eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
434 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
باز وا کرده نگاهت به حرم پای مرا به ضریحت برسان دست تمنای مرا چیست خاصیّت این عشق که با جاذبه‌اش می‌کشد سوی حرم خلوت شب‌های مرا مثل من خستۀ دور از وطنی، می‌فهمی بهتر از هر کس دیگر دل تنهای مرا راستش غربت قم مثل خودش سوزان‌است بنشاند مگر الطاف تو در سایه مرا به گمانم خودش این غسل زیارت باشد اشک شوقی که گرفته‌ست سراپای مرا دل من کاشی صحن است،که معمار ازل کرده محدود به دیوار تو دنیای مرا باید ای خوب، ببخشی به بزرگیّ خودت غصّه پر می‌کند از آه اگر نای مرا آمدم سوی ضریحت،بسپار امشب هم خادمت باز کند پیش خودت جای مرا «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج»
صبرت از پای درآورده شکیبایی را ای که سوزانده غمت لالهٔ صحرایی را دل به دریا بزند هرکه دلش بی‌تاب است تو به صحرا زده‌ای آن دل صحرایی را داغت آنقدر زیاد است که غم کرده علم در دل سوخته‌ات خیمهٔ تنهایی را دیده‌ای آنچه تماشا نشود با هر چشم و کسی چون تو ندید آن همه زیبایی را دم به دم خطبهٔ غرّای تو تیغ علوی‌ست بر سر انداخته‌ای چادر زهرایی را قلم از لحن تو سرمشق متانت برداشت از تو آموخت سخن شیوهٔ شیوایی را آه ای سنگ صبور دل بی‌تاب رباب! باز آرام بخوان نغمهٔ لالایی را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
. علیه‌السلام این خانه‌ای که خشت به خشتش پر از غم است عمری‌ست وقف روضۀ ماه محرم است با دست‌های پیر پدر قد کشیده است آجر به آجرش اگر این‌قدر محکم است در این محل نسیم اگر مویه می‌کند از عاشقان موی پریشان پرچم است آن پرچمی که خط به خطِ تار و پود آن «باز این چه شورش است که در خلق عالم...» است بر سقف نم کشیدۀ آن، ظنّ بد مَبَر از گریه چشم‌های حسینیّه پر نم است بر آن نشسته است اگر خاک، در عوض اسباب یاد چادر خاکی فراهم است... 📝 .
امام حسین ع
. روزی که از بگیر و ببنده ویدئو ؛ به آزادی ماهواره رسیدیم باید فکر اینجا رو میکردیم که دشمن میتونه ب
. ✍ روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم شد آخرین لباس تنت، دستمال اشک این روضه را برای محرم گذاشتم گفتی که صبر پیشه کن ای باغ مریمم هر روز ختم سورۀ مریم گذاشتم هر بار روی خون تو قیمت گذاشتند غم‌های تازه‌ای به روی غم گذاشتم هرگز تکان شانۀ دل را کسی ندید من داغ لرزه را به دل بم گذاشتم تو در رکاب حضرت زینب قدم زدی من بر رکاب صبر تو، خاتم گذاشتم حالا من و یتیمی گل‌های باغ تو قابی که روی چادر بختم گذاشتم این خانه بعد رفتن تو سنگر من است این گونه پا به خطّ مقدّم گذاشتم ................. . از اولش هم گفته بودم که سری از من دیدی که من حق داشتم؟! عاشق‌تری از من دلبسته‌ات بودم من و دلبسته‌ام بودی اما رهایت کرد عشق دیگری از من آتش شدی، رفتی و گفتی: «عشق سوزان است باقی نماند کاش جز خاکستری از من» رفتی و جا مانده فقط مُشت پَری از تو رفتی و باقیمانده چشمانِ تری از من «فَاللّهُ خَیْرٌ حَافِظا» خواندم که برگردی برگشته‌ای با حال و روز بهتری از من من عاشق لبخندهایت بودم و حالا... با خنده‌های زخمی‌ات دل می‌بری از من عاشق‌ترینم! من کجا و حضرت زینب؟! حق داشتی اینقدر راحت بگذری از من... .
. به چشمانت نمی‌آید که اهل این زمین باشی گمانم شهروند آسمان چندمین باشی برایت فرش‌های پیش پا افتاده ناچیزند تو با این منزلت باید که سجاده‌نشین باشی تو و شب تا سحر گریه، تو و شب تا سحر سجده بنا شد آن‌چنان باشی، بنا شد این‌چنین باشی خدا می‌خواست تا دین را به دستان تو بسپارد به بیماری دچارت کرد تا فردای دین، باشی به لطف آن همه داغی که در کرب‌وبلا دیدی تمام عمر باید چشم تر بر آستین باشی برای من نخی از رشتۀ سجاده‌ات کافی‌ست سر نخ دستم افتاده که تو حبل المتین باشی تو و عشق تو و پیشانی ساییده از سجده فقط شایسته‌ات این است «زین العابدین» باشی ✍ .
