eitaa logo
امام حسین ع
19.3هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•سینه ها داغ بلا شد... و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر ●━━━━━━─────── سینه ها داغ بلا شد عاشقان ماتم به پا شد سامرا، یثرب و کربلا شد سوگ جانسوز اِبنُ الرضا شد وایِ مهدی خدا، وایِ مهدی وا مصیبت، مصیبت مصیبت سامرا تاجِ سرت کو مرتضایت، حیدرت کو عسکری داغِ زهر جفا شد سوگ جانسوز اِبنُ الرضا شد وایِ مهدی خدا، وایِ مهدی وا مصیبت، مصیبت مصیبت فاطمه شد دیده اش تر لاله اش گردیده پرپر بیقرار دلِ مبتلا شد سوگ جانسوز اِبنُ الرضا شد میکند با گریه هر شب یاد زندانهای زینب کوفه یا مصر و شامِ بلا شد سوگ جانسوز اِبنُ الرضا شد وای مهدی خدا وای مهدی وایِ مهدی خدا، وایِ مهدی وا مصیبت، مصیبت مصیبت ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
14000424-poyanfar-vahed.mp3
1.37M
|⇦•سینه ها داغ بلا شد... و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر
زمینه شهادت امام عسکری.mp3
2.88M
حسن که باشی روضه‌هات همینه هرجا باشی سامرا یا مدینه شبیه زندونه برا تو خونه خون دل از کنج لبت روونه حسن؛ مگه داریم اسمی غریب‌تر از این حسن؛ چه مظلومن این دو آقا رو زمین هِی؛ روزگارو ببین اگه دنبال رزق نوکری هستی اگه شیعۀ اثنی‌عشری هستی یه روز گریون داغ مجتبایی و یه روز گریون داغ عسکری هستی نحنُ شیعةُ الحسن حسن که باشی یا حرم نداری یا از غریبی چیزی کم نداری یا گاهی گنبدت میشه ویرونه سقف حرم غبار آسمونه حرم؛ بقیع، سامرا فرق ندارن اصن حرم؛ فدای غریبیِ این دو حسن هِی؛ روزگارو ببین یه روز سامرا مثل کاظمین میشه یه روز بقیع مث صحن حسین میشه چهار گنبد و گلدسته می‌سازیم و بقیعم خودِ بین‌الحرمین میشه نحنُ شیعةُ الحسن
Shahadat_EmamHasanAskari_Mirzamohamadi_1400.mp3
10.73M
🏴السلام علیک یا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الزَّكِیُّ الْعَسْكَرِیُّ 🔊 همه دلخوشیِ ما این است لااقل یک حَسن حرم دارد صبح و ظهر و غروب سفره بپاست بسکه صاحب حرم ، کرم دارد ◾️ علیه السلام 🎤 حجت الاسلام
. همه دلخوشیِ ما این است لااقل یک حَسن حرم دارد صبح و ظهر و غروب سفره بپاست بسکه صاحب حرم ، کرم دارد اهلِ بیت رسول این ایام به غم و غصه ها اسیر شدند راستی بین بچه هایِ علی این حسن ها چه زود پیر شدند چشم خود باز کرد و باگریه پسر خویش را نگاهی کرد دست انداخت دورِ گردنِ او لب او را رویِ لبش آورد زیر لب گفت : الوداع پسرم بعداز این موسم جدائی هاست این بیابان نشینی ماها همه اش ارث مادرت زهراست بعد از آنکه زدند مادر را جایِ او کنجِ بیت الاحزان شد شادی از خانواده ما رفت بیت الاحزان شبی که ویران شد عصمت الله پشت در افتاد پایِ دشمن به خانه اش واشد آنقدر با قلاف کوبیدند استخوانهایِ بازویش تا شد محسنِ بی گناه را کشتند دادِ صدیقه را در آوردند فضه و جد ما به پشتِ در جسم ششماهه دفن میکردند تشنه قدری آب بودم من لب عطشانِ من تکان می خورد کی به پیش نگاهت ای بابا لب من چوبِ خیزران می خورد عمه ات هست و مادرت هم هست نه میانِ نگاههای حرام وای از ماجرایِ بزم شراب وای از ازدحام شهرِ شام آستینها حجاب سر میشد بین آن گیر و دار در بازار چه کسی دیده است دعوایِ زن و یک نیزه دار در بازار قاسم نعمتی✍
