eitaa logo
امام حسین ع
27.2هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
Banifateme8805292_373.mp3
زمان: حجم: 8M
#ویژه_شهادت_حضرت_حسن_مجتبی بانوای حاج مجید بنی فاطمه @emame3vom
Haj Meysam MotieeGomnam-Payambar&ImamHasan1392[06].mp3
زمان: حجم: 3.76M
#ویژه_شهادت_حضرت_حسن_مجتبی بانوای حاج میثم مطیعی @emame3vom
Haj Meysam MotieeShab5Moharram1391[06].mp3
زمان: حجم: 2.39M
#ویژه_شهادت_حضرت_حسن_مجتبی بانوای حاج میثم مطیعی @emame3vom
Haaj Seyed Majid Banifatemeh7045220_483.mp3
زمان: حجم: 5.49M
#ویژه_شهادت_حضرت_حسن_مجتبی با نوای حاج مجید بنی فاطمه @emame3vom
🏴🍃 نذر تسلّای دل امام زمان(عج) از داغِ 🍃🏴 دید با چشم خود چهل منزل، اشکِ پنهانِ چشم زینب(س) را کاروانی که با خودش می برد، تشنگی را و خشکیِ لب را دست و پاها اسیر سلسله بود، شمرِ ملعون امیرِ قافله بود یک علی(ع) مانده بود غرق غضب! چه کند غیرتِ لبالب را؟! بچّه ها خسته، پابرهنه، نحیف! زخم شد دستهای کوچکشان بسکه بر خارها زمین خوردند، گریه کردند تا سحر شب را روی هر نیزه یک سرِ مظلوم، قاتل جانِ کاروان می شد تا که با خود تکان تکان میداد، باد موهای نامرتّب را ناقه ها در کمالِ عریانی، بی کجاوه بدون محمل بود ساربان ها مقابل نیزه، آب دادند هر چه مرکب را خسته از راه آمدند امّا، دورشان ازدحام و هلهله بود همۂ شهر را خبر کردند، تا تماشا کنند زینب(س) را! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @emame3vom ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 محاوره زبانحال 🍃🏴 به یادم مونده روزایی، که توو آغوش تو بودم به رویِ زانوی عمّه، یا رویِ دوش ِ تو بودم موهام و شونه میکردی، بهم میگفتی دردونه م نبینم توو خودت باشی، چراغ کوچیکِ خونه م همین می اومدی خونه، فقط میگشتی دنبالم برام یه چادر مشکی، خریدی! کردی خوشحالم میگفتی ای گلِ یاسم، منو می بوسیدی آروم میدیدی تا که خوابیدم، عبات و میکشیدی روم ولی حالا با دلتنگی، نشستم زیر نور ماه کجارفتی بابایی جون؟! ببین قدّم شده کوتاه ببین افتاده دندونم، رو لبهام ردّی از خونه به جای رویِ زانوهات، نشستم کنجِ ویرونه نبودی دستام و بستن، کبوده خیلی میسوزه یهو سرگیجه میگیرم، چشام تاره یه چن روزه دیگه میترسم از اَسبا، نمیخوابم دیگه راحت یه شب از ناقه افتادم، نه با پاهام! که با صورت برا تفریح و سرگرمی، هُلم میداد با دعوا من و هی رابرا میزد، بیا زجر(لع) و بزن بابا کف ِ پاهام زده تاول، ببین دستام چقد سرده ازش بسکه لگد خوردم، ببین پهلوم ورم کرده شدم شرمندۂ عمّه، واسم شد بهتر از مادر بذار واست بگم حالا، که پیشم اومدی با «سر» نمونده واسه من مویی، ببین که سوخته گیسو از انگشتر نمی پرسم، نپرسی گوشوارم کو! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @emame3vom ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
ما که حالا چنين زمين گيريم روزگاري در آسمان بوديم پر پروازمان که وا مي شد مي پريديم و بي نشان بوديم خوب بوديم و خوب مي ديديم پاک بوديم و پاک مي رفتيم متديّن بدون بار گناه زير خروار خاک مي رفتيم همه در زير سايه ي قرآن همه مشغول زندگي بوديم لحظه هاي جواني خود را در مناجات و بندگي بوديم بر سر شانه هايمان هر شب کيسه هاي کريم مي برديم نان افطار سفره هامان را از براي يتيم مي برديم لقمه ناني که بود مي خورديم کي به فکر غذاي فردا بود اهل از خود گذشتگي بوديم دلمان دل نبود دريا بود هر شب جمعه کنج خانه مان سر سجاده ي دعا بوديم با همان ذکر السلام عليک زائر صحن کربلا بوديم هر کجا خيمه مي زديم با خود کوله بار اميد مي برديم شاد بوديم از اينکه هر لحظه روي شانه شهيد مي برديم ناگهان بين ناگهاني ها پاي شيطان به خانه ها وا شد عطر سجاده هايمان هم رفت جبرئيل از کنارمان پا شد ناگهان بين ناگهاني ها باد آمد بهارمان را برد بوي پرواز رفت و همراهش بوي آغوش يارمان را برد کم کم از ذکر حق که دور شديم روزي آسمان مان کم شد مي دويديم از پي دنيا ولي از سفره نانمان کم شد کاروان رفت و عده اي رفتند عده اي بين چاه افتادند عده اي در مسير خود ماندند عده اي بين راه افتادند عده اي رفته و شهيد شدند عده اي بي بها عزيز شدند عده اي تا خدا سفر کردند عده اي هم اسير ميز شدند از دل زندگي ما بوي عمر بي استفاده مي آيد از سر سفره هاي ما حالا بوي خمس نداده مي آيد اي شهيدان راه عشق و وفا خوش به حال شما و بال شما پيش ارباب ياد ما هستيد؟ منم و غبطه ي وصال شما بايد اين روزهاي پاييزي يک نفر با بهار برگردد از براي نجات اين دنيا وارث ذولفقار برگردد با هزاران اميد مي گويم آفتابا امام ما برگرد يا ابالغوث يا اباصالح جان زهرا تو را خدا برگرد
من و با مرگ عمری در کشاکش که شد در سینه‌ام نقشی منقّش مجسّم بود هر دم پیش چشمم مدینه، کوچه، خانه، دود و آتش «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 گلاب و گل @emame3vom نیزار و نی از نوای تو می‌سوزد خورشید ز گریه‌‌های تو می‌سوزد یک عمر فقط سوخته و ساخته‌ای ای دل، جگرم برای تو می‌سوزد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 گلاب و گل عمری دلت آماج غم بهتان شد غم، روی غم آمد به دلت مهمان شد تشییع تو بود و داغداران دیدند با تیر خسان، تن تو گلباران شد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 گلاب و گل .
