eitaa logo
امام حسین ع
22.2هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ⚫️⚫️ شهادت‌نامه شاهزاده علی اصغر سلام‌الله‌علیه ♻️ حضرت علی اصغر علیه‌السلام و طلب آب امام حسین علیه‌السلام همراه اصغر تا وسط میدان جنگ آمد و در برابر لشکر دشمن ایستاد. آنگاه طفل از هوش رفته را بر سر دست گرفت و بالا برد تا همه بدانند حضرت با چه هدفی آمده است. سپس با صدای بلند غربت خود و بی‌گناهی شیرخوارش را چنین بیان فرمودند: ای مردم، برادران و یارانم را کشتید و این طفل شش ماهه برایم باقی مانده است. شما مرا گناهکار می‌دانید ولی به این کودک که از تشنگی بی‌تاب شده نمی‌توانید گناهی نسبت دهید. سپس جوانمردی و دلسوزی بر کودکان در جنگ را بیان کرد و از تشنگی رباب خبر داد و فرمودند: ای مردم، اگر به من رحم نمی کنید به این طفل رحم کنید. ای مردم جرعه ای آب به او بنوشانید که مادرش دیگر شیر ندارد لشکریان ایستاده بودند و می دیدند علی اصغر چگونه بر سر دست پدر تشنه آب است. ⭕️در این لحظه حضرت با اشاره به اوج عطش پسرش فرمودند: آیا نمی‌بینید چگونه از تشنگی دهان خود را باز و بسته می‌کند⁉️ جرعه‌ای آب دهید که اگر زنده بماند برای شما ضرری ندارد، و اگر از تشنگی بمیرد خون او بر گردن شماست امام حسین علیه‌السلام از یک سو عطش شیرخوار را می‌دید و از سوی دیگر از رباب و بانوان و کودکان را می‌دانست لذا آخرین کلام را بر زبان آورد تا شاید طفلش را سیراب به سوی مادر برگرداند فرمودند: اگر می ترسید از آبی که برای این طفل می‌دهید من بنوشم او را از من بگیرید و سیراب کنید و به من بازگردانيد‼️ در این حال رباب منتظر ایستاده بود و نگاه می کرد. آفتاب سوزان بر صورت زیبای اصغر می تابید و تشنگی او را مضاعف می نمود امام حسين علیه‌السلام پسرش را پایین آورد و در آغوش گرفت تا از نور خورشید در امان باشد ♻️ عکس العمل لشکر دشمن همهمه ای در میان لشکر افتاده بود در این حال صدای عده ای از دشمنان شنیده شد که خطاب به حضرت گفتند: به دستور ابن زیاد هرگز به تو و فرزندانت حتی یک قطره آب نمی دهیم بعضی با یادآوری قانون جنگاوری گفتند: اگر بزرگان گناهکارند این کودک گناهی ندارد. بعضی دیگر قساوت نانجیبانه خود را نمایان کردند و گفتند این طفل را نیز بکشید و از این خوانواده کسی را باقی مگذارید‼️ عده ای با دیدن انتظار امام حسين علیه السلام و بی تابی پسرش گفتند: دستور منع آب فقط درباره بزرگان است و ربطی به اطفال ندارد افراد زیادی با اشاره به عطش خاندان حسینی گفتند: «حسین از تشنگی به ناچاری رسیده است. با ادامه منع آب تسلیم می شود، بعضی دیگر فقط گریستند و هیچ سخنی نگفتند‼️ ♻️ دستور عمر بن سعد (لعنة الله علیه) با گذشت لحظاتی صدای لشکریان به اعتراض برخاست؛ زیرا حضور اصغر در آغوش امام حسین علیه السلام حجت را بر همه تمام کرده بود. عمر بن سعد از تأثیر این منظره در لشکر خود هراسان