eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
434 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
262 260 🔵⚪️ ابلیس و بنیانگذار سقیفه در روز قیامت 👈👈 ابان بن ابی عیّاش از سلیم بن قیس هلالی نقل کرده که گفت: از سلمان فارسی شنیدم که می‌گفت: وقتی روز قیامت بر پا شود ابلیس را درحالی‌که با افساری آتشین لجام شده می‌آورند، و (زفر) [۱] را در حالی که با دو افسار آتشین لجام شده می‌آورند! ابلیس نزد او می‌رود [۲] و فریاد می‌زند و می‌گوید: مادر به عزایت بنشیند، [۳] تو که هستی؟ من کسی هستم که اوّلین و آخرین را گمراه کردم، در حالی که به یک افسار لجام شده‌ام و تو به دو افسار لجام شده ای! او می‌گوید: من کسی هستم که امر کردم و اطاعت شدم و خداوند امر کرد و عصیان شد! [۴] _________ 📚 روایت از کتاب سلیم: ۱. بحار: ج ۸ قدیم ص ۲۱۳ روایت از غیر سلیم: ۱. ثواب الاعمال: ص ۲۴۸ ح ۹ و ص ۲۵۵ ح ۲ ۲. تفسیر عیّاشی: ج ۲ ص ۲۲۳ ح ۹ ---------- [۱]: (۱) (زفر) کنایه از عمر است چنان که در بسیاری از احادیث وارد شده است. به بحار: ج ۲۲ ص ۲۲۳، و ج ۳۷ ص ۱۱۹ مراجعه شود. [۲]: (۲) (الف) خ ل: ابلیس به او نگاه می‌کند. [۳]: (۳) در بحار: ج ۸ قدیم ص ۲۹۸ در حدیثی نقل می‌کند که خداوند تعالی می‌فرماید: (عمر را در چنان قعری از جهنّم بدار بیاویزم که ابلیس از بالا بر او مشرف شود و او را لعنت کند). [۴]: (۴) منظور این است که ابلیس مردم را وادار می‌کند که سخن خدا را اطاعت نکنند، ولی عمر چنان کرد که وقتی خداوند در باره مطلبی دستوری داده و او هم در مقابل خدا دستوری داده مردم از خدا سرپیچی کنند و سخن او را انتخاب کنند، همان طور که در بدعتهای عمر که در همین کتاب خواهد آمد مشهود است که او در مقابل حکم خداوند حکمی جعل می‌کرد و مردم هم سخن خدا را رها کرده و سخن او را می‌پذیرفتند. در اینجا مناسب است حدیثی را که در بحار: ج ۸ ص ۳۱۵ ح ۹۵ از کتاب اختصاص شیخ مفید نقل کرده بیاوریم: امیر المؤمنین علیه السّلام می‌فرماید: روزی به سمت بیرون کوفه خارج شدم و قنبر پیشاپیش من در حرکت بود. در این هنگام ابلیس رو به ما می‌آمد. من به او گفتم: تو پیرمرد بدی هستی! گفت: یا امیر المؤمنین، چرا چنین می‌گویی؟ بخدا قسم، برایت حدیثی نقل کنم که خودم از خدای عز و جل بدون واسطه شنیده ام: آن هنگام که بخاطر گناهم به آسمان چهارم فرود آمدم چنین ندا کردم: ای خدای من و ای آقای من، گمان نمی کنم مخلوقی شقی تر از من خلق کرده باشی. خداوند به من چنین وحی کرد: بلی، از تو شقی تر خلق کرده ام، نزد مالک (خزانه دار جهنّم) برو تا به تو نشان دهد. نزد مالک رفتم و گفتم: خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: شقی تر از مرا نشانم ده. مالک مرا به جهنم برد و در طبقه بالا را برداشت. آتش سیاهی بیرون آمد که گمان کردم مرا و مالک را در خود فرو برد. مالک به آتش گفت: (آرام باش)، و آرام