.
میگه میدونی چرا هنوز اثر کارهای آقای رئیسی سر سفره ی مردم دیده نمیشه؟ چون داره بدهی های دولت روحانی رو تسویه میکنه...!
میگم... پدر جان اگه روحانی دزدیده و برده و خورده، چرا اعدامش نمیکنید!
پس اونم داشته به روش خودش به مردم خدمت میکرده.... اگه نمیتونید بواسطه رئیسی پز بدید، چرا اذهان دیگران رو خراب میکنید؟
چند وقت دیگه که انتخابات بشه ، همینا رو که شما باعث شدید بگن؛ زرد و سیاه و ... فرقی نمیکنه رو چطور میخوایید به مشارکت حداکثری دعوت کنید!!!!
التماس تفکر و تقوا
.
.
انصاف و رعایت حقوق دیگران
..
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
💠 #حکایات
يكي از علما آرزوي زيارت حضرت امام زمان(عج) را داشت و از عدم موفقيت رنج مي برد. مدتها رياضت كشيد، در ميان طلاب حوزه علميه نجف اشرف معروف است: هر كس چهل شب چهارشنبه پي درپي به مسجد سهله رفته و عبادت كند خدمت حضرت ولي عصر(ع) مي رسد.
ايشان مدتها كوشش كرد ولي به مقصود نرسيد، بنابراين به علوم غريبه و اسرار حروف و اعداد متوسل شد، چله ها نشست، رياضت ها كشيد ولي نتيجه نگرفت، در اين مدت به خاطر بيداري هاي فراوان و مناجات سحرگاهان صفاي باطني پيدا كرده بود، گاهي نوري در دلش پيدا مي شد و حال خوشي به او دست مي داد، حقايقي مي ديد و دقايقي مي شنيد. دريكي از اين حالات معنوي به او گفته شد: ديدن امام زمان(ع) براي تو ممكن نيست، مگر اينكه به فلان شهر سفر كني. هر چند مسافرت مشكل بود ولي در راه رسيدن به مقصود آسان مي نمود. به اين منظور روانه شد، بعد از چند روز به آن شهر رسيد، در آنجا نيز به رياضت مشغول شد و چله گرفت، روز سي و هفتم يا سي و هشتم به او گفتند: الان حضرت در بازار آهنگران در دكان پير مردي قفل ساز نشسته اند، هم اكنون برخيز و شرفياب شو با اشتياق از جا بلند شده روانه دكان پيرمرد شد، وقتي به آنجا رسيد، ديد حضرت آنجا نشسته اند و با پيرمرد گرم سخنان محبت آميز مي باشند، همين كه سلام كرد پاسخ فرموده و اشاره به سكوت كردند.
در اين حال پيرزني ناتوان، قد خميده و عصا زنان جلو آمد و با دست لرزان قفلي را نشان داد و گفت: ممكن است براي رضاي خدا اين قفل را به مبلغ سه شاهي بخريد زيرا من به پولش نياز دارم. پيرمرد قفل را گرفت و نگاه كرد، ديد بي عيب و سالم است، گفت: خواهرم اين قفل دو عباسي (هشت شاهي) ارزش دارد، زيرا پول كليد آن بيش از ده دينار نيست، شما اگر ده دينار (دوشاهي) به من بدهيد، من كليد اين قفل را مي سازم آن وقت ده شاهي قيمتش خواهد بود.
پيرزن گفت: من به آن نيازي ندارم، شما اين قفل را سه شاهي از من بخريد، دعايتان مي كنم.
پيرمرد در كمال سادگي گفت: خواهرم تو مسلماني، من هم مسلمانم، چرا مال مسلمان را ارزان بخرم و حق او را ضايع كنم. اين قفل اكنون هشت شاهي ارزش دارد، من اگر بخواهيم منفعت ببرم، به هفت شاهي مي خرم، زيرا در معامله دوعباسي، بيش از يك شاهي منفعت بردن بي انصافي است. اگر مي خواهي بفروشي من هفت شاهي مي خرم و باز تكرار مي كنم قيمت واقعي آن دو عباسي است، چون من كاسب هستم و بايد نفعي ببرم، يك شاهي ارزانتر مي خرم.
