📋 قصه سوسو زدنت ٫ #سبک_واحد
🎤#با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
قصهی سوسو زدنت ، یه گوشه زانو زدنت
خونه رو بیتاب میکنه ، صدای جارو زدنت
فدای این زار زدنت ، بدجوری انگار زدنت
چهل نفر چهل دفعه ، به در و دیوار زدنت
دست به پهلو شدنت ، بی هیاهو شدنت
توی قنوت معطلِ ، حرکت بازو شدنت
کشته منو قیام تو ، از پشتِ در سلام تو
خیر نبینن اونایی که ٫ نداشتن
احترامتو
"بمون حبیبه ، علی غریبه"
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عشق تو سرنوشتمه ، زندگی و سرشتمه
آب که میدادی باغچه رو ، گفتم همین بهشتمه
خونهمو روشنی تویی ، همیشه موندنی تویی
شیرزن من با ذوالفقار ٫ همشیرهی تنی تویی
چی شد منو چشمم زدن ، توی خونهم قدم زدن
نمیگذرم من ازشون ، زندگیمو بهم زدن
وای فاطمه خواستن همه ٫ بیسپرم کنن زدن
خواستن منو این چند نفر ٫ بیپسرم کنن زدن
"بمون حبیبه ، علی غریبه"
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
فاطمهی صبور من ، فاضلهی غیور من
چقدر میارزید واسهشون ، شکستن غرور من
خونه که شد محاصره ٫ مضطر شدی بخاطرِ
حسین یه وقت یه چکمهپوش ٫ نکنه رو سینهش بره
وَالشِّمرُ جالسٌ علیٰ ٫ صَدرِالحسین بِکربلا
واسهش بمیرم که تنش ٫ میمونه زیر دست و پا
برات بمیره حیدرت ، میخی که رفت تو جگرت
نیزه میشه میره یه روز ، زیر گلوی پسرت
"حسین مظلوم ، حسین مظلوم"
#فاطمیه
〰〰〰〰〰〰〰〰
@emame3vom
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
تو حیدری به تو چشمان تر نمی آید
سرت سلامت اگر غصه سر نمی آید
رشید شهر چرا دست بر کمر داری؟
به تو گرفتن دست از کمر نمی آید
گره گشای همه دست های بسته ،علی
به دست حیدری ات بند و پر نمی آید
سپرده ام به کنیزان که نان درست کنند
ز دست و بازوی من ، کار برنمی آید
میان شعله، من و در، بهم گره خوردیم
علی ...ز پهلوی من میخ، در نمی آید
🔸شاعر:
#حسین_ایزدی
______________________
@emame3vom
.
.
#قسمت_اول ذکرِ توسل و مناجات با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم سید رضا نریمانی _ سال97
┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅
الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجهُم
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
أسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِي لاَ إلَهَ إلاَّ هُو عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ العَزیزُ الحَکیمُ الغَفُورُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدِيعُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه ..
«اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً»
بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت
باز هم معصیتم من را زِ آقایم گرفت
*برا همینه اشکم کم شده .. والا چرا قدیم خوب گریه میکردیم برا بی بی .. حالا چقدر گریه هامون کم شده ، برا چشمِ ، امشب هر جور میتونی به چشمات التماس کن بگو مارو شرمندۀ علی نکن ..
دلم گرفته ..
دلِ من زِ عالمُِ و آدم گرفته ..
کدوم گناهم
منُ از تو و تو رو از من گرفته ..
@emame3vom
گریه ام گرفته ..
مثه مادر مرده ها گریه ام گرفته ..
بده پناهم ..
نوکرت بهونۀ حرم گرفته ..
گلو بریده ..
مثه تو کشته ای غریب ، کسی ندیده
چه نامرتب ..
