل زمین خلق سماوات امامی تو که هم فرش نشین هستی و هم عرش مقامی به چه تقصیر چراغ شب ویرانه ی شامی پر زند مرغ دل خسته ی میثم به سراغت گه به ویرانه گهی تربت بی شمع و چراغت یادم نرفته دور تو جنجال کردند جمعیتی را وارد گودال کردند آن ده سواری که تو را پامال کردند وقت غنیمت صحبت از خلخال کردند دیر آمدم کاری ز دستم بر نیامد سر نیزه شمر از دهانت در نیامد دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت عمامه بیغمبرت دست کسی رفت هم کوشوار دخترت دست رفت هم نازنین انگشترت دست کسی رفت هم گوشوار دخترت دست رفت دیر آمدم اول تو را نشناختم من خود را کنار پیکرت انداختم من ضجه زدن هایم مرا راضی نمی کرد ای کاش خولی با سرت بازی نمی کرد!! شاعر: خدا مرگم بده، چه لبهای پر از خونی خدا مرگم بده، چه موهای پریشونی خدامرگم بده، چه اوضاعی چه مهمونی نه فرشی و نه چراغونی و نه سر دارم و نه سامونی به ماها سر زدی، سر زده اومدی کو بدنت مگه پر زده اومدی ؟!؟ بابا، نگو که کجا بودی بابا، همه جا با ما بودی بابا، زیر دست و پا بودی .
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_SHAHADAT_EMAM.mp3
28.55M
#روضه ( ای خدا منتظر اشک شب و حال دعایت ) عزادارى شب شهادت امام سجاد ( علیه السلام ) مسجد حضرت امیر ( علیه السلام ) با مـداحى #حـاج_محمــود_كريمــى سه شـــنبه ۲ مهر ۱۳۹۸
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @emame3vom ای وای، قلب سجاد بی ‌قرار می‌خونه با اِضطرار، عَلَیکُنَ بِالفِرار ای وای، تو قلب شام تار از بین صدها سوار، علیکن بالفرار عمه‌ جان، عَلَیکُنَ بِالفِرار عمه‌ جانم، عمه‌ جان قد کمانم... ای وای، ای دل‌ های داغدار مُضطر و با حال زار، عَلَیکُنَ بِالفِرار ای وای، دشمن‌ هامون بی‌ شمار با حال زار و نَزار، عَلَیکُن بِالفِرار ای وای، شرق و غرب آتیش گرفت دارُ الحَرب آتیش گرفت، عَلَیکُنَ بِالفِرار ای وای، شعله پیش پیکرها مشعل‌ها پیش سرها، عَلَیکُنَ بِالفِرار ای وای، دخترهای بی‌ پناه از آتیش خیمه‌گاه، عَلَیکُنَ بِالفِرار ای وای، ناله میاد از حرم وای عمه، وای معجرم، عَلَیکُنَ بِالفِرار ای وای، شد روز عالَم سیاه زهرا بین قتلگاه، عَلَیکُنَ بِالفِرار ای وای، عمه پیش مادر تازیونه می‌خوره، عَلَیکُنَ بِالفِرار عمه جان عَلَیکُنَ بِالفرار عمه‌ جانم، عمه‌ جان قد کمانم خیلی دلم گرفته برای محرمت... یک مصرع است حاصل عمری که داشتم . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_SHAHADAT_EMAM(1).mp3
12.33M
#زمینه ( ای وای قلب سجاد بی قرار ) عزادارى شب شهادت امام سجاد ( علیه السلام ) مسجد حضرت امیر ( علیه السلام ) با مـداحى #حـاج_محمــود_كريمــى سه شـــنبه ۲ مهر ۱۳۹۸
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بسته راه چاره دید و گریه کرد طفل بی‌گهواره دید و گریه کرد دختر آواره دید و گریه کرد روسری پاره دید و گریه کرد او چهل سال است کارش گریه است این چهل سال افتخارش گریه است دست بسته از زنان شرمنده شد از تمام کاروان شرمنده شد بیشتر از دختران شرمنده شد مجلس می, آنچنان شرمنده شد @emame3vom در میان راه تنها مرد بود بین یک جمعیتی نامرد بود از غم ویرانه‌رفتن اشک ریخت پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت لحظه‌ی معجر گرفتن اشک ریخت مرد ها دنبال یک زن…اشک ریخت هم زیارتنامه‌اش آتش گرفت هم سر و عمامه‌اش آتش گرفت باورش می‌شد که غم پیرش کند؟ خواهرش را زجر زنجیرش کند زاده‌ی مرجانه تکفیرش کند حرمله اینقدر تحقیرش کند نانجیب پست با یک مشک آب پرسه می‌زد پیش چشمان رباب کوچه‌های شام خیلی سخت بود سنگ‌های بام خیلی سخت بود طعنه و دشنام خیلی سخت بود جام و بزم عام خیلی سخت بود حرف‌های تند و تیزی می‌شنید واژه‌ای مثل کنیزی می‌شنید خنده‌های شمر یادش مانده است ماجرای شمر یادش مانده است چکمه‌های شمر یادش مانده است جای پای شمر یادش مانده است کندی خنجر عذابش می‌دهد ضربه‌ی آخر عذابش می‌دهد آمد و بال و پرش را جمع کرد دست بی‌انگشترش را جمع کرد با حصیری پیکرش را جمع کرد روی دستش حنجرش را جمع کرد صورت خود را به روی خاک زد یاد عریانی گریبان چاک زد شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇👇
