eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
@babolharam_netsardaran_karbala_-nikbakhtian-shoor.mp3
زمان: حجم: 3.46M
|⇦•تولد داریم چه تولدی.. ویژۀ ولادت حضرت اباعبدالله علیه السلام و سرداران کربلا به نفس حاج احمد نیکبختیان
زمان: حجم: 172.1K
اِنَّ فِی الجَنَّةِ نَهراً مِن لَبَن لِعَلِی و لِزهرا و حسینٍ و حسن کلُّ مَن کانَ مُحِبّاً لَهُمُ یدخُلُ الجَنَّةَ مِن غَیرِ حَزَن
امام حسین ع
اِنَّ فِی الجَنَّةِ نَهراً مِن لَبَن لِعَلِی و لِزهرا و حسینٍ و حسن کلُّ مَن کانَ مُحِبّاً لَهُمُ ید
. سلمان گويد: روزي به در خانه ي حضرت زهرا عليهاالسلام رفتم و اذن ورود گرفتم و چون داخل شدم ديدم كه حضرت زهرا عليهاالسلام مشغول آسياب كردن است و دستاس را مي چرخاند در حاليكه دستان مباركش مجروح شده است. عرض كردم: «اي سيده ي زنان و اي مخدره دوران! چرا به فضه دستور نمي دهيد تا دستاس نمايد.» جواب فرمود: «پدر بزرگوارم امر فرموده كه كارهاي خانه يك روز بر عهده ي من و يك روز بر عهده ي فضه باشد و اينك نوبت من است.» در اين سخن بوديم كه ناگاه امام حسين عليه السلام در گهواره به گريه درآمد. پس عرض كردم: «اي سيده ي عالميان! مرا نيز در كارتان شريك نماييد.» حضرت فرمود: «تو دستاس كن تا من حسين را آرام نمايم.» سلمان گويد: «من مشغول دستاس كردن شدم. مدتي بعد بانگ اذان برخاست و من جهت اقامه ي نماز عازم مسجد شدم.» پس از نماز اميرمؤمنان عليه السلام را گفتم: «اي اميرمؤمنان! شما اينجا نشسته ايد و فاطمه ي زهرا دستان مباركش از دستاس كردن مجروح شده است.» پس اميرمؤمنان عليه السلام گريان شد و فورا به خانه رفت. هنوز مدت كوتاهي نگذشته بود كه آن حضرت شادمان و خوشحال بازگشتند. حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «يا علي! گريان رفتي و خندان آمدي؟!» عرض كرد: «يا رسول الله! چون وارد خانه شدم، فاطمه را ديدم كه از خستگي خوابيده است و دستاس بي آنكه كسي آنرا حركت دهد مي گردد و گهواره ي حسين بي آنكه كسي آنرا بجنباند در حال جنبش است و ندائي مي آمد كه براي حسين لالائي مي گفت و چنين مي خواند: ان في الجنة نهرا من لبن لعلي و لزهرا و حسين و حسن كل من كان محبا لهم يدخل الجنة من غير حزن» [1] . پس حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «يا علي! بشارت باد تو را به بهشت جاويدان و جوي شير كه طعم آن هرگز متغير نمي شود و بشارت باد دوستان تو را.» آنگاه فرمود: «يا علي! آيا دانستي كه چه كسي دستاس را مي چرخانيد و چه كسي گهواره را مي جنباند.» عرض كرد: خدا و رسولش بهتر مي دانند.» حضرت فرمود: «آنكه گهواره را مي جنباند، جبرئيل و آنكه دستاس را مي چرخانيد ميكائيل بود.» [2] . پاورقي [1] در بهشت نهري است از شير، از براي علي و زهرا و حسين و حسن (ع). هر کس دوستدار آنان باشد، بي‏حساب داخل بهشت مي‏شود. [2] مدينة المعاجز، سيد هاشم بحراني، ج 3، ص 46 - مناقب آل‏ابيطالب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 88 - بحارالأنوار، مجلسي، ج 44، ص 194. .
. ای عشق زلال، روح دریا عباس! زیبایی محض، ای دلارا عباس! الحق که به تو نام قمر می آید ای ماه ترین عموی دنیا عباس! .
. به چشمانت نمی‌آید که اهل این زمین باشی گمانم شهروند آسمان چندمین باشی برایت فرش‌های پیش پا افتاده ناچیزند تو با این منزلت باید که سجاده‌نشین باشی تو و شب تا سحر گریه، تو و شب تا سحر سجده بنا شد آن‌چنان باشی، بنا شد این‌چنین باشی خدا می‌خواست تا دین را به دستان تو بسپارد به بیماری دچارت کرد تا فردای دین، باشی به لطف آن همه داغی که در کرب‌وبلا دیدی تمام عمر باید چشم تر بر آستین باشی برای من نخی از رشتۀ سجاده‌ات کافی‌ست سر نخ دستم افتاده که تو حبل المتین باشی تو و عشق تو و پیشانی ساییده از سجده فقط شایسته‌ات این است «زین العابدین» باشی ✍ .
