.
#وداع_با_ماه_رمضان
دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم
ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم
من پست غلامی تو احراز نکردم
تا خیمه گَهِ سبز تو پرواز نکردم
ساقی بده جامی که تو را درک نکردم
شاید که دگر میکده را درک نکردم
من لایق مهمانی ات ای یار نبودم
من قابل الطاف تو ای یار نبودم
بودم به حضور تو و انگار نبودم
در محضر تو بودم و ای یار نبودم
من بار دگر خسته و تنها شدم ای وای
شرمنده ی تو یوسف زهرا شدم ای وای
شبهای مناجات و دعا رفت ز دستم
فیض سحرِ ذکر خدا رفت ز دست
یک ماه نه یک عمر صفا رفت ز دستم
هم سفرگی با شهدا رفت ز دستم
جا مانده ترین رهرو این جاده منم من
از پا و نفس بین ره افتاده منم من
راضی شو ز من گرچه گنه کار و حقیرم
بنگر به اَجِرناییِ احسانِ مجیرم
بیمار گناهم چه کنم غافلم ای دوست
بنما تو به در که عرفه شاملم ای دوست
من جز تو کسی را گل زهرا نَسِتایَم
شکرانه به جا آورم از این که گدایم
با عشق تو میسوزم و میسازم و آیم
تا آنکه زنی در حرمت قفل به پایم
بر ما که فقیرانِ رهِ تزکیه هستیم
عیدی بده ما مستحق فطریه هستیم
ای آنکه تو صاحب به زمین و به زمانی
هستی به کنار همه و باز نهانی
فرزند رضا ضامن عشاق جهانی
ای کاش نمازی به صف فطر بخوانی
هرکس که از او قلب تو دلدار رضا شد
داریم یقین روزیِ او کرب و بلا شد
یادش بخیر لحظه ی افطار تشنگی
نام حسین گفتنِ ما التزام شد
دست ادب به سینه نهادم به سوی او
اشکم روانم و ذکر لبم السلام شد
وای از دمی که خنده ی کوفی جماعتان
بر زخم بی شمار تنش التیام شد
هرکس به نوبه ی خودش از او بها گرفت
وقتی میان قتلگهش ازدحام شد
#مناجات_با_خدا
#حاج_مهدی_رسولی 🎤
شب آخر #ماه_رمضان 1401
.👇
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Ramadan1446_Shab27 (1).mp3
زمان:
حجم:
46.79M
🔊 بخش اول #مناجات_و_روضه l همیشه برکت ماه خدا فراوان است
چقدر حیف که این ماه رو به پایان است
همیشه سخت ترین لحظه های مهمانی
دقایقِ خدا حافظیِ مهمان است
#مناجات_با_خدا
#وداع_با_ماه_رمضان
.
📋مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید
📋ای مشک، تو لااقل وفاداری کن
#مناجات
#مناجات_با_خدا
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
...........................................
.( یه آقای باحیا و با ادب با آبرویی خطاب به مشک میگفت ).
ای مشک، تو لااقل وفاداری کن
من دست ندارم، تو مرا یاری کن
من وعدهی آب تو به اصغر دادم
یک جرعه برای او نگهداری کن
.(دست عمو رو گرفت عمو بیا بریم یه سر به خیمهها ، خیمهٔ اطفال ، بچهها پیراهنای عربی رو همگی بالا زدند ، رو خاکها افتادن «العَطَش العَطَش» خیمهٔ زنها دید این قنداقه رو دست به دست میچرخونن بلکه یکی آرومش کنه ، خیلی خجالت کشید. مشکو که زدن «فَوَقَفَ العباس متحیرا»
گفت من دیگه به درد حسین نمیخورم ، عباسی که نتونه آب بیاره به چه درد میخوره! یه وقت با عمود به فرقش زدن).