Shahadat_EmamHasanAskari_Mirzamohamadi_1400.mp3
10.73M
🏴السلام علیک یا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الزَّكِیُّ الْعَسْكَرِیُّ 🔊 همه دلخوشیِ ما این است لااقل یک حَسن حرم دارد صبح و ظهر و غروب سفره بپاست بسکه صاحب حرم ، کرم دارد ◾️ علیه السلام 🎤 حجت الاسلام
. ‍ علیه السلام 🎤 ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ سامرا ، باز با صفا شده ای درحریمت برو بیا داری اربعین پا به پایِ کرببلا زائر و دسته ی عزا،داری باز هم گنبدِ طلائی تو مثلِ مشهد ز دور معلوم است همه دانند زیرِ این گنبد مدفن دو امام معصوم است معرفت حکم میکند اینجا وقتِ گریه به رسمِ جود و کرم همه یادی کنیم این شبها از تمام مدافعانِ حرم تا ابد یادمان نخواهد رفت راهِ ما در مسیرِعاشوراست در کنارِ دعایِ صاحبمان امنیت زیرِ سایه ی شهداست همه ی دلخوشیِ ما این است لااقل یک حسن حرم دارد صبح و ظهر و غروب سفره به پاست بسکه صاحب حرم ، کرم دارد *۲۸سالش بود شهید شد...* اهلِ بیت رسول این ایام به غم وغصه ها اسیر شدند راستی بین بچه هایِ علی این حسن ها چه زود پیر شدند چشم خود باز کرد و باگریه پسرِ خویش را نگاهی کرد دست انداخت دورِ گردنِ او لبِ او را رویِ لبش آورد زیرِ لب گفت : الوداع پسرم بعداز این موسم جدائی هاست این بیابان نشینی ماها همه اش ارث مادرت زهراست بعد از آنکه زدند مادر را جایِ او کنجِ بیت الاحزان شد شادی از خانواده ی ما رفت بیت الاحزان شبی که ویران شد تشنه ی قدری آب بودم من لب عطشانِ من تکان می خورد کی به پیش نگاهت ای بابا لب من چوبِ خیزران می خورد *مهدی جان! پسرم ببین عمه ت حکیمه خاتون هست....مادرت نرجس خاتون هست.... بله بابا....چرا؟!* عمه ات هست و مادرت هم هست نه میانِ نگاههای حرام وای از ماجرایِ بزم شراب وای از ازدحام شهرِ شام آستین ها حجاب سر میشد بین آن گیر و دار در بازار چه کسی دیده است دعوایِ زن و یک نیزه دار در بازار *عمه جانم....عمه جانم...عمه جان قد کمانم....عمه جانم....* شاعر:قاسم نعمتی منبع شعر:سایت حدیث اشک .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
shor-milarzan hame - ali akbar haeri.mp3
3.61M
🎵شور‌حماسی ام المصائب♥️ بانوای🎤کربلایی‌علی‌اکبر‌حائری [ علیه‌السلام ] اجرا: شب سوم ماه محرم ۱۴۰۰ می‌لرزن همه با اخطار تو می‌ترسن همه با گفتار من حبیب و زهیرن انصار تو رباب و سکینه انصار من ابوفاضله علمدار تو رقیه شده علمدار من چادر مادر و بستم حمایل چهل‌خطبه خوندم منزل‌به‌منزل اون‌قدر شبیه بابام بودم که باز حرف از علی شد بین قبایل تو شاه کربلا من شاه شهر شام با خطبه می‌کنم من کاخ و انهدام جوهره‌ی صدای حیدره صدام ببین یزید تو کاخش افتاده به پام وفای به عهد پیام توعه حجاب و حیاء پیام منه نبرد سپاه قیام توعه نبرده کلام قیام منه به شهر دمشق سلام توعه به کرب و بلا سلام منه کربلا تو از من قوّت گرفتی شهر شام من از تو روحیه گرفتم تو از دست حیدر شمشیر گرفتی من از دست مادر پوشیه گرفتم قدرت فاطمیِ در نهاد من کاخ و خرابه کرده گردباد من باید همه بگن از اجتهاد من کار یزید تموم شد با جهاد من .