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_SHAHADAT_EMAM(2).mp3
4.68M
#واحد ( بسته راه چاره دید و گریه کرد ) عزادارى شب شهادت #امام_سجاد ( علیه السلام ) مسجد حضرت امیر ( علیه السلام ) با مـداحى #حـاج_محمــود_كريمــى سه شـــنبه ۲ مهر ۱۳۹۸
بسم الله الرحمن رحیم... یا رحمن یا رحیم... 🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید 🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید ایام مصیبت پیغمبر خدا... و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب... کریم اهل بیت امام حسن مجتبی است 🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی 🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه... دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه... 🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم دلت اینجا نباشه... با پای دل بریم مدینه... ای مدینه... عجب روزهایی رو دیدی... 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم امان از یتیمی ... مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه... زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده... هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه... اشک میریزه... میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا... بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا... خیلی سخته برای خونواده ای... ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و... نتونن کاری کنن... هی رسول خدا بیهوش میشدن... هی به هوش می اومدن... بچه ها طاقت نیاوردند... حسن و حسین اومدن... خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر... رسول خدا رو در آغوش گرفتند... گریه میکنند... تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه... حضرت چشمان مبارک رو باز کردند... فرمودن علی جان... بگذار بچه ها کنارم باشن... بگذار با بچه ها وداع کنم... حسنش رو در آغوش گرفت... حسینش رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره... هر طوری بود با بچه ها وداع کرد... یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و... راحت شدند... عرضه بداریم یا رسول الله... آقا... @emame3vom شما خیلی در دنیا اذیت شدید... خیلی به شما ظلم کردند... اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو‌ باز کردین... یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن... یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن... یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما... دل ها بسوزه... برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد ببینه... و الشمر جالس علی صدره شمر روی سینه حسین هر کجا نشستی صدا بزن... ای غریب حسین... یک نفر دیگه هم اومد کنار ابی عبدالله... خواهرش زینب کبری اومد کنار برادر... اما دیر رسید... از بالای تل زینبیه یه نگاه کرد دید دارن بردارش حسین رو سر میبرن... چکار کنه بی بی زینب، یا الله... دستهاش رو گذاشت روی سر... صدا زد... وا محمدا... واعلیا... یا رسول الله منو ببخشید آقا... چیزی نگذشت... یکدفعه زینب کبری ببینه... زمین و زمان بلرزه در اومد... هوا متغیر شد... نگاه کرد دید... سر حسینش روی نیزه... 🔸سری به نیزه بلند است در مقابل زینب 🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب الا لعنت الله علی القوم الظالمین .
