eitaa logo
امام حسین ع
22.2هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. دوری و دوستی بس است آقا من‌ پر از غصه و پر از دردم فرج تو نیامده  از بس ... روز و شب دائماً گنه کردم کاش میمردم از خجالت ، وای چقَدَر سنگ دل شدم آقا یک نگاهی به من نما تا که ... بازگردد دلم به سوی شما چقَدَر بی وفا شدم ، هیهات نمکِ سفره ی تو را خوردم وَ نمکدان شکستم و دائم با گناهان تو را چه آزُردم من همیشه وَبالتان هستم دادم آزارتان ... ولی بخرم آدمم کن ، مرا به همراهت یک شب جمعه کربلا ببرم تو کریمی و من گدای تو ام رد نکن دستم و بده نانی من ندارم امید غیر از تو مورم و حضرت سلیمانی تو چرا گریه میکنی ای عشق؟ این ... منم که گنه شده کارم تهمت و غیبت و سه نقطه دگر نامه ای غرق معصیت دارم خسته و دلشکسته آمده ام نامه ام هم که پر ز عصیان است کوچکم ... ؛ از قدیم میگفتند... اینکه بخشیدن از بزرگان است به فدایت جهان و مردم آن زود برگرد ای نگار همه شیعه دارد ز غصه میمیرد ای امیدِ دلِ فَِکارِ همه آسمان دلم چه بارانی است! خسته از مردمان این شهرم ای رفیق قدیمی ام آقا با همه غیر حضرتت قهرم وارثِ ذوالفقارِ تیزِ علی منجیِ عالَمی امامِ زمان ای نهان گشته از دو چشم همه از پسِ پرده رُخ نِما تو عَیان ای سُلَیمان آسمان و زمین مثل مور آمدم به درگاهت حاجتم را روا بکن ای عشق جان به قربان حِشمت و جاهَت من غلامی ز نوکران تو ام أَنتَ نِعمَ الاَمیر یا مهدی جان پهلو شکسته ، جان علی دستِ من را بگیر یا مهدی شعر من تُحفه ای است ناقابل گرچه ناچیز و کم بُوَد اما منتی بر سرم‌ گذار ای دوست هدیه ام را قبول کن آقا [][][][][][][][] سروده از شاعر و مداح اهلبیت(ع): (زائر) ربیع الاول ۱۴۴۲ سوزِقلم✍ .
. (یارضا گفتی و اشک از چشم هایت شد روان) (جان سپردی آخر از هجران و آهی بی امان) سخت مشتاق رضا بودی و دل تنگ رئوف نام زیبای رضا ورد لبانت هر زمان دور تو زن های قم با دسته های گل ولی دور زینب شمر بود و زجر و خولی ، ساربان وای از زینب که روی تل تماشا مینمود میزند با مشت شمر و میزند با پا سنان زیر پای این حرامی ها ، فتاده شاه دین شد از این بی حرمتی ها ، قد او آنجا کمان به قلم شاعر و مداح اهلبیت(ع): (یونس) *بیت اول ، به سفارش شاعر بزرگوار ، سرکار خانم میباشد .