شور - ای رکن بعد هر نماز - گروه تخصصی صدابرداری نیستان.mp3
14M
🎵شور حماسی حضرت امیر♥️ بانوای🎤کربلایی‌علی‌اکبر‌حائری [ علیه‌السلام ] اجرا: شب ۲۳ ماه محرم ۱۴۰۱ ای رکن‌اذان هر وعده نماز حیدرحیدر تسبیح ام‌البنین بعد نماز حیدرحیدر رو زمین امامه رو عرش امیره نجفش معجزه‌ی قـرن اخیـره وسط معرکه تو اوج نبـردش پره‍ جبرئیل عرق هاشو می‌گیره علی عـادله ؛ علی کامله علی خاتمـه‌است به هر قائله خدا مایله ؛ به دین عامله توی کـربلا ابـوفاضـله ذکر انگشتر دُرِّ فاطمه حیدر حیدر استاد رزم ماه علقمه حیدر حیدر واسه قلب ما محبتـش نیازه‍ هر نفس می‌گیـره از علی اجازه این فضیلت بسه واسه‌ی علی که یه نفر مثل ابالفضل و می‌سازه‍ خـدای وقار ؛ اومد ذوالفقار که سر می‌بره هزاران هزار علی محشره ؛ یل خیبـره توی کربلا علی اکبـره .
. قرار نیست بجهت اغتشاشاتِ بوجود آمده، هرکس به هر فرد و جریانی ؛اَنگی بزنه و از دشمن بالقوه، به دشمن بالفعل نظام تبدیلش کنه...! نگاه رهبری باید حجت باشد، نه تمایلات و حقد و کینه های ما. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. شهادت امام حسن عسکری علیه السلام سامرا خاکت به سر شد کشته دیگر عسکری گشته بر پا محشری مهدی اش در غربت او می کند نوحه گری گشته بر پا محشری از زهر جفا سوخته پا تا به سر من مهدی پسر من آبی برسان بر لب من ای قمر من مهدی پسر من مهدی شده خونین جگر واویلا گشته عزادار پدر واویلا شد موسم نوحه گری واویلا مسموم کین شد عسکری واویلا شد سامرا چون کربلا واویلا مهدی شده صاحب عزا واویلا .
. |⇦•به هواى حرم سامره ... و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دلم تنگِ، بیا عزیز جونِ من که بی قرارم دلم تنگِ، تو دنیا هیچ کسی رو غیر تو ندارم دلم تنگِ، کار شب و روزم فقط گریه و آهه دلم تنگِ، نزدیک یک قرنِ که دنیا چشم براهه ببین دلم ز دوری خونه برای غربتت میخونه آقام آقام آقام آقام گاهی نگاهی دلم تنگِ، بیا عزیز جونِ من که بی قرارم دلم تنگِ، تو دنیا هیچ کسی رو غیر تو ندارم اباصالح! زینب تو رو صدا میزد میونِ بازار اباصالح! زهرا صدات میزد میون درب و دیوار اباصالح! آقام آقام آقام آقاجان مثل بغض از وسط حنجره برخاسته ایم همچو اشک از غم یک خاطره برخاسته ایم با دو صد حاجت و درد و گره برخاسته ایم به هواى حرم سامره برخاسته ایم روضه ی غربت تو حال عجیبى دارد هرکه نامش حسن است ارث غریبى دارد جان به قربان دلت، جان به فداى سر او فرق ها داشت نگاه تو و چشمِ تر او که تفاوت بکند , همسرتو، همسر او طعنه بسیار شنیده دل غم پرور او حسن سامره صحن حرمت محترم است حسنى بین بقیع است که او بى حرم است یاحسن! آه تو پرداختنى میخواهد یاحسن! داغ تو بر سر زدنى میخواهد یاحسن! نام تو دور از وطنى میخواهد یاحسن! روضه ی تو سوختنى میخواهد دل تو تنگ مدینه است که دلگیر شدى مادرى هستى عزیزم تو اگر پیر شدى *اگه خواستید حرم مشرف بشید به نیت آقا امام حسن عسکری بروید، این آقا جایی زیارت نرفته، چشم باز کرد تو حصار و زندان بود...