سرت رو روی نیزه تنت به زیر مرکب
بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت
باز هم معصیتم من را زِ آقایم گرفت
هر زمانی دور ماندم از هوایِ روضه ها
زندگی ام را سراسر غصه و ماتم گرفت
بهر دیدار جمال یار بیهمت شدیم
یوسف زهرا دلش از عالم و آدم گرفت
وای بر آنکه سرِ این سفره نان خورده ولی
با غریبه رفت و آن را مونس و همدم گرفت
راهِ ظلمت رفتم و در بین راه آقا رسید
داشتم گم میشدم دست مرا محکم گرفت
خوش بر احوال گدایی که دم جان دادنش
یک نفس ذکر حسین بن علی را دم گرفت
از همان روزی که آمد مادرم در روضهها
با دلی محزون به دستانش دو تا پرچم گرفت
پرچمِ نام حسین و پرچمِ نام حسن
آه با نام حسن جان ، گونههایم نم گرفت
زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب
مادرم را ضربه ای سیلی از این عالم گرفت
شاعر: #روح_الله_پیدایی
#سید_رضا_نریمانی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مناجات_دعا
#فاطمیه
تقدیم به روح شهدا و جانباختگان حادثۀ سقوط هواپیمای مسافربری
.
Babolharam Narimani.mp3
3.74M
|⇦•ذکرِ توسل و مناجات با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهدا و جانباختگان حادثۀ سقوط هواپیمای مسافربری با نوایِ گرم سید رضا نریمانی _ سال97 •✾•
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و ذکرِ توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم سید رضا نریمانی _ سال97
┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅
پرچمِ نام حسین و پرچمِ نام حسن
آه با نام حسن جان ، گونههایم نم گرفت
زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب
مادرم را ضربه ای سیلی از این عالم گرفت
____________________
صبحت بخیر همسرِ من ، افتخار من
یک روز دیگر است که هستی کنار من
شکر خدا گمان کنم امروز بهتری
پیراهن جدید مبارک بهار من
نان که تو میپزی چقدَر مزه میدهد
نان پختهای که سر برسد انتظار من
*آخه روزِ آخر هم بلند شد هم غذا درست کرد هم نون پخت هم خونه رو آب و حارو کرد .. هم موهایِ زینبُ شانه زد .. آخه این دست که بالا نمی اومد .. اما امروز هرجور بود این شانه رو برداشت موهای بچه هارو یکی یکی شونه زد .. همچین که به حسینش رسید هی دست زیرِ گلوش میزد .. آی قربونت بره مادر ..*
از آتشِ تنور کمی فاصله بگیر
آتش بد است با من و با روزگار من
مثل قدیم باز علی جان صدام کن
دستی بکش به رویِ دل بیقرار من
زهرا ، برات لقمه گرفتم قبول کن
روزه بس است ، آب شدی روزهدارِ من
اسماء برای خانه دو تابوت لازم است
مرگ من است لحظۀ مرگِ نگار من
من بودم و کسی به تو با تازیانه زد
تا عرش رفت آهِ دلِ ذوالفقارِ من
_________________
به دلم رنگ و روی غم خورده
روزگار علی بهم خورده
آسمان بغض کرده باریده
فاطمه ضعف کرده خوابیده
سخت صبر علی مَحک خورده
پیشِ چشمش زنش کتک خورده
نانجیبان شرر به باغ زدند
به رویِ سینه میخِ داغ زدند
رفت بالا دو دست ، وای به من
گوشواره شکست ، وای به من
کعبۀ کردگار خاکی شد
چادرِ وصلهدار خاکی شد
@emame3vom
از شررِ میخِ
اگه که مادر داره میمیره زیر سرِ میخِ
این سرفههای خونیِ شبها از اثر میخِ
زیر سرِ میخِ ..
بیصدا میسوزه
دار و ندار علی میون شعلهها میسوزه
فاطمه بین آتیشه اما ، مرتضی میسوزه
بیصدا میسوزه
بین در و دیوار
همه وجودش داره میسوزه از ضربۀ مسمار
اونقده قنفذ زده به دستش که افتاده از کار
بین در و دیوار . .
یکی لگد میزد
یادم نمیره وقتی مغیره حرفای بد میزد
خودم دیدم دومی با هرچی دستش اومد میزد
مغیره میخنده
با دل پر کینه داره دست بابامُ میبنده
نالۀ زهرا بلنده اما علیِ شرمنده
مغیره میخنده ..
از رو دلم رد شد
اون بیحیا که درو شکست از رو مادرم رد شد
یادم نمیره تو کوچه دستش از رو سرم رد شد
از رو دلم رد شد ..
بیحیا سیلی زد
زهرا حواسش نبود و نامرد بیهوا سیلی زد
بشکنه دستش اون که جلوی مجتبی سیلی زد
بیهوا سیلی زد ..