امام حسین ع
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله #ماه_صفر بسم الله الرحمن رحیم... یا رحمن یا رحیم... 🔸ای امت ر
. گریز دوم: تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از روی سینه پیغمبر خدا بلند کنه... حضرت فرمودن علی جان... بگذار بچه ها کنارم باشن... با دست هایی که رمق نداشت... حسن و حسینش رو در آغوش گرفت... عرضه بداریم یا رسول الله... لحظات آخر طاقت نداشتید ببینید بچه ها رو از کنار شما دور کنند... اما ای کاش شما کربلا میبودین... وقتی دختر ابی عبدالله اومد کنار بدن بابا... صدا زد عمه جان زینب... (هذا نعش من) عمه جان این بدن کیه خدایا با بدن حسین چکار کردند... دختر... بدن بابا رو نمیشناسه... سر در بدن نداره... همه بدن غرق خون... انگشت و انگشتر نداره... صدا زد جانان عمه... این بدن بابای غریبت حسینه... خودش رو انداخت روی بدن بابا... شروع کرد به درد و دل کردن... یدفعه دیدن چند نفر با تازیانه دارن می آیند... خدایا اینا میخوان چکار کنن... کنار بدن بابا ... هم دختر رو زدن هم عمه جانش زینب رو زدن... یدفعه دختر بی تاب شد... صدا زد بابا... أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا بلند شو ببین... دارن عمه جانم زینب رو میزنند... 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند هر کجا نشستی... دهانت رو خوش بو کن... بگو یا حسین... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) -
امام حسین ع
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله #ماه_صفر بسم الله الرحمن رحیم... یا رحمن یا رحیم... 🔸ای امت ر
. عرضه بداریم یا رسول الله... طاقت نداشتید ببینید... نور دیدگان شما حسن و حسین رو از روی سینه ی شما بلند کنن... اما نبودید ببینید با این گل های شما چه کردند... منو ببخشید یا رسول الله... بعد شما... 🔸از دو طشت آمد نوای شور و شین 🔸گاه از طشت حسن، گاه از حسین 🔸اندر اینجا قلب زینب خسته بود 🔸و اندر آنجا دست زینب بسته بود یا رسول الله... 🔸از دو لب های حسن خون میچکید یا رسول الله... چقدر سفارش کردید... فرمودید حسنم غریبه... یک روز تکه های جگرش داخل طشت در مقابل زینب... 🔸از دو لب های حسن خون میچکید بگم یا نه آی کربلایی ها... 🔸خورد لب های حسین چوب یزید یه روزی هم سر مقدس حسینت داخل طشت در مقابل یزید... هی با چوب خیزران به لب و دندان حسینت میزد... 🔸خورد لب های حسین چوب یزید الا لعنت الله علی القوم الظالمین -
. 🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است @emame3vom 🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است قربونت برم آقای کریم... عزیز زهرا... یا حسن... 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است میدونی چرا امام حسن حرم نداره... این تعبیر منه... آخه مادرش زهرا حرم نداره... ای...غریب حسن... ای...غریب حسن... ((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه... بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...)) 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است 🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است 🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است آی اونی که گفتی مریض دارم... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... خدا ميدونه... سفره امام حسن با بقیه فرق داره... کسی رو بی جواب بر نمیگردونه... امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته... آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید... اگه برات کربلا هم میخواهی... از امام حسن بگیر... 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دلت آماده شد... بسم الله... 🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین 🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است تا به آقا زهر دادند... صدای ناله اش بلند شد... فرمود... بگید برادرم حسین بیاد... ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر... یک نگاه کرد... دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده... صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده... طاقت نیاورد... عرضه داشت... آخ برادر خوبم... حسنم... چه بلایی سرت آوردند داداش... همین جا بود... اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد... یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد... دید حسینش داره گریه میکنه... صدا زد... حسینم... برادرم... گریه نکن حسین جان... (یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا) حسین جان... برادرم... هر کس برا من گریه میکنه... تو ديگه برا من گریه نکن حسین... لا یوم کیومک یا اباعبدالله همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین... تو ديگه برای من گریه نکن حسین... ((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه)) آخ آقا جان امام حسن... چشمان مبارک رو باز کردی... دیدی برادرت حسین... بالا سرت نشسته... داره گریه میکنه... اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد... دید شمر با خنجر برهنه... آقا جانم امام حسن... لحظات آخر فرمودید بگید خواهرم زینب بیاد... اما کربلا... ابی عبدالله صدا زد... زینبم... خواهرم برگرد... خواهرم برگرد نبینی... 🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن آه آتشینم. -
امام حسین ع
. #روضه_امام_حسن_علیه_السلام #ماه_صفر 🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است @emame3v
گریز دوم: تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند... سریع خودش رو به بردار رسوند... نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه... سر حسنش رو در آغوش گرفت... روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد... عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله... چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند... @emame3vom آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا... وقتی صدای ابالفضل بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین برادرت رو دریاب... فقط همین رو بگم... ابی عبدالله یه نگاه کرد... دید فرق عباسش شکافته... دستهاش رو قطع کردند... تیر به چشمش زدند... صداش به ناله بلند شد... الان انکسر ظهری کمرم رو شکستند... بی برادرم کردند... 🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد 🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد 🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم 🔸منو تنها نگذار ای علمدارم -
. . بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن و یا رحیم 🔸ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی ای امام‌ رضا آقا جانم... 🔸خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی قربون غریبیت برم‌ امام رضا... 🔸اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند 🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی شب شهادت امام رضاست... آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید... ( بعد منزل نبود در سفر روحانی) امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید... بریم کنار پنجره فولاد امام رضا... 🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون... ساعتی بعد برمیگردم اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم دیگه با من حرف نزن... بدان کارم تمامه... یا صاحب الزمان... اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن... عبا روی سر کشیدن... حالشون منقلبه... هی روی زمین میشینه... هی بلند میشه... وارد حجره شد... صدا زد اباصلت... درها رو ببند... میخام تنها باشم... یه گوشه ای داخل حجره... این فرش ها رو کنار زد... روی زمین نشست... مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه و‌ناله میزنه... خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده... یه گوشه ای ایستاده... اباصلت میگه اومدم نزدیکتر... عرضه داشتم... من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید... فرمود اباصلت... اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده... از در های بسته هم عبور میده... میگه دیدم تا این‌ آقازاده وارد حجره امام رضا شد... حضرت خوشحال شدند... از جاشون بلند شدند ... هی صدا میزدند... پسرم خوش آمدی بابا... جوانم جواد... خوش آمدی بابا... فهمیدم میوه‌ی دل امام رضا... آقام جوادالائمه است... سر بابا رو در آغوش گرفت... دارن با هم نجوا میکنن ... عجب لحظات سختیه... امام رضا داره وصیت میکنه... اما طولی نکشید... یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند... صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد... اما خود امام رضا فرمودند... یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ همه روضه ها به کربلا ختم میشه... اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت... کربلا قضیه برعکس بود... ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت... آماده ای بگم یا نه... 🔸سپه کوفه و شام استاده 🔸به تماشای شه و شهزاده 🔸شه به روی پسرش افتاده 🔸همه گفتن حسین جان داده اومد کنار جوانش نشست... @emame3vom سر علی اکبرش رو به دامن گرفت... دلش طاقت نیاورد... سر جوانش رو به سینه چسباند... دید دلش طاقت نمیاره... لحظات آخره... خدایا... ابی عبدالله چکار کنه... علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭 یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند... هی صدا میزنه... عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان... بابا... اُف بر این دنیا بعد از تو علی... تسلای دل ابی عبدالله... ناله بزن یاحسین... الا لعنت الله علی القوم الظالمین -
امام حسین ع
. . #روضه_امام_رضا_علیه_السلام #ماه_صفر بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن و یا رحیم 🔸ای غریبی که ز
. گریز دوم: عرضه بداریم آقا جان... یا امام رضا... شما رو مظلومانه به شهادت رسوندند... اما لحظات آخر دیگه شما تنها نبودید... وقتی چشمان مبارک رو باز کردید... سر شما روی دامن آقا جوادالائمه بود... اما دلها بسوزه برا اون آقایی که... داخل گودال قتلگاه... با لب تشنه... سر از تنش جدا کردند... امام سجاد هر کاری کرد نتونست بیاد کنار بابا... بمیرم... داخل خیمه... از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده بود... لحظات آخر نتونست بیاد کنار بابا... اما... یک جایی دیگه اومد... کجا... @emame3vom اون لحظه ای که بنی اسد میخواستند بدنها رو دفن کنند اما متحیر مانده بودند... اومد صدا زد... بنی اسد.. من این بدنها رو خوب میشناسم... 🔸بنی اسد بیایید 🔸کفن با خود بیارید 🔸مگر خبر ندارید 🔸حسین کفن ندارد با دستان مبارک بدن بابا رو داخل قبر گذاشت... حالا میخواد با پدر وداع کنه... لبها رو گذاشت روی رگهای بریده حسین... 🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند 🔸کفن بر جسم صد چاک نکردند -
امام حسین ع
. . #روضه_امام_رضا_علیه_السلام #ماه_صفر بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن و یا رحیم 🔸ای غریبی که ز
گریز سوم👇 آقای خوبم... جان عالم به فدای مظلومیت شما... در عالم غربت به‌ شهادت رسیدید... اما وقتی شیعیان خبردار شدن... کفن قیمتی آوردند... برای تشییع جنازه همه آمده بودند... بدن شما رو با عزت و احترام تشییع کردند... با چه عظمتی بدن مبارک دفن شد... اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله... دلها بسوزه... برا اون آقایی که بدنش سه روز روی زمین کربلا... بدون غسل و کفن... ای خدا... کاش به همین اکتفا میکردند... صدا زدند اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... @emame3vom ده نفر اونقدر با اسب روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند... جلو چشمان بچه های حسین... جلو چشمان خانم زینب کبری... تمام استخوان ها شکست... 🔸به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود 🔸مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود 🔸مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند 🔸مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود 🔸سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا 🔸کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود الا لعنت الله علی القوم الظالمين .