* خانه ی کوچک تو هیچ کم از زندان نیست خالى از آمدن و رفتن زندانبان نیست بین یک مشت نگهبان که بوى ایمان نیست زندگى با زن و بچه بخدا آسان نیست خانه ات امنیت از دست نگهبانان داشت؟ واقعا ایمنى از حمله ی نااهلان داشت؟ اصلا این غصه به پیمانه ی تو ریخته اند؟ اصلا آقا سر پروانه ی تو ریخته اند؟ شعله بر دامن کاشانه ی تو ریخته اند؟ چل نفر در وسط خانه ی تو ریخته اند ؟ راه ناموس ترا بسته کسى در کوچه؟ همسرت را زده پیوسته کسى در کوچه؟ نذاشتن کفنش پیغمبر خشک بشه؛ اهل مدینه هیزم آوردن،خبردار شده بود یهودی، پیامبر از دنیا رفته، اومده بود محله ی بنی هاشم، عرب رسمشه ، تا عزادار میشن، تنور روشن نمیکنن، میگه: نزدیک محله ی بنی هاشم دیدم آتش روشنه، گفتم خبر مرگ پیامبر دروغِ، رسید نمیدونست چه خبره، دید گردن یه آقایی، با عمامه ی خودش، از یه طرف چهل نفر، از یه طرف یه خانوم...دیدن یهودیه گفت: اشهدان لا اله الاالله، مسلمان شد، گفت: من دیده بودم جنگیدن این آقا رو تو خیبر... اما امان از اون ساعتی که دومی صدا زد: قنفذ چرا ایستادی!....* کوچه اى بود مدینه، که زنى خورد زمین ناگهان مادرتان با زدنى خورد زمین فاطمه با لگد بد دهنى خورد زمین حسن عسکرى! آنجا حسنى خورد زمین قسمت این بود که او درد و محن جمع کند گوشوار از وسط کوچه حسن جمع کند قسمت این بود از این داغ تو را هم دادند به تو هم موى سپیدى و قدى خم دادند در جوانى پسر فاطمه را سَم دادند به لب خشک تو از جام مُحرم دادند عطش پیکر مسموم تو میگفت: حسین! نفس تشنه حلقوم تو میگفت: حسین ! پسرى داشتى و آب به لبهاى تو ریخت لحظه تشنگى ات گریه به غمهاى تو ریخت اشک بالاى سر پیکر تنهاى تو ریخت خاکها بر سرش از ماتم عظماى تو ریخت روى زانوى پسر بودى و عطشان نشدى حَسنِ فاطمه صد شکر که عریان نشدى محمد جواد پرچمی یا مظلوم!یا غریب!یا عطشان! رَحَمَ الله مَن نادیٰ: یا حسین! *پسرش مهدی آمد دید لبای باباش خشکِ، با دستای کوچیکش کاسه ی آب آورد، اثر زهر این بود لرزه به اندام افتاده بود، کاسه ی آب رو که به لب گذاشت، صدای به دندان خوردن امام عسکری می آمد، حتما امام زمان این کار رو کرده، با دست لب بابا رو تر کرده... صدای خوردن لبه ی کاسه ی آب به دندان، به گوش امام زمان رسید، تو مجلس یزید یه وقت دیدن یه صدایی بلند شد، بچه های قدو نیم قد توجهشون جمع شده چه میکنه؟ حرام زاده با چوب به لبه ی یه تشت میزد، هی میزد آنقدر که همه توجه ها جمع شد،آنقدر زد که امام زمان تو زیارت ناحیه سلام میده به دندانهای شکسته ... ای حسین.." بِالحُسَینِ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج" ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
14000424-poyanfar-roze.mp3
5.91M
|⇦•به هواى حرم سامره ... و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر
. بسم الله یک نکته ی کوتاه اگر پرچم الله در این مملکت زمین بیفتد، والله دیگه اجازه نخواهند داد که این پرچم مجدد در این مملکت بلند بشود. پر واضح است که مسئله ی این ها با اسلام است نه صرفا جمهوری اسلامی، و الا پرچم امام حسین اتش زدن و قرآن سوزاندن و حجاب کشیدن و امثالهم چه جایگاهی در اعتراض دارد. هدف چیز دیگری است و هر چند شاید بعضی از ما هنوز نفهمیده باشیم و درک نکرده باشیم، ولی گرداننده ی این صحنه ها خوب می داند که الاسلام محمدی الحدوث و حسینی البقا و بهتر از ما یقین دارد که بقای اسلام به همین روضه ها و جلسات و توسلات به امام حسین علیه السلام است و مطمئنا اگر پرچم الله در این مملکت زمین بخورد، اجازه نخواهند داد دیگر هیچ پرچم اباعبداللهی در این مملکت بلند شود که مبادا دوباره موجب برافراشته شدن پرچم الله بشود. این، توضیح و باز شده ی همان جمله ی معروف وصیت نامه ی شهید بغداد است که جمهوری اسلامی حرم است، که قطعا او این جمله را با اخبار و اطلاعات و سنجش بسیار دقیق تری از شرایط دنیا گفت، نه از سر تعارف... ما هم نقد و انتقاد زیاد داریم ما هم جزء همین مردم هستیم در سختی های همین مملکت زندگی می کنیم. اما باید دقت کرد دقیق نگاه کرد و حرف دقیق زد و دقیق حرف زد و البته مسئولینی که عادت کردند در سر و صدای آشوب و فتنه و اغتشاش و موج سواری دشمنان این مملکت و مردم، هر بار صدای مردم و دلسوزان و اساتید و اهل فضل را نشنیده بگیرند، باید گوش بدهند، اصلاح کنند، تغییر ایجاد کنند، چرا که فرصت محدود است. والسلام علیکم وحید محمدی✍ .
. بیا بنگر غروب جانگداز آخر من را بیا رونق بده در احتضارم محضر من را تمام سینه ام می‌سوزد ای ماه غریب من بیا تا مرهمی باشی تو قلب مضطر من را اگر چه بعد از این باید به غربت سر نهی اما به دامان گیر ای دردانه ام امشب سر من را ببین بر گونه هایم اشک را تا غربتم بینی به سربندت بگیر این اشک از چشم تر من را روایت کن برایم بار دیگر روضهء گودال بخوان از عمه جان و حال جد اطهر من را بخوان او میدوید از خیمه تا مقتل حسین گویان بخوان و دفن کن پیش امامم پیکر من را .
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِیِِّ(ع) اَیُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ(ص)》🔷🔹 ✅امام حسن عسکری(ع)، در سنین کودکی، به همراه پدر بزرگوارشان امام هادی(ع) به اجبار حکمای وقت عباسی به عراق فراخوانده شدند و در سامرا، پایتخت آن روز عباسیان، در منطقه ای نظامی، تحت‌ الحفظ قرار گرفتند. از این جهت لقب امامین عسکریین به ایشان گفته شد. منابع در مورد تاریخ شهادت امام حسن عسکری(ع) نوشته اند : 📋《وَ تُوُفِّيَ لِأَيَّامٍ مَضَتْ مِنْ شَهْرِ رَبِيعٍ اَلْأَوَّلِ سَنَةَ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ》 ♦️حضرت(ع) چند روز گذشته از ماه ربيع الاول سال ۲۶۰ ه‍‌.قمری به شهادت رسيد.(۱) 👤شیخ صدوق می نویسد : 📋《وَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ اَلْعَسْكَرِيُّ(ع) قَتَلَهُ اَلْمُعْتَمَدُ بِالسَّمِّ لَعَنَهُ اَللَّهُ》 ♦️معتمد عباسی، امام حسن عسکری(ع) را با خوراندن سمّ به شهادت رساند.