۲۳
#زمینه
#کوفه
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
یا فاطمه
مردم کوفه هلهله کردند
خون، دلِ آل فاطمه کردند
ظلم و ستم بی واهمه کردند
کوفی بی حیا غرق سرور
با دست بسته کاروان نور
همراه سجاد و اهل حرم
آمده کوفه زینب غیور
آه و واویلتا واویلتا۴
یا فاطمه
اهل حرم همه غمین گشتند
وارد کوفه شهر کین گشتند
ز ظلم و کین محمل نشین گشتند
خارجی کرده اند خطاب شان
ریزد از دیده ها گلاب شان
دستان عمه ها و کودکان
بسته از کینه با طناب شان
آه و واویلتا واویلتا۴
شهر کوفه
گشته پر از نور و چراغانی
اهل حرم با دل سوزانی
به شهر کوفه شده زندانی
جمله مردم کوفه صف زدند
با شادی چنگ و نی و دف زدند
کنار سرها روی نیزه ها
هلهله بنموده و کف زدند
آه و واویلتا واویلتا۴
یا فاطمه
به شهر کوفه ظلم و محنت بود
کار عدو فقط جسارت بود
خون دل خاندان عصمت بود
بر روی نی رأس بریده بود
قامت زینبین خمیده بود
با دیدن سر روی نیزه ها
رنگ از رخسارشان پریده بود
آه و واویلتا واویلتا۴
#کوفه
#شب_هفت_امام #هفتم_امام
@yaghubianreza
.
.
#غزل_مصیبت
#امام_حسین(علیه السلام) و #بعد_از_شهادت
وزن عروضی:مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمیشود
مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمیشود
گریه اگر کنم همی بهر تو گریه میکنم
ورنه زدیدهام عبث اشک رها نمیشود
گرد حرم دویدهام صفا و مروه دیده ام
هیچ کجا برای من کرب و بلا نمیشود
کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمیرود
پیرو خط کربلا اهل خطا نمیشود
جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله
رأس بریده بر کسی راهنما نمیشود
✍غلامرضاسازگار
گوشواره:حسین حسین حسین حسین
#استاد_مجید_طاهری 🎤
.👇
.
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_سجاد
#غزل
آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت
آخری نیست بر این گریه بی پایانت
آب می بینی و طفل و گل و سقا و جوان
بیشتر می شود انگار غم پنهانت
زهر هرچند که یک روز به دادت آمد
تو چهل سال به لب آمده هر شب جانت
غیر زینب چه کسی درد تو را می داند
که چه آورده خرابه به دل ویرانت
سخت سوزاند دلت را غم آن جسم کبود
خواهرت بود که جان داد روی دامانت
زخمی بزم شراب است دلت بیخود نیست
که چهل سال نکرد اشک دوا درمانت
خیزران تا که به دستان کسی می بینی
درد می گیرد ناگاه لب و دندانت
#محمد_علي_بياباني
#استاد_مجید_طاهری 🎤
👇
.
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_سجاد
#غزل
من، آن گلم که خفته به خون باغبان من
نه گل، نه غنچه مانده، به باغ خزان من
مرغ بهشت وحیام و از جور روزگار
ویرانههای شام شده آشیان من
هفتاد داغ دارم و در سوز آفتاب
هجده سر بریده شده سایبان من
زنهای شام خنده به ناموس من زدند
این بود احترام من و خاندان من
زنجیرها به زخم تن من گریستند
دشمن نکرد رحم به اشک روان من
افتاد روى خاک به سنگ یهودیان
از روى نی سر پدر مهربان من
شام بلا و طشت طلا و سر حسین
گردید قاتل پدرم، میزبان من
من سيل اشک ریختم و او شراب ریخت
با آن که بود آیهء کوثر به شأن من
من سخت ناله میزدم، او چوب خیزران
من تن به مرگ دادم و او سوخت جان من
#حاج_غلامرضا_سازگار
#استاد_مجید_طاهری 🎤
👇
.
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#ترکیب_بند
سر خاک کف پای تو یا حضرت سجاد
جان، مست تولّای تو یا حضرت سجاد
دل غرق تجلّای تو یا حضرت سجاد
دست من و اعطای تو یا حضرت سجاد
پرواز دهد ذکر تو تا عرش دعا را
جنت، شنود از نفست بوی خدا را
تو وجه خدا، دست خدا، چشم خدایی
تو روح دعا، بال دعا، قلب دعایی
تو کعبه و تو زمزم و تو سعی و صفایی
تو مشعر و خیف و عرفاتی و منایی
تا دور تو ای کعبه مقصود نگردند
حجاج، طواف حرم الله نکردند
ای آب بقا، قطره ای از آب وضویت
وی خضر نبی، نخله سبزی، لب جویت
گلبوسه ی جان دو جهان بر گل رویت
ارباب دعا چشم گشودند به سویت
خورشید دو گیتی مه هر انجمنی تو
آئینه زهرا و حسین و حسنی تو
مهر تو همه خیل رسل راست وظیفه
گفتار تو در لوح الهی است لطیفه
بر لعل لبت، بوسه ی آیات شریفه
مصحف، بود از فاطمه و از تو، صحیفه
اول علی از سلسله ی خیرالانامی
چارم ولی حق پدر هشت امامی
تو نور فروزنده ی مصباح هدایی
سر سلسله ی نسل امام شهدایی
و الله تو، پیغامبرِ خون خدایی
همسنگر سرهای ز تن گشته جدایی
هر چند که بر گردن خود، سلسله داری
جا در دل بشکسته ی هر سلسله داری
پرواز کند طایر وحی از چمن تو
شمشیر خدا خطبه ی دشمن شکن تو
افسوس که شد سنگ جواب سخن تو
زنجیر کند گریه به زخم بدن تو
بس گل، که به سر ریخت ز سنگ لب بامت
افسوس که بردند به ویرانه ی شامت
غیر تو که ای یوسف زهرای شهیده
گردیده پیام آور سرهای بریده
جای صلوات از همه دشنام شنیده
خون دلش از حلقه ی زنجیر چکیده؟
گیرم که عدو برد سوی شام خرابت
ای کاش نمی برد سوی بزم شرابت
ای طایر رحمت، ز چه رو بال و پرت سوخت
هر لحظه دل از شعله ی داغ دگرت سوخت
افسوس که در ماه محرّم، جگرت سوخت
از زهر جفا یکسره پا تا به سرت سوخت
یک کرب و بلا سوز، دلت بود به سینه
تا کرب و بلا شد ز غمت شهر مدینه
عمری به دل سوخته ات، سوز نهان بود
خون جگرت، دم به دم از دیده، روان بود
چشمت به عزای شهدا، اشک فشان بود
از کعب نی اَت، بر بدن خسته نشان بود
در غسل تو یاران ز جگر آه کشیدند
بر پیکر پاکت اثر سلسله دیدند
هر شب دل زارم شده، زوّار بقیعت
ای کاش نهم چهره به دیوار بقیعت
چون شمع بسوزم به شب تار بقیعت
خون گریه کنم، لحظه ی دیدار بقیعت
گیرم به دل شب ز دل خاک سراغت
گریم به تو و تربت بی شمع و چراغت
من «میثم» دلسوخته ی زار شمایم
خاک قدم میثم تمّار شمایم
شرمنده که با هیچ، خریدار شمایم
هر چند بدم، عبد گنهکار شمایم
نامم ز ره لطف به خاطر بسپارید
در مصحف صدّیقه ی کبری بنگارید
#استاد_غلامرضا_سازگار✍
#شهادت_امام_سجاد
👇