. (یونس) ____یاعلی مددی______ سخن شاعر✍ ضمن عرض سلام خدمت شما ثواب این سروده ، تُحفه ای باشد نثارِ روح ملکوتی عالِم شیعه ، صاحبِ کتابِ الغدیر ، مرحوم (رِضوانُ اللهِ تَعالی عَلَیه) به مناسبت سالروز رحلت این بزرگ مرد شیعه التماس دعا... برغاصبین خلافت مولا علی ، لعنت با خیالِ نَجَفَت شد غَزَلِ من آغاز میکند حُبِّ تو در محشر کُبری اِعجاز من خُمار تو ام و عشق تو را میخواهم دَرِ این میکده را از کَرَمَت بِنْما باز صَد و دَه بار عَلی(ع) گفته ام ای آقاجان تا کُند مُرغِ دلم سوی حَریمت پرواز تا زمانی که تو فرمانده ی میدان هستی دَر رِکابت مَلَکُ المَوت بود یک سرباز پیش تو حرف زدن کار کسی نیست که نیست بهتر این است کنم در سخن خود ایجاز پای تو اَرض و سَما سَجده کُنان افتاده پادشَه گشته هر آن کَس که به تو دلداده هر‌کسی آمد و چَشمش به ضَریحت افتاد أَشهَدُ أَنَّ عَلی از ته دل سَر داده هر که شد ریزه خورِ سفره ی احسان شما شده از بَرْکت این سفره یقین آزاده بِعَلیٍ بِعَلیٍ بِعَلیٍ اَلعَفو بهترین ذکرِ منِ خسته سرِ سجاده آسمان ها و زمین نوکر دربار تو اند عرشیان نیز همه تشنه ی دیدار تو اند صد هزاران مَلَک و جِنّ و بَشَر خادم تو بوذَر و قنبر و سلمان همگی یار تو اند عدد سیصَد و دَه بار فرستادم لَعن بر کسانی که فقط باعث آزار تو اند و فلانی و فلانی و فلان در همه عُمْر مات و مبهوت تو و معجزه ی کار تو اند تو عیادت کنی از دشمن خود یا حیدر قُدسیان مَحوِ تو و نیکیِ کردار تو اند تو هدایت گر مایی و چراغ راهی انبیا نیز همه جمله بدهکار تو اند و اسیران و فقیران و مَساکین آقا ریزه خور از قِبَل سفره ى افطار تو اند کار تو جود و سخا ، لطف و کرم ، احسان است مَلَک وحی سَرِ سُفره تو مهمان است (عاشقت فرق ندارد که کجایی باشد) چون بَلال از حَبَشه ، از عَجَمان سلمان است بردن نان و غذا بین یتیمان عَرَب کار هر لحظه ى تو وقت سحر گاهان است جسم من گرچه بود دور ز شهر نجفت از برای دل من خانه ی امن ایوان است بُغضِ نسبت به تو ای شاه بود کُفر و نفاق دوستداریِ تو از مرتبه ی ایمان است بی تو در کار همه خلق گره می افتد با تو هر سختی و مشکل بخدا آسان است ها عَلیٌّ بَشَرٌ کَيفَ بَشَر میخوانم رَبُّه فیهِ تَجَلی و ظَهَر میخوام گر زبانم بِکِشند از دَهَنم باکی نیست مثل میثم به خدا پای شما میمانم تا زمانی که مُحِبِّ تو ام و عاشق تو... بنده ی سَر به ره بارگَهِ یَزدانم طرح انگور ضریحت دل من را بُرده من‌فقط در طَلَبِ خوشه ی تاکِستانم تا غلام تو شدم ، آبرویم شد تضمین من گدای تو ام و پیش همه سلطانم من‌نگویم ز تو ز تو میگوید بی تعارُف به خدا زیره بَرِ کرمانم از هنر اوست که عالِم بوده (من به نادانی خود مُعترفم ، میدانم) همه ی دار و ندارم به فدایت آقا نظری کن به دلِ زارِ گدایت آقا سالیانی است که دور از نجفت افتادم کرده ام در دل بی تاب هوایت آقا میدهم باز سلامی به تو ای حضرت عشق میکنم هستی خود نذر برایت آقا دل من لک زده مهمان تو باشم یک شب بنشینم وسط صحن و سرایت آقا به امید کرمت شعر سروده (یونس) سائلم پس بده در راه خدایت آقا ۲۸ ربیع الثانی ، سالروز رحلت جانگداز عالِم ربّانی ، صاحب کتاب مرحوم (رضوان الله تعالی علیه) سروده از شاعر و مداح اهلبیت(ع): (یونس) سوزِقلم✍
‌. 🏴🏴لعن الله قاتلیک یا فاطمه الزهرا🏴🏴 سوت و کور است شهر پیغمبر(ص) همه در خواب و مرتضی (ع) بیدار با دلی پر ز خون و چشمی تر می دهد غسل پیکر آن یار گوشه ای از حیاط آن خانه زانوی غم حسن بغل دارد او گرفته است آستین به دهان بی صدا از دودیده خون بارد هر طرف صحنه ای پر از درد است یک طرف زینب است غرق عزا یک طرف هم حسین بی حرکت دوخته سمت دَر دو چشمش را چه کند مرتضی(ع) از این پس با... روزگار بدون زهرایش؟ کمرش خم شده از این ماتم وای از این داغ و سوگ عظمایش همه جا غرق در سکوت ... ، ولی ناگهان ناله از علی(ع) برخاست آه اَسما مَریز دیگر آب... اثر تازیانه پا برجاست بُغض مولا شکست و بعد از آن بعض زینب(س) ،حسن(ع) ، حسین(ع)شکست شیشه ی صبرشان تَرَک برداشت تا که دیدند مانده جای دست... باز این روضه ها مجسم شد ضرب سیلی و قدرت آن پا باز آمد صدای مادر که... پشت در ناله زد که فضه بیا کار غُسلش که شد تمام‌ همه زیر تابوت فاطمه(س) رفتند اوج مظلومیت هویدا شد با علی(ع) تا اَقول ها گفتند... چاره ای نیست ، راه دیگر نیست گذر از کوچه ی بنی هاشم در همین کوچه فاطمه افتاد وای از آن سیلی و از آن ظالم تا به کوچه رسید آن تابوت ناله زد مجتبی(ع) ، گریبان چاک گفت سلمان دقیقا اینجا بود مادر افتاد پیش من بر خاک پیکر فاطمه(س) رسید بقيع... تازه اینجا شروع شد قصه جز علی(ع) محرمی که دیگر نیست میخورد در دلش علی(ع) غصه همه با فاصله ز قبر و علی(ع) موقع دفن دست تنها شد ناگهان از میان قبر دو دست... مثل دست نبی(ص) هویدا شد گوئیا حضرت نبی(ص) دارد... با خودش یک جهان حکایت ها مصطفی(ص) با علی(ع) چنین گوید باز گردان به من امانت را کار دفنش که شد تمام ... علی(ع) با دلی پر ز خون و چشمی تر دست ها را به هم زد و با اشک گفت این هستی ام ... که شد پرپر‌ التماس دعا سروده از شاعر و مداح اهلبیت(ع): (یونس) .
. سپیده سر زده آیا تو بر نمی گردی؟ برای دلخوشی ما تو بر نمی گردی؟ ببین که خشک شده صحن آبی چشمم تمام وسعت دریا تو بر نمی گردی؟ همیشه حسرت و تنهایی و غم و دوری شده َست قسمت من تا تو برنمی گردی ز بس که طول کشیده زمان آمدنت چه بدگمان شده دنیا تو بر نمی گردی تمام ثانیه های شب تو پرسیدند ... طلوع روشن فردا تو بر نمی گردی؟ اگر قسم بدهم بر دعای نیمه شبِ قنوت خسته ی زهرا تو برنمی گردی اگر شبی وسط روضه ام بخوانم از دودست حضرت سقّا تو بر نمی گردی نشسته ام همه ی شب به راه آمدنت سپیده سر زده حالا؛ تو بر نمیگردی؟ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 (یونس) میشود حال شیعیان بد حال از ستم های هشتم شوّال زخم این داغ کاری و سخت است وَ دهان باز میکند هر سال روضه باید از این مصیبت خواند از همان بُقعه ای که شد تخریب از جسارات و هَتکِ حرمت ها از قبوری که خاکی است و غریب چقدر غرق غربت است اینجا نه رِواقی نه صحن و ایوانی نیست گلدسته و نه گنبد هست لعنت حق به قوم سُفیانی زائری نیست در حریم بقیع سوت و کور است نیمه شب هایش نه چراغی نه شمع و نه زائر وای از این داغ و سوگ عظمایش آرزویم همین بود تنها... بنشینم میان قبرستان روضه از مادری بخوانم که... پهلویش را شکسته اند ! ... امان چشم سر را ببند و یک لحظه... برو با پای دل میان بقیع روی قبر حسن(ع) ضریح ببین و بهاری کن این خزانِ بقیع در کنار مزار اُم بَنین(س) بابُ العباس را تصوّر کن با توسل به ساقی عطشان کاسه آب خویش را پر کن نوش جان کن تو آب را یادِ... تشنه ای که سرش شده است جدا یا حُسَینی(ع) بگو برو سمتِ صحن زیبای حضرت زهرا (س) قدم آهسته از زمین بردار این مکان هست قَوس اَو اَدنی زیر لب با نوای خویش بخوان (گر نگاهی به ما کند زهرا)... بعد عرض ارادتت به بتول(س) رو بیاور به باب الاحسانش آری اینجا کرم فراوان است میشود عرش و فرش مهمانش چار گنبد چهار گلدسته یک‌ طرف صحن حضرت قاسم(ع) آن طرف باب العلم و باب کرم دور تا دور صحن ها خادم کاش میشد که چشم وا نشود و نبینم غم و غریبی را چه کنم چاره ای به غیرش نیست کاش آید همان امام هما (عج) شیعه آخر بنا کند روزی با شکوه و مجلل و زیبا در کنار همان امامی که هست از نسل حیدر و زهرا (ع) میفرستم ز راه دور سلام خدمت ساحت چهار امام و علیک السلام میخواهم نکنم بیش از این اطاله کلام ____ سروده از شاعر و مداح اهلبیت(ع) : (یونس) .
