eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
433 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه‌السلام نظر به گفتۀ "جرداق"، هم نظیرش نیست دل کدام مسیحی مگر اسیرش نیست؟ علی مسیح زمانه ست، آن مسیحی که چهارمین فلک اندازۀ حصیرش نیست دوجا به دست‌نبی دست او گره‌خورده‌ست علی مباهله‌اش کمتر از غدیرش نیست! فدای انفسنایی که در کلام خدا به جز علی احدی مرجع ضمیرش نیست هوای حضرت عیسا دمی‌ست سلمان را نمیرد آنکه کسی جز علی امیرش نیست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. سلام الله‌علیها ✍ این زن که خاک‌قم به‌وجودش معطر است تکرار آفرینش زهرای اطهر است تکرار آفرینش افلاک بر زمین تکرار آفرینش عرش مصوّر است @emame3vom این جلوۀ فرشته صفت این شکوه غیب بر خاک می‌نشیند و از خاک برتر است دست سخاوتش پر از آمال دوستان چشم محبتش به غریبان مضطر است همشیرۀ شقایق و همراز رازقی با آفتاب مشرقی عشق خواهر است این زن که از نیایش او مست عالم‌اند معصومه است مریم آل پیمبر است .
. بسم الله الرحمن الرحیم رهایم کرد هر دستی ولی این آستان هرگز قفس شد هرکجا رفتم ولی این آسمان هرگز به قم می‌آیم و در مشهدم ، دیدی که هر دفعه نخوردم چای و سوهانی بدون زعفران هرگز به دوشم دوزخ آوردم ولی بُردم بهشتِ قرب از اینجا برنمی‌گردیم با بارِ گران هرگز تو بوی فاطمه داری نمی‌دانم چه سری هست دلم در پیش تو از او نمی‌خواهد نشان هرگز تو را باب الحوائج کرد بابایت ، یقین دارم من و دست تُهی حاشا من و غم همچنان هرگز خدایا  آبرو داریِ اهل قم چه غوغا کرد که حتی در دل تنگت نخورد آبی تکان هرگز تمام شهر می‌گفتند ناموس رضا اینجاست نبیند گَردِ راهی یا نگاهِ این و آن هرگز ببین آنقدر حُرمت دیده‌ای اینجا که در شرحت نمانده روضه‌ای از تو برای روضه‌خوان هرگز برادر داشتی اما برای تو نگفتیم از... سر و سنگ و سنان اصلا صدای خیزان هرگز دویدی نه ، زمین خوردی نه، اُفتادی به مقتل نه... به روی تَلِّ خاکی ، خاکی و چادر کشان هرگز نه با هولِ حرامی‌ها نه با طفلانِ در آتش میان خارها هرگز به چنگ ریسمان هرگز..‌. *** اگر بر نیزه می‌گردی از این منزل به آن منزل مرا دنبال خود آور ولی با ساربان هرگز (حسن لطفی ۴۰۲/۰۸/۰۴) ................... سلام الله‌علیها ✍ بر در دولت سرای بنت خیرالمرسلین دختر موسی بن جعفر مقتدای متقین حضرت معصومه اخت قبله گاه مسلمین می‌زند صبح و مسا فریاد جبریل امین هذِهِ جَنّات عَدنٍ فَادخُلوها آمِنین دخت و اخت و عمّۀ پاک امام ابن الامام عالیه قدر و رفیعه جاه و مرضیه مقام عصمت‌الّلهی به ذاتش منطوی* باشد تمام می‌رسد بر زائرینش مژده از عرش برین هذِهِ جَنّات عَدنٍ فَادخُلوها آمِنین در جلالت همچوحوّا، همچومریم در جمال در اصالت همچوزهرا،چون‌خدیجه‌در جلال در محبت همچوزینب،چون‌سکینه در مقال درگه علیا جنابش رحمةً للعالمین هذِهِ جَنّات عَدنٍ فَادخُلوها آمِنین @emame3vom مشعل افروز حریمش در مسا مهر و مهند با ملک روح‌القدس دربانی از این درگهند پاسبانان حریم حضرتش شاهنشهند آید اندر گوش‌جان پیوسته آواز این‌چنین هذِهِ جَنّات عَدنٍ فَادخُلوها آمِنین اَر به‌مژگان حوریان‌روبند درگاهش رواست ور ملک پرگستراند در گذرگاهش رواست پرده دارد گر فلک بر بام خرگاهش رواست زیبد اَر جن‌و‌بشر ساید بر این‌درگه جبین هذِهِ جَنّات عَدنٍ فَادخُلوها آمِنین ثانی اثنین حریم حضرت داور قم است طور قدس و سینۀ سینای پیغمبر قم است مظهر نور جمال حیدر صفدر قم است پس شرف‌دارد به کعبه قم‌مکانش از مکین هذِهِ جَنّات عَدنٍ فَادخُلوها آمِنین *حاوی،مشتمل .
