.
#زهرا_جان ؛
همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند
من بودم و همین دو سه تا بچه های تو
زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم
یک ختم با شکوه بگیرم برای تو...
#مظلوم_عالم_امیرالمومنین
شاعر؟
.
در شب فراق / #شام_غریبان
#نوحه
#سبک_حاج_ناظم
------------
امشب علی گیرد ز غم نشانه
شوید تن زهرای خود شبانه
دیده اش ، غرقه خون
چهره اش ، لاله گون
گرید ز داغ همسر خود
بر حال یاس پرپر خود
یا فاطمه اُم ابیها.....
امشب علی با قلب زار و خسته
دستش رسد بر بازوی شکسته
می کند ، ناله ها
بر لبش ، این صدا
ای هستی ام زهرا مرو تو
صدیقه کبری مرو تو
یاا فاطمه اُم ابیها.....
امشب علی می جوشد اشک و آهش
بر چهره ی زهرا فتد نگاهش
می شود ، دیده تر
زین عزا ، خون جگر
گوید که ای یار شهیده
با رفتنت قدم خمیده
یا فاطمه اُم آبیها.....
مولا علی با قلب پاره پاره
طفلان کنند این صحنه را نظاره
جملگی ، بی معین
خسته و ، دل غمین
از داغ مادر بی قرارند
جز ناله و شیون ندارند
یا فاطمه اُم ابیها..... **
#محمود_تاری «یاسر»
.
میشوم نقاش وازرخساردلبر میکِشم
از کبودی رخ دلدار حیدر میکشم
غنچه ای رامیکِشم زخمی به زیر دست و پا
رَد خونی روی بال یک کبوتر میکشم
باغ را لبریز آتش میکشم وقت غروب
باغبان را هم کنار حلقه ی در میکشم
آشیانی میکشم لبریز یاس و نسترن
بعدازآنهم چهره ای ازیاس پرپر میکشم
رنگ نیلی میزنم بر صفحه ی آلاله ها
مرتضی را آن میان بی یارو یاور میکشم
یکطرف هیزم فراهم بودومردم حمله ور
یکطرف روی زمین تصویر مادر میکشم
چادرخاکی کشیدم درهمین حال و هوا
بعدازآنهم معجری ازجنس کوثر میکشم
چادری خاکی شد اماحنجری خونی نشد
از همینجا روی دفتر نقش دیگر میکشم
میروم درگوشه ی گودال و بابغض قلم
خنجری راتشنه ی رگهای حنجر میکشم
حنجری را نامرتب کرده ضرب نیزه ها
درپی این نیزه هاغمدیده خواهر میکشم
دختری را میکشم مشغول نجوا با پدر
حال اورازخمی وبیتاب ومضطر میکشم
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#زهـرا_جـان
افتاده ام به پات،بمان،جان من بمان
رحمی بکن به گریه ی اطفال زار من
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_احمدغلامی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.