گرفت. سپس مرا به طبقه دوم برد. آتشی بیرون آمد که از اولی سیاه تر و گرم تر بود. به آن گفت: (خاموش باش)، و خاموش شد. تا آنکه مرا به طبقه هفتم برد، و هر آتشی که از طبقه ای خارج می‌شد شدیدتر از طبقه قبل بود. در طبقه هفتم آتشی بیرون آمد که گمان کردم مرا و مالک را و همه آنچه خداوند عز و جل خلق کرده را در خود فرو برد. دست بر چشمانم گذاردم و گفتم: ای مالک دستور ده تا خاموش شود و گر نه من خاموش می‌شوم. مالک گفت: تو تا روز معین خاموش نخواهی شد. سپس دستور داد و آن آتش خاموش شد. دو مرد را دیدم که بر گردنشان زنجیرهای آتشین بود و آنان را از بالا آویزان کرده بودند و بالای سر آنان عده ای با تازیانه‌های آتش آنان را می‌زدند. پرسیدم: ای مالک، این دو نفر کیانند؟ گفت: آیا آنچه بر ساق عرش بود نخوانده ای- و من قبلا یعنی دو هزار سال قبل از آنکه خداوند دنیا را خلق کند خوانده بودم- (لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، ایّدته و نصرته بعلیّ (یعنی محمد را به علی مؤید نموده و یاری کردم) ). مالک گفت: این دو نفر دشمن آنان و ظالمین بر ایشان هستند. 📚 اسرار آل محمد علیهم‌السلام، ص۲۴۳ 🆔
. 02 تنها سببِ تنــفسِ مُمتَد تـــــو در من ضربانِ قلب اگر باشد تو تحلیل جوابِ آزمایش میگفت: ده درصدِ خود منم، نود درصد تو 💫 امام باقر علیه السلام فرمودند : " اسلام بر پنج پایه استوار است : نماز، زکات ، روزه ، حج و ولایت ، به اندازه ای که بر ولایت روز غدیر تاکید شده بر هیچ چیزی تاکید نشده است " 📚ڪافی ج 2 ص 21 بحارالانوار ج 65 ص331
12 12 12 🔵⚪️ دوستی یا سرپرستی؟ معنای مولا و مولا در قرآن 👈👈 در کتب اهل سنت به صورت زیر آمده است: 1760 - حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مَرْزُوقٍ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَامِرٍ الْعَقَدِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا كَثِيرُ بْنُ زَيْدٍ , عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِيٍّ , عَنْ أَبِيهِ , عَنْ عَلِيٍّ , أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَضَرَ الشَّجَرَةَ بِخُمٍّ فَخَرَجَ آخِذًا بِيَدِ عَلِيٍّ فَقَالَ: " يَا أَيُّهَا النَّاسُ , أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ رَبُّكُمْ؟ " قَالُوا: بَلَى , قَالَ: " أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنَّ اللهَ وَرَسُولَهُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ , وَأَنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ وَرَسُولَهُ مَوْلَيَاكُمْ؟ " قَالُوا: بَلَى , قَالَ: " فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَإِنَّ هَذَا مَوْلَاهُ " 📝 پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر خم حاضر شدند سپس دست علی علیه السلام را گرفت وفرمود:ایا شهادت میدهید که خدای تبارک و تعالی پروردگار شماست؟ گفتند: بله. پس رسول الله ص فرمودند: آیا شهادت میدهید که الله و رسولش اولی به نفس شما هستند و الله و رسولش مولای شما هستند؟ پس گفتند:بله. سپس فرمود: پس هرکسی که من مولای او هستم ، پس علی نیز مولای اوست. 📚شرح مشكل الآثار ج5 ص13 سند روایت نیز معتبر می باشد. ♻️به روایت دقت شود!!! رسول خدا صلی الله علیه و آله در این جا چند شهادت از صحابه میگیرد: 1️⃣ألَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ رَبُّكُمْ؟ ⭕️ایا شهادت میدهید که خدای تبارک و تعالی پروردگار شماست؟ 2️⃣ ألَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنَّ اللهَ وَرَسُولَهُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ ؟ ⭕️آیا شهادت میدهید که الله و رسولش اولی به نفس شما هستند؟ 3️⃣ وأَنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ وَرَسُولَهُ مَوْلَيَاكُمْ؟ ⭕️ و‌ الله و رسولش مولای شما هستند؟ اهل سنت و وهابیت ادعا میکنند که حدیث غدیر فقط و فقط بیان گر دوستی حضرت علی علیه السلام است! ♻️ سوال❗️ آیا برای دوست داشتن حضرت علی علیه السلام لازم است شهادت گرفته شود که قبول دارید خداوند پروردگار شماست؟ و شهادت گرفته شود که قبول دارید خدا و رسولش اولی به نفس شما هستند ؟ الله و رسولش مولای شما هستند؟ 🤔 آیا فقط برای بیان دوستی ، اینچنین از اصحاب شهادت گرفته می‌شود؟ در روایت آمده است : وأَنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ وَرَسُولَهُ مَوْلَيَاكُمْ؟ یعنی آیا شهادت میدهید که خداوند و رسولش مولای شما هستند؟ 👈حال به قرآن کریم رجوع کنیم و معنی مولا را ببینیم در سوره ی انفال آمده است: 📖 و إِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴿۴۰﴾ و ترجمه ی این آیه توسط عالم و مفسر 🔺اهل سنت🔺 جناب خرمدل ، صاحب تفسیر نور (از تفاسیر اهل سنت) را قرار میدهیم: 📖 و اگر پشت كردند ( و به روي‌گرداني خود از حق و آزار مؤمنان ادامه دادند ) بدانيد كه ( شما تحت سرپرستي خدا قرار داريد و ) 👈خداوند سرپرست شما است و او بهترين سرپرست👉 و بهترين ياور و مددكار است . توجه کنید!!! این مترجم و عالم مفسر اهل سنت عبارت ⭕️ أنَّ اللَّهَ مَوْلَاكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى⭕️ را ترجمه میکند به : 👈خداوند سرپرست شما است و او بهترين سرپرست👉 ♻️ حال بار دیگر ترجمه ی عبارت زیر با توجه به آیه.ی بالا را بر عهده ی مخاطبین با انصاف می‌گذاریم: 👇👇👇 أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنَّ اللهَ وَرَسُولَهُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ , وَأَنَّ 👈اللهَ👉 عزَّ وَجَلَّ وَرَسُولَهُ 👈موْلَيَاكُمْ👉؟ " قَالُوا: بَلَى , قَالَ: " فَمَنْ كُنْتُ 👈موْلَاهُ👉 فإِنَّ هَذَا 👈موْلَاهُ👉 " 🤔دوستی یا سرپرستی؟ 🅾 قـــــــــــــــضاوت باشـــــــــــــــــما ✅ حقیقت روبروی چشمان شماست
