eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5856960211935302925.mp3
19.36M
📻 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۳/۰۲/۰۲ شور خوانها در انتخاب متن و محتوا بیش از دیگران باید دقت نمایند لذا تا زمانی که صاحب تشخیص شوید ،باید از مطالب شورخوانهایی استفاده کرد که عمده متن و محتوایشان قابل استفاده است ؛مثل حنیف طاهری و حسین طاهری از ارکان شروع مناجات ابتدایی و یا انتهایی است برای سبک سازی چه ملزوماتی نیاز است اجرای نمونه زمینه در آواز دشتی گوشه صبا
1403020413.mp3
15.27M
شور | اگر شده به لطف این روضه شب علیه‌السلام و حضرت‌عبدالعظیم‌حسنی‌علیه‌السلام سه‌شنبه۴اردیبهشت۱۴۰۳ | ۱۴ شوال ۱۴۴۵ مداح : کربلایی سید محمدرضا حسینی اگر شده به لطف یه روضه کنار تو خیالم آسوده به این دلیله که توو سختی ها خیلی حواس تو بمن بوده دستم رو گرفتی تو روزای سختی این یعنی خوشبختی حاجتمو دادی قبلِ هر خواهش این یعنی آرامش
. علیرضا قزوه در غزلی به استقبال غزلی که تازگی از منتشر شده، رفته است. گرت هوای ولا باشد از بلا مگریز همیشه محو بلا باش از ابتلا مگریز چو ماه چنگ بزن بر سیاه پردهٔ شب از این شب، این شب لبریز ماجرا مگریز عصای معجزه‌ات را بکوب بر سر سحر ز ناخدا مهراس و ز بی‌خدا مگریز چو گردباد بگرد و سماع طوفان کن چو بیدهای پریشان ز بادها مگریز به روز حادثه از صوفیان غازی شو بیا و مرد قدر باش از قضا مگریز چراغ خیمه چو خاموش گشت باز مگرد تو آمدی که بمانی ز کربلا مگریز منافقان معاند تو را نظر نزنند از این حضور گرامی به انزوا مگریز نفیر گاو طلایی تو را نترساند عذاب سامریان باش، از صدا مگریز چراغ روشن امن یجیب را بفروز اجابت است، اجابت، تو از دعا مگریز عزیز هموطن من، عزیز هموطنم! از این بهشت صمیمی به ناکجا مگریز نه اژدهاست که کِرم شب است اسرائیل بر آر دستی و از این هزارپا مگریز ................. . • فرصت زیتونی خدا • سروده‌ی محمد حسین انصاری نژاد در استقبال از رهبر حکیم و ادیب انقلاب . چه گفت آینه بر خیز و از بلا مگریز به جز به حضرتِ روحی له الفدا مگریز به روزِ واقعه شرطِ ولا بلانوشی‌ست به شامِ حادثه برخیز از بلا مگریز از آن درخت تو انی انااللهی بشنو به حُکمِ لاتَخَف از بیمِ اژدها مگریز بزن به گُرده‌ی دریا عصای معجزه را هزار نیل بر آشوب با عصا مگریز اگربه هم بخورَد نظمِ آسمان مهراس به وقتِ چرخشِ منظومه‌ی هدا مگریز به شرحِ سلسله‌ی موج‌ها کسی می‌گفت که از خدای به دامانِ ناخدا مگریز در استجابت گیسوی لیله الاسراست امامِ آینه‌ها دست بر دعا، مگریز بر این کرانه، شبیخونِ خشم زیتون‌هاست از این کرانه‌ی زیتونی خدا مگریز به رودِ باختری آن سوارِ موعود است از آن کرانه صدا می‌زند تو را، مگریز تمامِ معرکه گُلچرخ ذوالفقار علی‌ست تمام معرکه توفان لافتیٰ، مگریر به هر کران هیجان ستارگان بنگر ستاره سوختگان را بزن صدا، مگریز به خون غزه که شرب الیهود شد سوگند در آ به قلعه‌ی خیبر از آن غزا مگریز به پیشِ تیغِ علی مرحب آمده‌ست دو نیم به پشتِ معرکه هنگام مرحبا مگریز بگو به خصم در این آسیا بگردانی تورا که گفت در این دور آسیا مگریز بگو به مدعی انکارِ آفتاب چرا در این تجلی و الشمس و الضحیٰ مگریز جراحتی‌ست اگر قبله‌ی