شد و خواست هر چه زودتر به ماجرا خاتمه دهد؛ و بازگشت امام حسین علیه السلام ما را تنها راه چاره دانست. او به سربازانش نگاه کرد و با دیدن حرملة بن کاهل اسدی که از تیراندازان بود فریاد زد: «ای حرمله، اختلاف لشکریان را تمام کن» او که منظورش را نفهمیده بود پرسید: چه کاری انجام دهم⁉️ ابن سعد با اشاره به آشوب لشکر گفت: چرا پاسخی به حسین نمی دهی⁉️ حرمله پرسید: ای امیر، پدر را با پسر را»⁉️ او با قساوت و بی رحمی اشاره به شیرخوار در آغوش امام حسین علیه السلام کرد و گفت: «مگر سفیدی گلوی طفل را نمی بینی⁉️ او را هدف تیر خود قرار ده‼️😭😭 ♻️ پرتاب تیر به سوی حضرت علی اصفر علیه‌السلام این سوی میدان رباب بر درِ خیمه ایستاده نگاه می‌کرد. امام حسین علیه‌السلام نیز منتظر پاسخ دشمن بود و طفل بیهوش از عطش را در آغوش گرفته بود. حضرت با مهربانی به پسرش نگاه کرد که از شدت تشنگی سرش بر بازوی پدر افتاده و نور آفتاب سفیدی گلویش را دو چندان می کرد. با دلی سوخته از نانجیی دشمن، صورت اصغرش را نزدیک آورد تا ببوسد. ⭕️در این لحظه حرمله تیر سه شبه زهرآلود را در کمان گذاشت. لب های پدر نزدیک تر می شد و حرمله زِه کمان را بیشتر می کشید. قبل از بوسیدنِ شیرخوار تیر از کمان رها شد و حرمله با خنده ای که نشان از پستی او دشت فریاد زد: این تیر را بگیر و سیرابش کن [1]
4_6046140765271229980.mp3
4.39M
🌹هیئت جان نثاران امام زمان(عج)🌹 ⚫️ #مراسم_هفتگی 98/09/19 🔴 #مقتل_خوانی وای از داغ مادر بانوای: #کربلایی_وحیدشکری @emame3vom
Kashani-MaghtalShenasi-01-13990413-Thaqalain_IR.mp3
15.92M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔊 #فایل_صوتی 📝 #مقتل_شناسی ؛ جلسه 1 ✅ #حامد_کاشانی 🗓 جمعه 13 تیر 1399 ⏱ 66 دقیقه #مقتل #روضه #مقتل_خوانی #کاشانی
Kashani-MaghtalShenasi-02-13990420-Thaqalain_IR.mp3
16.74M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔊 #فایل_صوتی 📝 #مقتل_شناسی ؛ جلسه 2 ✅ #حامد_کاشانی 🗓 جمعه 20 تیر 1399 #مقتل #روضه #مقتل_خوانی #کاشانی
Kashani-MaghtalShenasi-03-13990503-Thaqalain_IR.mp3
17.23M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔊 #فایل_صوتی 📝 #مقتل_شناسی ؛ جلسه 3 ✅ #حامد_کاشانی 🗓 جمعه 3 مرداد 1399 #مقتل #روضه #مقتل_خوانی #کاشانی
7. یک نفر میان گودال.mp3
3.68M
حجه الاسلام والمسلمین هرچه او بیشتر صدا می‌زد بيشتر ميزدند زينب را يك نفر بود و يك بدن اما صد نفر ميزدند زينب را تیغ هاشان مانده بود در گودال با سپر می‌زدند زینب را شاعر :