ای مشک، نگاه کن به بالای سرم
زهرا است نشسته آبروداری کن
ای مشک، مریز آبرویم
بر باد مده تو آرزویم
ای مشک، اگر چه عرصه تنگ است
بیآب روم به خیمه ننگ است
سیراب ز آب خوشگواری
اما ز حرم خبر نداری
افلاک سبو گرفته سویم
بر خاک مریز آبرویم
آندم که سکینه مشک آورد
با دیدهی پر ز اشک آورد
تا دیدهی من به دیدهاش دوخت
از آتش آه هستیام سوخت
افسوس که من گناه کردم
بر آب روان نگاه کردم
هر چند که آب را نخوردم
کف در خنکای آب بردم
این دست ز تن بریده بادا
از حدقه برون دو دیده بادا
کفارهی لمس آب، این است
خوش باد که عاشقی چنین است
.(کیف میکنم جلوت دست و پا میزنم داداش ، اینکه محضر تو خورد شدم و شکستم کیف میکنم داداش).
.........................................
مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید
ماه توبه وقت اظهار پشیمانی رسید
اشک شوق اذن دخول میهمانی رفتن است
بنده ی آلوده ای با چشم بارانی رسید
هرکه خوش روزی ست کلی اشک چشمش می دهند
سر به زیر انداختم رزق فراوانی رسید
از پی " لاتقنطوا من رحمت الله " آمدم
آیه ای خواندم بشارت های قرآنی رسید
امتحان سخت ما ذبح هوای نفس ماست
خنجری برداشت ابراهیم ؛ قربانی رسید
لطف او نگذاشت حتی بنده اش لب تر کند
هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید
از همان بدو تولد رزق ما دست علی ست
از نجف در سفره ی ما لقمه ی نانی رسید
سفره ی افطارمان را پهن کردیم و از آن
عطر و بوی زعفران های خراسانی رسید
کاش می شد مثل حر ما را بغل گیرد حسین
غرق در دلواپسی عبد پریشانی رسید
محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط
مویه باید کرد وقت مرثیه خوانی رسید
ناله ای برخاست که مُنُّوا عَلَی بن المُصطَفی
جرعه ی آبی مگر بر طفل عطشانی رسید!؟
آه از آن ساعت که مردی از خجالت آب شد
شاعر : #علیرضا_خاکساری✍
.........................................
حاج مسعود پیرایش 🎤
👇
.
#مناجات_با_خدا
گرچه پرم وا می شود با ذکر استغفارها
پرواز دشوار است با سنگینی این بارها
گرچه تو خوبی من بدم هر بار گفتی آمدم
توفیق پیدا کردم از فیض نگاه یارها
صد بار گفتم عاقبت یک بار توبه می کنم
آخر نمی آید چرا یک بار ، این یک بارها
من هر کجا که رو زدم رویم خریداری نداشت
پس بعد از این دیگر بس است رفتن سوی بازارها
دل مرده گشتم از گناه دل خسته ام از اشتباه
دیگر نمی لرزد دلم از دوری دلدارها
وقتم کم و راهم دراز با این گدا قدری بساز
هر جا روم سد می کند راه مرا دیوارها
سودی نمی بخشد اگر شب زنده داری های من
پس خوش به حال لذت خوابیدن هشیارها
گاهی ادا گاهی قضا گاهی خدا گاهی خطا
خسته شدم جان خودم از این همه تکرارها
گیرم مددکاری برای کار من پیدا نشد
نام علی وا می کند آخر گره از کارها
ذکر و دعای بی علی مثل غذای بی نمک
از برکت نام علی شیرین شود گفتارها
من سال ها دیوانه ی ایوان طلای حیدرم
عشق است با نام علی سرها رود بر دارها
گفتم مرا یک کربلا مهمان کن و جانم بگیر
بس کن برایم ناز را در پای این اسرارها
#محمدجواد_پرچمی ✍
.......