شايد پيرزن باور نمي كرد كه اين مرد درست مي گويد، ناراحت شده بود كه من خودم مي گويم هيچ كس به اين مبلغ راضي نشده و من التماس كردم كه سه شاهي خريداري كنند، زيرا مقصود من با ده دينار (دو شاهي) انجام نمي گيرد و سه شاهي پول مورد احتياج من است. پيرمرد هفت شاهي پول به آن زن داد و قفل را خريد. همين كه پيرزن رفت، امام(ع) به من فرمود: آقاي عزيز! اين منظره را ديدي و تماشا كردي؟ اينطور شويد تا ما به سراغ شما بياييم، چله نشيني لازم نيست، به جفر متوسل شدن سودي ندارد، عمل سالم داشته باشيد و مسلمان باشيد تا من بتوانم با شما همكاري كنم، من از همه اين شهر اين پيرمرد را انتخاب كرده ام زيرا او ديدن دارد و خدا را مي شناسد، اين هم امتحاني بود كه داد. از اول بازار اين پيرزن عرض حاجت كرد و چون او را محتاج و نيازمند ديدند همه در مقام آن بودند كه ارزان بخرند و هيچ كس حتي سه شاهي نيز خريداري نكرد و اين پيرمرد به هفت شاهي خريد، هفته اي بر او نمي گذرد مگر آنكه من به سراغ او مي آيم و از او دلجويي و احوالپرسي مي كنم.
👈در دعاي ماثور از امام زمان(عج) به نام توفيق الطاعه، هنگامي كه مي خواهد بهترين صفات شخصي و اجتماعي را بيان كند، جامعه برتر اسلامي را اينگونه ترسيم مي كند: « وَ عَلَى الْأُمَرَاءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ وَ عَلَى الرَّعِيَّةِ بِالْإِنْصَافِ وَ حُسْنِ السِّيرَةِ.» خداوندا توفيق ده تا اميران جامعه با مردم به عدالت همراه با شفقت و مهرورزي رفتار كنند و مردم نيز انصاف و رفتار نیک را مراعات نمايند.
.
.
#امام_جواد علیه_السلام
#زمزمه #نوحه
۳۲۳
آتش گرفته عالمی از سوز آهت
یک حجره ی در بسته گشته قتلگاهت
شد خون دلها حاصلت شد همسر تو قاتلت
آه و واویلا
****
برده تنت بر بام خانه دشمنانت
بال و پر مرغ هوا شد سایبانت
ای یاس پرپر رضا ای علی اکبر رضا
آه و واویلا
****
شکر خدا ای نور پاک حی سرمد
بر پیکر تو آفتاب اصلا نتابد
نسوزد از گرما تنت غارت نشد پیراهنت
آه و واویلا
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شهادت_امام_جواد
.👇
enc_16865202387964063959766.mp3
2.82M
🎙 #کاظم_اکبری
#️⃣ #مناجات_با_امام_رضا
#️⃣ #زمینه_احساسی
#️⃣ #استودیویی
#️⃣ #زیارت_مخصوص #امام_رضا
کنار سقاخونه مادرم
آب میریخت رو سرم تو حرم
الهی که از در خونه ات جایی نرم
سپرده مادرم منو به شما
که بشم خادم حرمت آقا
حالا دیگه شدم برای تو گدا
حواله ام رو داده امام رضا
که قدم به قدم تو هیئتا
بمونم نوکر شه کرببلا
تو بزم عشقت آقا نوکرم
مولا خاک درم سرورم
پیرغلامم کن توی روضه ات با علم
رو سرم منت داره کرمت
نوکری میکنم پای علمت
شب جمعه ببر منو تو حرمت
همه سوز صدام کربلا میخواهد
همه سوی نگاهم کربلا میخواهد
ذکر روی لبام کرب و بلا میخواهد
مداحی_آنلاین_سلام_آقا_که_الان_روبروتونم.mp3
1.97M
سلام آقا که الان روبروتونم
من اینجامو زیارت نامه میخونم
حسین جانم
تو که باشی دلم دیگه نمی لرزه
همین گریه به لبخند تو میارزه
حسین جانم
بذار سایه ت. همیشه رو سرم باشه
قرار ما شب جمعه حرم باشه
حسین جانم
حرم گفتم هوای کربلا کردم
هواییشم فقط دور تو میگردم
حسین جانم
پناهم باش به جز روضه ت. پناهی نیست
به غیر از تو برا من تکیه گاهی نیست
حسین جانم
به قربونت نگاه اطلسی داری
