Mohammad Hossein Poyanfar - Hossein Jan (128).mp3
4.03M
حسین جان.
به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
#محمدحسینپوریانفر🎧
-----------------
حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
کنار تن بی سرت کاسه ی آب گذاشتم واویلا
حسین جان تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه
خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه واویلا
صدا میزدم مادرت رو یا مظلوم
نشون میدادم حنجرت رو یا مظلوم
صدا میزدم مادرت رو ای بی کس
به دامن بگیره سرت رو یا مظلوم یا مظلوم حسین
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان
به صحرا سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو
بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو واویلا
تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت
الهی میمردم نمیدیدم اونقدر جسارت
به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم
نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم
ندیدی چشای ترم رو با غیرت
شلوغی دور و برم رو یا مظلوم یا مظلوم
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان
#امام_حسین #محرم
.
#کرامات
☑️ ماجرای نبش قبر حضرت #رقیه بنت الحسین سلام الله علیها در سال ۱۲۴۲ دفن شدن حضرت رقیه سلام الله علیها با غل و زنجیرهای اسارت
ملا محمدهاشم خراسانی حکایت نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل میکند:
جناب سيّد ابراهيم دمشقی كه نَسَبش به سيّد مرتضی علمالهدی منتهی میشد
بعد از نبش قبر حضرت رقیه مدام از شدت گریه و غصه غش میکرد!
چون به هوش میآمد، قضیه کبودی را برای مردم تعریف میکرد.
میگفت: بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی، چادر یا لباس سیاه پیچیده و کفن شده بود.
بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود.
سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم برمیخاست.
✍ اما شرح حکایت:
قبر دچار آب گرفتگی شده بود و علماء شیعه درخواست تعمیر قبر مطهر را داشتند.
والی به علماء و صلحاء شام از شيعه و سنّی امر كرد كه غسل كنند و لباسهای پاكيزه بپوشند، به دست هر كس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند پيکر را بيرون آورد تا قبر را تعمير كنند.
صلحاء و بزرگان در كمال آداب غسل كردند و لباس پاكيزه پوشيدند، قفل به دست هيچكس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سيّد
چون ميان حرم آمدند كلنگ هيچ كدام بر زمين اثر نكرد، مگر به دست سيّد ابراهيم
حرم را قُرق كردند و لحد را شكافتند، ديدند بدن نازنين حضرت رقيه سلام الله عليها، ميان لحد و كفن صحیح و سالم است اما آب زيادی ميان لحد جمع شده است.
سيّد ابراهیم در قبر رفت، همين كه خشت بالای سر را برداشت ديدند سيّد افتاد، زير بغلش را گرفتند، هی میگفت:
«ای وای بر من... وای بر من...
به ما گفته بودند يزيد بن معاویه لعنة الله عليه، زن غسّاله و كفن فرستاده ولی اکنون فهميدم دروغ بوده، چون که دختر با پيراهن خودش دفن شده!
من بدن را منتقل نمیكنم، میترسم بدن را منتقل كنم و ديگر به عنوان "رقيّه بنت الحسين" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم.
سيّد، بدن شريف را از ميان لحد بيرون آورد بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدين گونه بالای زانو خود نگهداشت و گريه میكرد تا اينكه قبر را تعمير كردند.۶
وقت نماز كه میشد سيّد بدن حضرت را بالای جايی پاكيزه میگذاشت.
پس از فراغ از نماز بر میداشت و بر زانو مینهاد، کانال ارتباطباخدا تا اينكه از تعمير قبر و لحد فارغ شدند،
سيد بدن را دفن كرد.
از معجزه آن حضرت اينكه سيّد در اين سه روز احتياج به غذا و آب و تجديد وضو پيدا نكرد و چون خواست بدن را دفن كند دعا كرد كه خداوند پسری به او عطا فرمايد.
دعای سيّد به اجابت رسيد و در سن پيری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سيّدمصطفی" گذاشت.
آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحميد عثمانی نوشت، او هم توليت زينبيّه و مرقد شريف حضرت رقيّه و امّ كلثوم و سكينه را به سيدابراهيم واگذار کرد.
اين قضيه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم اين قضيّه مجملاً نقل شده در آخر اضافه کرده است:
آن سيّد جليل وارد قبر شد و پارچهای بر او پيچيد و او را خارج نمود، دختر كوچكی بود كه هنوز به سن بلوغ نرسيده، و پشت شريفش از زيادی ضربات مجروح بود.
پس از در گذشت سيّدابراهيم، توليت آن مشاهد مشرفه به پسرش سيّدمصطفی و بعد از او به فرزندش سيّدعبّاس رسيد،
فرزندان سيّدابراهيم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند.
✍ پینوشت:
📓منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸
📗اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦
📕مقتل جامع مقدم، جلد۲، صفحه۲۰۸
📘تراجم اعلام النساء، جلد۲، صفحه۱۰۳
#حضرت_رقیه
.
.
