.
#شهادت_امام_باقر
#امام_باقر_نوحه
باقرِ آلِ رسولم ، تيره گشته ، آسمانم
زينِ زهرآلودهء خصم ، زد شرر بر ، جسم و جانم
غرقِ تَب مادرم را صدا كردم
در دلم بزمِ ماتم به پا كردم
يادى از روضهء كربلا كردم
من غريبم…
-
ظاهراً من ، كشتهء اين ، زَهرِ جانسوزِ هشامم
باطناً من ، كشتهء آن ، سنگ هاى روى بامم
جاى جدّم روى نى به لبْ قرآن
جاى بابا روى ناقهء عريان
جاى يك كاروان گوشهء ويران
من غريبم…
-
كربلا و كوفه و شام ، همدمم بود ، آه و ناله
با دو چشمِ خويش ديدم ، پيرىِ طفلِ سه ساله
نيمه شب بختِ او حلقه بر در زد
نيمه شب بود كه بابا به او سر زد
بر لب خونى اش بوسه زد ، پر زد
من غريبم…
#علی_اصغر_انصاریان✍
.👇
.
#شهادت_امام_باقر
#امام_باقر_نوحه
سبک آقای من
زمینه شور
ای وای من مظلوم آقای من
رو به قبله شد با دلی سوزان
آتش گرفت مسمومی نیمه جان
جان میدهد با لبهای عطشان
ای وای من
ای مدینه با او مدارا کن
آه ای بقیع آغوش خود وا کن
در روضه اش یاد کربلا کن
ای وای من
دل زارش چون خیمه ها سوزان
گریه میکرد بر ناموس قرآن
نامحرم گشت همراه کاروان
ای وای من
در آتش دید آل عبا می سوخت
بر اشک او دل صحرا می سوخت
دست بسته مثل بابا می سوخت
ای وای من
قرآن ها را بر نیزه ها دیده
در شام غم طشت طلا دیده
جان دادن دردانه ها دیده
ای وای من
روضه میخواند بر حنجر پاره
از قحط آب از مرگ شیرخواره
از آتش و غارت گوشواره
ای وای من
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_باقر
#امام_باقر_نوحه
باقر آل رسولم
نجل زهرای بتولم
پاره شد ، قلبم از ، زهر کینه
جان سپردم به شهر مدینه
وا مصیبت مصیبت مصیبت۲
.......
قبله اهل ولایم
شد مدینه کربلایم
زاده سیّد الساجدینم
کشته ام کشته راه دینم
وا مصیبت مصیبت مصیبت۲
.....
من در ایّام صغیری
دیده ام رنج اسیری
با اسیران به ویرانه خفتم
درد پنهان خود را نهفتم
وا مصیبت مصیبت مصیبت۲
.......
جان مادر کن نگاهم
صدر زین شد قتلگاهم
ناله آمد برون از نهادم
چهره برخاک غربت نهادم
وا مصیبت مصیبت مصیبت۲
.......
شد گواه درد وداغم
قبر بی شمع و چراغم
گرچه خاک وطن تربتم شد
تربتم شاهد غربتم شد
وا مصیبت مصیبت مصیبت۲
#حاج_غلامرضا_سازگار ✍
#سبک_علقمه_دریای_خون_شد
#سبک_ای_مجاهد_شهید_مطهر
👇
.
#نوحه
#شهادت_امام_باقر
#امام_باقر_نوحه
باقرِ آلِ رسولم ، تيره گشته ، آسمانم
زينِ زهرآلودهء خصم ، زد شرر بر ، جسم و جانم
غرقِ تَب مادرم را صدا كردم
در دلم بزمِ ماتم به پا كردم
يادى از روضهء كربلا كردم
من غريبم…
-
ظاهراً من ، كشتهء اين ، زَهرِ جانسوزِ هشامم
باطناً من ، كشتهء آن ، سنگ هاى روى بامم
جاى جدّم روى نى به لبْ قرآن
جاى بابا روى ناقهء عريان
جاى يك كاروان گوشهء ويران
من غريبم…
-
كربلا و كوفه و شام ، همدمم بود ، آه و ناله
با دو چشمِ خويش ديدم ، پيرىِ طفلِ سه ساله
نيمه شب بختِ او حلقه بر در زد
نيمه شب بود كه بابا به او سر زد
بر لب خونى اش بوسه زد ، پر زد
من غريبم…
#علی_اصغر_انصاریان ✍
👇