واسم آقا همش دلواپسی داری
حسین جانم
غلط گفتم که چیزی توی کاسم نیست
چی کم دارم تو رو دارم حواسم نیست
حسین جانم
سبک بالم تو ایوون تو جا دارم
از این دنیا یه قطعه کربلا دارم
حسین جانم
دوست دارم همه داراییم اینه
دلم میره ضریحت رو که میبینه
حسین جانم
سلام آقا که الآن رو به روتونم
من اینجامو زیارت نامه میخونم
حسین جانم
Nariman Panahi - Rayanebne Shabib (320).mp3
9.32M
ریان ابن شبیب؛ جدمونو غریب، گیر آوردن
ریان ابن شبیب… آبو واسه حبیب، دیر آوردن
تو شیبِ گودال؛ سرازیز شد
حسین، پیر شد
ته گودال، زمین گیر شد
حسین پیر شد…
ریان ابن شبیب… ذکر امن یجیب می گفت زینب
ریان ابن شبیب… رفتش شیب الخضیب؛ زیرِ مرکب
بلا سرِ زینب آوردن
سروُ بردن…
بچه یتیما؛ کتک خوردن
سروُ بردن…
ریان ابن شبیب… میومد بوی سیب، از تو صحرا
به عمه زینب جسارت شد؛ جنایت شد…
چادر، وقتی غارت شد
جنایت شد
قسمتِ زن ها؛ اسارت شد
جنایت شد
هوای حرم - حاج رضا یا حسن.mp3
10.02M
هوای حرم
#امام_حسین
شب جمعه می وزه
تو حرم یه عطر سیب
میگیره همین شبم
دل نوکرت عجیب
میره هرکسی حرم به خدا که میشه دلش حزین
شب جمعه زائرت مادرته و امّ بیبنین
همه فکر و ذکر نوکرته یه سلام همین آقا
بره رو به رو ضریح و بذاره سرش رو رو زمین
به تو آقا بدهکارم
منم اونی که بیمارم
ولی دل که آقا دارم
شده عمری آقا کارم
از غم دوری میبارم
سر رو تربت که میذارم
امون ای دل امون ای دل
***
میخونی با یک نگات
غم چشمای تَرو
کی میدونه بهتر از
شما حال نوکرو
وقتی روضه های قتلگاهت آقا میشه قاتلم
دیگه درد دوری از حرمو بذارم کجا دلم
کاشکی باشمو ببینم آقا با دعای مادرت
یه سفر با مادرم بشه زیارتِ تو شاملم
تو که آقا سوام کردی
واله و مبتلام کردی
عاشق کربلام کردی
پس خودت من رو راهیم کن
آقا بازم هوائیم کن
منو کربوبلائیم کن
امون ای دل امون ای دل
کربلایی محمدجواد حیدری✍
با نوای: حاج رضا یاحسن🎤
.
ولدی علی..
برای روضه ی اکبر بیار امشب دل زارو
باید حتما پدر باشی بفهمی حال آقارو
نخ تسبیح و بازش کن میونجمعیت بنداز
صدا کن پیرمردی رو بگو جمعش کن اینارو
نمیشه جمع و جورش کرد تنی که اربا اربا شه
باید سرهم کنیش آروم بذاری پیش سر.. پارو!
شکاف پهلوشو تا دید به یاد میخ در افتاد
حسین بالا سر اکبر دوباره دید زهرارو
پاشو تا معجرم باشه نذار موهام پریشون شه
داره زینب با این حرفا به هم میریزه دنیارو
جوونای بنی هاشم کمک کار حسین بودن
چجوری یه جوون مرده بگرده کل صحرارو؟!
یکی روی عبا میرفت یکی زیر عبا میرفت
پسر تشییع شد حالا ببین تشییع بابارو
تمام صورتش زخمه تمام صورتش کنده ست
یکی پاشه توی خیمه بگیره دست لیلارو
#شب_جمعه
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
.
enc_16868563474768226305599.mp3
2.35M
🎙 #مرحوم_محمدعلی_چمنی
✳️ #امام_حسین
#️⃣ #مناجات_با_امام_حسین_ع
#️⃣ #استودیویی
#️⃣ #شب_جمعه
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسین
سبقت از عود و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
بر در دروازه ساعات ساعت ها نشستم
تا سراغ حضرتش از زینب اطهر گرفتم
زینبی دیدم چه زینب کاش مداحت بمیرد
من ز حال اصغر یک عالم دیگر گرفتم
گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم
بعد منزل نبود در سفر روحانی
شاعر: مرحوم مرشد چلویی