.
#حضرت_زینب
#زمزمه
#نوحه
#سبک_مدینه_شهر_پیغمبر
بیـا در کربلا مـادر گـره از کـار مـن واکن
بیا خونین بدنها را تو ای مادر تماشا کن
▪️منم زینب منم زینب (2)
خودم دیدم که درآتش دوکودک دست وپا می زد
پـدر را بـا لـب تشنـه بزیـر لـب صـدا مـی زد
▪️منم زینب منم زینب (2)
خودم دیدم که در گودال تن پاک شهیدان را
بدیـدم بـر سـر نیـزه سـر هجـده عزیـزان را
▪️منم زینب منم زینب (2)
خودم دیـدم رقیـه در خرابـه از نفس افتاد
بزد بوسه به لبهای پدر پرپر زد و جان داد
▪️منم زینب منم زینب (2)
#مهدی_خرازی✍
#وفات_حضرت_زینب
.👇
.
#نوحه_سنتی
#حضرت_زینب_نوحه
#نوحه
پیغمبر می گرید از داغ زینب
یک گل باقی نماند در باغ زینب
گریان زهرا و گریان ثارالله
یا صاحب الزمان آجرک الله
........
شاهد مادر و دیوار و در بود
دلخون گودال و تیغ و خنجر بود
غم از پی غم آه از پی آه
یا صاحب الزمان آجرک الله
.......
خون میگرید بر او چشم روزگار
پرده نشین کجا ، کوچه و بازار
وای از اسیری این درد جانکاه
یا صاحب الزمان آجرک الله
#میثم_مومنی_نژاد ✍
#وفات_حضرت_زینب #حضرت_زینب
👇
.
#نوحه_سنتی
#حضرت_زینب
#نوحه
شب شهادت/ زینب رسیده
امشب دائم بگو/با اشک دیده
یاحُجّتَالله بقیّتَالله
یاصاحبَالزّمان آجرکَالله
......
فَخرُالمُخدّرات/اُمُّ المَصائب
حفظحُرمتاوست/برشیعهواجب
امشبعزادار مهدیِزهراست
امشبدنبالهی عصرِعاشوراست
.......
ناموس کردگار/رفته اسارت
شده به ساحتش/خیلی جسارت
باریده بهرش چشمفلکخون
تازیانه خورده از شمر ملعون
......
از اهل قافله/دفع خطر کرد
هرجا که لازم شد/خود را سپر کرد
برچادراو آتشنشسته
ازسنگِشامیان سرششکسته
......
چهل منزل را با/ بلا عجین شد
درشامویران هم/ ویراننشینشد
از پردهیدل ناله کشیده
ازداغسهساله قدّشخَمیده
#محمد_قاسمی ✍
#وفات_حضرت_زینب
.👇
.
#حضرت_زینب
#شور #زمینه
حسین من کجایی. دارو ندار زینب
لحظه جون دادنم بیا کنار زینب
داغ غمت آتیش زده به سینه ام
تویی قرار این دل غمینم
دلتنگتم حسین بیا دوباره
بعد یه سال و نیم تو رو ببینم
حسین من....
به یاد جسم زخمیت در زیر آفِتابم
این لحظه های آخر ببین که در عذابم
تشنه شدم ولی به یاد لبهات
آب برای خواهرت حرومه
بعد یه سال و نیم داداش هنوزم
سر بریدهی تو رو به رومه
حسین من...
از خیمه تا به گودال نفس بریدم ای وای
تو نیزه خوردی و من آه کشیدم ای وای
افتاده بودی روی خاک گودال
صدای نالهاتو مادر می شنید
وقتی رسیدم دم قتلگاه شمر
نشسته بود داشت سر تو می برید
حسین من...
هر شب و روز میسوزه دل کباب زینب
بزم یزید حسین جان سخت گذشت به زینب
رنج و مصیبت های شهر شامو
می خوام که از یاد ببرم نمیشه
دخترای فاطمه، بزم شراب
من که هنوزم باورم نمیشه
حسین من...
