امام حسین ع
.
📋 از همه خسته شدم خستگی ام را در کن
#مناجات_با_خدا
کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از همه خسته شدم، خستگیام را در کن
مضطرم، لطف کن و فکرِ من مضطر کن
بیپناهم، به جز این خانه پناهم ندهند
من پناهنده شدم بر تو، مرا در بر کن
گرچه رویم سیه و دامنم آلوده شده
از خطایم بگذر، حال مرا بهتر کن
حال اشکی بده من را که دلم بشکستهست
بعد از آن رحم بر این حال و به چشمِ تَر کن
یارئوف از سر رأفت مددی کن بر من
یاکریم از کرمت شامل این نوکر کن
بر سر سفرهی تو آمدهام سفره گشا
بین خوبانِ درت جای مرا گستر کن
آمدم توبه کنم، قول دهم خوب شوم
توبهام را بپذیر حرف مرا باور کن
کوچکم محضر تو ای تو بزرگ همگان
من نه، اصلا نظرم حق یل خیبر کن
به بزرگیِ علی دست منِ کوچک گیر
قلب من را حرم فاطمه و حیدر کن
علی و فاطمه بر روی حسین حساساند
نظری بر من نوکر به شه بیسر کن
زخمی افتاده به گودال و تَنَش در خون است
شِمر! صرفنظر از دِشنه و از خنجر کن
خواهرش آمده از تل نَبُرد شه سر را
رحم بر قلب پُر از خون چنین خواهر کن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
امام حسین ع
.
#حضرت_زهرا
محمد علی بیابانی
قرار من چه کسی بعد تو قرار علیست
پس از تو بانوی خانه! که خانه دار علیست
تو جسم و جان منی بین قبر خوابیدی
و این مزار، مزار تو نه مزار علیست
دلیل خیسی این خاک، اشک نیست فقط
کمی هم از عرق روی شرمسار علیست
تو یاس بودی و در باغ، پرپرت کردند
عجیب نیست اسیر خزان، بهار علیست
پس از تو آنچه سپید است گیسوی حسن است
پس از تو آنچه سیاه است روزگار علیست
غذای دیشبمان دستپخت زینب بود
چنان تو و پدرت، دخترت کنار علیست
دری که سوخته، دارد هنوز می سوزد
چرا که مستمع روضه های یار علیست
منم که ماندم و لبخند و طعنه ی یک شهر
وگرنه خانه ی تو نزد کردگار علیست
به روی شانه ی تو چند موی سوخته بود
نه موی سوخته بلکه طناب دار علیست
محمد علی بیابانی
.
4_5947013169187654278.mp3
1.53M
#شور
#زمینه
#شب_قدر
#سبک_منم_باید_برم
■■■◆■■■
تموم حاجتام / میون دستمه خدا
خودت که میدونی /جدایی سختمه خدا
شبای روضه و / شبای گریه و عزاس
شبای غربته / مهدی فاطمه کجاس
شاید که زائره / میون صحن کربلا
شاید که اومده / نشسته در کنار ما
به سینه میزنه / برا حسین سر جدا
بیا بیا بیا عزیز فاطمه بیا
_____________
بیا آقای من / همین شده دعای من
رسیده آسمون / صدای ناله های من
بیا بیا ببین / میباره اشکم از دوعین
میگم تو ندبه ها / این الحسن این الحسین
برای غربتت / میکشم آهی از جگر
عزیز فاطمه / پس کی میای تو از سفر
تو رو قسم میدم/ منو به نوکری بخر
◈◈◈◈▣◈◈◈◈
●شاعر: مرتضی کربلایی✍
.
.
#زمزمه
#مناجات_با_خدا
#ماه_رمضان
#امیر_حسین_الفت ✍
آ خدا
سنگینه بار گناهم چه کنم
آ خدا
اومدم تو این شبا توبه کنم
آ خدا
بدتر از منم مگه بنده ای هست
آ خدا
مثل من بندهء شرمنده ای هست؟؟
آ خدا
کرم تو بیشتر از گناهمه
آ خدا
قسمت میدم تو رو به فاطمه
آ خدا
واسطه آوردم این شبا برات
آ خدا
یا حسین میگم و میزنم صدات
آخدا
سرم و رو مهر تربت میزارم
آخدا
من امام حسین خیلی دوست دارم
آخدا
عاشقم عاشق بین الحرمین
آخدا
گریه میکنم برا امام حسین
سنگینه بار گناهم چه کنم
آ خدا
اومدم تو این شبا توبه کنم
https://eitaa.com/emame3vom/59981
.👇
.
