eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
433 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. قامت خمیده بود ولی سرفراز بود زهرا میان آتش و خون در نماز بود در را شکست آن که نفهمیده بود که حتی به روی او در این خانه باز بود از فضهُ خذینیِ او اینقدر بدان وضعی درست شد که به یک زن نیاز بود بازوش سرّ قوت بازوی مرتضاست اما غلاف در پی افشای راز بود حبل المتین شده است گرفتار ریسمان مضطر شده همان که خودش چاره ساز بود گفتند زخم پهلوی او بسته شد؟ نشد حتی زمان غسل هم این روضه باز بود آری مزار گمشده‌ی بی نشان او بی انتهاترین غزل اعتراض بود آخر جهاز فاطمه بر دخترش رسید وقتی سوار بر شتر بی‌جهاز بود * شاعر: .
امام حسین ع
۶ #نوحه #مدارس #شهادت_حضرت_زهرا خدای من فاطمه ام رفته از این دنیا از این جهان رفته سوی عقبی منتظر
. از زبان نوجوانان: وقتی می‌بینم دنیا رو وضع و حال این روزا رو تو این شلوغی می‌گیرم دست حضرت زهرا (س) رو گم نمیشم توی این تاریکی گوشه‌ی چادرشو میگیرم مادرم راهو نشونم میده هرجایی که بره باهاش میرم ای مادر خوبیای عالم مادر بچه‌های ایران مادر کودکان غزه مادر بچه‌های لبنان یا فاطمة الزهرا (س) .... با همه شور و احساسم فاطمیه درسه واسم فاطمیه یعنی باید حق و باطل رو بشناسم جلوی ظالما باید وایساد حضرت فاطمه (س) یادم داده طرف درست تاریخ یعنی طرفی که مادرم وایساده ای شهیده‌ی راه ولایت یه لحظه هم نَشستی آروم تویی فدایی امامی که مقتدر بوده و مظلوم ای مادر خوبیای عالم مادر بچه‌های ایران مادر کودکان غزه مادر بچه‌های لبنان یا فاطمة الزهرا (س) راه زهرا (س) تنها راهه غیر از این میشه بیراهه سایه‌ی چادر زهرا (س) روی سر حزب اللهه برا آزادی قدس از حالا میشمریم یکی یکی روزا رو ما همیشه یادمون می‌مونه اسم سید حسن و سنوارو ای مادر صبر و‌ استقامت دعای تو به ما رسیده راز پیروزیه‌ اسمت که روی سربند شهیده ای مادر خوبیای عالم مادر بچه‌های ایران مادر کودکان غزه مادر بچه‌های لبنان یا فاطمة الزهرا (س) شاعر و نغمه‌پرداز: صوتی 👇 https://meysammotiee.ir/post/3074 .
. کوتاه کن کلام... بماند بقیه‌اش مرده است احترام... بماند بقیه‌اش هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت آمد به انتقام... بماند بقیه‌اش شمشیرها تمام شد و نیزه‌ها تمام شد سنگ‌ها تمام... بماند بقیه‌اش گویا هنوز باور زینب نمی‌شود بر سینه‌ی امام؟... بماند بقیه‌اش پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته در بین ازدحام... بماند بقیه‌اش راحت شد از حسین همین که خیالشان شد نوبت خیام... بماند بقیه‌اش رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول یافاطمه! سلام... بماند بقیه‌اش از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش خون علی الدوام... بماند بقیه‌اش سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش از پیکر امام... بماند بقیه‌اش :: بر خاک خفته‌ای و مرا می‌بَرَد عدو من می‌روم به شام ...بماند بقیه‌اش دلواپسم برای سرت روی نیزه‌ها از سنگ پشت بام... بماند بقیه‌اش دلواپسی برای من و بهر دخترت در مجلس حرام... بماند بقیه‌اش حالا قرار هست کجاها رود سرش از کوفه تا به شام... بماند بقیه‌اش تنها اشاره‌ای کنم و رد شوم از آن از روی پشت بام... بماند بقیه‌اش قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد شعرم نشد تمام... بماند بقیه‌اش ✍ .
