eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. «دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود «خویشی» که سر به دامن تقدیر می‌گذاشت کاری جز اعتراف به درماندگی نداشت از راه مرگ با هدفی پوچ می‌گذشت عمری که در تصوّر یک کوچ می‌گذشت این شعر نیست، قسمتی از درد مردم است تاریخ قرن‌ها غم و غربت در آن گم است دنیا به رغم محکمه‌ها، قیل و قال‌ها در بند گرگ بود به حکم شغال‌ها این حکم شوم، نقشۀ دنیای دیگری‌ست طرح شروع فتنه و بلوای دیگری‌ست شیطانیان که فاتح این ماجرا شدند وقت سقوط دهکده‌ها کدخدا شدند از خیرشان رسیده فقط شر به دهکده این قصّه آب می‌خورد از غرب دهکده آری، جهان به شوق تکامل فریب خورد آدم دوباره خیره‌سری کرد و سیب خورد تقصیر ما: حکومت سرکردۀ دروغ تقدیر ما: جنایت پروردۀ دروغ آزادی و حقوق برابر بهانه بود تا که شود برادرمان بردۀ دروغ افسونِ قرن -کورۀ آتش- غم یهود افسانه بود غربت گستردۀ دروغ توحید را به مسلخ تثلیث می‌کشند نفرین به این تجلّی بی‌پردۀ دروغ هرچند فتنه صبح جهان را سیاه کرد خورشید سر رسید و فُسون را تباه کرد آغاز شد حماسۀ آتش عتاب‌ها وسعت گرفت شعلۀ این انقلاب، تا - - در روزگار سلطۀ صحرای دوره‌گرد مردی به نام نامیِ دریا قیام کرد گلزار جان گرفت به دست بهاری‌اش ایمان بیاوریم به لبخند جاری‌اش از بند تن رهاست طنین دعای او «آزادگی‌ست» شِمّه‌ای از ربّنای او اندیشه‌اش تجسّم احکام دین ماست اُسطورۀ مقاومت سرزمین ماست با این وجود، در دل او غم گذاشتند آن بی‌وجودها که سرِ فتنه داشتند می‌خواستند بر سر ما سروری کنند «دینِ نو» آورند که پیغمبری کنند امّا...نه! مرد باج به گردنکشان نداد در اوج غم حقارتی از خود نشان نداد تا که بساط گرگ به هم خورد و جنگ شد روباه پیر شعبده کرد و پلنگ شد می‌خواستند باز بگیرند ماه را برپا کنند گستره‌هایی سیاه را امّا به یُمن مرد و مریدان پاکباز بدسیرتان شدند هم آغوش خاک، باز چندی گذشت... حادثه رخ داد و بعد از آن آمد عزای نیمۀ خرداد و بعد از آن - - با شوق مرگ، لحظۀ رفتن فرا رسید از خود گذشت مرد و به درک خدا رسید او رفته و حکایت او مانده تا هنوز فرهنگ استقامت او مانده تا هنوز «امروز» هم فدایی راه ولایتیم دستی پر از قنوت، پر از استجابتیم باید که در ادامۀ راهش خطر کنیم نفرین به ما اگر که دمی فکر سر کنیم ما «عهد» کرده‌ایم که با «عدل» انقلاب در محکمه مقابله با زور و زر کنیم ما عهد کرده‌ایم که در عصر احتمال فکری به حال «گرچه و امّا - اگر» کنیم حالا زمان گذشته و کاری نکرده‌ایم! دیگر چگونه می‌شود از خود گذر کنیم؟ ما عهد کرده‌ایم، ولی مثل کوفیان همراه و همنوای علی مثل کوفیان... ما «عهد» را به مَسند حاشا گذاشتیم منشور «عدل» را به تماشا گذاشتیم از یاد برده‌ایم اشارات مرد را افشانده‌ایم در دل او بذر درد را دیگر اُمید نیست به اندیشه‌های ما آن قدر گُم شدیم در اوهام خویش، تا - - لبخند او به زخم بدل شد، نمک زدیم این‌گونه پایداری خود را محک زدیم وقتی که گرگ ولوله کرد و به گلّه زد ما در سکوت قافله‌ها نِی‌لبک زدیم در ازدحام غفلت ما، مکر جان گرفت چشمان خواب رفتۀ دشمن توان گرفت آری، دوباره فتنه و بلوا به پا شده‌ست نفرین به ما که سفرۀ تزویر وا شده‌ست در «عهد» ما که «عدل» فقط در کتاب‌هاست رستم اسیر فتنۀ افراسیاب‌هاست با اعتراض، زیره به کرمان نمی‌بریم فرصت برای شِکوه زیاد‌ست، بگذریم... باید دوباره دست به دامان او شویم بیعت کنیم، بلکه مسلمان او شویم وقتی علی به مسند غربت نشسته است عمّار او، ابوذر و سلمان او شویم باید که در صیانتِ از مرد، جان دهیم در راه او مقاومت از خود نشان دهیم مردان مرد، دست به دشمن نمی‌دهند آزاده ها به بند کسی تن نمی‌دهند فرقی نمی‌کند پس از این «ما»، «تو»، یا «منم»! چوب حراج خورده مگر خاک میهنم؟ شمشیر باستانیِ شرقیم در مصاف پروردۀ حماسه و بیزار از غلاف بعد از حماسه، نوبت عشق و تغزّل است آری، بهار فصل دگردیسیِ گُل است با اینکه در مُحاق زمان است، می‌رسد روزی که خاستگاه جهان است، می‌رسد آن روز ناگزیر که «فرداست» بی‌گمان در انحصار چشم کسی نیست آسمان روز نزول نور به جان جوانه‌ها روز سقوط سلطۀ تاریک‌خانه‌ها روزی که «عدل» حاصل خواب و خیال نیست این یک حقیقت است، مجاز و محال نیست! روزی که ماه، مژدۀ چشم‌انتظارهاست خورشید، چشم روشنیِ بی‌قرارهاست روزی که مردِ منتظرِ سال‌ها سکوت فریاد استجابت شب‌زنده‌دارهاست «عشقش»، دلیل رفتن سرها به روی دار آن مردِ مرد، «منتقمِ» سربِه دارهاست آغاز عدل‌گستریِ حاکمیّتش پایانِ حکمرانیِ دنیاتبارهاست انقلاب_اسلامی .
. یادی از شاعران ولایی- انقلابی دهه شصت یکی از موضوعات مهم در ادبیات ولایی و انقلابی، معرفی شخصیت امام خمینی(ره) در شعر شاعران معاصر است؛ به ویژه شاعران دهه ۶۰ که هم عصر با امام بودند. مرور اشعار این شاعران- که عموماً در سوگ رحلت امام سروده شده است- قابل اهمیت است؛ در این اشعار می توان نوع نگرش شاعران به فاجعه رحلت امام(ره) را بررسی و تحلیل کرد. برخی از موضوعات و مضامین زیر در اشعار شاعران انقلابی دهه شصت، تجلّی یافته است: الف) اسوه پردازی بر اساس شخصیت امام ب) تبیین عمق فاجعه از دست دادن ایشان ج) امید بخشی به امت امام و ترسیم آینده روشن د) عهد بستن با امام و طرح اندیشه ادامه راه ایشان. ه) معرفی جایگاه ولی فقیه و امام مسلمین و جانشین پس از ایشان و) دعوت به وحدت فکری ز) دشمن شناسی و پرهیز از وسوسه های شیاطین همچنین از منظر سبک شناسی می توان بین زبان و بیان آنان و شاعران امروز به راحتی می توان مقایسه و تحلیل داشت. نکته قابل تأمل و نیز الگوبخش این است که: بسیاری از شاعران پیشین در مواجهه با حادثه عظیم رحلت امام خمینی(ره) با رعایت اصل شاعرانگی کلام و پختگی اندیشه، گنجینه ای از مضامین ارزشمند شیعی و انقلابی و میراثی مکتوب با بیانی شاعرانه در اختیار آیندگان