. یار اومده برا حسین میرو علمدار اومده جوونی حیدر کرار اومده به زیر علم روزیمو میگیرم هر ساله ماه اومده وزیر دربار شهنشاه اومده واسه گداها بلدِ راه اومده هرکسی باشه گدای آقا خوش اقباله پیش حسین چه سربه زیره خدایی بی نظیره دست منو میگیره مثله شیره شیره شیره شیره دور سرش فلک میگرده دوای هرچی درده با دلمون چه کرده مرده مرده مرده مرده مرده این شبها غرق در احساسم مجنون‌ حضرت عباسم مولانا یا ابوفاضل ........... جام شراب میگیرم از دست یل ابوتراب دست ابالفضله دعای مستجاب روبروی ضریح بدجوری دلم آرومه رَبّ ادب چه خونواده ای چه با اصل و نسب به دشمن برادرش داره غضب کیه به جز آقا ستاره ی این منظومه خیلی هوای مارو داره آقا کم نمیزاره چقده باوقاره پر علامتش منو عوض کرد دردام توی حرم دوا شد نمیدونم چیا شد همه چی روبرا شد آخه زیارتش منو عوض کرد انگاری صاحب الماسم وقتی که خادم عباسم مولانا یا ابوفاضل ✍ عجل لولیک الفرج ۲شعبان ۱۴۰۱ .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. حضرت مهدی مبارک روز میلاد عمویت حاضری در مجلس و من آمدم به جستجویت چارم ماه است اما آمده یک ماه کامل آمده آن کس که عالم در سرای اوست سائل ای خدا به حقّ لبخند علی کن سحر شام غم آخر ولی آرزوی ساقی کربوبلا شد ظهور آخرین صاحب لواء تبریک یا صاحب الزمان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 با حضورت بزم شادی بر روی عرش برین است مجلسی که در کنار سفره ی ام البنین است در دل کل ملائک صحنه ای شد عین محشر ساقی کربوبلا را بوسه زد ساقی کوثر ای خدا به شادی امّ البنین کن فرج را روزی اهل زمین با ظهور منتقم امضا نما رجعت سقای دشت کربلا تبریک یا صاحب الزمان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 با عمویت هم نواییم شد دعای ما ظهورت کی به پابوسی ِ سقّا می رویم ما با حضورت تا به کی خونخواه حیدر مشک سقا بر زمین است انتقام از قاتلینش حاجت ام‌ّالبنین است کی میایی تا بگیری انتقام از حکیم بن طفیل بی مرام لحظه ی آتش زدن بر آن لعین دیدنی است خنده ی ام البنین تبریک یا صاحب الزمان.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. علیه‌السّلام اى حرمت قبله حاجات ما یاد تو تسبیح و مناجات ما تاج شهیدان همه عالمى دست على ماه بنى هاشمى ماه کجا روى دل آراى تو سرو کجا قامت رعناى تو ماه و درخشنده تر از آفتاب مشرق تو جان و تن بوتراب همقدم قافله سالار عشق ساقى عشاق و علمدار عشق سرور و سالار سپاه حسین داده سر و دست به راه حسین عم امام و اخ و ابن امام حضرت عباس علیه السلام اى علم کفر نگون ساخته پرچم اسلام بر افراخته مکتب تو مکتب عشق و وفاست درس الفباى تو صدق و صفاست مکتب جانبازى و سر بازى است بى سرى آنگاه سر افرازى است شمع شده آب شده سوخته روح ادب را ادب آموخته آب فرات از ادب توست مات ! موج زند اشک به چشم فرات ! یاد حسین و لب عطشان او و آن لب خشکیده طفلان او تشنه برون آمدى از موج آب اى جگر آب برایت کباب ! ساقى کوثر، پدرت مرتضى است کار تو سقایى کرب و بلاست مشک پر از آب حیات به دوش طفل حقیقت ز کف آبنوش درگه والاى تو در نشاتین هست در رحمت و باب حسین هر که به دردى ، به غمى شد دچار گوید اگر یکصد و سى و سه بار اى علم افراخته در عالمین اکشف یا کاشف کرب الحسین از کرم و لطف جوابش دهى تشنه اگر آمده آبش دهى چون نهم ماه محرم رسید کار بدانجا که نباید کشید از عقب خیمه صدر جهان شاه فلک جاه ملک پاسبان شمر به آواز ترا زد صد گفت کجایید بنو اختن تا برهانند ز هنگامه ات داد نشان خط امان نامه ات رنگ پرید از رخ زیباى تو لرزه بیفتاد بر اعضاى تو من به امان باشم و، جان جهان از دم شمشیر و سنان بى امان ؟! دست تو نگرفت امان نامه را تا که شد از پیکر پاکت جدا مزد تو شد دست شه لافتى خط تو شد خط امان خدا چهار امامى که ترا دیده اند دست علم گیر تو بوسیده اند طفل بدى ، مادر والا گهر بردت تا ساحت قدس پدر چشم خداوند چو دست تو دید بوسه زد و اشک ز چشمش چکید با لب آغشته به زهر جفا بوسه به دست تو زده مجتبى دید چو در کرب و بلا شاه دین دست تو افتاده به روى زمین خم شد و بگذاشت سر دیده اش بوسه بزد با لب خشکیده اش حضرت سجاد هم آن دست پاک بوسه زد و کرد نهان زیر خاک مطلع شعبان همایون اثر بر ادب توست دلیلى دگر سوم این ماه ، چون نور امید شعشعه صبح حسینى دمید چارم این مه که پر از عطر بوست نوبت میلاد علمدار اوست شد به هم امیخته از مشرقین نور ابوالفضل و شعاع حسین اى به فداى سر و جان و تنت وین ادب آمدن و رفتنت وقت ولادت قدمى پشت سر وقت شهادت قدمى پیشتر! مدح تو این بس که شه ملک جان شاه شهیدان و امام زمان گفت به تو گوهر والا نژاد جان برادر به فداى تو باد! شه چو به قربان برادر رود کیست (ریاضى ) که فدایت شود؟! ✍ .