. 🔊 مراسم دعای کمیل سحر 📆 جمعه ۲۹ فروردین ماه ۱۴۰۴ 🔷 حاج 🔊 بخش اول |خود را حراج کرده ام آقا بیا بخر 🔊 بخش دوم |اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ 🔊 بخش سوم |زبونم لال حسین، ته گودال حسین 🔊 بخش چهارم l اللَّهُمَّ مَوْلاَیَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ 🔊 بخش پنجم l وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِی عَنْ قَلِیلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْیَا 🔊 بخش ششم l چه مبارک سحریه سحرای کربلا، داره یه لذت دیگه سفرای کربلا 🔊 بخش هفتم l ساربون اومده تو گودال خواهرت داره میبینه 🔊 بخش هشتم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) 🔊 بخش نهم l نامه جرم مرا روز جزا باز مکن من به امید عطای تو خطاکار شدم .👇👇👇👇👇 📋 ساربون اومده گودال ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ساربون، اومده گودال خواهرت، داره می‌بینه چشمای، تو چقد تاره سینه‌ی، تو چه سنگینه می‌زنند، تو رو با نیزه پیکرت، دیگه بی‌حاله از تنت، یه چیزی برده هر کسی، توی گوداله «سَیِّدی، ابی عبدالله» نیزه‌ها، که میان پایین نفست، نمیاد بالا سر تو، به روی نیزه پیکرت، میون صحرا پاشو که، علم افتاده حَرَمت، شده آواره تو بگو، چه کنه زینب با غم، گلوی پاره «سَیِّدی، ابی عبدالله» مرکبا، رسیدن از راه تنت و، به زمین دوختن می‌دیدی، از توی گودال خیمه‌هات، چجوری سوختن نکنه، توی این صحرا بسوزه، چادرِ زینب پاشو که، پیش جسم تو کعب نی، نخوره زینب «سَیِّدی، ابی عبدالله» ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 زبان الکنی دارم، اگر دشوار می‌گویم (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زبان الکنی دارم، اگر دشوار می‌گویم غم بسیار دارم، پس سخن بسیار می‌گویم نمی‌دانم چه باید گفت غیر از دوستت دارم همین یک جمله را اما هزاران بار می‌گویم زیارت‌نامه‌ها را هرچه می‌‌خوانم نمی‌فهمم غم تنهایی‌ام را پس دهاتی‌وار می‌گویم به غیر از تو کسی درد دل من را نمی‌فهمد به هر کس غیر تو انگار با دیوار می‌گویم به سختی هر طرف پس می‌زنم غم‌های دورم را در این جمعیت از دلتنگی‌ام با یار می‌گویم ضریحت را که می‌گیرم زبانم بند می‌آید به جایش با زبان چشم‌های تار می‌گویم غلط کردم اگر رنجیده‌ای از دست اعمالم منِ بی دست و پا این گونه استغفار می‌گویم... *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
حاج سید رضا نریمانیFadaeian-Komeil-14040129 (8).mp3
زمان: حجم: 2.78M
🔊 بخش هشتم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) 📋 زبان الکنی دارم، اگر دشوار می‌گویم (ع) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زبان الکنی دارم، اگر دشوار می‌گویم غم بسیار دارم، پس سخن بسیار می‌گویم نمی‌دانم چه باید گفت غیر از دوستت دارم همین یک جمله را اما هزاران بار می‌گویم زیارت‌نامه‌ها را هرچه می‌‌خوانم نمی‌فهمم غم تنهایی‌ام را پس دهاتی‌وار می‌گویم به غیر از تو کسی درد دل من را نمی‌فهمد به هر کس غیر تو انگار با دیوار می‌گویم به سختی هر طرف پس می‌زنم غم‌های دورم را در این جمعیت از دلتنگی‌ام با یار می‌گویم ضریحت را که می‌گیرم زبانم بند می‌آید به جایش با زبان چشم‌های تار می‌گویم غلط کردم اگر رنجیده‌ای از دست اعمالم منِ بی دست و پا این گونه استغفار می‌گویم... *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
حاج سید رضا نریمانیFadaeian-Komeil-14040129 (9).mp3
زمان: حجم: 6.84M
🔊 بخش نهم l نامه جرم مرا روز جزا باز مکن من به امید عطای تو خطاکار شدم زبان الکنی دارم اگر دشوار میگویم ....... زبان الکنی دارم، اگر دشوار می‌گویم غم بسیار دارم، پس سخن بسیار می‌گویم نمی‌دانم چه باید گفت غیر از دوستت دارم همین یک جمله را اما هزاران بار می‌گویم زیارت‌نامه‌ها را هرچه می‌‌خوانم نمی‌فهمم غم تنهایی‌ام را پس دهاتی‌وار می‌گویم به غیر از تو کسی درد دل من را نمی‌فهمد به هر کس غیر تو انگار با دیوار می‌گویم به سختی هر طرف پس می‌زنم غم‌های دورم را در این جمعیت از دلتنگی‌ام با یار می‌گویم ضریحت را که می‌گیرم زبانم بند می‌آید به جایش با زبان چشم‌های تار می‌گویم غلط کردم اگر رنجیده‌ای از دست اعمالم منِ بی دست و پا این گونه استغفار می‌گویم... ‌.