. سلام‌الله‌علیها ای بهره‌ور زخوان عطای توخاص و عام از ما تو را درود و ز سبحان تو را سلام با این شکوه و منزلت و رتبه و مقام در پیش پای زائر خود می‌کنی قیام تو اسوۀ کریمۀ اوصاف احمدی آیینهٔ تمام نمای محمدی چون آفتاب مهرتو، تابنده می‌شود حاتم ز جودخویش، سرافکنده می‌شود تنها نه ماه، مهر، تو را بنده می‌شود خورشید هم ز مهر تو،شرمنده می‌شود برگِرد تو چو کعبه ملک می‌کند طواف اینجا که جبرئیل بود گرم اعتکاف دل نیست هر دلی که تو را پای بند نیست نامی که از تو جلوه ندارد، بلند نیست شعری که از تو دم نزند، دلپسند نیست طبع مرا، به غیر تو شیرازه بند نیست چون دعبل و کمیت خوشا محترم شدن در پرتو عنایت تو محتشم شدن بی بی! چه دلپذیر بود آستانه‌ات امشب، گرفته است دل ما بهانه‌ات دل‌ها روانه‌اند ز هر سو به خانه‌ات امیّد ماست بر کرم بی کرانه‌ات خاتون هر دو کون! قم از تو زبانزد است زیرا که آشیانۀ آل محمّد است بی بی! بیا و رحمت خود را تمام کن در حقِّ ما، عنایت خود را تمام کن لطفی کن و محبّت خود را تمام کن الطاف بی نهایت خود را تمام کن ما را در آستانۀ لطفت امان بده پروانۀ حضور، دراین آستان بده هر کس که باجلال تو عهدی جمیل بست پیوسته دل به ذکر خوش یا جلیل بست هر زائری که پای ضریحت دخیل بست بال دعا به بال و پر جبرئیل بست اینجا فرشتگان خدا بال می‌زنند مُهر تو را به نامۀ اعمال می‌زنند هر زائری که عطر دعای حبیب داشت بوی خوش شکوفۀ امَّن یجیب داشت وآن‌دل که از شمیم‌خوش‌تو نصیب‌داشت عطر خیال‌پرور گل‌های سیب داشت پیچیده درفضای حرم ،عطر تربتت خوشبوتر از شکوفۀ گلها، محبتت ای آنکه نیست از تو کسی سرفرازتر خوش‌بوتر و کریم‌تر و چاره‌سازتر نشنیده‌ایم از تو درِ خانه بازتر پیدا نمی‌شود ز تو مهمان نوازتر هر روز ما به لطف تو نوروز می‌شود دلخواه و دلپذیر و دل افروز می‌شود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. سلام‌الله‌علیها ✍ برای خواندن اول یاد می‌گیرند الفبا را الفبا یافتم در متن قرآن نام زهرا را خدا از خلق عالم بیت زهرا بود مقصودش بنا کرد از اضافات همان گِل، کهکشان‌ها را ستون خانه را تا عرش بالا برد و نادان‌ها بنا کردند پای آن بنا، دیوار حاشا را چه می‌فهمد کسی این در برای شخص پیغمبر تداعی می‌کند دروازۀ عرش معلا را اگر توحیدشان را با حضور قلب می‌خواندند نمی‌انداختند امروز پشت گوش «اَسری» را اگر یکبار می‌خواندند کوثر را چه می‌دیدند؟ مقام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را اگر روی لب گلدسته حرفی جز علی باشد به مسجد می‌دهم ترجیح، معبد را، کلیسا را چه‌می‌بینم‌خدا! وا شد به جایی پای بعضی‌ها که بی‌رخصت محمد هم به آن نگذاشته پا را دری را با لگد وا می‌کنند اکنون که جبرائیل بر ایوانش نوشته آیۀ «اِنّا فَتَحنا» را دری را با لگد وا می‌کنند اکنون که میکائیل از آن در می‌برد هر روز و هر شب رزق دنیا را دری را با لگد وا می‌کنند اکنون که عزرائیل بر آن با نیت قربت کشیده بال و پرها را اگر در بشکند شاید بفهمند اهل این کوچه که در یک تُنگ جا داده‌ست پیغمبر دو دریا را اگر بیرون بیاید از غلاف صبرِ حیدر، تیغ حریفی نیست بین جمعیت این مرد تنها را ولی مولاشدن تنها به‌تیغ و زورِ بازو نیست خدا این بار می‌خواهد بسنجد صبر مولا را نگردید ای‌جماعت! قبر زهرا را نمی‌یابید! علی تنها درون سینه جا می‌داد غم‌ها را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. علیه‌السلام گر قدر دیگران به ثنا می‌شود بلند گردد ولی ز مدح علی هر ثنا بلند جز او کسی مقام "سلونی" نداشته ست بر دوش غیر اوست یقین این عبا بلند در اوج هر بلا و مصیبت که دیده‌اند گفتند "یا علی" همهٔ انبیا بلند تا هیچ شک و شبهه نماند برای کس یا ایهاالرسول بخوان، "هل اتی" بلند یاسین اگر نکرد اثر در دل دل حسود گاهی بخوان به گوش کرش "إِنّما" بلند "لا" می‌شوند آن دو و از بین می‌روند گردد اگر که نون ز میان "لَنا" بلند وقتی که کار سخت شد و یاوری نبود در بین جنگ گشت فقط مرتضی بلند افتاد لرزه بر بدن دشمنان او تا گشت ذوالفقارِ شه لافتی بلند با ذوالفقار بر سر مرحب زد آنچنان کز ذوالجلال خاست دوصد مرحبا بلند جبریل گفت دست‌مریزاد یاعلی گردید از زبان نبی حَبَّذا بلند آری اگر نبود مراعاتِ حال خلق او می‌نمود جای درش، قلعه را بلند در ابتدای لشکر علی تیغ را که زد شد لشکر از اصابت آن ز انتها بلند بال و پر اجابت ما حُبّ حیدر است شد از عنایت علوی هر دعا بلند "ارواح ماسِواهُ فِداهُ" که سوی اوست دستانِ خالیِ همهٔ ماسوا بلند وقتِ کرم ز فرط حیا از گدای خود سر را نکرده است به پیش گدا بلند از فرط لطف توست طلبکار گشته‌ایم آری گدا ز لطف تو سازد صدا بلند ما از عنایت تو رسیدیم تا خدا کَه می‌شود ز جاذبهٔ کهربا بلند حتی اگر عتاب نمایی مرا، علی! از من شود فقط "لَکَ روحی فِدا" بلند از دست رفته‌ایم به فریادمان برس تنها مگر که لطف تو سازد مرا بلند .
