.
#شاه_چراغ
والشمس ! که در ظلمت این راه ، چراغی
والعصر ! که هر شام و سحرگاه چراغی
واللیل ! که رفته است شب از خاطر شیراز
با دست تو روشن شده هرگاه چراغی
کوری که نشسته ست کنار حرم تو
داده ست به دست من گمراه چراغی
در دل پی عشقی ؟ نبرد راه به جایی
با خود نبرد هر که در این چاه چراغی
از مادر خود مادر من یاد گرفته است
روشن بکند پیش تو هر ماه چراغی
شعر رضوی در حرمت شاه کلید است
آورده ام ای شاه به همراه چراغی
در دست من این بار چراغی ست شکسته
باید که ببخشی ... تو خودت شاه چراغی
#محمدحسین_ملکیان✍
🇮🇷
حاج ابوالفضل بختیاری.mp3
25.05M
🎙 | صوت
🎤 | حاج ابوالفضل بختیاری
💠مـراســم هـفتگـی مناجات و قـرائت دعای کمیل
🕌مسجد ارک تهران
.
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
منم مرغ هوای آسمانت
دلم پر می کشد در آستانت
به چشمم گنبد زرد تو پیداست
شود جانم فدای جسم و جانت
تو آن ماهی که دل را روشنایی
تو آن راهی که ما را ره نمایی
نمی گویم نوازش کن گدا را
تو آن شاهی که در فکر گدایی
حسین جان درد تو آقا به جانم
الهی من بدون تو نمانم
شهید تشنه کام کربلایی
برای غصه هایت نوحه خوانم
دلم پر زد به سوی تو دوباره
بسوزم از غم آن مشک پاره
دو دست ساقی عطشان ببوسی
به خون دل کنی او را نظاره
غریب کربلا مولا حسین جان
شهید نینوا مولا حسین جان
الهی مادرت زهرا نبیند
سرت از تن جدا مولا حسین جان
من و درد غمت، ای داد و بیداد
عزا و ماتمت، ای داد و بیداد
تنت عریان و انگشتت بریده
ز خشکی لبت، ای داد و بیداد
شنیدم خواهرت زینب چه دیده
به هنگامی که در مقتل رسیده
دو کف بر سر زنان، از هوش رفته
بسی بوسیده لب های بریده
یتیمان آمدند یک یک به پیشت
به رنگ خون حنایی دیده ریشت
چه دیدی از غم طفلان نالان
بمیرم من برای قلب نیشت
شنیدم دیده زینب آذری را
به خیمه دیده سوز مادری را
به آتش دیده پای دختری را
به روی نیزه ها دیده سری را
چه دیده در غروب اکبر تو
چه دیده در گلوی اصغر تو
چه بشنیده ز طعن دشمنانت
چه دیده در نگاه آخر تو
فدای گریه های کودکانت
به قربان زنان بی امانت
بسوزم از اسیری زنانت
بنالم بر تن از نی نشانت
ز زمزم بهتر آب کوثر توست
خدا را شکر زهرا مادر توست
امیرالمومنین بابا و احمد
رسول الله جد اطهر توست
دری بگشا تو بر ما بینوایان
نظر کن همچنان بر ما گدایان
دو چشم سبزی از خاک حریمت
نما روشن به نور پاک رحمان
#ابوالفضل_سبزی✍
#امام_حسین
.
.
#شاه_چراغ
ما سینهزنان لب عطشان توایم
«ما زنده برآنیم که» گریان توایم
ما از خبرِ حمله... حرم... باز امشب...
یاد حرم و شام غریبان توایم
#سید_مجتبی_شجاع
.
.
#شب_جمعه
#امام_حسین
پیداست از تالّم و عمق تاخّرم
کرببلا نرفته ام و غصه می خورم
از کربلا که دل ببُرم باز راحت است
از تو چگونه ای همه هستیم دل بُرم
باشد قبول نوکر خوب تو نیستم
حق با تو بود آینه ای پر تکدرم
قلب تو را به خاطر دنیا شکسته ام
کوچک شوم به چشم تو با این تکبرم
اما به روضه های تو آورده ام پناه
عاشق ترین پرنده که اهل تظاهرم
گاهی میان روضه تو را خواب دیده ام
از تو جدام کرده ولی این تفاخرم
مادر مرا به سوی تو تشویق می کند
عمری دخیل گوشه ی آن کهنه چادرم
من با خیال کرببلا زنده ام هنوز
هرگز نمی رود حرمت از تصورم
#حسین_جعفری ✍
.
.
#زمینه
#هجوم_به_بیت_وحی
#سبک_ریان_بن_شبیب
#حیدرشد_خونجگر
🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول
حیدر شد خون جگر/میزد ثانی به در
ای وای ای وای
بین دیوارو در /زهرا شد بی پسر
ای وای ای وای
به در لگد زد
در افتادُ«۳»
فتنه به پا کرد
در افتادُ«۳»
از جورنامرد
در افتادُ«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم
ثانیه بی حیا/با ضربه های پا
کشت محسن رو
فِضةُ خُذینی/می زد زهرا صدا
کشت محسن رو
عزیزمادر
میزد پر پر«۳»
جوون حیدر
میزد پر پر«۳»
با دله مضطر
میزد پر پر«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندسوم
آه از یاس کبود
بین آتیش و دود
میگفت حیدر
آه از درب و دیوار
نوک داغ مسمار
آه از مادر
.....
