.
#با_علی_علیه_السلام
#اشعار_علوی 02
تنها سببِ تنــفسِ مُمتَد تـــــو
در من ضربانِ قلب اگر باشد تو
تحلیل جوابِ آزمایش میگفت:
ده درصدِ خود منم، نود درصد تو
💫 امام باقر علیه السلام فرمودند :
" اسلام بر پنج پایه استوار است : نماز، زکات ، روزه ، حج و ولایت ، به اندازه ای که بر ولایت روز غدیر تاکید شده بر هیچ چیزی تاکید نشده است "
📚ڪافی ج 2 ص 21
بحارالانوار ج 65 ص331
#کلام_امیرالمومنین
#فقطحیدرأمیرالمؤمنیناست
#با_علی_علیه_السلام
#اشعار_علوی
#اشعار_ناب
🔵⚪️ ابوالحسن مجدالدین کسائى مروزى (قرن چهارم هجری) در ابیاتی درخور توجه، حضرت امیرالمومنین علی (علیهالسلام) را ستوده است..
فهم کن گر مؤمنى فضل امیرالمؤمنین
فضل حیدر، شیر یزدان، مرتضاى پاکْ دین
فضل آن کس کز پیمبر بگذرى، فاضل تر اوست
فضل آن رُکن مسلمانى، امام المتقین
فضل زَین الأصفیا، داماد فخر انبیا
کافریدش خالقِ خلق آفرین از آفرین
اى نواصب ! گر ندانى فضل سرّ ذو الجلال
آیت «قُربى» نگه کن و آنِ «أصحاب الیمین»
«قُل تعالوا نَدعُ» بر خوان، ور ندانى گوش دار
لعنت یزدان ببین از «نَبْتَهِل» تا «کاذبین»
«لا فتى إلّا على» بر خوان و تفسیرش بدان
یا که گفت و یا که داند گفت جز روح الأمین؟
آن نبى، وز انبیا کس نى به علم، او را نظیر
وین ولى، وز اولیا کس نى به فضل او را قرین
آن چراغ عالم آمد، وز همه عالم، بدیع
وین امام امّت آمد، وز همه امّت، گزین
آن قوام علم و حکمت، چون مبارک پى قوام!
وین مُعین دین و دنیا، وز منازل، بى مُعین
از متابع گشتن او حور یابى با بهشت
وز مخالف گشتن او وَیل یابى با انین
اى به دست دیو ملعون سال و مَه مانده اسیر
تکیه کرده بر گمان، برگشته از عین الیقین!
گر نجات خویش خواهى، در سفینه ى نوح شو
چند باشى چون رهى تو بینواى دل رهین؟
دامن اولاد حیدر گیر و از توفان مترس
گردِ کشتى گیر و بنشان این فَزَع اندر پسین
گر نیاسایى تو هرگز، روزه نگشایى به روز
وز نماز شب همیدون ریش گردانى جبین
بى تولّا بر على و آل او، دوزخْ تو راست
خوار و بى تسلیمى از تسنیم و از خُلد برین
هر کسى کو دل به نقص مرتضى معیوب کرد
نیست آن کس بر دل پیغمبر مکّى مکین
اى به کرسى بر نشسته، آیه الکرسى به دست
نیش زنبوران نگه کن پیش خوان انگبین
گر به تخت و گاه و کرسى غرّه خواهى گشت، خیز
سجده کن کرسیگران را در نگارستان چین
سیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت
سیر شد منبر ز نام و خوى تگسین و تگین
منبرى کآلوده گشت از پاى مروان و یزید
حقّ صادق کى شناسد و آنِ زین العابدین؟
مرتضى و آل او با ما چه کردند از جفا
ما چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین؟
کان همه مقتول و مسموم اند و مجروح از جهان
وین همه میمون و منصورند امیرالفاسقین
اى کسایى! هیچ مَندیش از نواصب وز عدو
تا چنین گویى مناقب، دل چرا دارى حزین؟
📚 کسایى مروزى (تحقیق: محمّد امین ریاحى، تهران: توس، ۱۳۶۷ ش)، ص ۹۳
@emame3vom
#امیرالمؤمنین
#بر_دشمن_مرتضی_علی_لعنت
.