#مناجات_با_خدا
#مجیر
#محمدمهدی_مهدی_پناه ✍
ای مرا دلبر و دلدار! اَجِرنا مِنْ نار
آمده عبد خطاکار! اَجِرنا مِنْ نار
تا که گردیم سبک بال، الهی العفو
تا که باشیم سبک بار! اَجِرنا مِنْ نار
مُذعناً معترفا آمده ام! در وا کن
بدم و می کنم اقرار! اَجِرنا مِنْ نار
با بدی ها شده ام طرد! اغثنا یارب
با گناهان شده ام خار! اَجِرنا مِنْ نار
با کلاف دل بی طاقت و بی سامانم
آمدم بر سر بازار! اَجِرنا مِنْ نار
راه کج گرچه مرا دور ز درگاهت کرد
حال برگشته ام ای یار! اَجِرنا مِنْ نار
شد شب سیزدهم(چهاردهم، پانزدهم) یاد نجف افتادم
به علی حیدر کرار! اَجِرنا مِنْ نار
به سحرهای حرم اُنس گرفتم یعنی:
به دم قدسی زوار! اَجِرنا مِنْ نار
به همان مادر مظلومه و تنهایی که
ماند بین در و دیوار! اَجِرنا مِنْ نار
به سرشکی که روان گشت ز چشمانم با
روضه ی داغی مسمار! اَجِرنا مِنْ نار
به غم شام غریبان اباعبدالله
که حرم گشت شرر بار! اَجِرنا مِنْ نار
به همان طفل سه ساله که پس از غارت شد
وسط شعله گرفتار! اَجِرنا مِنْ نار
پیشمهاد #سبک_کربلا_منتظرماست_بیاتابرویم
⏹ #دعاي_مجير
......................................................
.
.
به مناسبت ۲۱ فروردین
شهادت صیّاد شیرازی
با پرستوها هم آوا میشوم
راهی هفت آسمانها میشوم
میکشم پر از زمین و از زمان
رخت میبندم از این خاکیان
کوچ باید کرد از روی زمین
اوج باید داد دل را با یقین
باید از بند و قفس آزاد شد
صید گیسوی خمِ صیّاد شد
هر که شد بند و گرفتار خدا
میشود خود اُسوهء صیّادها
یاد آن صیاد شیرازی بخیر
یاد آن الگوی جانبازی بخیر
یاد آن مرد دلاور میکنم
یاد آن سردار لشکر میکنم
چهره اش دیباچه ای از نور بود
نبض جاویدان او پر شور بود
موج میزد در صدایش اقتدار
کوه از او یافت جانی استوار
جامهء او جامهء ایثار بود
یک تنه یک ارتش بیدار بود
مردِ حقّ و عشقِ در تکرار بود
خُلق و خوی او بسیجی وار بود
با امام خویش در دلدادگی
سر سپرده بود در آزادگی
روح او خاکی تر از هر خاکریز
بین میدان غُرشّی دشمن ستیز
پیرو مولا ز اصل و ریشه بود
او علی نام و علی اندیشه بود
از خروشش خصم تار و مار بود
نام او در چشم دشمن خار بود
دل به مولا داد و خود صیّاد شد
خیبر او تنگهء مرصاد شد
بعد جبهه آمد از میدان و دشت
مرد حق ، پیروز جنگ نفس گشت
لحظه ای دلداهء دنیا نشد
قطره امّا دور از دریا نشد
رنگ دنیا پیش او زیبا نبود
رفتنش دست منافق ها نبود
نبض رفتن را میان سینه داشت
با شهادت اُلفتی دیرینه داشت
تا که لب زد بر شراب عاشقی
زد ورق آخر کتاب عاشقی
عاقبت اسباب وصلش جور شد
رفت و از دنیا پرستان دور شد
بین عصر زرق و برق و پول و زر
بار خود را بست بهر یک سفر
پیکرش افتاد در محراب خون
عاقبت صیاد شد صید جنون
یاد آن تشییع و آن پیکر بخیر
یاد آن گلبوسهء رهبر بخیر
پیش پای پیکرش آقا رسید
خم شد و بوسید آن سرو رشید
بوسه باید داد بر جسم شهید
گل بباید ریخت از سرخ و سفید
الغرض این دل هوایی میشود
بازهم کرب و بلائی میشود
وای از نعش جوانمرگ حسین
اکبر آن شمشاد ضد برگ حسین
وای از آن دم که آمد بر سرش
دید تکه تکه جسم اکبرش
هر طرف جسم علی را پاره دید
خویش را در آن میان بیچاره دید
#شهید
#شهدا
#شهید_صیاد_شیرازی
مجتبی صمدی شهاب✍
.