📋 گرچه از دنیا فقط دوچشم تَر دارم حسین
#واحد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرچه از دنیا فقط دوچشم تر دارم حسین
من ز ثروتمندها هم بیشتر دارم حسین
خانه بودم! فاطمه آورد تا اینجا مرا
هرکجا مادر بفرماید گذر دارم حسین
روضه را جارو زدم قلب مرا جارو زدی
حال دیگر داشتم حال دگر دارم حسین
*شاعر: #سید_پوریا_هاشمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 خمیده خمیده رسیدم به تو
#روضه_امام_حسین (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خمیده خمیده رسیدم به تو
شکستهم شکستهم غم جسم تو
عزیزم عزیزم شبیه تنت
بُریده بریده میگم اسمت و
بریده بریده نفس میزنی
فقط مادرت رو صدا میزنم
نزن دست و پا که میوفتم حسین
دم قتلگاه دست و پا میزنم
اجازه بده تا جلوتر بیام
که از زیر نیزه خلاصت کنم
بیا صورتت رو نَکِش روی خاک
اصاً اومدم التماست کنم
بمیرم بمیرم که غارت شدی
میرم خواهش از دشمنت میکنم
میرم پس میگیرم لباس تو رو
خودم پیرهنت رو تنت میکنم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 با یا رب یا رب کشتی مادر رو
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با یارب! یارب! کُشتی مادر و
با مادر! مادر! کشتی خواهر و
با بیرحمی زد تیرِ آخر و، حسین جانم!
آه ای مادر! من بمیرم! میکِشی آه! با فرود هر نیزه
من بمیرم! پشت هم زد، رو تنِت با سرنیزه
من بمیرم! دیگه جا نیست، شده نیزهدرنیزه
رسیدم گودال اما با هراس
لبهاتو دیدم مشغول دعاس
تنِت رو دیدم زیر دستوپاس، حسین جانم!
آه ای مادر! یه نفر نیست، بده آبی، که لبهات از هم وا شه
یه نفر نیست، بگه قاتل از روی سینهات پا شه
رگهاتو میبوسم، گلوتو میبوسم، تو رو خدا دستوپا نزن!
انگار اومد بر قلب من فرود
خنجری که سرت رو از پیکرت ربود
اونی که سَر از تنت بُرید
فکری به حال زینب نکرده بود
گلوت و میبوسم، رگات و میبوسم
تو رو خدا دست و پا نزن
نذار که ببینه، اینقدر مادر رو صدا نزن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
#روز_عرفه
مثل عمر رفته ی ما زود، فرصت می رود
آخرین ثانیه ها دارد به سرعت می رود
بنده ات را رد کنی او با خجالت می رود
آبرویی که تو دادی با فضاحت می رود
آنکه بازی خورده از نفسش، همین سرگشته است
آخرین مهمان عاصی خدا برگشته است
رحم کن بر حال این بیچاره ی بحران زده
آمده با روسیاهی بنده ی خسران زده
آنکه بر چشم خطاکارش نم باران زده
با پشیمانی سری هم خانه ی سلطان زده
این فقیری را که می بینی چنین وامانده است
باز هم از کاروان حاجیان جامانده است
عاشقان دنبال معشوقند هرجا رفته اند ...
اینهمه پایین نشین تا عرش، بالا رفته اند
حاجیان، لبیک گویان بین صحرا رفته اند
خیمه خیمه در پی فرزند زهرا رفته اند
از همه تنهاتر آقایی است که آواره است
من بقربان دلش! از دست من صد پاره است
دل اگر که بشکند، دلبر سفارش میکند
هرکه بدتر بوده را بهتر سفارش میکند
کار اگر پیچیده شد، مادر سفارش میکند
نوکر آلوده را حیدر سفارش میکند
زودتر با خاک نعلین علی پاکم کنید
من که مُردم، پیش آقای نجف خاکم کنید
یا امیرالمومنین از دور ... از اینجا سلام
شعر ایوان طلای تو رسانده فیض عام
«تا نجف شد آفتاب دین و دولت را مقام
خاک آن دارد شرف بر زمزم و بیت الحرام»
هرکجا پروانه دور شمع باشد در بلاست
حسرت حج رفته ها امروز، خاک کربلاست
به خدا من درد دل، بسیار دارم با حسین
زیر سقف قبه اش، دیدار دارم با حسین
گر گنهکارم، امان از نار دارم با حسین
هرکجا گفتم رقیه، کار دارم با حسین
ناز دختر را فقط بابای دختر می کشد
موقع دلتنگی اش با سر به او سر می کشد
رفتن سر روی نی، او را سر بازار بُرد
قوت پاهای او را زخم سنگ و خار، بُرد
عمه او را تا خرابه، دست بر دیوار بُرد
بوسه بر لب های بابایش حسابی کار بُرد
گرچه بود این روزها تحت فشار و اضطراب
من بمیرم، روز سختی داشت در بزم شراب
گفت راهم گرچه بر آن زجرِ بی آداب خورد
من بقربان سرت که روی شاخه تاب خورد
لشکری با هلهله دورت شراب ناب خورد
سر جدا کردن ز یک پیکر، سه ساعت آب خورد
این سر بالانشین، ویران نشین باشد بد است
جای دامانم سرت روی زمین باشد بد است
#مناجات_با_خدا
#عرفه
#حضرت_رقیه
#رضا_دین_پرور ✍
.