نرسد اگر به على کسى، به کجا رود؟ به کجا رسد؟
#اشعار_علوی
🔷🔶 #در_مدح_و_منقبت_مولانا_اميرالمؤمنين_علیهالسلام
نرسد اگر به على کسى، به کجا رود؟ به کجا رسد؟
به خدا قسم که اگر کسى، به على رسد، به خدا رسد
سوى انبیا، سوى اولیا، ز طریق حب و ولا بیا
که به جایى ار برسد کسى، ز طریق حب و ولا رسد
ز خودى برون ننهاده پا، نرسیده است به هیچ جا
چو کسى ز راه دگر سزد، سر او به عرش علا رسد
ز ره طلب به ولى برس، ز ره ولى به على برس
که به خضر تا نرسد کسى، نتوان به آب بقا رسد
ز در على به در دگر، منه پا، که مى ندهد ثمر
نرسد کسى به على اگر، به هدر رود، به هبا رسد
@emame3vom
در کس به غیر على مزن، ره کس به جز ره او متن
که ازین در و ره اگر کسى، برسد به نور هدى رسد
نبود چو غیر على کسى، ز درش به عرش علا رسى
که به اوج عزت اگر کسى، برسد به فرّ هما رسد
نه به کعبه رو نه به دیر رو، نه به فکر رو نه به سیر رو
ز منیّت ار گذرد کسى، ز ره على به منا رسد
به مروت ار بنهى قدم، تو به مروه یى، به خدا قسم!
به ره على ز صفا قدم، نهد ار کسى، به صفا رسد
به على اگر تو یکى شوى، ز دنس رهى و زکى شوى
به جز این اگر ملکى شود، ملکیتت به خطا رسد
تو شنیدهاى به بقا اگر ز طریق فقر و فنا رسى
ز على رسد چو کسى اگر به طریق فقر و فنا رسد
چو کسى مزکىّ و متقى، شود از طریق على شود
ز طریق بندگى على، کسى ار رسد، به تقى رسد
نه همى ز «ناد علىِ» او، شود آبگینه «سینجلى»
ملکوت هم پى صیقلى ز غبار او به جلا رسد
نرسد اگر که ز لافتى، به ثبوت نفى تو زاهدا
نه ز «لم» رسد، نه ز «لو» رسد، نه ز «ما» رسد، نه ز «لا» رسد
به مریض دل نرسد شفا، ز دواى بوعلى از خدا
مگر از محبت مرتضى، مرض دلى به شفا رسد
من «کبریایى» خسته را، بده ساقیا ز مى ولا
ز شراب حب على مگر همه درد من به دوا رسد
✅ #مفتون_همدانی
#امام_علی
.
#امیرالمؤمنین
#ماه_ربیع_الاول
#اشعار_علوی
یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی، بابی انت و امّی
گوییا هیچ نه همّی به دلم بوده، نه غمّی، بابی انت و امّی
تو که از مرگ و حیات، این همه فخری و مباهات، علی ای قبله حاجات
گویی آن دزد شقی تیغ نیالوده به سمّی، بابی انت و امّی
گویی آن فاجعهی دشت بلا هیچ نبوده است، درِ این غم نگشوده است
سینهی هیچ شهیدی نخراشیده به سمّی، بابی انت و امّی
حق اگر جلوهی با وجه أتَمّ کرده در انسان، کان نه سهل است و نه آسان
به خود حق که تو آن جلوهی با وجه أتَمّی، بابی انت و امّی
منکِر عید غدیر خم و آن خطبه و تنزیل، کر و کور است و عزازیل
با کر و کور چه عیدی و چه غدیریّ و چه خُمّی، بابی انت و امّی
در تولا هم اگر سهو ولایت! چه سفاهت، اُف بر این شَمّ فقاهت
بی ولای علی و آل، چه فقهی و چه شمّی! بابی انت و امّی
تو کم و کیف جهانیّ و به کمبود تو دنیا، از ثَری تا به ثریّا
شَر و شور است و دگر هیچ نه کیفیّ و نه کمّی، بابی انت و امّی
آدمی جامع جمعیت و موجود أتَمّ است، گر به معنای أعَمّ است
تو بِهین مظهر انسان و به معنای أعمّی، بابی انت و امّی
چون بود آدم کامل غرض از خلقت آدم، پس به ذریه عالم
جز شما مهدِ نبوت نبُوَد چیز مهمی، بابی انت و امّی
عاشق توست که مستوجب مدح است و معظّم، منکرت مستحق ذَم
وز تو بیگانه نیرزد نه به مدحی و نه ذمّی، بابی انت و امّی
بی تو ای شیر خدا سبحه و دستار مسلمان، شده بازیچهی شیطان
این چه بوزینه که سرها همه را بسته به ذمّی، بابی انت و امّی
لشکر کفر اگر موج زند در همه دنیا، همه طوفان همه دریا
چه کند با تو که چون صخره ی صمّا و اَصَمّی، بابی انت و امّی
یا علی خواهمت آن شعشعه ی تیغ زرافشان، هم بدو کفر سرافشان
بایدم این لَمَعان دیده، ندانم به چه لِمّی، بابی انت و امّی
.