12 12 🔵⚪️ ویژگی امیرالمؤمنین علیه‌السلام.. 👈🏼👈🏼 امام حسن عسکری علیه‌السلام فرمود: هنگامی که مأمون حضرت رضا عليه‏‌السلام را وليعهد خود قرار داد، روزی دربان خانه آن حضرت وارد شد و گفت گروهی آمده‏ اند و اجازه ملاقات مي‏خواهند و مي‏گويند ما از شيعيان علیّ بن أبي‌طالب هستيم! امام فرمود: وقت ندارم، مشغول کارم. آنها را برگردان! دربان پيام امام را به آنها رساند و آنها را برگرداند. دو مرتبه آمدند و تقاضای ملاقات کردند اين بار هم اجازه ملاقات به آنها داده نشد! 🔸اين جريان و رفت و آمد آنها و عدم اجازه ملاقات تا دو ماه طول کشيد. تا اين که از ملاقات با امام مأيوس شدند و به دربان گفتند: به مولای بگو از شيعيان پدرت علیّ بن أبي طالب هستيم و از اين که شما به ما اجازه ملاقات نداديد مورد شماتت دشمنان قرار گرفتيم، پس برمي‏گرديم در حالی که به خاطر اين پيش آمد از بازگشت به وطنمان خجالت مي‏کشيم و از طرف ديگر از تحمّل شماتت دشمنان ناتوان شده‏‌ايم! 🔸دربان پيام آنان را به امام رساند و امام فرمود به آنها اجازه بده تا وارد شوند. کاروانيان وارد شده و سلام کردند و آداب احترام به جای آوردند. ولی امام جواب سلام آنها را نداده و اعتنايی نکرده و اجازه نداد که بنشينند و آنان همانطور سر پا ايستادند. گفتند: يابن رسول الله! اين چه جفايی بود که در حقّ ما روا داشتيد و ما را سبک کرديد؟ ديگر چه آبرويی بعد از اين برای ما باقی مي‏ماند؟ امام فرمود: اين آيه را بخوانيد: ما أصابَکُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فبِما کَسَبَتْ أيْديکُمْ وَ يَعْفوا عَنْ کَثيرٍ. به خدا سوگند من کاری در حق شما انجام ندادم جز آنچه خدا و پيامبر صلّی الله عليه وآله و أميرالمؤمنين و امامان پس‏ از او در حقّ شما انجام داده‏ اند. آنان شما را مورد عتاب و بی‌توجهی قرار دادند، من هم در اين کار به آنها اقتدا کردم. 🔸گفتند يابن رسول الله برای چه؟ فرمود: به خاطر ادعايتان که مي‏گوييد شيعيان اميرالمؤمنين هستیم! وای بر شما! به درستی که شيعيان أميرالمؤمنين حسن و حسين و سلمان و ابوذر و مقداد و عمّار و محمّد ابن أبی بکر بودند، همانها که تسليم محض أوامرش بودند و ذرّه‏ ای در عمل به دستوراتش مخالفت و سرپيچی نکردند، ولی شما در بيشتر کارهايتان با او مخالفيد و در بسياری از واجبات کوتاهی می کنيد و حقوق بزرگ برادران دينی خود را کوچک مي‏شماريد. در آنجا که تقيّه و پرهيز واجب نيست، تقيّه مي‏کنيد، و آنجا که تقيّه حقّ و لازم است، ترک تقيّه مي‏کنيد. اگر بگوييد از اوليا و محبّان و دوستدار دوستان و دشمن دشمنان أميرالمؤمنين هستيد از شما قبول خواهم کرد و منکر حرفتان نخواهم شد لکن اين ادّعای شما که مي‏گوييد شيعه او هستيد ادّعای بزرگ و مرتبه والايی است که اگر عملتان گفتار و ادّعايتان را تصديق و گواهی نکند هلاک و نابود خواهيد شد مگر آنکه رحمت پروردگار شامل حال شما گردد! 