. علیه‌السلام نه فقط خلیل تبر به کف به مصاف بتکده یاعلی نه فقط کلیم عصا به دست، میان شعبده یاعلی به رکوع آیهٔ إنّما، به وفای سورهٔ هل‌أتی به حدیث قدسی لافتی، که خدا صدا زده یاعلی! نه کسی شبیه تو تا ابد، که یَکن لکَ کفواً أحد نه کسی شبیه تو از ازل، به جهان نیامده یاعلی! به شهادت أرِنی قسم، به فمَن یمُت یرَنی قسم که ز هرطرف به تو می‌رسم به یکی مشاهده یاعلی! چه مباهله است و غدیر خم؟! وَ نساءَنا وَ نساءَکم که تمامِ فاطمه یکصدا همه یاعلی شده یاعلی! تو همانکه فاتح خیبری، تو همانکه ساقی کوثری که بدون اینهمه دلبری، دو جهان چه فایده یاعلی! پسر عدالت مرتضی، همه اولیا همه انبیا لِترابِ مقدمِه الفِدا، تو بشارتش بده یاعلی! «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. علیه‌السلام ✍ گدا ز خانه‌اش عالیجناب برگردد  کسی که ذرّه ز او آفتاب برگردد  نبین که شیعه در این روزگار غمگین است  ورق به لطف علی در حساب برگردد   محال بوده کسی پرسشی کند از او  ز پای درس علی بی جواب برگردد   دعا به حق علی می‌رسد به دست خدا  از این طریق مگر مستجاب برگردد  نگاه نافذ او خشت می‌نهد بر خشت  دل خراب نرفته خراب برگردد  کسی اگر که زمین خورده یا علی گوید  بلند مرتبه با آن جناب برگردد  مدار زندگی ما به دور چشم علی است  سحاب رفته ز دریا به آب برگردد .
. سلام‌الله‌علیها استاد ✍ سلام ای ذکر خاص حق ثنایت درود ای گفته احمد من فدایت تو فرقانی تو یاسینی تو طاها تو زهرائی تو زهرائی تو زهرا تو حبل محکم حبل المتینی امید رحمة للعالمینی تو بسم الله سماواتت کتابند تو خورشیدی و عالم آفتابن ملک موج لطیفی از نگاهت فلک گردی حقیر از خاک راهت حیات عشق از خون حسینت بلندی خاک بوس زینبینت نیایش سائل بیت گِلینت دعا را سجده بر خاک جبینت امامان آبرومند جلالت امیرمؤمنان محو کلامت محمّد عاشق راز و نیازت خدا فخریّه دارد بر نمازت ضمیر خلق، در آئینۀ تو بهشت قرب احمد سینه تو ملک یا حور یا آدم چه هستی خدا داند خدا داند که هستی جهان از رازها بس پرده انداخت سر موئی تو را نشناخت نشناخت تو سرّ ناشناس انبیائی تو آن عبدی که سر تا پا خدائی تو استاد و جهان دانشگه توست تو قرآن و علی بسم الّه توست الا ای مام باب آفرینش همه ذریه‌ات ارباب بینش تمام آفرینش پای بستت محمّد خم شد و بوسید دستت خدا را طلعتت آئینۀ رو نبی را روح مابین دو پهلو گنهکاران چو رو در محشر آرند همه چشم شفاعت بر تو دارند به جز باب عنایات دری نیست تو گرنائی به محشر محشری نیست اگر گیرد کسی از خلق، دستی تو هستی و تو هستی و تو هستی به محشر ناقه‌ات چون پا گذارد برات عفو از هر سو ببارد همه حوران به استقبال خیزند برات عفو پیش پات ریزند شود تا نازنین قلب تو خورسند ببخشند و ببخشند و ببخشند ز محشر بر فراز چرخ گَردون ندا خیزد که این الفاطمیون چنان گرد که از فرمان دادار بگردد عفو دنبال گهنکار به پویند و به پویند و به پویند بگردند و گنهکاری نجویند بهشت خویش را تا درگشاید خدا را خود شفیعی چون تو باید تو سر تا پا بهشت مصطفائی تو جانان علی مرتضائی سرایت جنّت، ای خاکم به دیده بهشت و شعلۀ آتش که دیده؟ که دیده باغ جنت بر فروزد که دیده حور در اتش بسوزد چه گویم با که گویم منطقم لال که قرآن شد به بیت وحی پامال چه نیکو با تو همدردی نمودند که با آتش در بیتت گشودند عدو حق ذوی القربی ادا کرد زقرآن قل هو الله را جدا کرد امیر مؤمنان جان داد آن روز که پشت در زدی فریاد جان سوز چو مولا یافت پهلوی تو خستند بگفتا آه رکنم را شکستند در اینجا بسته نطق «میثم» تواست سخن کوچک تر از شرح غم تواست   📚 نخل میثم .