حجت الاسلام میرزامحمدیArafeh_Mirzamohamadi_1404_b.mp3
زمان:
حجم:
19.95M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
🔊باز شد شامل ما، لطف خدای عرفه
راهمان داد سر خوان دعای عرفه
او کریم است گدا باش، گدای عرفه
دست خالی نرو تا هست عطای عرفه
◾️بخش دوم
#مناجات_با_خدا و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام
و حضرت زهرا سلام الله علیها
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
.
#شب_دهم_محرم
#عاشورا
۱۲۶۲
ای خدا نشناس ای بی عار مادر آمده
با تو گویم با دلی خونبار مادر آمده
پیکرش را برنگردان پیش چشم فاطمه
با سری که خورده بر دیوار مادر آمده
بس کن ای نامرد بیش از این دگر ضربه نزن
ضربه هایت شد چرا تکرار مادر آمده
یوسف ما زیر خنجر، میخورَد دائم تکان
چکمه را بر گردنش نگذار مادر آمده
بوسه گاه مادر ما که نمی گردد جدا
سر بریدن میشود دشوار مادر آمده
با سری که بد جدا شد از بدن، بازی مکن
پای خود از صورتش بردار مادر آمده
#محمود_اسدی_شائق ✍
#گودال #امام_حسین
..........
.
#اربعین
در تمنای تو عرضی مختصر آورده ام
حسرت دیدار را وقت سحر آورده ام
ذره ذره بار هجران را به دوشم میکِشم
مورم اینطور از سلیمانم خبر آورده ام
سنگ روی یخ شدم پیش غریب و آشنا
آبروی رفته را بین گذر آورده ام
با سرِ زانو کشاندم عجز خود را پیش تو
دستهای خالی ام را پُشت در آورده ام
من بجای کار کردن سرصدا کردم فقط
های و هوی بیشمار و بی ثمر آورده ام
اربعین آمد... حرم، آغوش خود را باز کرد
باز، دردم را برای یک نفر آورده ام
سالها صبح و غروبی گریه کردم با حسین
سالها نان از تنور روضه در آورده ام
کربلا و شام و کوفه زیر پای زینب است
آنکه می گوید حسین؛ درد کمر آورده ام
گریه کرد و گفت؛ راهم را سریعاً واکنید
سر برای جسم مفقود الاثر آورده ام
آنقدر اهل و عیالت تازیانه خورده اند
از کبوترهای تو یک مُشت، پَر آورده ام
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#حضرت_زینب
#رضا_دین_پرور ✍
...........
.
#نوحه_اربعین
#سبک_ای_آوای_مظلومی_حیدر
ای زیباتـرین ستارۀ من ای مصحف پارۀ پارۀ من
ای یار نازنین، بعد از یک اربعین، طفلانت را ببین
مولانا یا حسین(3)
من یک کربلا غمنامه دارم سر بر خاک قبرت میگذارم
گویم از کربلا، یا از شام بلا، یا از طشت طلا
مولانا یا حسین(3)
خون در دیده و آتش به سینه آه از داغ گلهــای مـدینـه
کو گل یاس من، باغ احساس من، قبر عباس من
مولانا یا حسین(3)
ای لب تشنه درخون آرمیده بین دریای اشکم رابه دیده
از ره رسیدهام، با اشکِ دیدهام، دستهگل چیدهام
مولانا یا حسین(3)
شدسوغات شامم اشک وناله درفقدان زهرای سه ساله
شمع کاشانه سوخت،مثل پروانه سوخت،کنج ویرانه سوخت
مولانا یا حسین(3)
من بودم واشک وسوز وآهم تو درطشت زرکردی نگاهم
ای برجانت درود،جرمت آخر چه بود،شد لبهایت کبود
مولانا یا حسین(3)
بوداشکم به چشم و ناله دردل درگودال و درزندان و محمل بردل
چنگم زدند، بر رخ رنگم زدند، بر سر سنگم زدند
مولانا یا حسین(3)
.........
