eitaa logo
امام حسین ع
22.3هزار دنبال‌کننده
415 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔊 احساسی آقا (ع) ⭕ متن:دوباره راهی دریاییم... 🎙️ مداح:حاج 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 دوباره راهی دریاییم ما خیلی ساله که اینجاییم جوونیمون رو دادیم پای حسین کتیبه ها بازم شور دارن سیاهیا چقدر نور دارن به نام نامیه زیبای حسین میریم با روضه های حسین تا کربلای حسین تموم زندگیمون شده وقف عزای حسین سلام ای چاره ی بیچاره ها ارباب منِ بیچاره رو دریاب 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 برا مصیبتت میسوزم فدای داغ این ده روزم چقدر این اشک ماتم محترمه بدون غصه و تشویشم شبا که زائرِ تو میشم همین مجالس روضت حرمه سیاه که میشه پیراهنم دل از همه میکنم یه روز به داد من میرسه حسین حسین گفتنم سلام ای روضه پر ماتمِ هر شب سلام ای هستی زینب سلام ای چاره ی بیچاره ارباب من بیچاره رو دریاب 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 شبیه تو نشد مخلوقی تویی که بهترین معشوقی که عاشق تو ان خوبان و بدان با این که از غمت آکنده ام برات نمردم و شرمندم عجب سعادتی دارن شهدا دلم میخاد بشم یارِ تو غلام دربارِ تو تا دستمو بذاری توی دست علمدار تو "سلام ای صاحب درمونده ها عباس میبینی نوکرت تنهاست سلام ای چاره ی بیچاره ها ارباب من من بیچاره رو دریاب 👇
. من از حسینیه باید به دیر برگردم اگر که لحظه ای از تو به غیر برگردم من ازتلاوت قرآن جدا شدم باید به پای درس جناب بریر برگردم چه میشود به دعای محبت آمیزت شبیه حر شده و با زهیر برگردم پناه میبرم از شر نفس خود به خدا امیدوارم از این شر به خیر برگردم سلوک من به همین راه روضه رفتن هاست مگر دوباره به این خط سیر برگردم به یاد روضه نصرانی و سرت امشب من از حسنیه باید به دیر برگردم .
. زنهای شام غصه معجر نداشتند کمبودی از غنیمت و زیور نداشتند در کوچه ها نشد سرشان زخم سنگ و چوب در پیش چشم راس برادر نداشتند بر خار پا برهنه نبودند کل راه زنجیر هم به گردن مضطر نداشتند اطرافشان به هلهله نامحرمی نبود داغ تنور و سوختن سر نداشتند حین حراج سوخته گاهواره ای شرمی ز داغ سینه مادر نداشتند بی شرم های کوچه‌ی برده فروشها شرم از کنیز خواندن سرور نداشتند یک زن دلش به حال اسیران کمی گرفت میگفت کاش کودک دختر نداشتند نامردهای شام چه مردانه میزدند جز تازیانه صحبت دیگر نداشتند از دینشان که خیر ندیدیم کاش که در شهرشان یهودی کافر نداشتند در پاسخ تلاوت قرآن نیزه ها از سنگ و چوب حربه بهتر نداشتند از سنگ و چوب آتش عوض شد رخ حسین دست از سرش هنوز ولی برنداشتند احمد حیدری✍ .
. پذیرا باش از مور درت کم را سلیمانم همین ناقابلی که روی دست آورده ام جانم رسیده کار این بیچاره آقا جان به جایی که نسیم کربلایت هم بیاید زنده می‌مانم نصیبم میشود یکبار دیگر کربلا یا نه؟؟؟ نمیدانم نمیدانم نمیدانم نمیدانم فقیر و خسته ام اما نشستم گوشه ی هیئت به شوق دیدنت دارم زیارتنامه می‌خوانم مرا هم با دعای مادرت آورده اند اینجا من این سینه زنی و گریه را مدیون ایشانم https://eitaa.com/emame3vom/49553 .. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که روزی ما کربلا کنند ما را که بین روضه به آتش کشیده اند فردای حشر وارد دوزخ چرا کنند ؟ اول مرا به نیمه نگاهی کشانده و بعدش به آه و گریه مرا مبتلا کنند غیر از قبیله ی علی و فاطمه کجا شاهان به حال و روز گدا اعتنا کنند ؟ دور از مرام و مسلک این خانواده است یوم الحساب نوکر خود را رها کنند با اذن مادرش به محرم رسیده ایم او گفته است تک تک ما را صدا کنند آنان که حر گم شده را هم خریده اند آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند درد نهفته ای که مداوا نمی شود باید زتربت حرم او دوا کنند سالی گذشت تیره شدم منتظر شدم تا که مس وجود مرا هم طلا کنند اصلا در این حسینیه ها ، در محرمش ما را به دین و شرع و خدا آشنا کنند در محضر خدا و ائمه میان عرش جمع ملائکه همه روضه به پا کنند که کوفیان چگونه جلو چشم فاطمه سر از تن عزیز پیمبر جدا کنند __ .