گذاشتند. نام امام خمینی(ره) و یاد رهروان‌شان گرامی باد... *** در شعر زیر احمد شهدادی برخی از ابعاد شخصیت اجتماعی و الهی امام را به تصویر کشیده است تحلیل از: سیدمهدی حسینی رکن آبادی✍ .................................... کجاست آن‌که نشان نجابت قم بود‏ ‏‏کجاست آن‌که دلش جانماز مردم بود‏ ‏‏ضریح چشم عقیقش صفای رؤیا داشت‏ ‏‏درست مثل غروب گرفتۀ قم بود‏ ‏‏خروش بود؛ خروشی پر از تغزل بود‏ ‏‏سکوت بود؛ سکوتی پر از تلاطم بود‏ ‏‏فرشته‌های خدا شرمگین او بودند‏ ‏‏و او میان همین پا برهنه‌ها گم بود‏ ‏‏به چشم آینه رنگین کمان عاطفه بود‏ ‏‏به قلب صاعقه‌ها دشنۀ تهاجم بود‏ ‏‏‏‏اگرچه باغ نگاهش تب شقایق داشت‏ ‏‏دلش به خرّمی خوشه‌های گندم بود ‏ ‏‏در التهاب نفس‌گیر، در کویر سکوت‏ ‏‏به گوش خسته‌دلان جاری ترنم بود‏ ‏‏میان سفرۀ درویشی تواضع او ‏ ‏‏همیشه نان صفا پونۀ تبسم بود‏ ‏‏فدای معرفت فصل‌ها که ملتهبند‏ ‏‏ز هرم سوگ بهاری که فصل پنجم بود‏ ‏‏عرق نشسته به پیشانی غزل از شرم‏ ‏‏دگر مپرس که این شرم شعر چندم بود ✍را (ره)
. با توآن عهد که بستیم خدا می‌داند بي تو پيمان نشكستيم؛ خدا می‌داند با توسرلوحه انصاف گشودیم به عدل بی تو دیباچه نبستیم؛ خدا می‌داند با توهر بند گره‌گیرگشودیم زدست بی تو از پا نگسستيم؛ خدا می‌داند با توبستیم به هم سلسله صبرو ثبات بی تو هرگز نگسستیم؛ خدا می‌داند با تودرمیکده خوردیم می از جام ولا بی تو با ياد تو مستيم؛ خدا می‌داند با تو بودیم و نهادیم به فرمان تو سر بی تو در راه تو هستیم؛ خدا می‌داند با تو از دامگه حادثه جستیم وکنون بی تو سربر سردستیم... خدا می‌داند زنده‌یاد استاد عباس کی‌منش(مشفق کاشانی) (ره) # عهد_بستن_با_امام_و_طرح_اندیشه_ادامه_راه_ایشان .
. یادی از شاعران ولایی- انقلابی دهه شصت مباد آسمان بي تو خالي بماند واين چشمه دور از زلالي بماند مبادا پس از دست‌هايش دهِ ما گرفتار افسرده‌حالي بماند يقين دارم اين را كه خواهيم ماندن اگر كاسه هامان سفالي بماند ولي بيم‌ناكم از آن‌گونه روزي كه با ما فقط بي‌خيالي بماند چه ننگى‌است مردان ده را كه فردا نماند ده و خشكسالي بماند درختان ما سبز گردد بپوسد و زنبيل همسايه خالي بماند مباد آسمان بي تو آرى بماند گرفتار افسرده حالي بماند محمدکاظم کاظمی (ره) .
یادی از شاعران ولایی- انقلابی دهه شصت خوشا که خط عبور تو را ادامه دهیم شعاع چشم تو را تا خدا ادامه دهیم دوباره خواب شب شوم را بیاشوبیم به رغم خوف و خطر جاده را ادامه دهیم بیا به سنّت پیشینیان کمر بندیم که یا ز پای در آییم؛ یا ادامه دهیم شکست کشتی دریادلان اگر در موج از آن کرانه که ماندند؛ ما ادامه دهیم اگر ز مرز زمین و زمان فرا رفتی تو را در آن سوی جغرافیا ادامه دهیم اگرچه عکس تو در قاب تنگ دیده شکست تو را به وسعت آئینه ها ادامه دهیم تو آن قصیده شیوای ناتمامی، کاش به شیوه ای که بشاید؛ تو را ادامه دهیم... زنده‌یاد دکتر قیصر امین‌پور (ره)