(۲) هنگام شهادت، از آنجا که امام(ع) یک چهره کاملا شناخته شده در سامرا بود، هنگام شهادت حضرت(ع) سامرا در فضایی از هاله ای از غم و بهت‌زدگى را فرو رفت. احمد بن عبید الله در روایتى این صحنه را چنین وصف کرده است : وقتى امام حسن عسکرى(ع) به شهادت رسید، صداى شیون و فریاد همه جا را فرا گرفت. مردم فریاد مى‌زدند : ابن الرضا رحلت کرد. آنگاه براى تدفین آماده شدند، بازار به حال تعطیل درآمد و پدر من (وزیر معتمد عباسى)، بنى هاشم، شخصیتهاى نظامى و قضایى و منشیان و مردم به سوى جنازه هجوم آوردند، آن روز در سامرا قیامتى برپا بود. 👤شیخ طوسی می نویسد : سعد بن عبدالله اشعرى مى‌گويد : از احمد بن عبيدالله بن خاقان كه مأمور خليفه در شهر قم بود، شندیم که می گفت : وقتى كه ابو محمّد حسن بن على(ع) مريض شد، پيكى را نزد پدرم فرستاد كه ابن رضا مريض شده است. پدرم سوار مركب شده و به دار الخلافه رفت و سپس با عجله و همراه با پنج نفر از خادمان خاص و مورد اعتماد خليفه از جمله نحرير برگشت. به آن‌ها دستور داده بود كه مراقب منزل ابى محمّد باشند و از اخبار و حال ايشان اطلاع حاصل كنند، و دنبال چند نفر از اطبا و كسانى كه اطلاع از طبابت داشتند فرستاد و دستور داد كه به خانه ابى محمّد رفت‌ وآمد كرده و صبح و شب مراقب او باشند. دو روز كه گذشت خبر رسيد كه ايشان ضعيف شده‌اند، پس پدرم سوار شده محضر حضرت(ع) رفت. با ديدن ايشان به اطبا دستور داد كه بيشتر مراقبت كنند و به نزد قاضى القضات فرستاد و او را حاضر كرده و به او دستور داد كه ده نفر از اصحاب و يارانش انتخاب كرده و به خانه ابى محمّد(ع) بفرستد و به آن‌ها هم دستور داد كه شب و روز مواظب باشند. 📋《لَمْ يَزَالُوا هُنَاكَ حَتَّى تُوُفِّيَ لِأَيَّامٍ مَضَتْ مِنْ شَهْرِ رَبِيعٍ اَلْأَوَّلِ سَنَةَ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ فَصَارَتْ سُرَّ مَنْ رَأَى ضَجَّةً وَاحِدَةً مَاتَ اِبْنُ اَلرِّضَا(ع)》 ♦️اين افراد دائما آنجا بودند تا اين‌كه حضرت(ع) چند روز گذشته از ماه ربيع الاول سال ۲۶۰ ه‍‌ قمری از دنيا رفته و به شهادت رسيد و شهر سُرّ من رأى يك پارچه فرياد و ناله شد كه ابن الرضا(ع) از دنيا رفت. 📋《ثُمَّ أَخَذُوا فِي تَهْيِئَتِهِ وَ عُطِّلَتِ اَلْأَسْوَاقُ وَ رَكِبَ أَبِي وَ بَنُو هَاشِمٍ وَ سَائِرُ اَلنَّاسِ إِلَى جَنَازَتِهِ》 ♦️سپس، آماده تجهيز و تشييع جنازه امام(ع) شدند، بازارها تعطيل شد، پدرم با بنى هاشم و مردم براى تشييع حضرت(ع) رفتند.(۳) 👤شیخ طوسی به نقل از ابو سهل می نویسد : وقتی امام حسن عسکرى(ع) در بستر بیماری ای بعد از مسمومیت ایشان توسط معتمد عباسی، به سراغشان آمده بود و به همان مرض از دنیا رحلت فرمود، خدمتشان رسیدم. در نزد آن حضرت(ع) بودم که به خادم خود امر فرمود : 📋《یَا عَقِیدُ! أَغْلِ لِی مَاءً بِمُصْطُکَى》 ♦️ای عقید! قدرى آب مصطكى (یک نوع داروی گیاهی) براى من بجوشان! عقيد هم آب را روى اجاق نهاد، و صقيل(نرگس) مادر امام زمان(ع) آن را به خدمت حضرت(ع) آورد. حضرت كاسه را گرفت و خواست بياشامد، ولى دست مباركش لرزيد و به دندانش خورد، پس ظرف