.👆
#شور
#شب_جمعه
#نریمان_پناهی
آقای منی رویای منی
تو دلخوشی دنیای منی
ای عشق مدام بارون چشام
دلتنگتم و شیش گوشه میخوام
به ضریحت برسون دستامو
تو عوض کن حال این روزامو
ببرم به کربلا آقا جون
توی حسرت یه عمر چشمامو
وای من وای من ای حسین ...
ای نور دو عین مظلومم حسین
از داغ تو ام در شیون و شین
ای بی کفنم عریان بدنم
ای تشنه لب و دور از وطنم
قتلگاهه یا که نیزه زاره
داره نیزه رو تنت میباره
وسط برو بیا افتادی
یکی پا رو پیکرت میذاره
وای من
بد میزدنت ریختن رو تنت
غارت شد حسین اون پیرهنت
مرتیکه پست رو سینه نشست
با دشنه زد و قلبم رو شکست
بی هوا میزدنت مظلومم
با عصا میزدنت مظلومم
عده ای میون مقتل با سنگ
از جفا میزدنت مظلومم
وای من وای من ای حسین
ای بی سر من بی یاور من
شد کاسه خون چشم تر من
ای سایه سرم رفتی ز برم
تو شعله و دود میسوزه حرم
همه سمت خیمه رو آوردن
دل اهل حرمو آزردن
روی نیزه همه چیزو دیدی
زن و بچه رو به غارت بردن
.
#زمینه
#شور
#کوفه
#اسارت
#سبک_آقای_منی_رویای_منی
.
#بند۱
ای یوسف من/ کو پیروهنت
افتاده رو خاک/ اعضای تنت
تو دست سنان/ افتاده سرت
خون می چکه از/ چشمای ترت
هتک حرمت به همه قافله شد
جلو چشمام چه قدر هلهله شد
توی خورجین سر تو رفت کوفه
خواهرت همسفر حرمله شد
*(وای من وای من ای حسین جان۴)
#بند۲
ای شاه غریب/ ای شیب خضیب
کشته شده ای/ با طرز عجیب
دور از وطنی/صد پاره تنی
شُهره شده ای/ به بی کفنی
عده ای زدن تو رو با شمشیر
عده ای با سنگ و چوب و با تیر
عده ی زیادی هم با نیزه
کشتنت با سختی با هر تقدیر
*(وای من وای من ای حسین جان۴)
#بند۳
وای از شبای/ سردِ اسیری
دل خون شدم از / دردِِ اسیری
دیگه چی بگم / از رد طناب!؟
از کوفه و از / بازار و شراب
کوفیا قلب منو سوزوندن
چرا ما رو خارجی می خوندن
تو محلهی یهودی دیدم ...
سر پاکِ تُو رو می چرخوندن
#حسن_کردی
#روح_الله_نوروزی
............
#مناجات_با_امام_زمان (عج)
تو بیا تا گِرِه از کار جهان باز شود
با گُل روی تو هر روز من آغاز شود
تو بیا تا که شوم عبد و غلام کویت
تو شوی شاه و دلم بنده ی ممتاز شود
دست خالی تو رهایم نکن آقای کریم
با نگاه تو برای همه اعجاز شود
کرمی کن که گناهم همه بخشیده شود
تا دلم سوی خدا ، راهیِ پرواز شود
راه شش گوشه ی جدِّ تو که بسته است هنوز
حاجت کرب و بلا پیش تو ابراز شود
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
*
#امام_زمان
غرق معصیتم و زندگی ام رو به زوال است
یک نظر کن به گدایت که دگر بی پر و بال است
بسکه دلبسته ی دنیایم و دور از توام انگار
منتظر بودن من بهر فرج امر محال است
روی این دیده ی آلوده بکش دست خودت را
چند وقتی شده که حسرت من اشک زلال است
علت دوری ام از کرببلا کوه گناه است
اصلا انگار حرم رفتن من خواب و خیال است
آمدم تا که دگر هر نفسم مال تو باشد
ای عزیز دل زهرا چه زمان وقت وصال است؟
چاره ای بهر دلِ تنگم و آوارگی ام کن
رفتن کرببلا با تو فقط اوج کمال است
وقت غارت شد و گودال پر از مردم پست است
بر سر پیروهن کهنه ی ارباب جدال است
شاعر: #روح_الله_پیدایی
.