🔸گفتند: يابن رسول الله از اين ادّعای بزرگ از خدا پوزش مي‏طلبيم و استغفار مي‏کنيم و توبه مي‏نماييم و بدانچه مولايمان به ما تعليم داد قائل مي‏شويم و مي‏گوييم ما دوستان شما و دوستدار دوستان شما و دشمن دشمنان شما می باشيم. امام فرمود: مرحبا به شما برادران و دوستان من! نزديک شويد. سپس آنان را دور خود گرد آورد و مورد محبّت قرار داد و به دربان فرمود چند بار اجازه ورود به آنها ندادی؟ دربان گفت شصت بار. فرمود: شصت مرتبه پی‏ در پی پيش آنها برو و بر آنها سلام کن و سلام مرا هم به آنها برسان، چون به سبب توبه و استغفار گناهانشان محو و نابود شد، و به خاطر محبّت و دوستی که با ما دارند، مستحقّ کرامت و بزرگداشت مي‏باشند! از حال آنها و احوال خانواده‌هايشان تفقّد کن و به امور آنان برس و در حق آنان خوبی کن و مشکلاتشان را برطرف ساز! 📚 منابع: 2⃣ الاحتجاج ج٢ ص٢٣٦ 3⃣ بحارالانوار ج۶۵ ص۱۵۸
... 🔵⚪️ آیا میدانید شباهت (علیه‌السلام) و سوره توحید در چیست⁉️ 👈👈 (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: یا علی! همانا در تو مثالی است مانند سوره #"قل_هو_الله_احد"! هر کس آن را بار بخواند یک سوم قرآن را خوانده است و هر کس بار آن را بخواند دو سوم قرآن را خوانده است ، و هر کس آن را بار بخواند کلّ را خوانده است. یا علی! هر کس تو را در دوست داشته باشد ثواب یک سوم امّت (مسلمانان) را دارد، و هر کس در قلبش تو را دوست داشته باشد و با زبانش تو را یاری کند اجر دو سوم این امّت را دارد، و هر کس تو را در قلبش دوست داشته باشد و با زبانش تو را یاری کند و با شمشیرش تو را کمک کند (کلّ) این را دارد . 📚 البرهان فی تفسیر القرآن ج5 ص797 آن عملی را که خدا است علی بن ابی طالب اس 🔴بر دشمن مرتضی علی لعنت
. 🌺🌿 وجوب ولایت ایشان وبرائت از دشمنانشان در کلام رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ♻️ شیخ کراجکی میفرماید: رسول‌خدا صلی الله علیه وآله به امیرالمومنین علیه السلام فرمود: 👈🏼ای علی! تو امیر ومقتدای مومنان وامام پرهیزکاران هستی 👈🏼ای علی! تو آقا وسرور اوصیاء ووارث دانش پیامبران هستی وتو درجایگاه صدیقین بهترین ودرمیان پیشتازان برترین هستی 👈🏼ای علی! توهمسر سیده وسرور زنان جهان وجانشین بهترین پیغمبر ازپیغمبران خدا هستی 👈🏼ای علی! تو مولای اهل ایمان وحجت خدا بعد ازمن برتمام مردمان هستی 👈🏼کسی که تبعیت کند ازتوبهشت ازبرای اوست وهرکس باتودشمنی کند مستوجب آتش ودوزخ است 👈🏼ای علی! قسم بآن کسی که مرا بنبوت مبعوث کرد ومرا برتمام مردم برگزید، اگربنده‌ای ازبندگان خدا، هزارسال عبادت حق تعالی راکرد ازاوپذیرفته نمی‌شود، مگراینکه همراه باولایت تو وولایت امامان ازفرزندان توباشد. وولایت توهم پذیرفته نمی‌شود، مگر اینکه همراه بابرائت وبیزاری ازدشمنان توودشمنان امامان ازفرزندان تو باشد. وجبرئيل مراباین امرخبرداده است. 📚 کنزالفوائد، کراجکی، ج۲، ص۱۲ .