#عبدالزهرا✍
#وفات_حضرت_زینب
👇
.
#شور
#امام_حسین
#گودال
#قتلگاه
#عاشورا
شلوغ بود
دل آسمون گرفته بود و بی فروغ بود
کاشکی روضه های قتلگاه تو دروغ بود... شلوغ بود
غروب بود
یک نفس صدای یا مقلب القلوب بود
بعد تیر و نیزه تازه وقت سنگ و چوب بود....غروب بود
غریب بود
جای نعل تازه روی صورتش عجیب بود
زیر چکمه های قاتلی که نا نجیب بود...غریب بود
غبار بود...
مادرش گوشه قتلگاه بی قرار بود
خواهرش پیاده بود و دشمنش سواربود...غبار بود
پیکرت سه روز مانده بر زمین رها حسین من
السلام علی غسیل بِالدِما حسین من
کشته حسادت مردم بی وفا حسین من
السلام علی ذبیح بالقفا حسین من
بند دوم
سراب بود
ناله های غربت حسین بی جواب بود
غرق خاک و خون تن عزیز بوتراب بود...سراب بود
عذاب بود
تشنه کشتنش ولی بین دو نهر آب بود
خنده های حرمله به گریه رباب بود...عذاب بود
عمیق بود
جای ضربه های نیزه رو تنش دقیق بود
ساربان رسید و فکر بردن عقیق بود...عمیق بود
ای زمین خورده از آن نیزه بی هوا حسین من
ای سر مقدست چراغ نیزه ها حسین من
نوحه خون تو شده ملیکه السما حسین من
السلام علی الغریب کربلا حسین من
بند سوم:
کبود بود
مثل مادرش تمام صورتش کبود بود
میکشه آدمو اینکه قاتلش حسود بود...کبود بود
شهید بود
خواهرش رسیده بود و دیگه نا امید بود
جای زخم و تیر و نیزه رو تنش شدید بود...شهید بود
اسیر بود
پیکر مطهر حسین بر حصیر بود
دختر فاطمه با حرمله هم مسیر بو...اسیر بود
مادرت رسیده تا گودی قتلگاه حسین من
السلام علی قتیل بالرِماح حسین من
بر تنت نمانده بود عمامه و ردا حسین من
السلام علی جریح بالعصا حسین من
#محمد_امین_سمیعی✍
#وفات_حضرت_زینب
👇
.
#حضرت_زینب_زمینه
یه سالو نیمه بی قرارم
پیرم کرده داغ یارم
بی تاب غم حسینم
جز این چاره ای ندارم
گودال ، از یادم نرفته
جنجال ، از یادم نرفته
وقتی ، جسم بی سرش شد
پامال ، از یادم نرفته
میسوزم ، برا غمای دلبرم
می سوزم ، برا حسین بی سرم
می سوزم ، برا غریبیه حرم
می سوزم ، برای اشک دخترا
می سوزم ،برای اون جسارتا
می سوزم ، برای تازیوونه ها
آه ؛نفس بریده زینبت
آه ؛خوشی ندیده زینبت
آه ؛چیا کشیده زینبت
(آه حسین حسین حسین)
هنوز به یاد قتلگاهم
افتادی جلو نگاهم
توو مقتل یه عده نامرد
خندیدن به اشک وآهم
زخمات ، از یادم نرفته
دردات ، از یادم نرفته
هرگز ، بغض بی صدای
چشمات ، از یادم نرفته
می سوزم ، که تشنه سر بریدنت
می سوزم ، به هر طرف کشیدنت
میسوزم ، که تشنه لب دریدنت
میسوزم ، برا نگاه آخرت
می سوزم ، نشسته بود رووپیکرت
می سوزم ، جدا شد از قفا سرت
آه ، غریب و خسته کشتنت
آه ، تو رو چه مُثله کردنت
آه ، چیزی نموندش از تنت
(آه ،حسین حسین حسین)
#عباس_قلعه✍
#وفات_حضرت_زینب #حضرت_زینب
👇