eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
433 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام‌الله‌علیها ✍ تنهاترین مظلوم تاریخم کنارم باش تنها طرفدارم تو بودی آخر افتادی این‌روزها مجروح جنگ غربتم برخیز آه ای طبیب من چرا در بستر افتادی قدری کنارم باش ای رنجیده از دنیا! کی من به دوری تو عادت می‌کنم زهرا از بی‌ملاقاتی مشو غمگین خودم هر روز جای همه از تو عیادت می‌کنم زهرا تو شاه‌بانوی بهشتی پس بگو از من کی قصری از فیروزه و یاقوت می‌خواهی از من نکردی خواهشی نُه سال زهرا جان حالا که‌چیزی‌خواستی تابوت می‌خواهی؟ حس می‌کنم آرام جانم رفتنی هستی دست تو را در دست خود هر بار می‌گیرم دیروز اگر تو می‌گرفتی دست بر دیوار حالا منم که دست بر دیوار می‌گیرم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
کربلایی حمید علیمیحمید علیمی - رونق.mp3
زمان: حجم: 4.12M
بعد از تو خانه دیگر از رونق می‌افتد چون خانه‌ی بی‌مادر از رونق می‌افتد با تو به هر ترتیب رونق دارد، اما تو می‌روی و آخر از رونق می‌افتد هم خانه‌ی حیدر ندارد بی‌تو لطفی هم خانه‌ی پیغمبر از رونق می‌افتد بعد از فدک اهل ریا فهمیده بودند با خطبه‌هایت منبر از رونق می‌افتد بعد از تو مرگ‌وزندگی فرقی ندارد رهبر نباشد، لشکر از رونق می‌افتد درد عجیبی نیست این خانه‌نشینی چون مرغ بی‌بال‌وپر از رونق می‌افتد حال علی آیینه‌ی بیماری توست بی‌تو جهان حیدر از رونق می‌افتد بیمار باشی خانه‌ات رونق ندارد اما نباشی بدتر از رونق می‌افتد ... .
. این بار هم خون ریخت ، اما پشت در نه آسیب را پس یک نفر زد ، چل نفر نه آن بی هوا ضربه ، هوای کوچه را داشت هنگامِ ضربه داد مولا را خبر نه یک تیغ داد اندازهٔ یک کربلا زخم خونِ دلی نقش زمین شد خونِ سر نه تا خانه هر دفعه زمین می خورد می گفت من را نبیند دخترم با چشم تر نه در کربلا اما سکینه دید زلفی در پنجه ای می رفت و گفت آه ای پدر...نه موئی که زهرا شانه کرد آنجا به هم ریخت از دست شمر افتاد تن بر خاک ، سر نه زد بیشتر زد بیشتر زد بیشتر شمر می گفت در گودال زینب هر قدر نه حامد آقایی✍ السلام .
. تو بی قراری و من نیز بیقرارترینم که من غریب ترین مرد در تمام زمینم کشیده است از آن سو مدینه تیغ به رویم نشسته است از این سو فراق تو به کمینم به حال و روز تو گیرم که اشک شرم نبارم چه سازم این عرقی را که مانده روی جبینم علی به خاطر بسترنشینی تو بگرید تو هم به خاطر من گریه کن که خانه نشینم به چادرت متوسل شدم که باز بمانی منی که کهف امانم منی که حصن حصینم برای سنگ مزارم پس از فراق تو بگذار ز باغ پیرهنت لاله های سرخ بچینم مرا شکستن پهلو مرا شکستن بازو چنان شکست که من بعد با شکست عجینم تو را زدند و خدا خواست من ببینم و دیدم خدا کند که فراق تو را به چشم نبینم شاعر: .
. سلام الله علیهم علیه السلام این دو روزه چون سه ماهه مادرم لاغر شدی حضرت خیبر شکن ،هم سطح با بستر شدی چشم‌های نیمه بازت را به روی من نبند مادرم را خواب میبینی مگر،باشد بخند دور لبهایت زبانت را نچرخان جان من شیر آوردم برایت نوش جان مهمان من بد زده نامرد زخم تو نمی آید به هم مثل زخم بازوی مادر سرت کرده ورم آن غلافی که به کوچه بازوی مادر شکست تیغِ آن در کوفه آمد بر سر حیدر نشست قاتلت با طعنه می خندید بر احوال من گفت بدجوری زدم ،بیهوده دست و پا نزن مادرم ای کاش امشب بود تا کاری کند مثل ایام اُحد از تو پرستاری کند با تکان دست و پایت دست و پا گم کرده ام آن کفن هایی که مادر داد را آورده ام می روی از هوش می گویی کلامی بی صدا کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا چادرم را از چه می بوسی تو با گریه چنین با تماشای وقارم پای می کوبی زمین مَحرمان جمعند دور دخترت گریه نکن بازهم وا می شود زخم سرت گریه نکن تا ابوفاضل کنارم هست در آرامشم چادرم را روی زخم صورت تو می کشم از ازل بین حسین و قلب من ، احساس بود مادرم هم روی گیسوی حسین حساس بود هر چه می خواهی بگو ، بازی نکن با جان من با تماشای حسین حرف جدایی را مزن وای اگر روزی ببینم زیر پا افتاده است زیر زانوهای قاتل از صدا افتاده است شک ندارم آنکه اموال حرم را می برد بعد ِ پیراهن می آید معجرم را می برد کوفیان با ما دمِ دروازه بد تا می کنند بر سربازار زینب را تماشا می کنند نان و خرماهای تو روزی ز خاطر می رود پیش پای دخترت زینب تصدق می شود .