را به زمين نهاد. سپس به عقید فرمود : 📋《ادْخُلِ الْبَيْتَ فَإِنَّكَ تَرَى صَبِيّاً سَاجِداً فَأْتِنِي بِهِ》 ♦️برو به اندرون كه مي‌بينى كودكى در سجده است، او را نزد من بياور! ابو سهل مي گويد : عقيد گفت : 《فَدَخَلْتُ أَتَحَرَّى فَإِذَا أَنَا بِصَبِيٍّ سَاجِدٍ رَافِعٍ سَبَّابَتَهُ نَحْوَ السَّمَاءِ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَأَوْجَزَ فِي صَلَاتِهِ》 ♦️وقتى به اندرون براى جستجوى او رفتم، ديدم كودكى در سجده است و انگشت سبابه خود را به سوى آسمان گرفته است. من سلام كردم و او نمازش را كوتاه كرد، سپس گفتم : 📋《إِنَّ سَيِّدِي يَأْمُرُكَ‌ بِالْخُرُوجِ إِلَيْهِ!》 ♦️مولایم! شما را مى‌طلبد كه به خدمتش درآئى! در اين وقت مادرش صقيل آمد و دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد. ادامه مطالب :👇
ابو سهل گفت : 📋《فَلَمَّا مَثُلَ الصَّبِيُّ بَيْنَ يَدَيْهِ سَلَّمَ وَ إِذَا هُوَ دُرِّيُّ اللَّوْنِ وَ فِي شَعْرِ رَأْسِهِ قَطَطٌ مُفَلَّجُ الْأَسْنَانِ فَلَمَّا رَآهُ‌ الْحَسَنُ(ع) بَكَى وَ قَالَ : يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِهِ اسْقِنِي الْمَاءَ! فَإِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي وَ أَخَذَ الصَّبِيُّ الْقَدَحَ الْمَغْلِيَّ بِالْمَصْطَكَى بِيَدِهِ ثُمَّ حَرَّكَ شَفَتَيْهِ ثُمَّ سَقَاهُ فَلَمَّا شَرِبَهُ قَالَ هَيِّئُونِي لِلصَّلَاةِ فَطُرِحَ فِي حَجْرِهِ مِنْدِيلٌ فَوَضَّأَهُ الصَّبِيُّ وَاحِدَةً وَاحِدَةً وَ مَسَحَ عَلَى رَأْسِهِ وَ قَدَمَيْهِ》 ♦️موقعى كه کودک، خدمت حضرت رسيد، سلام كرد. رنگش همچون درّ (سفيد)، موهاى سرش پيچيده و بافته و ميان دندانهايش باز بود. وقتى امام حسن عسكرى(ع) او را ديد، گريست و فرمود : اى آقاى خاندانم! اين آب را به من بده كه من اينك به سوى خداى خود می روم. کودک، ظرف آب جوش را برداشت و به دهان پدر بزرگوارش نزديك ساخت تا آن را نوشيد. آن گاه امام حسن عسكرى(ع) فرمود : مرا آماده نماز كنيد! کودک حوله‌اى در دامن امام(ع) پهن كرد و بدين گونه کودک، يك يك اعضای پدر را وضو داد و سر و پاى او را مسح نمود. ♦️آن گاه امام حسن عسكرى(ع) فرمود : 📋《أَبْشِرْ يَا بُنَيَّ فَأَنْتَ صَاحِبُ الزَّمَانِ وَ أَنْتَ الْمَهْدِيُّ وَ أَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى‌ أَرْضِهِ وَ أَنْتَ وَلَدِي وَ وَصِيِّي وَ أَنَا وَلَدْتُكَ وَ أَنْتَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیهم السلام) وَلَدَكَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنْتَ خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ وَ بَشَّرَ بِكَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ سَمَّاكَ وَ كَنَّاكَ وَ بِذَلِكَ عَهِدَ إِلَيَّ أَبِي عَنْ آبَائِكَ الطَّاهِرِينَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْبَيْتِ رَبُّنَا إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ وَ مَاتَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) مِنْ وَقْتِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ》 ♦️اى فرزند! به تو مژده مي‌دهم كه صاحب الزمان و مهدى و حجت خدا در روى زمين، توئى. تو فرزند من و جانشين من مي‌باشى؛ از من متولد شده‌اى و تو (م ح م د) فرزند حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب(ع) مي‌ باشى و هم از نسل پيغمبر و خاتم ائمه طاهرين هستى. پيغمبر(ص) مژده تو را داده و نام و كنيه تو را تعيين فرموده است. صلوات خدا بر اهل بيت(ع)، ربنا انه حميد مجيد. حضرت(ع) اين را فرمود و همان موقع رحلت نمود.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : تسلیت ای حجّت ثانی عشر یاین الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن زود گرد بی کسی بر ماه رخسارت نشست زود کردی جامۀ ماتم به بر یابن الحسن قرن ها چشم تو گریان است بر جدّت حسین لحظه لحظه ریختی اشک بصر یابن الحسن طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن مخفی از چشم همه، چشم تو بر بابا گریست سوختی چون شمع سوزان تا سحر یابن الحسن قرن ها فریاد زهرا مادرت آید به گوش از مدینه بین آن دیوار و در یابن الحسن یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن ای سرشک چارده معصوم از چشمت روان ای زده هجر تو بر دل ها شرر یابن الحسن 👤سازگار   📚منابع : ۱)الغیبه شیخ طوسی، ص۲۱۸ ۲)الاعتقادات الامامیه شیخ صدوق، ص۹۹ ۳)كمال الدين و تمام النعمه شيخ صدوق، ص۴۳ ۴)الغیبه شیخ طوسی، ص۲۷۲ .
Ganjineh Marefat 03.mp3
2.77M
🔹 🔘خانه به دوش قافله سالار زینبیم 🎤 حاج منصور ارضی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اى فروغ مهر تو در كارِ ذرّه پرورى می كنى با گوشه ی چشمى ز عالم دلبرى آفتاب حسن تو خورشيد را شرمنده كرد روى ماهت كرد بر كون و مكان جلوه گرى اى نگاه روشن تو معنى عين‏ اليقين می نشينم پيش تو بر سفره حق باورى خون زهرا و على جارىست در رگهاى تو جلوه خير كثيرى از تبار كوثرى تيغ ابرويت به هم ريزد سپاه فتنه را هيبت تو امتداد ذوالفقار حيدرى مكتب و مشى و مرامت زنده كرد اسلام را در تو می‏ ديدند مردم شيوه ی پيغمبرى سينه ات گنجينه ی اسرار اسم اعظم است سرّ الله - ى تو نور الله از پا تا سرى در شعاع نور تو هفت آسمان گم می‏شود كهكشان ها گشته بر ماه جمالت مشترى ماسوى الله خلق شد تنها به يمن اهل بيت گردش چرخ فلك هرگز نباشد سرسرى اشك می‏ ريزد به عشق تو ز چشم آسمان تا زمين گردد به پايت غرق در بار آورى سامره از لطف تو دارد هزاران خاطره عشق مديون تو باشد اى امام عسگرى آبرومندى كه در درگاه لطف گردگار دست دل ها را بگيرى روز سخت داورى دست من دامان تو چشم من و احسان تو مهر تو باشد به من برتر ز مهر مادرى اف بر اين دنيا كه قدر عشق را نشناختند قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهرى کمیل کاشانی علیه لسلام .
. با خودم فکر میکردم چرا این پست رو زده، تا اینکه پسرام رفتن برای تشییع جنازه ی دوستشون، فهمیدم داستان چیه؟😔 .