میگفت دله خون
علی سوختم«۳»
دله پریشون
علی سوختم«۳»
باچشم گریون
علی سوختم«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندچهارم
دستای بوتراب/رو بستن با طناب
چل تا مزدور
جلوچشم حسن/حیدر رو میبردن
با ضرب و زور
......
آه از جفای
چهل نامرد«۳»
فاطمه با اون
تن پر درد«۳»
میگفت علی جان
نرو برگرد«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•۰
#فاطمیه
#شعرای_ایینی
#کربلایی #رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
.👇
.
#شور
#مدح #میلاد_امام_عسکری
به تو دل دادم الحمدالله
به پات افتادم الحمدالله
مادرم جز نوکریه خونت
نداده یادم الحمدالله
کار من تنها نوکری هستش
کار تو تنها دلبری هستش
ذکره هر لحظه و دقیقه ی من
مدد مولا یا عسکری هستش
یابن الهادی حسن. ای. گله زهرا
عاشقی بی تو نمیشه اقا
دستم و گرفتی همیشه اقا
دعوتم کنی اگر یک شب جمعه
حرم با مادرم چی میشه اقا
کربلاس رویای شبای تارم
کی میشه سر دوباره انتظارم
یعنی می شه یه باره دیگه بازم
سر روی صهنه شش گوشه بزارم
یابن هادی حسن. ای گله زهرا
تو شجاعت زبونزد شدی اقا
تو شرافت زبونزد شدی اقا
حسن دومه فاطمه ای تو
تو کرامت زبونزد شدی اقا
امضا کن ویزای کربو بلامو
امضا کن کربلای این گدارو
واسه ی تو نداره کاری اقا
ببینم دوباره گنبد طلارو
یابن الهادی حسن. ای گله زهرا
#رضا_نصابی
.👇
.
🌷 به وقت شهادت
روشن کنید بر درِ هر خانه یک چراغ
یعنی برای هر دو سه پروانه یک چراغ
مجنون و ماه، شاپرک و شعله، مست و می
افتاده دست اینهمه دیوانه یک چراغ
بیچاره عاشقی که به هفتآسمان نداشت
حتی نه یک ستاره و حتی نه یک چراغ
پروانهای به وقت شهادت به خنده گفت
فردا میآورند روی شانه یک چراغ
ساقی! سری به کوچهنشینان خود بزن
هرگوشه روشن است غریبانه یک چراغ...
#مهدی_جهاندار
#شهدا
.
.
📋 این پا و اون پا کردم از افطار
✔️ #زمزمه #مناجات / حاج محمود کریمی
✔ #هیأترایةالعباس / #امام_علی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این پا و اون پا کردم از افطار
از سر شب حالم پریشونه
دست تو کلید ازادیم
مدتیه دلم تو زندونه
نذار که ابروم بره امشب
غیر خودت کسی نمیدونه
دامن تو تو دست لرزونم
اما یقم تو دست شیطونه
از سر شب میگفت نرو بیرون
خسته نکن خودت رو دیوونه
میگفت میخوای بری برو اما
اخرشم تو رو میسوزونه
اما صدای مهربونی گفت
شب شبه قدر وقت بارونه
یه کوه غصه رو شونت باشه
وقت سحر سبک میری خونه
خوش به حال اون که نجف رفته
یا کربلاست یا که خراسونه
وای که چقدر خونه تو خوبه
بیچاره اون کسی که بیرونه
بیچاره اون که اومده امشب
اما تماشا چی و حیرونه
بیچاره اون که زیر این بارون
تشنه میاد و تشنه میمونه
من نمیخوام دوباره برگردم
پشت سرم همش بیابونه
هیچی ندارم ای خدا غیر از
این دل خسته ای که داغونه
خودم نشستم این میون اما
دلم نجف میونه ایوونه
کمک کنی من از همین الان
میخوام بدم یه قول مردونه
صحبت مردی شد دلم پر زد
برای اون که مرد میدونه
مردی که تو دلش پر از اهه
راز دلش رو چاه میدونه
مردی که تو چشاش پر از اشکه
اما لبش همیشه خندونه
مردی که کوله بارش و بسته
یه امشب و تو خونه میمونه
چشمای خستش و به در دوخته
انگاری چش به راه مهمونه
مهمونی که داره میاد امشب
عمریه داره روضه میخونه
بسه تو دنیا موندنت اقا
دنبالت اومدم بریم خونه
هر جا تو باشی خونمون اونجاست
بی تو علی بهشت زندونه
راستی الان داریم میریم خونه
گفتی وصیتای اخر رو
گفتی کجا باید بره زینب
گفتی گلای یاس پر پر رو
گفتی علی به گوش عباسم
قصه مشک و تیر اخر رو
گفتی برا حسن پسر هاش و
گفتی برا حسین اکبر رو
گفتی برا حسین مظلومم
تیر و گلوی خشک اصغر رو
گفتی به زینبم دم اخر
پیروهن دوخته مادر رو
گفتی برای زینبم باید
یه روز ببوسه زیر حنجر رو
گفتی براش قصه غارت رو
قصه گوشواره و معجر رو
گفتی باید که از دل اتیش
نجات بده سه ساله دختر رو
گفتی یه روز میبینه تو گودال
جون دادن و بریدن سر رو
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