. نماز، پشت سرِ تو چه عالمی دارد نظر به چشم تر تو چه عالمی دارد ز خواب ناز گذر کردن و تماشایِ- -نیایش سحرِ تو چه عالمی دارد نشسته ام به هوای نگاه مرحمتت که بر دلم نظر تو چه عالمی دارد چه می شود سفری من ملازمت باشم؟ به کربلا سفر تو چه عالمی دارد میان روضه ی ارباب بی کفن، شور- -دم پُر از شرر تو چه عالمی دارد بیا که زینب کبری تو را صدا میزد سر بریده ی آقا تو را صدا میزد تو و غریبی و زاری! خدا مرا بکشد به آن غمی که تو داری خدا مرا بکشد چرا به گوشه ی صحرا نموده ای منزل؟ مگر که خانه نداری؟ خدا مرا بکشد برای معصیت بی شمار من... آقا همیشه اشک تو جاری، خدا مرا بکشد میان روضه می آیی ولی منِ غافل ز دیدن تو فراری... خدا مرا بکشد شنیده ام که کسی با سر برادر گفت: چرا به نیزه سواری؟ خدا مرا بکشد کسی ندیده به بزم شراب و تشت طلا سر بریده ی قاری، خدا مرا بکشد هنوز سوز صدایی غریب میآید صدای قاری شیب الخضیب میآید مجتبی روشن روان .
. هر که با خاک درت کام لبش بردارد از همانک ودکی اش چشم به کوثر دارد اولین آرزویم هست همانی باشم که به لب نام تو تا لحظه آخر دارد چند صد حج پیاده است ثواب آنکه قصد پابوسی شش گوش تو در سر دارد پادشاهان همه مدهوش مقامت گویند این چه شاهی است مگر این همه نوکر دارد چشم هایم شده چون شاخه پرباری که چار فصلش ز غمت میوه نو بر دارد هر از داغ تو نگریسته پیغمبر نیست گریه بر توست مدالی که پیمبر دارد تکیه بر نیزه غربت زدی و فرمودی چشم غارت به حرم این همه لشکر دارد خواهرت گفت : سرش را سر نیزه نزنید کین هلال سر نی آمده دختر دارد
. زیبا هلال یک شبه، ای سایه سرم بالا نشسته ایُ مرا می کنی نگاه عالم همه پناه به نام تو می برند حالا ببین که خواهر تو گشته بی پناه تو قرص ماه بودی و حالا شدی هلال دیشب مگر چگونه شبت کرده ای سحر روی تو سوخته چونان روی مادرم خاکستر است لای همه گیسوان سر عمری سرم به سینه ات آرام می گرفت حالا تو روی نیزه و من بین محملم هر بار نیزه دار، سرت چرخ می دهد با هر تکانِ نیزه تکان می خورد دلم از بعد قتلگاه که دیدم به چشم خود زخمی شده دو گونه تو در وضوی خاک دامن گرفته ام پی رأس تو هر قدم تا که نیفتی از سر نیزه به روی خاک عمری ندیده است کسی سایه مرا حالا ببین که رنج و بلا یاورم شده شاه نجف کجاست تماشا کند مرا این آستین کهنه حجاب سرم شده قاسم نعمتی .
. رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست عمرو جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی شیشه ی عمرگرانم عاقبت بشکستنی ست ثروتت بند است برشب شهرتت با یک تبی عاقبت ثروت به دست وارثان بسپردنی ست دل مبند بر مال دنیا ، مالِ دنیا بی وفاست خرقه ی زرهم بپوشی سیم و زرنابردنی ست اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج .
. 😭چند پسر شهید کربلا 😭دوپسر بعد از واقعه کربلا(محمد وابراهیم)سرشان مقابل هم از تن جدا شد 😭یک دختر(عاتکه)زیر پای اسب عصر عاشورا.... 😭دختر دیگر(حمیده) و (رقیه بنت امیرالمومنین) همراه کاروان اسرا.... باید بشه اشک چشمای ما دائم برای اولاد ِ غم پرور مسلم آقای ما مسلم،خیلی جسارت دید تموم گلهاشو به راه دین بخشید خودش که کشته شد تو شهر ظلمت سرش شد از تنش جدا تو غربت یکی یکی گلای پاک اونو عدو شکست با کینه وعداوت وای از غم اولاد پاک مسلم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دختر هفت سالَش،تو عصر عاشورا کشته شده ای وای،به زیر دست و پا شده بازم تکرار،جنایت گودال مثل تن ارباب،شده تنش پامال عاتکه ی مظلومه وقتی جون داد به زیر پای اسب چند تا جلّاد از ناله های مادرش رقیه قهقهه زد عدو،ای داد وبیداد وای از غم اولاد پاک مسلم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 داده به راه حق، همه پسرهاشو دشمن برید از بغض،سر قمرهاشو خدا کنه هیچ کس نبینه که دشمن جدا کنه رأس ِ برادرو از تن هیچ کی چنین جنایتی ندیده چقد عدوی مرتضی پلیده برای جایزه و مشتی درهم سر دو کودکو چطور بریده وای از غم اولاد پاک مسلم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