.
#فاطمیه
تا باز شد در، وضع پشت در عوض شد
طوری لگد زد، ناله ی مادر عوض شد
تا خواند زهرا فضه را در بین آتش
از شرم، رنگ چهره ی حیدر عوض شد
این صبرِ حیدر، از جهادش نیست کمتر
طرز جهاد فاتح خیبر عوض شد
از رنگ خون و رنگ خاکستر، نمایِ
پا تا سر صدیقه ی اطهر عوض شد
کنج عبای مرتضی را بست بر دست
تا که مسیر حرکت لشگر عوض شد
طوری به بازویش غلافی بی حیا خورد
شکل قنوت فاطمه دیگر عوض شد
تا قبل از آن، محشر بهشتی بود تنها
از بعد آن غم، صحنه ی محشر عوض شد
آری تعجب کرد حیدر چون که هر روز
می دید رنگِ رَختِ بر بستر عوض شد
گهوار محسن که نشد این تخته باشد
تابوت، بهر همسر او، درعوض شد
در کربلا مسمار شد تیر سه شعبه
محسن گلویش با علی اصغر عوض شد
محمد جواد شیرازی- فاطمیه ۱۴۰۰✍
#مرثیه_حضرت_زهرا_سلام_الله
#احراق_البیت
#آتش_زدن_بیت_وحی
.
.
#فاطمیه
#وصیت
باز دلهای پریشان را پریشانتر مکن
با وصایایت، علی را اینهمه مضطر مکن
حرف از رفتن مزن، آتش به قلبِ من مزن
نا امیدم از خودت ای روحِ پیغمبر مکن
آتشِ دیوار و در، یکبار ما را سوخته
بارِ دیگر، شعله بر جان و دل حیدر مکن
حرفی ای بانوی اطهر، از حلالیَّت مگو
با علی، صحبت از این شرمندگی دیگر مکن
اشک میریزی برایم، باز هم یارم شوی
اینهمه خود را فنای غربتِ رهبر مکن
لابد از غسلِ شبانه، هست منظوری ترا
صورت و بازوی خود را، مخفی از همسر مکن
عاقبت با من نگفتی از شکستِ بازویت
وقتِ غسلت، مبتلا بر نالهاَم آخر مکن
آیتاللهِ علی، آیاتِ تو از هم گسست
بیش از این، محروممان از سورهی کوثر مکن
تو فقط، یکبار کردی از برای خود دعا
اینهمه عجل وفاتی زیر لب یکسر مکن
یک دعا بهر علی کن، تا خدا صبرم دهد
مرتضی را با عروجِ خویش، بی یاور مکن
مجتبای خویش را دریاب، جان فاطمه
محرمِ سِرّ خودت را زود، بی مادر مکن
هِق هِقَت، این آخرین ساعات زجرم میدهد
با صدای گریهی خود، با خبر دختر مکن
هر سفارش را که از بهر حسینت میکنی
از عطش حرفی به پیش دیدهی خواهر مکن
#وداع_حضرت_زهرا صلوات_الله_علیها
#محمود_ژولیده ✍
....................
.
#امام_زمان
#فاطمیه
#هجوم_به_بیت_وحی
یا صاحب الزمان، چقدَر گریه میکنی
شب زنده دار، تا به سحر گریه میکنی
حق داری ای عزیز دلِ آل فاطمه
بر پهلوی شکسته اگر گریه میکنی
بر بازویی که دادِ علی را بلند کرد
زیرِ غلاف و ضربهی در گریه میکنی
وقتی نشد عمو حسنَت، بینِ کوچهها
دستش رسد به دفعِ خطر گریه میکنی
بر آن مصیبتی که چهل سال مجتبی
گرئید بیصدا به سحر گریه میکنی
بر غنچهای که سقط شد از کفوِ مرتضی
حتی ندید روی پسر گریه میکنی
بر قطرهای که از نوکِ مسمار میچکد
بر زخمِ سینه، خونِ جگر گریه میکنی
پرسی ز دربِ خانه و دیوارِ کوچه نیز
این در چه سخت دیده اثر گریه میکنی
از دردهای مادرِ مظلومه روز و شب
وز دستمالِ بسته به سر گریه میکنی
بر خطبهای که هیچکس آنرا نکرد درک
جز از خواص، چند نفر گریه میکنی
گاهی به کعبه، گاه نجف، گاه کربلا
بر مادرِ خمیده کمر گریه میکنی
عمری برای خانه نشینیِ جدّ خویش
بر حیدرِ بدونِ سپر گریه میکنی
تقدیر بود غسلِ شبانه برای او
تا صبح زین قضا و قدَر گریه میکنی
هر روز و شب، به یاسِ کبودِ مدینه ات
تا علقمه به اشکِ قمر گریه میکنی
✅محمود ژولیده -پاییز ۱۴۰۳✍
#مناجات_فاطمی_با_امام_زمان_عج
#کوچه_بنی_هاشم
#آتش_زدن_بیت_وحی
.