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Milad_Amiralmomenin_14031024_05.mp3
زمان: حجم: 28.31M
| خبر آمد زمین محیا شد ✍ خبر آمد زمین مهیا شد قصه از این به بعد زیبا شد عاقبت راز سر به مهر خدا گوشه ای از حجاز افشا شد. نقطه تحت باء بسم الله قبل از آغاز وحی پیدا شد تا علی جلوه کرد بر عالم کار آئینه ها تماشا شد. به حرم که رسید بنت اسد لب کعبه به یا علی وا شد با گذشت سه روز در کعبه سند آفرینش امضا شد. آن که از قلب قبله آمده است حاکم سرزمین دلها شد نجفش رفع شده از دامش کربلا با علی معلی شد آن خدایی که رب 9 فلک است خانه اش مفتخر به آن ترک است از همان ابتدا علی گفتی از ازل با خدا علی گفتیم تا الست بربکم گفتند قبل قال و لا علی گفتی آن قنوتی قبول شد که در آن ربنا آتنا علی گفتیم. هر کجا که گره فراوان شد ذکر یا مرتضی علی گفتیم فاطمه ای یگانۀ خلقت            ما به عشق شما یا علی گفتیم
. سلام بابای‌ خسته‌ام چه خوب شد آخر اومدی جامونده پیکرت کجا؟ چی شد که با سر اومدی؟ باباجون، باباجون اون‌که شبیه مادرت نشسته روبه‌روت منم لبای من خونی میشه هر جا رو بوسه می‌زنم باباجون، باباجون گلایه‌ای نیست، همه چی خوبه فقط دلم برا تو آشوبه زخمای رو لبت برا چوبه رو نیزه از رقیه دور بودی می‌دیدمت، یه پارچه نور بودی راسته که میگن تو تنور بودی؟ تو رو خدا منو ببر بابا... غصّه‌م شده چرا باهام یه چادر اضافی نیست موهای رو سرم دیگه اونقدی که ببافی نیست خودت که می‌بینی... مثل مادربزرگ شده از همه بیشتر این نوه از بس که سیلی زدنم گوشم دیگه نمی‌شنوه خودت که می‌بینی... از غصّه طاقتم دیگه طاقه ببین گُلت شکسته از ساقه از شبی که افتادم از ناقه بذار نگم چرا چشام تاره بذار نگم چی شده گوشواره رو می‌گیرم با آستین پاره تو رو خدا منو ببر بابا... شاعر: .
23.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر خوانی ، در محضر مقام معظم رهبری در شب ولادت کریم اهل‌بیت امام حسن(علیه‌السلام) خدای ما خدای لحظه های خارق العاده ست ............ بسوز ای سعی باطل، پرچم ایران نمی‌سوزد نمی‌دانی مگر در شعله‌ها ایمان نمی‌سوزد گمان بردی که این بار این حکایت فرق خواهد کرد؟ خدا فرعون را یک بار دیگر غرق خواهد کرد هر آنچه داشتی رو کرده‌ای، این آخرین برگ است سر جان شرط می‌بندم، قمار آخرت مرگ است ولی ما وعده‌حقیم و از باطل نمی‌ترسیم شهادت آرزوی ماست، از قاتل نمی‌ترسیم به کف پیراهنی خونین، کسی از راه می‌آید خدا زنده است ای مردم، ولی‌الله می‌آید به استقبال او فریاد شد: انّا علی العهدی کسی که هست عیسی از حواریون او مهدی
. ای خسته از تلاطم دوران! بگو حسین قلبت اگر شکست، فراوان بگو حسین گفتند اگر که درد… بخوان از حسین و بس هر کس سؤال کرد که درمان؟! بگو حسین مثل خلیل باش، برو در دل بلا آتش بدل شود به گلستان، بگو حسین ما را پناه نیست به جز کشتی نجات بی اضطراب، در شب طوفان بگو حسین هر اربعین، شکسته‌تر از اربعین قبل بگذار سر به دشت و بیابان، بگو حسین ای اشک! از کجایی و آشفته‌ی که‌ای؟ با قطره قطره‌هات، پریشان بگو حسین ای سینه! در میانه‌ی محشر بلند شو از زخم زیر چاک گریبان بگو حسین ما اهل روضه‌ایم؛ نه در حسرت بهشت حتی میان روضه‌ی رضوان بگو حسین این بیت، عرض روضه‌ی من باشد و تمام هر کس که گفت از لب عطشان، بگو حسین لبخندی از حسین نصیب همان که گفت: "هر جا دلت گرفت، بگو جان! بگو حسین" ✍ .