اینا همش درده
چشای مادر سیاهی میره، رنگ رخش زرده
اون که شکست پهلو رو غرور حسنو له کرده
اینا همش درده ..
مگه زدن داره؟
آخه مگه دختر پیمبر لایق آزاره؟
یه زن هیجده ساله که بچه تو شکمش داره
مگه زدن داره؟
از کوچه مون برو، برو
دیگه نبینم تورو، تورو
دستت سیاهه نزن...
حسینم ای بیسر ، حسین عریانپیکر
تو رو تشنه کشتن ، بمیرم ای مادر
دوید و دویدم ، برید و بریدم
سرت را روی نیزه دیدم
قَتَلوک بُنَیَّ ، ذَبَحوک بُنَیَّ
او میدوید و من میدویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او مینشست و من مینشستم
او روی سینه من در مقابل
او میبرید و من میبریدم
او از حسین سر ، من از حسین دل
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
تقدیم به روح شهدا و جانباختگان حادثۀ سقوط هواپیمای مسافربری
.
Babolharam _ Narimani.mp3
6.35M
|⇦• روضه و ذکرِ توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهدا و جانباختگان حادثۀ سقوط هواپیمای مسافربری با نوایِ گرم سید رضا نریمانی _ سال97 •✾•
.
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
رفتی و خانه خرابم کردی
با غم خویش،کبابم کردی
پیکرت آب شد و دم نزدی
از خجالت تو که آبم کردی
چقدر زجر کشیدی زهرا
چقدر غصه تو دیدی زهرا
چقدر باده اندوه و بلا
تو ز پیمانه چشیدی زهرا
ای فدای غم و داغ و المت
ای فدای تو وآن عمرکمت
من بمیرم چقدر غم دیدی
ای فدای بدن پر ورمت
پشت دربود که پهلوت شکست
تازیانه به تن تو بنشست
پشت در بود که آن ضرب لگد
رشته عمر علی را بگسست
روزم از داغ تو گردید سیاه
کارتو گریه و نالیدن و آه
بسکه خون از دهنت جاری شد
خانه شد بهرعلی قربانگاه
کاش میشد که علی جان بدهد
پیش مرگت همه عالم بشود
کس ندیدست زنی را سیلی
پیش شوهر به رخش خصم زند
دل ندارم که بشویم بدنت
بدنت را بنمایم کفنت
چه شده با تو،هنوزم زهرا
شده آغشته به خون پیرهنت
وای من از تو جدایی سخت است
زندگی بی تو خدایی سخت است
فاطمه بی تو علی می میرد
بی تو از غصه رهایی سخت است
نرود داغ تو از خاطر من
سوخت از غصه دل دخترمن
خون دل میخورم و خون جگر
گشته جاری زدوچشم ترمن
پرکشیدی تو از این لانه،چرا
بیت الاحزان شد این خانه،چرا
موقع غسل توای فاطمه جان
زخم دیدم به روی شانه،چرا
من چسان دست به بازوت کشم
ناله از غصه به لاهوت کشم
سخت باشد به روی شانه خود
بدنت داخل تابوت کشم
ای خدا بیکس و تنها شده ام
داغدار غم زهرا شده ام
همچون بانوی خمیده قامت
بین این خانه غم،تا شده ام
دخترت فاطمه غمدارت باد
اشک من گرمی بازارت باد
میروی بانوی کاشانه من
حق تو را یارو نگهدارت باد
اسلام مولایی
.
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
کتمان نکن زخم تمام پیکرت را
مخصوصا آن زخم عمیق شه پرت را
برخیز و یک بار دگر جامه به تن کن
بر سر مبند آتش گرفته معجرت را
یک بار درب خانه ام آتش گرفته
آتش نزن با گریه قلب همسرت را
جان بر لبم آورد خون بستر تو
ای وای اگر زینب ببیند بسترت را
نه سال بودی دلخوشی قلب حیدر
از من مگیر عشق نگاه آخرت را
هر چند از من رو گرفتی نازنیم
چادر نمی پوشاند آن زخم سرت را
در پهلویت زخم از سر مسمار داری
زخم عمیق از سیلی دیوار داری...
محمد حبیب زاده
.