. خبر رسیده که رکن پیمبر افتاده‌ست ترک نشسته به محراب، منبر افتاده است اگر غلط نکنم مرد خیبر افتاده‌ست طبیب حاذق عالم به بستر افتاده‌ست سحر که آه دل ذوالفقار گشت بلند شکست آینه تصویر زد در آن لبخند دو قدر را زده تیغی به یکدگر پیوند مسیر ساقی کوثر به کوثر افتاده‌ست به سائلان برسانید بی‌کریم شدند خرابه‌ها همه محروم از این نسیم شدند یتیم‌های عرب باز هم یتیم شدند که مهربان پدر کوفه دیگر افتاده‌ست قسم به کیسه‌ی نانش همیشه مظلوم است جواب خوبی این مرد، تیغ مسموم است سرِ نماز هم از حق خویش محروم است به جرم عدل، ترازوی داور افتاده‌ست خبر رسیده که بر فرق حیدر کرار رسیده تیغ کجی در ادامه‌ی مسمار مدینه در افق کوفه می‌شود تکرار دوباره پشت در خانه مادر افتاده‌ست خبر رسیده به سر قصه‌ی امیر آمد اجل به دیدنش آمد اگر چه دیر آمد برای زخم سرش کاسه کاسه شیر آمد از این حدیث دلم یاد اصغر افتاده‌ست ابوتراب به بی‌شیریِ رباب گریست به حال کودک او چشم آفتاب گریست عمو نیامد و امّید رفت و آب گریست حسین مانده و کارش به لشکر افتاده‌ست از این طرف پدری رو به لشکر اندازد از آن طرف به جوابش سه‌شعبه می‌تازد برای اینکه پدر را زند پسر را زد و حال اگر بکشد تیر را سر افتاده‌ست .
. نوحه شهادت (ع) اولین مظلوم عالم بین بستر نوحه خوانش گشته زهرای مطهر می رود مولای خوبان گشته زینب موپریشان             آه و واویلا ازاین غم عرش حق درماتم حبل المتین است درسما این نوحه ی روح الامین است شد رها از درد و غمها می رود او سوی زهرا             آه و واویلا ازاین غم استخوانی درگلو خاری به دیده مثله حیدر کس چنین داغی ندیده ای زحق محروم علی جان اولین مظلوم علی جان           آه و واویلا ازاین غم (بهار)✍ 👇
. امیرالمومنین ع ▪️بنداول▪️ تو بستر افتاده خون از سرش می ره امشب علی پیش همسفرش می ره سی سال حسرت داره می رسه به پایان سی سال محنت داره می‌رسه به پایان سی ساله که بوده خون به دل مولا شهید شده هر روز با روضه زهرا علی علی مولا ▪️بنددوم▪️ چشمای زینب باز ستاره می باره روی سر بابا مرهم که می زاره تا می ریزه خون فرق بابا حیدر اشک زینب می باره برای مادر بالا سر بابا وقتی که می شینه شکاف پهلو رو انگار که می بینه علی علی مولا نشر بدون نام و مشخصات جایز است. .👇
. امیرالمومنین ▪️بنداول▪️ دل آسمون گرفته چشم عالم تره شب غم حیدره پیرهن عزا بازم تو تن هر نوکره شب غم حیدره یتیمای کوفه یتیم شدن دوباره از آسمون‌داره غم و غصه می باره زینب فاطمه دیگه بابا نداره (آه و ویلاه کشته شد مولا همسر زهرا) ▪️بنددوم▪️ شبیه فاطمه حیدر شده حاجت روا امون امون ای خدا شده‌ خونه علی دوباره بیت العزا امون امون ای خدا امشب دل تموم انبیا گرفته بابای عالم رو خدا از ما گرفته زهرا توی‌عرش خدا عزا گرفته آه و واویلاه شد عزا بر پا از غم مولا (آه و ویلاه کشته شد مولا همسر زهرا) ✍ .👇
. 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) توو بستر و چشم‌به‌راه زهرا همش میگه فاطمه کجایی همش میگه فاطمه بیا که می‌خواد سحر شه، شب جدایی برای دلداری زینب، میگه این دست سرنوشته باید آروم بگیری بابا؛ دیگه از من سنّی گذشته آی مردم! آی مردم از دستتون پیر شد علی از زندگی سیر شد علی آخر زمین‌گیر شد علی از همه‌جا می‌رسن یتیما توو دستشون کاسه‌های شیره هرچی فرشته توو آسمونه توو خونه‌ی حضرت امیره یتیمای نون و رطب‌ها تووی کوچه، بی‌تاب و خسته مرد بیدار نیمه‌شب‌ها تووی بستر، چشماشو بسته آی مردم! آی مردم میون این شهر شما شکسته شد شیر خدا ای روزگار بی‌وفا میرم از این شهر بی‌وفایی ای اهل عالم! خدانگه‌دار تموم اشکاتو زینب من برای کرب‌وبلا نگهدار اشکای تو امون نمیده تا بخونم شهادتینو باید که تو طاقت بیاری تا ببینی روز حسینو زینب جان! زینب جان ببین پریشونه حسین بمون پای خون حسین جون تو و جون حسین .👇