eitaa logo
امام حسین ع
21.1هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. دربساط عشق هرکس زحمتش بالاتراست.. پیش زهرا مادرت شخصیتش بالاتراست! هرکه محض احترامت معصیت کمتر کند روزی اشک میان هیئتش بالاتراست.. احترام پیرها هرچند برما واجب است.. پیرمرد روضه تو حرمتش بالاتراست. قول دادی روز محشر لنگ نگذاری مرا ساکن بیت الحسین امنیتش بالاتراست خیمه ی تو جای کبر و کینه و منصب که نیست هرکسی خاکی تر آمد عزتش بالاتراست. نقص های هر نمازش زود کامل میشود.. هرکه انس سجده روی تربتش بالاتراست کربلا رفتن کجا؟از کربلا گفتن کجا؟ دیدن شش گوشه ات از صحبتش بالاتر است داغِ تو دیده به فکر غصه دنیا که نیست مبتلای اشک تو ظرفیتش بالاتراست از شهیدان تو فهمیدم که پای عشق تو هرکسی گمنام تر شد شهرتش بالاتراست گریه در هیئت تفاوت میکند باهرکجا گریه دسته جمع باشد قیمتش بالاتراست وسع ما این‌است! اما خوب میدانیم ما.. خیلی از این نوکریها ساحتش بالاتراست ** تشنگی، زخم زبان،داغ جوان، هتک حرم از تمام این مصائب غربتش بالاتر است آب مهر مادرت بود و به رویت بسته شد حجم نیزه آمد و راه گلویت بسته شد.. شاعر: .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«احوالات حضرت زینب س و بازگشت به مدینه وگریز به درد و دل با حضرت زهرا س» •┈┈••✾••✾••┈┈• زیــنبم با غــصه و غم همدمم هــمچو زهرا مــادرم بحر غمم جای من بود هر که بی شک مرده بود غـــنچهٔ عـمرش یقین پژمرده بود هر که بــیند داغ مــــادر یا پدر می شود هر لحظه هر آن دیده تر مادرم رفت بی کس و تنها شدم مــن اسیر محنت و غم ها شدم تـا پـدر بود تــکیه گاهی داشـتم ســـر به بــالین پـــدر می زاشتم چون عدو زد ضربه بر فرق پدر غـصه و آلام مـن شـــد بـــیشتر نــیمه جان گشتم ز داغ مجتبی بـــعد او بر مرگ خود بودم رضا روز گار با مـن بـــخوبی تا نکرد غـصه و غــــم قامتم را تا بکرد الغرض دوران دیــگر سر رســید افـتاب روز مـــحـشر بــر دمــید من چه سان گویم چه شد در کربلا پیر گشتم من در ان محنت سرا مـــادرم آغوش خود را بـــاز کن بــار دیـگر ســاز غـم را سـاز کن گوش کن تا ســفرهٔ دل وا کـنـــم صحبت از صـحرای پر غـوغا کنم رخـــصتم ده تــا بــگویم مـــادرم ظــــهرعـــاشورا چــه آمد بر سرم تـا قیامت خون بگریم گر، سزاست هیچ مپرس مادر، حسین من کجاست گــر بــگویم قامت او بر شکست رأس او بـــــالای سر نیزه نشست انزمان ان لحظه دلخون می شوی جان زینب زار و محزون می شوی من چوه گویم آن گل رعنا چه شد مادرم عـــباس مه ســیما چه شد گــــویم ار از قاسم و اکبر سخن می زند آتش به جانت این محن از رقــــیه گــویم اینجا یک کلام دفــن کردم من ورا در شهر شام بــر غــم اصـــغر اگر ایــــما شود قـــامت مــن بیــشتر تـا می شود فـــاخرا بــر بــند دفـــتر را دگـــر بیش از این ما را مکن خونین جگر کن دعــــا با دیـــده گان اشـــکبار بر ظـــــهور مـــــهدی والا تــــــبار 🖊مسلم فرتوت فاخر ۱۴۰۰/۷/۸ .
من با لباس مشکی تان خو گرفته ام از طینت پلید خودم رو گرفته ام با قایق شکسته ی اشک دو دیده ام بر ساحل عزای تو پهلو گرفته ام بهر غبار روبی فرش عزایتان در این دو ماه از مژه جارو گرفته ام از صحن روضه های پر از عطر سیب تان شکر خدا حسین کمی بو گرفته ام هر سال مزد نوکریم آخر صفر از دست های ضامن آهو گرفته ام وحید قاسمی .
. حرکت اهل بیت علیهم السلام از کربلا به مدینه پاره هاي جگر مبريدم به مدينه كه دل من خون است همه ی هستی من كرب وبلا مدفون است بگذاريد بمانم به روی خاك حسين كه دلم چون بدن غرقه به خونش خون است جان من خفته دراين خاك،خدامی داند تاكه جان در بدنم هست دلم محزون است حال من ازنفس سوخته ی من پيداست شاهد آه دلم شب همه شب گردون است پاره های جگرم ريخته دراین وادی گركه ازخون دلم دشت بلا گلگون است به همان پيكربی غسل وكفن،لاله صفت خيمه ومنزل من دشت غم و هامون است اُسوه ی صبرم وبعد ازسفركوفه وشام ازكف صبرعنان دل من بيرون است عجبي نيست اگرجان بسپارم پس ازاين جان سپردن به ره عشق ووفا قانون است ای«وفایی»به عزای گُل پرپرشده ام هركسی اشك نريزد به جهان مغبون است هاشم وفایی .