نخستین را اجابتی‌ست در آن قبة الصّفا مگریز چه گفت آینه « فّرو إلی الامام » تو را چه گفت آینه الا به سوی ما مگریز اگر تمامِ زمین غرقِ شمر و حرمله شد در اقتدا به شهیدانِ کربلا مگریز صدای کیست به لبیک یا امین الله قسم به شورِ امینانِ کبریا مگریز بیا به ساحتِ دارالشفای چشمِ امین دلِ شکسته‌ام از نسخه‌ی شفا مگریز . . ✍ ۱۴۰۳/۰۲/۰۴ ............... نظیره ای بر غزل شکوهمند امین شعر ایران امام خامنه ای ( مدظله العالی) خطر کن از دل آشوب و ابتلا مگریز چو شیر شرزه برآشوب و مطلقا مگریز گریز از صف پیکار کار مردان نیست بپای تا که نگردی اسیر پا مگریز دلی به وسعت دریا طلب کن از دلدار ز موج موج بلا رخ متاب ها مگریز در آن دیار که غیر از گریز راهی نیست گریزگاه مجوی و به هیچ جا مگریز چو کوه باش سرافراز و سربلند ای دل بسان گرد بهمراه بادها مگریز در آی از در غیرت مباز ایمان را اگر که روح تو گردد زتن رها مگریز اگر زشش جهت آرند دشمنان حمله تو یکتنه به صف خصم زن هلا مگریز بلی بگوی به بانگ بلند آزادی شبیه حضرت عباس از بلا مگریز اگر چه تیر ببارد از آسمان خوش باش شراب وصل طلب کن ز کربلا مگریز اگر ز دست غم روزگار رنجیدی بجز بدامن پر مهر ربنا مگریز ✍ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ........ . استقبال از غزل رهبر معظم انقلاب . اگر به عشق یقین داری از فنا مگریز دلیر باش و خطر کن، به هیچ جا مگریز . قسم به خضر که در انتهای این ظلمات همیشه آبِ حیات است، پس بیا مگریز . تو پورِ حیدری، از دیوِ هفت‌سر مهراس ز قومِ رستمی از حلقه‌ی بلا مگریز . بسنج با دمِ شمشیر، زورِ دشمن را ز غرشِ رجز و هیبتِ صدا مگریز . تو نورِ علم و یقینی و در کنارِ حسین به قلبِ شب بزن، از خاکِ کربلا مگریز . دوباره معرکه‌ی حق و باطل است اینجا تویی که مردِ نبردی، به انزوا مگریز . ✍ .
. درد من عشق است و درمانم حسین دین من عشق است و ایمانم حسین با الفبای جنون بر دفترم می نویسم عشق میخوانم حسین .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ اختلاف در هیئت ها با لشکر ابلیس 🔸 برگرفته از جلسات "سیر تکوّن عقاید شیعه" 🎤
. بند اول: دوباره کوچه ای پر از شعله و دود و هیزمه آتیش زدن از قدیما عادت این نامردمه آه بلندی از غم و از این زمونه می کشه وقتی دوباره از دری شعله زبونه می کشه دستاشو بستن و پای برهنه می دوید دشمن بابغض و باکینه طناب و میکشید زخمی بود و صدای ناسزا رو می شنید وای با صورت نقش زمینه وای همه ی غصه هاش همینه وای درده مادر و می بینه بند دوم: تو کوچه های تنگ شهر داغ دلش تازه شده بغضی دوباره تو گلوش بی حد و اندازه شده تو لحظه های آخرش دلش از این دنیا پره یاد غمای مادره روی زمین که میخوره مادر بود و پسر بود و یه مرد بی حیا سیلی زد مادر و پیش چشای مجتبی گم کرده راه برگشت و میون کوچه ها وای امون از این قوم ستمکار وای مادر بین در و دیوار وای وای از میخ در و مسمار بند سوم: یه عمره که تو دنیا اسیر رنج و درده مصیبت های زینب آقا رو پیرش کرده روی زمین افتاده و یادش میاد غم ها رو دم میگیره باگریه هاش روضه ی عاشورا رو خواهر بالای گودال و برادر بی سره دشمن ازهر طرف پیروهنش رو میدره یکی انگشت و انگشتر رو داره میبره وای از زنجیر و از اسارت وای از دستای پر جسارت وای گوش و گوشواره و غارت ✍ .👇