. نقل زَمَخشَری ست كه روزی ابولهب یك سنگریزه جانب احمد روانه كرد ریگی - به طول و عرض نخود- در كَفَش گرفت از روی كین، نبی خدا را نشانه كرد تبّت یدا أبی لهب از آسمان رسید فوراً لهیب خشم الهی زبانه كرد فرمود: هر دو دست وی از تن بریده باد نفرین بر آنكه این عمل ظالمانه كرد یك دست او فقط به كمین نبی نشست خشم خدا به دست دگر هم كمانه كرد با این حساب، كیفر اهل سقیفه چیست؟؟ حق كسی كه حمله بر این آستانه كرد؟ قرآن اگر هنوز می آمد چه می نوشت؟ در وصف آنكه خون به دل " اهل خانه" كرد با مصطفى نكرد در آنجا ابولهب با فاطمه هرآنچه كه اهل زمانه كرد دشمن ، تقاص لات و هبل را ازو گرفت كار علی و باغ فدك را بهانه كرد با هر دو دست، بست و شكست و كشید و كشت جان بتول را هدف تازیانه كرد "آتش به آشیانه ی مرغی نمی زنند" نفرین بر آن كه شعله در این آشیانه كرد شاعر: ................ 👤حاج علی قصری از پیر غلامان تهران می گوید : «مرحوم شیخ رضا سراج در روز عاشورا همواره روضه حضرت علی‌اکبر(ع) را می‌خواند. او عمامه از سر و عبا از تن در می آورد و بر روی منبر می‌ ایستاد. و شروع به می کرد. او گفت : {فَقَطََّعُوهُ بِسُیُوفِهِم إربَاً إربَاً} جمعیت به آن گونه ای که مرحوم سراج انتظار داشت، حق مقتل را ادا نکرد. مرحوم سراج به من گفت : تسبیح‌ات را به من بده! من تسبیحم را به او دادم و او تسبیح را بالا گرفت، و در حضور جمع پاره کرد و دانه های تسبیح زمین ریخت. سپس گفت؛ ای مردم! بدن علی اکبر(ع) را مانند دانه‌های این تسبیح تکه‌تکه کردند. مرحوم سراج از منبر پایین آمد و رفت و مردم همچنان بر سر و روی خود می زدند و می گریستند.» آتش بر آشیانه ی مرغی نمی زنند گیرم که خیمه خیمه ی آل عبا نبود لب تشنه کی کشند کسی را کنار آب گیرم حسین سبط رسول خدا نبود کی؟ کعب نی به زنی دیده صد بلا گیرم اسیر دختر خیرالنساء نبود بستر ز زیر پای علیلی کجا کشند گیرم که آن مریض یکی ز اولیا نبود رأس بریده را که زند چوب خیزران گیرم لبش به خواندن ذکر خدا نبود 👤وصال شیرازی .
. نوشته در مقاتل عاشورا نفس نفس میزد و قرآن می خواند نگاه او به کودکانش بود که دشمن او خیمه ی او را سوزاند خود خودم مقاتلش را خواندم که واقعیت است عطشان بوده کاش که معتبر نبود این قصه حسین به قتلگاه عریان بوده آمده در مقاتلش به او هجوم آوردند یه عده ای غارتگر پیرهنش را بردند مظلوم حسین مظلوم حسین مظلوم حسین مظلوم حسین خط به خطِ مقاتلش را خواندم غروب می شود دلم می گیرد به یاد تشنه کامِ در قربانگاه غروب می شود دلم می میرد غروب بوده لحظه ی جان دادن غروب بوده رفته در گودالش چنین نوشته اند اُفتاد از پا شمر لعین اومد به استقبالش لگد به سینه اش زد و تیغ کشید به حنجرش گلو بُریدنی نبود... قفا گرفت به خنجرش مظلوم حسین مظلوم حسین مظلوم حسین مظلوم حسین روای کربلا چنین می گوید سَر بریده را به نی کوبیدند جماعتی که حتک حرمت کرده دور سر بریده می رقصیدند روای دیگری چنین می گوید که نعل تازه بر سُمِ مرکب شد پیکر عریان حسین در گودال تپیده در برابر زینب شد شکسته شد بین بدن تمام استخوان او چنان که ناشناس شد به خاک و خون نشان او مظلوم حسین مظلوم حسین مظلوم حسین مظلوم حسین شعر و سبک ‌👇