. دیروز اگر بودند دوشادوش مردم امروز برگشتند در آغوش مردم آن‌ها که محو عالم لاهوت هستند آری، همین‌هایی که در تابوت هستند پس چیست پایان دل آشوبی خدایا لانعلم منهم به جز خوبی خدایا یا رب ببین چشمان ما مبهوت‌ها را باور نداریم عکس بر تابوت‌ها را باور نداریم این چنین از ما گذشتند در اوج می‌رفتند، از دنیا گذشتند تا بی‌نهایت، تا خدا پرواز کردند راه شهادت را دوباره باز کردند این‌ها رها کردند پشت میزها را تاریخ خواهد گفت خیلی از چیزها را تاریخ خواهد گفت در روزی بهاری در امتداد جاده‌ی خدمتگزاری در گوشه‌ای از مرزها در جای دوری در راه‌های ابری و صعب‌العبوری مردی که عشق مردمش در سینه‌اش بود شوق شهادت حسرت دیرینه‌اش بود مردی که می‌فهمید درد کشورش را آورد بین روستاها دفترش را مردی از اقلیم بلند روشنایی شد نسخه‌ی اصلی تکرار رجایی یادآور تصویر لبخند بهشتی از هر نظر مظلوم، مانند بهشتی این مرد در آن‌روز با همسنگرانش پرواز کرد و رفت سوی آسمانش آهسته پر زد سوی میقاتش، نیامد این دفعه ابراهیم از آتش نیامد اینَک من و این چشم‌ها که اشک‌ریز است بر شانه، تابوت رئیسیِ عزیز است درد و دریغ! آن روح افلاکی نیامد آن مرد با عمامه‌ی خاکی نیامد برخیز ای آیینه! با تو کار داریم ما به دویدن‌های تو اقرار داریم رفتی و بعد از سال‌ها آرام خفتی چیزی به ما از خستگی‌هایت نگفتی رفتی که درد دل کنی با حاج قاسم امروز حتماً هست اینجا حاج قاسم مهر فداکاری به نامت تا ابد خورد مردم! رئیسی خستگی را با خودش برد تاریخ خواهد گفت از راهش، مرامش قبل از خیابان‌ها دل ما شد به نامش تاریخ امروز است، فردا می‌نویسند این جمعیت تاریخ ما را می‌نویسند این جمعیت یعنی که نامش ماندگار است یعنی رئیسی همچنان خدمتگزار است او یادمان داده است که هر لحظه دیر است خدمت بدون میز هم امکان‌پذیر است تاریخ بنویسد که ما را آزمودند جلادها از رفتنش خوشحال بودند تاریخ بنویسد هر آن چیزی که دیده است این صحنه فرق بین جلاد و شهید است آری ادامه دارد آن راهی که رفتش راه رئیسی، راه سال شصت و هفتش تاریخ خواهد گفت که او کیست مردم پایان کار او شهادت نیست مردم :: ای سید ما! مرشد ما! رهبر ما! ای تکیه‌گاه مطمئن کشور ما! دلگرمی مایی، تو مثل آفتابی ای که سَرِ خُمِّ میِ این انقلابی این جمعیت با شوق دیدارت رسیده آقا بیا که از سفر یارت رسیده خورشید اگر باشی، چُنان ماهند این‌ها آقا بیا که خسته‌ی راهند این‌ها هر کس وفا کرده است با تو، روسفید است آنکه فدای امر تو گردد، شهید است آری! حیات ما، ممات ما حماسی‌ست لبخندها و اشک‌هامان هم سیاسی‌ست از جان گذشتن ادعا نه، پیشه‌ی ماست «یا لیتنا کنا معک» اندیشه‌ی ماست بیزار از مرگ به ناکامی‌ست این جان قربان جمهوری اسلامی‌ست این جان نصرت نصیب ما شود تا صبر با ماست «یا لیتنا کنا معک» تا قبر با ماست :: ای عشق! ای آیینه! ای دلدار زینب «یا لیتنا کنا معک» سالار زینب آیینه! چِل منزل کنار سنگ بودی ای سر! فراز نیزه هم در جنگ بودی ما بی‌قرار داغ مظلومی غریبیم گریه کنان روضه‌ی ابن الشبیبیم یابن الشبیب! امید آخر را بریدند بعد از سه ساعت عاقبت سر را بریدند یابن الشبیب! این داغ، داغی بی‌نظیر است جای کفن بر پیکر پاکش حصیر است یابن الشبیب! آیینه را آخر شکستند دستان اهل بیت را تا شام بستند ✍ 👇
@Maddahionlin4_5816475141533599579.mp3
زمان: حجم: 8.34M
🔳 (ع) 🌴اگه گرفتاری بگو یا جوادالائمه 🌴اگه گنهکاری بگو یا جوادالائمه 🎤 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگه گرفتاری بگو یا جواد الائمه اگه گنهکاری بگو یا جواد الائمه اگه دوسش داری بگو یا جواد الائمه یا جواد الائمه کار من همین گداییه کار تو گره گشاییه اسم تو براش مقدسه هرکسی امام رضاییه کرم تو،آبروی رو سیاها حرم تو،سرپناه بی پناها ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بمیرم آقا از غمت یا جواد الائمه چه غریبونس ماتمت یا جواد الائمه قاتل تو بود محرمت یا جواد الائمه یا جواد الائمه هر نفس برا تو مشکله روبروت خنده ی قاتله ای امون صدای ناله هات گم شده میون هلهله فدای تو،ای غریب توی خونه بدن تو،رو زمینه نیمه جونه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جونی نمونده تو تنت یا جواد الائمه اگه تو غربت کشتنت یا جواد الائمه نشده غارت پیرهنت یا جواد الائمه یا جواد الائمه کربلا ولی امون نبود کربلا به غیر خون نبود جدتون سه روز به روی خاک کربلا یه سایبون نبود سر حسین،از تن پاکش جدا شد تن حسین،بین خاک و خون رها شد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نمی‌ترسيم ما از داغ‌ها و تلخكامی‌ها نمی‌ترسيم ما از های و هوی اين حرامی‌ها برای ما كه معلوم است حقه بازی اين‌ها نمی‌ترسيم هرگز از ترقه‌بازی اين‌ها نمی‌ترسيم از دشمن، ز تهديد و ز تحريمش اگر دريای خون باشد، نمی‌گرديم تسليمش نمی‌ترسيم از آتش، كه ما از نسل زهراييم و قطره قطره قطره از پی هم، موج درياييم كه ما حقيم و هرگز از كف باطل نمی‌ترسيم ، از قاتل نمی‌ترسيم نمی‌خواهيم سازش را و از چالش نمی‌ترسيم كه ما از داعش و از بدتر از داعش نمی‌ترسيم بترسيد از دمی كه خون به رگ‌هامان به جوش آيد همان روزی كه دريای تشيّع در خروش آيد بترسيد از همين بغضی كه عمری در گلو داريم بترسيد از شهادت، چون كه آن را آرزو داريم بترسيد آری آری چون كه ما از نسل طوفانيم و طومار شما را عاقبت در هم بپيچانيم كه ما از غصه‌هامان قصه‌ای بشكوه می‌سازيم ز سرهای شما تا آسمان‌ها كوه می‌سازيم چه پيروزی، چه مرگ، آل علی خوشبخت خواهد بود بدانيد انتقام ما ز دشمن، سخت خواهد بود بدان بيت المقدس عاقبت آزاد خواهد شد بقيع آن روز با عشق علی، آباد خواهد شد .
