eitaa logo
امام حسین ع
18.8هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
34.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌🎥 #ببینید #عید #امیرالمؤمنین #سرود ( اى دل تا نجــــــف برو ) 🚩هيأت‌راية‌العباس ( عليه‌‌السلام )🚩 🎤با مداحى #حاج_محمــود_كريمى چهارشنبه ٢٩ اسفند ‌١٣٩٧
hosseinsibsorkhi-@yaa_hossein.mp3
6.27M
🎵نسیمی جانفزا می آید امشب 🎤حسین فرارسیدن فطر گرامی باد.
. . قابل توجه ذاکرین و وعاظ 💠 این جمله را امام حسین (ع) نفرموده است ، لطفا به نام ایشان نشر ندهید ‼️ 🔰 همواره در ایام ماه محرم یا در روضه ها ، از زبان سخنرانان و مداحان محترم این جمله را می شنویم که امام حسین (ع) فرمودند : 👈" ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی یا سیوف خذینی»؛ اگر دین محمد(ص) جز با خون من استوار نمی‌ماند، پس ای شمشیرها مرا دریابید. "👉 ❇️ با یک تحقیق و جستجو در منابع تاریخی و دینی و حدیثی متوجه می شویم که این جمله حتی در منابع ضعیف هم به عنوان جمله ای از امام حسین (ع) نیامده است . اما این جمله از چه کسی هست ⁉️ 🌀 با یک سری تحقیقات مشخص شده است که اولین بار این جمله از سوی یک شاعر معاصر به نام " شیخ محسن ابوالحب حویزی" می باشد که دراشعارش این نکته را گفته است. 🔰 شیخ محسن هویزی حائری، معروف به «ابوالحب حویزی»، از خطبای بنام حسینی و از شاعران شیعه، دارای دیوان شعری به نام «الحائریات» است. در فضل و کرامت این شاعر همین بس که بیتی از یک قصیده او، چنان شهرت شگفت‌انگیزی پیدا کرد که در همه‌جا و در بیشتر نوشته‌ها به نام امام‌حسین(ع) و به عنوان حدیث و روایتی از سخنان سید‌الشهدا(ع) نقل و ثبت می‌شود؛ یعنی چنان زبان حالی در حق ابوالاحرار(ع) گفته است که به جای نقل روایت و حدیث مسلم نشسته است؛ آنجا که می‌گوید: اعطیت ربی موثقاً لا ینتهی الا بقتلی فاصعدی و ذرینی من عهدی با پروردگارم بسته‌ام که هیچ‌گاه تمام شدنی نیست مگر با کشتن من، پس ای نفس بالا برو و مرا رها کن! ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی. فیا سیوف خذینی دین محمد برپا نمی‌شود مگر با ریختن خون من پس ای شمشیرها مرا دریابید! ⚠️ بسیار مراقب باشیم که هیچوقت چیزی را بدون سند و مدرک به اهل بیت (ع) نسبت ندهیم که گناهی است بس بزرگ ⚠️ ✍️ احسان عبادی / مدرس مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ @emame3vom 📡 .
. عید است و سپیده با سحر همراه است خورشید همیشه دوستدارِ ماه است گل کردن نامِ با مسمای علی(ع) از معرفت و مهرِ رسول الله است ✍ .
یا مقلّب قلب ما را ده جلا یا مدبّر سینه را کن مبتلا یا محوّل کن نصیبم از کرم احسن الحالی به بوی کربلا ✍ .
. غدیر فصل بهاره چه دلپذیره اشرف اعیاد عیده غدیره هرکسی بغض شیعه رو داره دشمن مولاست بره بمیره بهارجشن امامت اومد ایام عید ولایت اومد اوج شکوه و سعادت اومد           یاعلی یاعلی یامرتضی همسر زهراساقی کوثر جانشین و یاور پیمبر ذکرلب هرشیعه ی مولا یا امیرالمومنین یاحیدر پیام حق به نبی نازل شد امرولایت او حاصل شد مصحف دین باعلی کامل شد            یاعلی یاعلی یامرتضی فاتح بدر و حنین و خیبر عشق سلمان و عشق ابوذر نگین آل عبا علیه برهمه عالم امیر و رهبر جلوه ی ذات خدا یاحیدر بگو با اوج صدا یاحیدر کوری وهابیا یاحیدر            یاعلی یاعلی یامرتضی ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ 👇
🔷🔶 👈🏼👈🏼 صاحب کتاب ، می‌نویسد: عالم عامل و فاضل کامل جناب حاج -مولف کتاب آثارالحجه- و غیره، فرمود: شنیدم از جناب سید العلماء مرحوم حاج آقا یحیی (امام جماعت مسجد حاج سید عزیزالله در تهران) و از جمعی دیگر از اهل‌علم که نقل فرمودند از مرحوم حاج مشهور به که فرموده: روز علیه‌السلام (۱۱ ذیقعده) در ولادت و مدح آن حضرت گفتم و از خانه بیرون آمدم به‌قصد ملاقات که قصیده‌ام را برای او بخوانم. 🔅 چون عبورم از افتاد، با خود گفتم: نادان، سلطان اینجاست کجا می‌روی؟ قصیده‌ات را برای خودشان چرا نمی‌خوانی؟ پس، از قصد خود پشیمان و تائب شدم و به‌حرم مطهر مشرف شدم و قصیده‌ام را مقابل ضریح مقدس خواندم، پس عرض کردم: یا مولای، از جهت در فشارم، امروز هم است، اگر عنایت فرمایید، بجاست. 🔅 ناگاه از سمت راست کسی ده تومان در دست من گذاشت، گرفتم و عرض کردم: یا مولای کم است، فورا از سمت چپ کسی ده تومان دیگر در دستم گذاشت، باز عرض کردم: کم است، ده تومان دیگر در دستم گذاشتند، خلاصه تا شش مرتبه استدعای زیادی کردم و در هرمرتبه ده تومان مرحمت فرمودند (البته ده تومان آن زمان مبلغ قابل توجهی بوده است). 🔅 چون مبلغ شصت تومان را کافی دیدم، خجالت کشیدم که باز طلب زیادتی کنم. پول را در جیب گذاشته تشکر کردم و از حرم مطهر خارج شدم. 🔅 در کفشداری عالم ربانی مرحوم را دیدم که می‌خواهد به حرم مشرف شود، مرا که دید در بغل گرفت و فرمود: حاج شیخ خوب زرنگ شده‌ای با حضرت رضا علیه‌السلام نزدیک شده و روی هم ریخته‌اید، تو شعر می‌گویی و آن حضرت به تو صله می‌دهد، بگو چه مبلغی صله دادند؟! گفتم شصت تومان، فرمود: حاضری شصت تومان را بدهی و دو برابر آن [را] بگیری؟ قبول کردم شصت تومان را دادم و ایشان ۱۲۰ تومان به‌من مرحمت فرمود. بعدا پشیمان شدم که آن وجهی که امام مرحمت فرمودند چیز دیگر بود، خدمت شیخ برگشتم و آنچه اصرار کردم ایشان معامله را فسخ نفرمود. 📚 داستانهای شگفت، دستغیب، ص۲۳-۲۴ .