🌺🍃 در حال و هوایِ این روزها...
#نذر_سلامتی_و_ظهورحضرت_مهدی_عج 🌺🍃
دلشوره و دلواپسی تقدیرمان شد
فصلِ غم انگیزِ خزان تصویرمان شد
این عمرِ بی حاصل که با ترفندِ ابلیس
صرف ِ بلاتکلیفی و تحقیرمان شد
روز ازل «قالوا بلی» را دیر گفتیم
تردید! بی شک باعثِ تأخیرمان شد
آخر-زمانی بودنِ ما؛ دقّ مان داد
جامانده هایِ منتظر؛ تفسیرمان شد
گمراهه رفتیم و بد و بیراه گفتیم
شیطان نشست و عاشق ِ تقصیرمان شد
گفتیم امشب را نمازِ شب بخوانیم
در خوابِ غفلت گم شدیم و دیرمان شد
ایکاش سبک ِ زندگیمان بندگی بود
سوءتفاهم باعثِ تغییرمان شد
آنقدر با عصیان صفا کردیم تا که...
درد و بلا آخر گریبانگیرمان شد!*
*«قال علی(ع): لا یأمَنُ البَیاتَ مَنْ عَمِلَ السَّیئاتِ
حضرت علی(ع): آنکه مرتکب گناهانی شده است از بلائی ناگهان و شبگیر نباید ایمن باشد»
اصول كافى،ج۲، كتاب ايمان و كفر،حديث ۲۴۲۵
@emame3vom
#یاأباصالح_المهدی_عج_أدرکني_ولاتهلکني
#امام_زمان
#أللهم_عجل_لولیک_ٱلفرج
#بالحجة_إلهی_العفو
#مرضیه_عاطفی
.
#ماه_رمضان
🌺🍃 #مناجات_با_خدا ، نذرِ
#سلامتی_تعجیل_درظهورامام_زمان_عج🌺🍃
هر بار دلم خسته شد از بارِ گناهی
شرمنده و بیتاب کشیدم دو سه آهی
با اشک نشستم دم ِ «ألعفو» گرفتم
در بازدمم دیده نشد ذرّه گناهی
یکبار نشد راه ببندی و بگویی-
برگرد برو! عاصی و گم کردۂ راهی
بخشیدی و گفتم چه کنم؟! چارۂ من چیست؟!
از نور دلم کم شده و مانده سیاهی
این نفْس؛ مرا یکسره از راه به در کرد
از راه به در کرده و انداخت به چاهی
خوردم به درِ بسته! رسیدم به امیدِ
یک گوشۂ چشمی! نظری! نیم نگاهی...
از «أسئلکَ» پُر شده این کاسۂ خالی
دستی برسان! ای کرمت لایتناهی
نزدیکتری از رگِ گردن به منِ بد
پس خوب ترین، خوب ترین پشت و پناهی
این سلسله ی کوهِ خطاهای پیاپی
در سجده شد از لطف ِ تو تبدیل به کاهی
ابلیس به عشق من و تو کرد حسادت
میگفت هراسان؛ چه گدایی و چه شاهی
از دور و برم دور شد آنگاه که گفتم:
یا راحمُ یا ساترُ یا ربّ ِ إلهي!
@emame3vom
#إلهي_هب_لي_کمال_الإنقطاع_إلیک
#إلهی_و_ربي_من_لي_غیرک
#بالحجة_إلهي_العفو
#مرضیه_عاطفی
30.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر بار دلم خسته شد از بارِ گناهی
شرمنده و بیتاب کشیدم دو سه آهی
با اشک نشستم، دم ِ «ألعفو» گرفتم
در بازدمم دیده نشد ذرّه گناهی
یکبار نشد راه ببندی و بگویی-
برگرد برو! عاصی و گم کردۂ راهی
بخشیدی و گفتم چه کنم؟! چارۂ من چیست؟!
از نور دلم کم شده و مانده سیاهی
این نفْس؛ مرا یکسره از راه به در کرد
از راه به در کرده و انداخت به چاهی
خوردم به درِ بسته! رسیدم به امیدِ
یک گوشۂ چشمی! نظری! نیم نگاهی...
از «أسئلکَ» پُر شده این کاسۂ خالی
دستی برسان! ای کرمت لایتناهی
نزدیکتری از رگِ گردن به منِ بد
پس خوب ترین، خوب ترین پشت و پناهی
این سلسله ی کوهِ خطاهای پیاپی
در سجده شد از لطف ِ تو تبدیل به کاهی
ابلیس به عشق من و تو کرد حسادت
میگفت هراسان؛ چه گدایی و چه شاهی
از دور و برم دور شد آنگاه که گفتم:
یا راحمُ یا ساترُ یا ربّ ِ إلهي!
#إلهی_و_ربي_من_لي_غیرک
#بالحجة_إلهي_العفو
#قدرشناسی_از_یک_عمرنوکری
#تعز_من_تشا_و_تذل_من_تشا
#مرضیه_عاطفی
.