. خداوندا خداوندا پر از داغم، پر از خشمم به انگشت اشارت مانده است این روزها چشمم ز دست ما در این مدت، چه جان‌های نفیسی رفت همین دیروز بود آری، خبر آمد رئیسی رفت اگرچه رهروان رفتند، اما راه می‌ماند قسم بر وعدۀ قرآن که نصرالله می‌ماند شعاری نیست این شعر ای برادر، بارها دیدیم شکوفایی خون را در پس آوارها دیدیم مگر آن دشت‌های غرق لاله یادمان رفته؟! مگر ایام جنگ هشت ساله یادمان رفته؟! اگرچه خون به دل داریم، اگر چه چشم‌ها خیس است بدان که ناامیدی، آخرین نیرنگ ابلیس است دل خود را قوی دارید و همراه ولی باشید خود سیدحسن گفته‌ست با سیدعلی باشید خدایا از سر اخلاص می‌گویم، تویی شاهد بنفسی انت یابن فاطمه، یا سیدالقائد هراسی نیست از دشمن، ز های و هوی و طغیانش اگر او می‌کند آغاز، دست ماست پایانش که ما ایمان خود را از الفبای شرف داریم شب حمله ز سوی وحی، امر لا تَخَف داریم.. ته این ماجرا پایان رزم رستم و دیو است از این پس یک هدف داریم و آن قلب تل‌آویو است کجایید آی بزدل‌ها! دلیر معرکه ماییم که ما مثل شما مخفی نمی‌گردیم، اینجاییم.. اگر دنیا هم آید پشتتان، ما پنج تن داریم شما سنگرشکن دارید، ما خیبرشکن داریم اگر موسی بیاندازد عصای معجزاتش را به یک لحظه ببلعد اژدهای سرخ آتش را بگو فرعون را، نعشش به روی نیل می‌ماند نه حق نابود خواهد شد، نه اسرائیل می‌ماند فلاخن دست داوود و هلاکت سهم جالوت است شما یک سرزمین دارید ای صهیون که تابوت است برای ما همیشه نصرت حق در دل صبر است شما یک سرزمین دارید در دنیا و آن قبر است بخوان تاریخ را تا بنگری پیروز خیبر کیست برو صهیون بپرس از قبر اجدادت که حیدر کیست خدایا جان ما را هم فدای حق کنی ای کاش به دریای شهیدانت مرا ملحق کنی ای کاش که در آغاز و در انجام چون سیدحسن باشیم نه فکر سر، نه فکر تن، نه در فکر کفن باشیم :: دوباره در دلم دارم هوای دیدن او را نمی‌دانم چگونه یافتند آخر تن او را ولی از ماجرای پیکر جدش خبر دارم چگونه از غم پیراهن او دست بردارم چگونه بوسه زد زینب به قربانگاه زخمش را بمیرم من هزار و نهصد و پنجاه زخمش را سه روز افتاده بود آن تن، به صحرایی که می‌دانی سر او را بریدند از همان‌ جایی که می‌دانی ✍ .
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Shab2-Moharram1447 (8).mp3
زمان: حجم: 10M
🔊 بخش هشتم l ای دوست دلت روشن لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ، از نعره اهریمن لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ 📋 ای دوست دلت روشن حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای دوست دلت روشن، لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ از نعره اهریمن، لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ پروا نکن از دشمن، لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ نصرت برسد قطعاً، لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ به شب تیره کم‌کم برسد نور مُطلق نهراسیم از این جنگ أَوَلَسْنا عَلَى الْحَقِّ شوق شهادت ما را تا کربلا می‌خواند آری یزید می‌میرد اما حسین می‌ماند « اقْتَرَبَتِ السَّاعَه، اللّٰه فِی السَّاحَه» ای فاتح قربانگاه، یاحسین ثارالله فریاد حقیقت خواه، یاحسین ثارالله خونِ تو چراغ راه، یاحسین ثارالله ما نِنْساکَ وَاللّٰه، یاحسین ثارالله نَرَوَد جای دیگر دل ما زین حوالی چون علی اکبرت گفت بِالْمُوْت لا نُبَالِی تنها صدا می‌ماند گر بانگ حق سر داده ست کاخ یزید ویران شد خاک حسین آباد است « اقْتَرَبَتِ السَّاعَه، اللّٰه فِی السَّاحَه»