.
«مریم از یک نسبتِ عیسي عزیز
از سه نسبت حضرت زهرا عزیز»
«اقبال لاهوری»
.....................
#حضرت_زهرا
منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهرا
معصومه و نوریّه و صدّیقه ی کبری
حنّانه و حانیّه و ریحانه و کوثر
انسیّه و حوریّه و انسیّه ی حَورا
اینها همگی فاطمه هستند ولی نیست
محبوبیت فاطمه محدود به اینها
مادر که نه! بالاتر از اُمُّ الحَسنِین است
دختر که نه! بالاتر از آن، اُم اَبیها
فردوس برین، باغ بهشت است به صورت
فردوس برین خانه ی زهراست به معنا
پیچیده در آن عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ»
بیرون زده از پنجره اش شاخه ی «طوبی»
روزی که بخندد همه ی شهر بهاریست
آن شب که بگرید شب عالم شب یلدا
آن شب که بگرید همه ی شهر بگریند
آن شب که بگرید...چه میاید سر مولا؟
از روی لب مادرمان فاطمه چندیست
لبخند فراری شده کاری بکن «اَسما»
کاری بکن اَسما که پریشان شده مادر
درد است سراپا و سکوت است سراسر
این هیزم ِ تر چیست که در آتش آن سوخت
یک مرتبه هم مادر و هم دختر و همسر
«در» سوخت، ولی مانده به یادم که محمد
یک مرتبه بی اذن نشد وارد از این «در»
من خواب بدی دیده ام اسما، چه بگویم؟
دور کمرش شال عزا بست پیمبر
از عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» در این شهر
خالیست مشام همه، کافور بیاور
من معتقدم حجت بر خلق تمام است
با آیه ی «انّا اَعطیناکَ الکوثَر»
#کسی_در_سن_هجده_سالگی_پهلو_نمی_گیرد
#المثتغاث_بک_یا_صاحب_الزمان
#مادر_ما_بی_گناه_بود
#محمد_حسین_ملکیان
.
.
#حضرت_زهرا
السَّلامُ عَلَيْكِ یا اُماه
اول هر چیز را حیدر مشخص می کند
آخرش تکلیف را کوثر مشخص می کند
حیدری نیمه ابری یا حسینی شدید
پس هوای خانه را مادر مشخص می کند
چشم می بندم صدای پای مادر درسرم
راه باقیمانده را تا در مشخص می کند
اولش آهسته بعدش با قدم های سریع
روضه را اینگونه تا آخر مشخص می کند
باصدا کردم تجسم صحنه را، ازچشم هم؛
گوش گاهی صحنه را بهتر مشخص می کند
در میان بسترش تکلیف کل شیعه را
فاطمه بایک تکان سر مشخص می کند
درمیان بچههای فاطمه ازاین به بعد
سهم غربت را فقط خواهر مشخص می کند
بین آقا زاده هایش هم مسیر روضه را
غالبا فرزند کوچکتر مشخص می کند
سرنوشت عالمی را میخ در معلوم کرد
بعد از این تکلیف را خنجر مشخص می کند
#مهدی_رحیمی_زمستان ✍
#فاطمیه
#مادر_ما_بی_گناه_بود
.