. یارب خون میگرید شهر مدینه صدیقه ی کبری زند به سینه شد کشته صادق     از زهر جانکاه یا صاحب الزمان  آجرک الله رئیس مذهب را با قلب خسته پای برهنه و با دست بسته قاتل میبرد     سوی قتلگاه یا صاحب الزمان آجرک الله آتش زبانه زد از خانه ی او میلرزد از ستم  دردانه ی او با یاد زهرا     از دل کشد آه یا صاحب الزمان آجرک الله ✍ .👇
. آسمون چشمام،همرنگ پاییزه حال بقیع امشب،خیلی غم انگیزه نه گنبد و صحنی،آرومه آرومه زائرش این شبها،فقط یه خانومه یه مادری که،خاک بقیع رو ، به چشم تر میزاره به جای ماها،روضه میخونه،رو خاکا سر میزاره (غریب مادر) --------------------------------- هجومشون نگذاشت عبامو بردارم فرصت نشد اصلا،عصامو بردارم چیزی نمی بینم،خونه پر از دوده رو دیوارا جای آتیش نمروده تو نیمه ی شب،عرش خدارو،بانعره ها لرزوندن با لگداشون، به درب خونه بچه هامو ترسوندن _ شرمندگی مرد، درد بی درمونه دست منو بستن جلو در خونه همسایه ها دیدن ،از غصه جون دادم کشوندنم روخاک،از نفس افتادم پشت یه مرکب،وسط کوچه، خوردم زمین با پهلو یاد مدینه، روضه میخونم،ازون غلاف و بازو --------------------- زخمی و خاک آلود،تشنه و بی حالم بی کسم و یاد، بلوای گودالم انگارکه می بینم،خشکی لبهاشو یه مادری می گه،از رو سینش پاشو انگار می بینم،یه ساربون که ،انگشترش رو می برد یه نانجیبی،به قصد غارت،پیراهنش رو می برد ----------------- سبک: 🎼 شعر: ✍ .👇
. مادربيا، آتش اُفتاده به كاشانه ام به آسمان، مى رود آهِ  غريبانه ام مادرجان، خون شد از غم جگرم مادرجان، پيشِ چشمِ همسرم مادرجان، بسته شُد بال وپرم واويلا ، يا اباعبدالله ع              **** به كوچه با ، بازوىِ بسته مرا مى كشيد دُخترِ من ، ديده گريان پِىِ من مى دويد مادرجان، سوخت كاشانه ى من مادرجان، باغ  و  گُلخانه ى من مادرجان، نيمه  شب خانه ى من واويلا ، يا اباعبدالله ع              * ✍ 👇
. حالا دارم می‌فهمم، آتیش در یعنی‌چی حالا دارم می‌فهمم، سوختن پر یعنی‌چی حالا دارم می‌فهمم، تُو کوچه‌های غربت حمله به یک خونه با، چهل‌نفر یعنی‌چی نفس نمونده تا بگم، یه دریا گریه هم کمه خدا می‌دونه چی گذشت، تُو کوچه‌ها به فاطمه وای از حال مادرم، وای از چشمای ترم من هم بین کوچه‌ها، ارث از علی می‌برم ................................................ حالا دارم می‌بینم، گرد و غبار و دودو حالا دارم می‌بینم، شعله‌های نمرودو حالا دارم می‌بینم، چیزی رو که مادر دید با دست بسته حیدر، جلوی مردم بود و یکی نگفت تُو کوچه‌ها، بذار عبا به تن کنه میون شهر کسی نبود، فکری به حال من کنه وای از تنهاموندنم، وای از روضه‌خوندنم با پاهای بی‌رمق، تا کوچه کشوندنم ................................................ حالا دیگه حس کردم، عطش رو تُو اوج تب حالا دیگه حس کردم، درد و بلا رو امشب حالا دیگه حس کردم، جلوی چندتا بچه چرا همش خون بارید، چشای عمه‌م زینب تُو کربلا خمیده شد، کسی که مثل حیدره آخه یکی رو نیزه‌ها، سر حسینو می‌بَره وای از ماجرای نی، وای از روضه‌های نی سنگ می‌خورد به بچه‌ها، هِی از لابه‌لای نی ✍ .✍