#شهادت_حضرت_رقیه
مگه یادم میره موی منو میزدی شونه
مگه یادم میره توو بغلت بودم شبونه
مگه یادم میره موی بلندیو که داشتم
مگه یادم میره توو دنیا هیچی کم نداشتم
مگه یادم میره من بهترین لباس تنم بود
مگه یادم میره چشم تو به خندیدنم بود
بابا یادت میاد که عمه جون چادر سرم کرد
بابا یادت میاد گوشواره گوش خواهرم کرد
بابا یادت میاد گفتی باید هر شب ببوسی م
بابا یادت میاد از آرزوهای عروسی م
حالا بابا ببین موی سرم سوخته کجایی
حالا بابا ببین که چادرم سوخته کجایی
حالا بابا ببین رخت و لباس پاره دارم
حالا بابا ببین که گوش بی گوشواره دارم
مگه یادم میره زجر اومد و حرفای بد زد
مگه یادم میره اون شب بهم چندتا لگد زد
مگه یادم میره از من گرفت عروسکامو
مگه یادم میره توو تشت زر سر بابامو
مگه یادم میره با خنجرش همه رو ترسوند
مگه یادم میره...
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه
.
#زمینه
#امام_حسین
"عقل میگه بمون؛ عشق میگه برو"
عقل میگه بمون، عشق میگه برو
من مگه میشه، تنها بذارم تو رو
تُو خیمهٔ عاشوراتم
تُو قافلهٔ یاراتم
مثل همهٔ اصحابت
آقا تا آخرش باهاتم
به جز کربلا راه؛ ندارم به والله
صراطم حسینه؛ نجاتم حسینه
«حسینجان حسینجان»
تا خدا میره؛ دنیا با حسین
کاش روزی بیاد؛ عالم بگه: «یاحسین»
دق میکنم از این غربت
کاری که نکردم واسهت
وقتی که هنوز مظلومی
دیگه چه جای خواب راحت
هنوزم رو خاکاست، تنت ارباً ارباست
هنوزم غریبی، تو شیبالخضیبی
«حسینجان حسینجان»
۲۳
#زمینه
#کوفه
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
یا فاطمه
مردم کوفه هلهله کردند
خون، دلِ آل فاطمه کردند
ظلم و ستم بی واهمه کردند
کوفی بی حیا غرق سرور
با دست بسته کاروان نور
همراه سجاد و اهل حرم
آمده کوفه زینب غیور
آه و واویلتا واویلتا۴
یا فاطمه
اهل حرم همه غمین گشتند
وارد کوفه شهر کین گشتند
ز ظلم و کین محمل نشین گشتند
خارجی کرده اند خطاب شان
ریزد از دیده ها گلاب شان
دستان عمه ها و کودکان
بسته از کینه با طناب شان
آه و واویلتا واویلتا۴
شهر کوفه
گشته پر از نور و چراغانی
اهل حرم با دل سوزانی
به شهر کوفه شده زندانی
جمله مردم کوفه صف زدند
با شادی چنگ و نی و دف زدند
کنار سرها روی نیزه ها
هلهله بنموده و کف زدند
آه و واویلتا واویلتا۴
یا فاطمه
به شهر کوفه ظلم و محنت بود
کار عدو فقط جسارت بود
خون دل خاندان عصمت بود
بر روی نی رأس بریده بود
قامت زینبین خمیده بود
با دیدن سر روی نیزه ها
رنگ از رخسارشان پریده بود
آه و واویلتا واویلتا۴
#کوفه
#شب_هفت_امام #هفتم_امام
@yaghubianreza
.
.
#غزل_مصیبت
#امام_حسین(علیه السلام) و #بعد_از_شهادت
وزن عروضی:مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمیشود
مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمیشود
گریه اگر کنم همی بهر تو گریه میکنم
ورنه زدیدهام عبث اشک رها نمیشود
گرد حرم دویدهام صفا و مروه دیده ام
هیچ کجا برای من کرب و بلا نمیشود
کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمیرود
پیرو خط کربلا اهل خطا نمیشود
جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله
رأس بریده بر کسی راهنما نمیشود
✍غلامرضاسازگار
گوشواره:حسین حسین حسین حسین
#استاد_مجید_طاهری 🎤
.👇
.
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_سجاد
#غزل
آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت
آخری نیست بر این گریه بی پایانت
آب می بینی و طفل و گل و سقا و جوان
بیشتر می شود انگار غم پنهانت
زهر هرچند که یک روز به دادت آمد
تو چهل سال به لب آمده هر شب جانت
غیر زینب چه کسی درد تو را می داند
که چه آورده خرابه به دل ویرانت
سخت سوزاند دلت را غم آن جسم کبود
خواهرت بود که جان داد روی دامانت
زخمی بزم شراب است دلت بیخود نیست
که چهل سال نکرد اشک دوا درمانت
خیزران تا که به دستان کسی می بینی
درد می گیرد ناگاه لب و دندانت
#محمد_علي_بياباني
#استاد_مجید_طاهری 🎤
👇