🔵⚪️ ابوالحسن مجدالدین کسائى مروزى (قرن چهارم هجری) در ابیاتی درخور توجه، حضرت امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) را ستوده است.. فهم کن گر مؤمنى فضل امیرالمؤمنین فضل حیدر، شیر یزدان، مرتضاى پاکْ دین فضل آن کس کز پیمبر بگذرى، فاضل تر اوست فضل آن رُکن مسلمانى، امام المتقین فضل زَین الأصفیا، داماد فخر انبیا کافریدش خالقِ خلق آفرین از آفرین اى نواصب ! گر ندانى فضل سرّ ذو الجلال آیت «قُربى» نگه کن و آنِ «أصحاب الیمین» «قُل تعالوا نَدعُ» بر خوان، ور ندانى گوش دار لعنت یزدان ببین از «نَبْتَهِل» تا «کاذبین» «لا فتى إلّا على» بر خوان و تفسیرش بدان یا که گفت و یا که داند گفت جز روح الأمین؟ آن نبى، وز انبیا کس نى به علم، او را نظیر وین ولى، وز اولیا کس نى به فضل او را قرین آن چراغ عالم آمد، وز همه عالم، بدیع وین امام امّت آمد، وز همه امّت، گزین آن قوام علم و حکمت، چون مبارک پى قوام! وین مُعین دین و دنیا، وز منازل، بى مُعین از متابع گشتن او حور یابى با بهشت وز مخالف گشتن او وَیل یابى با انین اى به دست دیو ملعون سال و مَه مانده اسیر تکیه کرده بر گمان، برگشته از عین الیقین! گر نجات خویش خواهى، در سفینه ى نوح شو چند باشى چون رهى تو بینواى دل رهین؟ دامن اولاد حیدر گیر و از توفان مترس گردِ کشتى گیر و بنشان این فَزَع اندر پسین گر نیاسایى تو هرگز، روزه نگشایى به روز وز نماز شب همیدون ریش گردانى جبین بى تولّا بر على و آل او، دوزخْ تو راست خوار و بى تسلیمى از تسنیم و از خُلد برین هر کسى کو دل به نقص مرتضى معیوب کرد نیست آن کس بر دل پیغمبر مکّى مکین اى به کرسى بر نشسته، آیه الکرسى به دست نیش زنبوران نگه کن پیش خوان انگبین گر به تخت و گاه و کرسى غرّه خواهى گشت، خیز سجده کن کرسیگران را در نگارستان چین سیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت سیر شد منبر ز نام و خوى تگسین و تگین منبرى کآلوده گشت از پاى مروان و یزید حقّ صادق کى شناسد و آنِ زین العابدین؟ مرتضى و آل او با ما چه کردند از جفا ما چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین؟ کان همه مقتول و مسموم اند و مجروح از جهان وین همه میمون و منصورند امیرالفاسقین اى کسایى! هیچ مَندیش از نواصب وز عدو تا چنین گویى مناقب، دل چرا دارى حزین؟ 📚 کسایى مروزى (تحقیق: محمّد امین ریاحى، تهران: توس، ۱۳۶۷ ش)، ص ۹۳ @emame3vom
. 🔵⚪️ 👈🏼👈🏼 در یک روز عیدفطر، هارون الرشید، خلیفه‌ی عباسی، هفتاد نفر از علمای اهل‌سنت را فرا خواند. هنگامی که آنها به مجلس آمدند، هارون از شافعی پرسید: چند حدیث در فضائل حضرت علی(علیه‌السلام) از حفظ داری؟ شافعی گفت: تعداد زیادی حدیث در فضیلت علی(علیه‌السلام) به یاد دارم. هارون گفت: چقدر است؟ شافعی گفت: می‏ترسم بگویم. هارون گفت: از کی می‏ترسی؟ شافعی گفت: از تو می‏ترسم. هارون گفت: نترس در امانی، بگو. شافعی گفت: حدود چهار صد تا پانصد حدیث از حفظ هستم. ◽️ هارون از دیگری پرسید، گفت بیشتر از هزار حدیث در فضیلت علی(علیه‌السلام) از حفظ هستم. هارون همین سؤال را از ابویوسف نمود. وی پاسخ داد پانزده هزار حدیث مُسند و پانزده هزار حدیث مرسل درباره علی(علیه‌السلام) از حفظ دارم. ◽️ هارون از واقدی پرسید، او گفت من هم به اندازه ابویوسف وصف علی(علیه‌السلام) را در احایث دیده‏ام. هارون گفت: آنچه که گفتید از شنیده‏‌های شماست، امّا من فضیلتی از علی(علیه‌السلام) را به چشم خود دیده‏‌ام. ◽️ همه مشتاق شنیدن شدند. هارون گفت: روزی حاکم دمشق برایم نامه‏‌ای نوشت که خطیبی در اینجا زندگی می‏‌کند که دشمن علی(علیه‌السلام) است و در خطاب‌هایش مرتبا به امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فحش وناسزا می‏‌دهد!!! هر چه او را تهدید کرده‏‌ام فایده‏‌ای نکرده است چاره چیست؟ ◽️ من در پاسخ او نوشتم: او را با غل ورنجیر، به بغداد نزد من بفرست. وقتی خطیب به اینجا رسید او را نصیحت کردم و گفتم: چرا با حضرت علی(علیه‌السلام) دشمنی داری؟ او گفت: برای اینکه او پدران و اجداد ما را کشته است. گفتم: آنها را به فرمان خدا و رسولش کشته است. گفت بهر حال من دشمن علی(علیه‌السلام)هستم و از سینه‌ام بیرون نمیرود!!!! ◽️ من هم دستور دادم که او را ۱۰۰تازیانه زدند و به زندان بینداختند. همان شب در خواب دیدم که حضرت خاتم الانبیاء (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از آسمان فرود آمد در حالی که پشت سر حضرت، علی(علیه‌السلام) وحسن وحسین (عیهماالسلام) هستند و جبرئیل نیز قرار داشتند همه بطرف قصر من آمدند. ◽️ جام‌هایی از آب در دست جبرئیل بود. حضرت پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، شیعیان را یکی یکی صدا زد و آنان را از آب بهشتی سیراب می‏‌نمود. از پنج هزار نفری که در این اطراف زندگی می‏‌کنند تنها چهل نفر را که من آنها را می‏‌شناختم و می‏‌دانستم از دوستداران و محبین علی(علیه‌السلام) هستند سیراب شدند. در این بین حضرت علی(علیه‌السلام)به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عرض کرد: از این خطیب بپرسید من با او چه کرده‏‌ام؟ خطیب را آوردند، پیغمبر به او فرمود: آیا تو هستی که به علی (علیه‌السلام) ناسزا کرده و سبّ میکنی؟!!! عرض کرد: بلی. فرمود: آیا حیا نمی‏‌کنی؟ خداوندا او را مسخ کن. ناگهان خطیب به شکل سگ در آمد، من از وحشت بیدار شدم و خادم را صدا زده و گفتم: خطیب را بیاورید. من قصد داشتم خطیب را موعظه کرده و خوابی را که دیده بودم برایش تعریف کنم. خادم رفت و برگشت و گفت خطیب نیست امّا سگی در زندان است. گفتم: سگ را بیاور، وقتی سگ را آورد دیدم خداوند برای عبرت دیگران گوش‌های او را به شکل انسان باقی گذاشته و بدن او را بشکل سگ در آورده است و امروز شما را به اینجا دعوت کرده‏‌ام تا به چشم خودتان برتری و فضیلت علی(علیه‌السلام)را ببینید. ◽️ به دستور هارون: خطیب را که به شکل سگ در آمده بود، آوردند. در حالی‌که بند به گردنش انداخته و او را می‏‌کشیدند، خطیب بدبخت، سر به زیر افکنده بود. شافعی گفت: این خطیب مورد قهر و غضب خدا قرار گرفته و مسخ شده است. بنابراین بیشتر از سه روز زنده نمی‏ماند زودتر او را از اینجا دور کنید که بلای او ما را نیز مبتلا می‏کند. ◽️ خطیب را به زندان برگرداندند، طولی نکشید که صدای مهیبی برخاست و بر اثر صاعقه، ساختمان زندان برسر او خراب شد و جسد نحسش را سوزانیدند. 📚 الثاقب فی المناقب، ابن‌حمزه طوسی، ص۲۹۹ .