.
#سفره
اجرای مراسم سفره ابوالفضل ع
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً ، بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ
اَللّهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ ...
همه قرار من این است یارِ تو باشم
قرار سوزِ دلِ بی قرارِ تو باشم
به غیرِ اشک ندارم متاعِ بالایی
که مرهمِ نگهِ اشک بارِ تو باشم
برایِ یاریِ دین روز و شب دعایم کن
که روزِ یاریِ عترت کنارِ تو باشم
غم غریبیِ آلِ تو می کُشد مارا
دلم خوش است که من جان نثارِ تو باشم
تویی اسیرِ غمِ اهل بیتِ پیغمبر
و من اسیرِ غمِ قلبِ زارِ تو باشم
تو در مدارِ حسینی و من به دنبالت
بگیر دستِ مرا در مدارِ تو باشم
در آن زمان که شعارِ تو یالثارات است
الهی از کرمت پایِ کارِ تو باشم
در آن سحر که می آیی به یاریِ زهرا
خدا کند که من ای یار ، یارِ تو باشم
اگر چه با تو ام امروز در مقامِ حرف
سزاست هم قدمِ روزگارِ تو باشم
به خونِ سرخِ حسین انتقام می آید
خدا نوشته که چشم انتظارِ تو باشم
*حضرت فرمود هر جا روضۀ عموجانم خوانده بشه ، من سراسیمه میام ... آقا و مولاتون رو همه صدا بزنید ؛ یا صاحب الزمان .......
دلم تنگ است و غم بسیاردارم
من امشب با ابوالفضل کاردارم
من امشب از ابوالفضل توشه گیرم
زیارت کردن شش گوشه گیرم
در اینجا عطر بوی یاس گیرم
من امشب دامن عباس گیرم
غریق منتم کرده ابوالفضل
که اینجا دعوتم کرده ابوالفضل
دراینجا با دلی محزون و خسته
نشسته بانوی پهلوی شکسته
بدستش شاخه های یاس دارد
به لب هم ذکر یا عباس دارد
شنیدم دستهایت را بریدند
شنیدم چشم نازت را دریدند
چون طفلان این سخن ها رو شنیدند
همه از هم خجالت می کشیدند
وای بمیرم برات آقا جان
اومد دم خیمه طفلان دید بچه ها شکمشون رو روی زمین مرطوب گذاشتند تا از تشنگی شان کم بشه
غیرتش به جوش آمد
صدا زد:سیدی ، مولای من ، سینه ام تنگ شده اجازه بده برم میدان
امام حسین فرمود: می خواهی بروی برو ، اما اول برای بچه هایم قدری آب بیار
خودش را به طرف شریعه فرات رسانید مقداری اب به کف دست گرفت اما
یاد لب تشنه برادر ، یاد تشنگی بچه های برادر افتاد
اب را روی اب ریخت به سوی خیمه ها حرکت کرد
اما دشمنان دستهای نازنینش را جدا کردند
اما هنوز امید داره هنوز اب داره
وای بمیرم
امان از اون لحظه ای که تیر به مشکش زدند وقتی تیر به مشک اباالفضل اصابت کرد همه اب روی زمین ریخت
امیدش نا امید شد
الهی امیدت نا امید نباشه عزیز دلم
یک عمود اهن هم به فرق نازنینش زدند
از روی اسب به زمین افتاد
صدا زد : برادر برادرت را در یاب
اه امان از اون لحظه ای که حسین امد علقمه دید دستهای علمدارش و بریدن تمام بدن قطعه قطعه صدا زد برادرم کمرم شکست
الهی هیچ کسی داغ برادر نبینه الهی غم برادر نبینی عزیز دلم
(آه برآر توه بمیرم)
کنار علقمه غوغا بَهِیّه
دِتا دَست از بدن جِدا بَهِیّه
علمدارِ حسین، عَبّاسِ فِدا
که وِ نِه فرقِ سر دِتا بَهِیّه
دست عمو هر ده جدا بهییه
خیمه دله غوغا به پا بهییه
راه دکته عمو سوی علقمه
شط کنار بوین غوغا بهییه
آخ مه کمر توه دتا بهییه
××××××××
الهي به اين سفره بركت بده .....
به اين مائده شكر نعمت بده
همه شاد گردیم در اين زندگي .....
به باني اين سفره رحمت بده
به آشپز و ميزبان و هم ميهمان .....
تن سالم و شان و شوكت بده
نصيب همه دوستان علي(ع) .....
زحق سفره ي خير قسمت بده
الهي به روز جزا بهر ما ......
طعام بهشتي ز جنت بده
.
.
شعر جهت توسل و سفره حضرت زهرا سلام الله علیها
من عبدم و بیجاره، تو بانوی مهر و فا
دست منو دامن تو، یا فاطمه الزهرا
ای مادر آل عبا، یا فاطمه الزهرا
مولاتی اغیثینی، یا فاطمه الزهرا
ای آینه ی حیدر، از کینه ترک خوردی
ریحانه ی پیغمبر، در کوچه کتک خوردی
بودی سپر مولا. یا فاطمه الزهرا
مولاتی اغیثینی یا فاطمه الزهرا
کی میرسی از غیبت، ای غایب هر ساله
ای ناجی آل الله، مولا یا ابا صالح
گشتم با تو هم آوا، یا فاطمه الزهرا
مولاتی اغیثینی یا فاطمه الزهرا
@emame3vom
حسین کریمی نیا
نیم از عالم خاک
#سفره #حضرت_زهرا_س
👇👇
.
#دعای_سفره
الهی به این سفره بركت بده
به این مائده شكر نعمت بده
همه شاد گردیم در این زندگی
به بانی این سفره رحمت بده
به آشپز و میزبان و هم میهمان
تن سالم و شان و شوكت بده
نصیب همه دوستان علی(ع)
ز حق سفره ، خیر قسمت بده
الهی به روز جزا بهر ما
طعام بهشتی ز جنت بده ...
شاعر #صامت_بروجردی
دعای #سفره
.