حاج محمد علی قاسمی4_5857227775512940454.mp3
زمان: حجم: 4.93M
( به محضر مولا عرض ارادت کن ) با مداحی علیه‌السلام به محضر مولا، عرض ارادت کن در نجف اشرف، با علی بیعت کن سلام بر حیدر کرار سلام بر نور هدایت سلام بر سیدالابرار سلام بر شاه ولایت هر کی اقرار نکرده شده گمراه اشهد ان علی ولی الله ولایت حیدر، ولایت الله زیارت حیدر، زیارت الله نور جبین اسدالله نور سماوات و زمین است کوری چشم اون دو نامرد حیدر امیرالمؤمنین است هر کی اقرار نکرده شده گمراه اشهد ان علی ولی الله ✍ .👇
. سلام‌الله‌علیها آن زن که عقل و عشق را پیوسته با هم داشت شأنی فرا از هاجر و حوا و مریم داشت ذات زلالش محو در نور  الهی بود روح صبورش ریشه در جسمی مکرّم داشت در روزگاری که جهان در جهل خود گم بود اندیشه‌ای روشن‌تر از ادراک عالم داشت روزی که حرف از بندگی و حق پذیری بود در گفتن قالو بلی جانی مقدم  داشت زخم زبان می‌خورد اما کم نمی‌آورد بر یاری پیغمبرش عزمی مصمّم داشت هر گاه پیغمبر میان کوچه زخمی بود می‌آمد و در دست‌هایش مِهر و مرهم داشت تا بود او، پیغمبر از غم‌ها نمی‌رنجید تا بود او، پشت و پناهی قرص و محکم داشت هر جا که دشمن فکر تکذیب حقیقت بود ختم رسل امید، تنها، بر دو محرم داشت اول امیرالمومنین دلگرمی او بود آنگاه ام‌المومنین قدری مسلّم داشت شِعب ابی طالب گواه دردهای اوست اویی که چشمی خیس‌تر از چشم زمزم داشت دارایی‌اش را نذر ترویج حقیقت کرد آن ثروتی را که به دست خود فراهم داشت از ثروتش قدر کفن باقی نماند آخر از بس که لطف و بخشش و جود دمادم داشت دلخوش به لبخند پیمبر بود از این عالم با بودن او از جهان چیزی مگر کم داشت دلدارِ هم،غمخوارِ هم،آرام هم بودند در پیش یکدیگر کجا دلهایشان غم داشت پرورد در آغوش خود آیات کوثر را گل بود و بر دامان خود پاکی شنبم داشت افسوس قدرش را زمینی ها نفهمیدند نشناختند او را که جا در عرش اعظم داشت بین عبا پیچید و دفنش کرد پیغمبر شاخه گلی را که شمیم یاس و مریم داشت زهرا کنارش گریه می‌کرد و رسول الله  وقت وداعش چشم‌هایی خیس و  نم نم داشت بگذار پایان گیرد این شعر سراسر غم بگذار پنهان ماند آن رازی که خاتم داشت .
. ✍ همین بس است به مدحش محمّد است محمّد حمید و حامد و محمود و احمد است محمّد قسم به شوق اویس و قسم به بُهت بَحیرا که آفتاب کمالات بی‌حد است محمّد چه کوچه‌ها که نشستند در مسیر عبورش به نور و عطر و تبّسم زبانزد است محمّد ستارۀ شب مکه، طلوع صبح مدینه به یُمن آینه، خورشید مشهد است محمّد اگر چه بین رسولان سر آمد است سرآمد به رسم حُسن خِتام آخر آمده‌ست محمّد و باز می‌رسد از جانب حجاز سواری که هر که دید بگوید محمّد است محمّد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» .