. سینه ام سوزد از آتش زهر جفا مادرم فاطمه به دیدن من بیا مصحف ناطقم حجت صادقم من غریبم   من غریبم .......... طائر قدسم و لانه ام آتش گرفت چون تو ای مادرم خانه ام آتش گرفت بین آن شعله ها میزنم من صدا من غریبم     من غریبم .......... نیمه شب دست بسته ای خدا بی گناه قاتلم میبرد مرا سوی قتلگاه رهبر مذهبم جان شده بر لبم من غریبم     من غریبم ✍ 👇
. غم و غصش زیاده آقا پسر فاطمه مظلومه حرمش خاکی و ویرانه غربتش از بقیع معلومه امان از این عذاب/به زیر آفتاب حرم شده خراب/بقیع بقیع بقیع اسیر اشقیا/به غصه مبتلا تو‌ کوچه بی عبا/آقام آقام آقام ـــــــــــــــــــــ روضه ی تو چقدر سنگینه کاشکی ما میمُردیم از غمهات مثه مجتبی سجّادَت رو بی حیا کشید از زیر پات ابن ربیع پست/دستتو تاکه بست حرمتتو شکست/آقام آقام آقام اسیر اشقیا/به غصه مبتلا تو‌ کوچه بی عبا/آقام آقام آقام ـــــــــــــــــــــ ارث از مرتضی بردی که تو رو تو کوچه میگردونن ارث از فاطمه بردی که درِ خونَه ت رو میسوزونن ولی میون دود/با صورت کبود همسر تو‌ نبود/مادر مادر مادر اسیر اشقیا/به غصه مبتلا تو‌ کوچه بی عبا/آقام آقام آقام ـــــــــــــــــــــ روی مرکب نشسته نامرد دستتو با طناب میبنده اسبشو بی هوا میتازه تا زمین میخوری میخنده کینه داره دلش/یکی نگفت بهش طنابشو نکش/ای وای ای وای ای وای... اسیر اشقیا/به غصه مبتلا تو‌ کوچه بی عبا/آقام آقام آقام ـــــــــــــــــــــ آبروی همه عالم رو پا بِرَهنه تو کوچه بردن بی عبا بدون عمّامه آقامون رو بیرون آوردن یادش اومد امام/محله های شام زینب و ازدحام/حسین حسین حسین.. اسیر اشقیا/به غصه مبتلا تو‌ کوچه بی عبا/آقام آقام آقام ـــــــــــــــــــــ دختر فاطمه تو بازار دور دستش طناب افتاده ریسمانِ عمه بسته بر گردنِ امام سجاده میون هلهله/بسته به سلسله رسیده قافله/حسین.. اسیر اشقیا/به غصه مبتلا تو‌ کوچه بی عبا/آقام آقام آقام ـــــــــــــــــــــ بین کوچه غریب افتادی بی کس و بی حبیب افتادی زیر لب میخونی با گریه ای که شیب الخضیب افتادی (ای که شیب الخضیب افتادی ای که خدالتریب افتادی.. دم آخر نگاه تو بود سوی خیمه غریب افتادی شهید کربلا/ذبیح من قفا غریب نینوا/حسین حسین حسین) .👇
. باز دوباره دری میسوزه کوچه ای پُر شده از نامرد پیره مردی غریب افتاده نانجیبی دِلش رو خون کرد بی یار و یاوره غریب و مضطره وارث درد و غصه های حیدره آتیش زدن به در امون زِ درده سر شدن یه عده ای به خونَش حمله ور ----------------- مدینه غرق سوز و آهه آسمونش به رنگ تاره شعله ها گُر گرفته انگار داره بازم بَلا می باره آقامونو دارَن از خونه می بَرن دستاشو بستن و توو کوچه می کِشن با ظلم بی حساب میدن بهش عذاب با تازیوونه پیره مرد و می زَنَن -------------- بی عبا و عمامه ای وای اُفتاده یاد جَدش حیدر بی قراره میون کوچه واسه ی روضه های مادر اون مادری که سوخت بال و پری که سوخت به زیر دست و پاها پیکری که سوخت اون پسری که سوخت میخ دری که سوخت میون هُرم شعله چادری که سوخت ------------------- دیگه جونش رسیده بر لب پا برهنه به پشت مرکب نانجیبا میدن آزارِش زنده شد داغ عمه زینب نداره التیام مصیبتای شام اونا که اومدن برای ازدحام اونا که رقصیدن اوناکه خندیدن بُردن مخدرات و مجلس حرام ---------------------- ✍ .👇