. ای پیر ائمه ای ناجی اسلام تو کعبه عشقی شیعه همه احرام یک جرعه ز عشقت بده ای شاه بنوشیم از عشق تو مولا همه در جوش و خروشیم بر جان علی ای پسر فاطمه آقا بر قاطبه شیعه نگاهی تو بفرما ذکر همه ما       یا حضرت صادق آرامش دلها     یا حضرت صادق یا شیخ الائمه یا جعفر صادق(۴) در ماتم و داغت ما غرق عزائیم از هجر مزارت در سوز و نوائیم قلب تو شکست از همه زخم زبان ها از حرف بد و خنده پیدا و نهان ها دل خون شدی از دست ربیع و همه شهر در قلب تو آن حرف بدش ، تیغ پر از زهر جانیم سَنَه قربان    یا حضرت صادق ای ناجی قرآن       یا حضرت صادق یا شیخ الائمه یا جعفر صادق(۴) تا روز ابد هست آوای تو در گوش این ماتم جانسوز کی شود فراموش روزی همه در صحن شما سینه زنانیم ای کاش که پای رهت ای شاه بمانیم جان ها به فدای دل پر سوز آقا تکرار به خانه تو شد روضه زهرا ای نور هدایت   یا حضرت صادق جان ها به فدایت   یا حضرت صادق یا شیخ الائمه یا حضرت صادق(۴) 🏴 شاعر و مداح اهلبیت : (یونس) https://eitaa.com/emame3vom/44021 👇
. 🌺🌺🌺🌺🌺 باید این دل به ره پاک قم عادت بکند خویش را ریزه خور خوان کرامت بکند پر پرواز گشاید برود سمت حرم طلب مغفرت و خیر و سعادت بکند تلخی زندگی و تلخی اوقاتش را با‌ نگاهی به شفا خانه حلاوت بکند خوش به حالات کسی که برود شهر قم و... زیر آن سایه الطاف اقامت بکند مینویسند ملائک که به دیدار رضا... رفته هرکس که از این ماه زیارت بکند به خدا حضرت معصومه که جای خودش است میرزای قمی اش کار شفاعت بکند! صد هزاران ملکه بر حرم معصومه به ضریح و به نماهاش حسادت بکند عمّه منجی عالم بود و مهدی هم به حسابش رسد آن را که جسارت بکند کِی تواند به خدا شعر سُراید شاعر... که از این عصمت معصومه حکایت بکند؟ الگویش در سخنان زینب کبری است یقین که چو زینب سخنانش به فصاحت بکند همه دار و ندارم همه زندگی ام به فدایش بکنم تا که اشارت بکند فاطمه نام گرفته که به عشاق علی مثل زهرای جوان نیز عنایت بکند در نبود پدرش نائبه اوست که چون شبهه ها را همه حل از ره حکمت بکند همه خواسته اش بود که مشهد برود تا نگاهی به رخ آن شه رافت بکند نمک از چادر خود بر سر قم پاشیده تا که دعوت همه بر شهر ضیافت بکند الگوی ما ، حُججی ، بر در این بیت از حق... آرزوی تن‌ بی سر و شهادت بکند! (زائرا) قلب خودت وقف به معصومه بکن تا نگاهی به دلت از ره رحمت بکند سروده از شاعر و مداح اهلبیت(ع) : (یونس) .