.
#سبک_علقمه_دریای_خون_شد
#سبک_ای_مجاهد_شهید_مطهر
مـن کـه خـود صاحب عزایم روضــــهخـــــوان کـربــلایم
شـــاهــد بــاغ گلهای پرپـر السّـلامُ علیــــک ای برادر
السّلامُ علیک ای برادر
زائـــــــــــرت در اربعینــــــــم لالــه بـــــر قبــرت بچینم
ســــــــــوز و آه آتشـینــــــم برعزایت دهـد شـور دیگر
السّلامُ علیک ای برادر
یــــــاد آن روزی کـــز اینجـا رفتــم و مــاندی تــــو تنهـــا
می رسیــــد آوای زهـــــرا کای شهیدبخون خفته مادر
السّلامُ علیک ای برادر
از چهــــــل منــــزل اســارت بـــا تـو چـون سازم حکایت
از شـکنجـــــه وز شمـــــاتت شـاهدم بودی ازنیزه باسر
السّلامُ علیک ای برادر
لب بــه قــرآن میگشــودی رفـــــع تهمـــت مــینمـودی
هــــر کجــــا رفتــم تـو بودی خیز وبرگوخوش آمدبه خواهر
السّلامُ علیک ای برادر
.
.
🏴 #محرم۱۴۰۴
#شهدا #دفاع_مقدس
#مناجات_با_خدا
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه
#حجت_الاسلام_شیخ_علی_عالمی
#مقاومت_اسلامی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
اللَّهُمَّ نَشْکو إِلَیْکَ
خاک غزه داره شکایت
از تنهایی از قتل و غارت
دلها خونه از این حکایت
اللَّهُمَّ نَشْکو إِلَیْکَ
قلب غزه دریای خونه
غزه قحطیِ آب و نونه
اشکامون از غصه روونه
خدایا خدایا / برس به داد کودکان غزه
خدایا خدایا / امون ز داغ بی امان غزه
آه از آهِ مظلومین
آه از این داغ سنگین ۲
«غزه شده خزان - یا صاحب الزمان
الغوث و الامان - یا صاحب الزمان ۲»
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
اللَّهُمَّ نَشْکو إِلَیْکَ
ای داد از بی دردی دنیا
از داغی که مونده به دلها
آه از اشک چشم یتیما
اللَّهُمَّ نَشْکو إِلَیْکَ
از شرمندگیِ یه بابا
از تشنگیِ زیر گرما
از طفلی که جون میده تنها
خدایا خدایا
دلم شکسته از صدای #غزه
خدایا خدایا
گرسنگی شده غذای غزه
آه از آهِ مظلومین
آه از این داغ سنگین ۲
«غزه شده خزان - یا صاحب الزمان
الغوث و الامان - یا صاحب الزمان ۲»
.
👇
.