. سبک دوباره مرغ روحم ۱۳ (امام حسن مجتبی ع) تو نور چشم زهرا،عزیز مصطفایی فرزند مرتضایی،امام مجتبایی مظلوم حسن حسن جان۲ کریم اهل بیت و،امام دومینی تو در سخاوت و جود،امیرمؤمنینی مظلوم حسن حسن جان۲ آقا چنان پیمبر،مقام تو رفیع است تویی غریب عالم،قبر تو در بقیع است مظلوم حسن حسن جان۲ غریبی تو مولی،از تربت تو پیداست از قبر خاکی تو،غریبی تو معناست مظلوم حسن حسن جان۲ عالم شود فدای،قبر غریبت آقا در شهر خود مدینه،غم شد نصیبت آقا مظلوم حسن حسن جان۲ همسر تو ز کینه،گردیده قاتل تو زهر ستم حسن جان،سوزانده حاصل تو مظلوم حسن حسن جان۲ هستی تو یا حسن جان،غریب در مدینه شدی به دست همسر،شهید زهر کینه مظلوم حسن حسن جان۲ از ظلم و کین همسر،جانت رسیده بر لب رسیده در کنارت،ریزد سرشک زینب مظلوم حسن حسن جان۲ ای گل باغ طاها،راحت شدی ز غم ها خونین جگر روی تو،مولی به سوی زهرا مظلوم حسن حسن جان۲ تشییع تو حسن جان،بر روی دوش یاران تابوت پیکر تو،گردیده تیرباران مظلوم حسن حسن جان۲ در لحظه های آخر،بودی به یاد مادر افتاده بودی یاد،ناله ی پشت آن در مظلوم حسن حسن جان۲ دیدی ز ظلم و کینه،مادر تو زمین خورد مظلومه ی مدینه،چون گل لاله پژمرد مظلوم حسن حسن جان۲ مادر بی قرینه،یاس علی ز کینه پرپر شده به دست،اعدا در مدینه مظلوم حسن حسن جان۲ دیدی کنار زینب،آن مادر یگانه به دست مرتضی شد،غسل و کفن شبانه مظلوم حسن حسن جان۲ ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ هفتم ماه صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری •✾• ┄┅═══••↭••═══┅┄ @emame3vom ┄┅═══••↭••═══┅┄ ای سرِ سفره ات عالمین ، یا حسن دل نکن از من و از حسین ، یا حسن در وطن چه بر تو بگذشت همسرِ تو قاتلت گشت هر چه غم به سینه ات بود جا گرفته در دلِ طشت کریمِ آل پیمبر .. بدونِ من جانِ خواهر مرو به دیدارِ مادر .. « اَخ الغریب ، ای حسن جان ... » غربتت آتشیست بر دلِ ، زینبت هر نفس میچکد لخته خون از لبت کوزه حاویِ چه بوده ست روزۀ تو را گشوده ست رنگِ صورتت شده سبز مثلِ فاطمه کبود است بمیرم ای عشقِ زهرا که بین کاشانه حتّی همیشه بودی تو تنها « اَخ الغریب ، ای حسن جان ... » ای سرِ سفره ات عالمین ، یا حسن دل نکن از من و از حسین ، یا حسن در وطن چه بر تو بگذشت همسرِ تو قاتلت گشت هر چه غم به سینه ات بود جا گرفته در دلِ طشت کریمِ آل پیمبر .. بدونِ من جانِ خواهر مرو به دیدارِ مادر .. « اَخ الغریب ، ای حسن جان ... » با حسین گفتی از کربلا مو به مو آن چه در کودکی دیده ای هم بگو گفتی از سنان و از خنجر گفتی از لباس و از معجر من ولی در انتظارم بشنوم ز سِرّ مادر چگونه قدش دوتا شد چگونه دستش رها شد تنش پر از ردّپا شد « اَخ الغریب ، ای حسن جان ... » ای سرِ سفره ات عالمین ، یا حسن دل نکن از من و از حسین ، یا حسن در وطن چه بر تو بگذشت همسرِ تو قاتلت گشت هر چه غم به سینه ات بود جا گرفته در دلِ طشت کریمِ آل پیمبر .. بدونِ من جانِ خواهر مرو به دیدارِ مادر .. « اَخ الغریب ، ای حسن جان ... » ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•