#مناجات_با_خدا
کار گناهکاری، دیگر به مو رسیده
در باز کن به رویم، بی آبرو رسیده
از من کسی در اینجا بیچاره تر ندیده
صد شرّ، به من ز نفسِ درّنده خو رسیده
هی سنگ خوردم اما خود را به تو رساندم
این جسم و جان زخمی، با صد رفو رسیده
حرفی بزن دلم را بشکن ضرر ندارد
این بنده به تفاهم، با گفتگو رسیده
پاکم کنید اگرچه، آلوده و خرابم
ای اشک ها بریزید، وقت وضو رسیده
ممنون مادرم که دست مرا گرفته
خیری اگر رسیده، تنها از او رسیده
امشب خدا علی را دنبال ما فرستاد
امشب گدا به حیدر، بی پرس و جو رسیده
آلودگی من را با یاعلی خریدند
این بار هم به داد من ذکر هو رسیده
کاری به کس ندارم، وقتی حسین دارم
هرچند تشنه بودم دستم سبو رسیده
مادر کنار گودال، با قامت خمش گفت؛
حیدر کمک که وقت ذبح گلو رسیده
#مناجات
#امام_حسین
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#مناجات_با_خدا
کار گناهکاری، دیگر به مو رسیده
در باز کن به رویم، بی آبرو رسیده
از من کسی در اینجا بیچاره تر ندیده
صد شرّ، به من ز نفسِ درّنده خو رسیده
هی سنگ خوردم اما خود را به تو رساندم
این جسم و جان زخمی، با صد رفو رسیده
حرفی بزن دلم را بشکن ضرر ندارد
این بنده به تفاهم، با گفتگو رسیده
پاکم کنید اگرچه، آلوده و خرابم
ای اشک ها بریزید، وقت وضو رسیده
ممنون مادرم که دست مرا گرفته
خیری اگر رسیده، تنها از او رسیده
امشب خدا علی را دنبال ما فرستاد
امشب گدا به حیدر، بی پرس و جو رسیده
آلودگی من را با یاعلی خریدند
این بار هم به داد من ذکر هو رسیده
کاری به کس ندارم، وقتی حسین دارم
هرچند تشنه بودم دستم سبو رسیده
مادر کنار گودال، با قامت خمش گفت؛
حیدر کمک که وقت ذبح گلو رسیده
#رضا_دین_پرور ✍
#مناجات
#امام_علی
#امام_حسین
.
.
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#گودال_قتلگاه
دلم حال دعا میخواست با خود ساغر آوردم
سر از میخانهی اهل مناجاتت درآوردم
برایم باز کردی جا میان روسفیدانت
به ستارالعیوبی چون تو امشب باور آوردم
در این بازار بی سرمایه، خالی مانده دستانم
به من اشکی بده، یوسف ببیند گوهر آوردم
ببر با حلقهای در گوش، من را کربلا یا رب
بگو: امشب حسین من! برایت نوکر آوردم
::
شنیدم زیر خنجر در مناجاتش به تو میگفت:
برای یاریِ دینت خدایا حنجر آوردم
شنیدم خواهرش از روی تل، جان دادنش را دید
نشد یاری کنم او را، فقط چشمِ تَر آوردم
الهی بشکند دست و عصایی که بر او میزد
الهی دق کنم وقتی از این غم سر درآوردم
#محسن_ناصحی ✍
#مناجات
....
انبوهی از گناه و تباهی و ظلمتم
از سیرتم خبر بدهد رنگِ صورتم
در رفت و آمدم، وسطِ توبه و گناه
آقا مرا ببخش که این گشته عادتم
همچون مسافری که وطن را نموده گُم
خالی ز قوت و قوّتم و پُر ز غربتم
غربت مرا به کوی تو آورده یا علی
جز تو کسی نمیکند آقا حمایتم
جز تو کسی مرا نخرد ای عزیزِ دل
جز تو به چشمِ آدمیان یک خباثتم
آری! گناه کردهام آقا تمامِ عمر
من را ببخش، دائماً اسبابِ زحمتم
من آمدم به کوی تو با هرچه داشتم
با کبر و شهوت و غضب و با حسادتم
چیزی برای عرضه ندارم به جز گناه
با اندکی امید به اندکْ محبّتم
آقا مرا ببین... بخدا دوست دارمت
گرچه زمین زدهست مرا خوابِ غفلتم
دنبالِ یک نظر ز حسین تو سوختم
سوگند به لباسِ عزایم، به تربتم
#امیرالمؤمنین
#عرفان_صبوری✍
............
.
هر کس بشود عاشق و دیوانه ی ارباب
در حشر شود یار صمیمانه ی ارباب
محشور شود با پسر فاطمه هر کس...
...ساکن بشود بر در کاشانه ی ارباب
بد نیست عزیزم که بگیریم همیشه...
در خانه خود روضه ماهانه ی ارباب
داریم امید اینکه گنهکاری ما را
تطهیر کند لطف کریمانه ی ارباب
*رحمت به «محمد» که دم آخر خود گفت:*
*کشتی نجات است عزا خانه ی ارباب*
به یاد زنده یاد محمد مدبری
.