بسم ‌الله الرحمن الرحیم میـان گریه ی حـسرت مـرا تماشا کن مرا که گـم شـده ام در گـناه ، پیدا کن تو با گـذشت تـرین ، فرد روزگارانی بــیا و بـا دل پـر غصـــه ام مدارا کن مرا که بنده ی خوبی نبوده ام ، یک بار به زور هم که شده جز ء نوکران جا کن چـقدر اشـک شمــا را درآورم ؛ اصلا وجود تار مـرا ، از ســر خودت وا کن کسی که گریه ندارد فقیر بالذات است کویر چــشم هـای مـرا مثـل دریا کن تو اشک چشم های مرا دوست داری پس هـمیشه دیده ی من را به اشک زیبا کن برای آنکه دل ِ سنگ هم شود بی تاب خودت صدای مرا بین روضه گیرا کن مـرا شبیـه شهیــد شکسته پهلویی شبــی مــسافـر قبـر کـبود زهرا کن خودت جواب و سئوال نکیر و منکر را درون قبـر ، به لب هـای خـسته القا کن حرم نرفته ام امسال عقده ای شده ام به حـق مـادرتان ، کــربلام امضـا کن بیـا درآوریم ، از تـنت لـباس عـزا تو در عوض به تن ما لباس تقوا کن رسـیده ، مـاه ربـیع و سـرور ِ آل الله بیا و غنچه ی لب های خسته ات وا کن مسـافر ِ حـرم کـربلا ؛ عـزیز بتول دو ماه روضه و اشک و عزایتان مقبول .
‍ . واحد شهادت امام حسن ع نام تو روز و شب،آوای من حسن من قطره و تویی دریای من حسن چشم گدایی ام دائم به دست توست من بنده و تویی آقای من حسن ارباب در همه عمرم هر چه دارم من از عطای توست آقا مرغ قلب من پرزده هرشب در هوای توست یاحسن مولا.... @emame3vom مِهر تو آشنای قلبم از ازل فرمانبر خدا، فرمانده جمل قاسم ز خون تو سردار کربلاست میراث حلم توست أحلیٰ مِنَ الْعَسَل ارباب حُبّ تو مانند صلاتم خَیْرُالْعَمَل باشد آقا گوشه ای از انگشت اعجاز تو جمل باشد یاحسن مولا.... باب خدایی و آیینۀ رحیم ماهم گدای تو یاسیّدُالکریم عشق تو می برد تا اوج عرشمان ای حُبّ تو دری از جَنَّتُ النَّعیم آقا آن دمی که بی لطفّ تو باشد بر دلم دَم نیست حاتم با همه لطفش قدّ انگشت کوچکت هم نیست یاحسن مولا.... مِهر حجازی و ماه مدینه ای در بخشش و کرا مت بی قرینه ای سردارِ بی سپا هِ لشگر خدا میراث بیقرا رِ زخم سینه ای ارباب قبر خاکی تو برای ما کربلا باشد آقا رهن صلح تو قبر شش گوش نینوا باشد یاحسن مولا.... https://eitaa.com/emame3vom/51213 👇
. مُردم آنروز که حق در برم افتاد زمین دلم افتاد زمین، دلبرم افتاد زمین مرگِ من در وسطِ کوچه همانروز رسید که مسیحا دمِ احیاگرم افتاد زمین آه دل شلعۀ جانسوز شد و بالا رفت اشکِ خونین ز دو چشمِ ترم افتاد زمین آسمان تیره و تار است و عجب غوغایی است ماه خونین شده و اخترم افتاد زمین از زمین نالۀ جانسوز شنیدم یا ربّ آسمان گشت به دور سرم افتاد زمین دست بیداد خزان آمده بر صورتِ باغ وایِ من شاخۀ نیلوفرم افتاد زمین گوییا روح الامین آیۀ غم جاری کرد تا که این آینۀ کوثرم افتاد زمین قد که تا شد پرِ آن چادر خاکی پیچید هر قدم از پی آن مادرم افتاد زمین خم شدم تا گره چادر او باز کنم ناگهان پیش قدومش سرم افتاد زمین هر قدم اشک فرود آمده و همره آن بغض پنهان شده در حنجرم افتاد زمین دست نامرد چنان زد که همه باور من پیش این دیدۀ ناباورم افتاد زمین کوچه شد سعی و صفاهم شده غمخانۀ ما هر قدم حروله را هاجرم افتاد زمین زمزم و رُکن و منا زمزمه دارند زغم تا که آیینۀ بیت الحرم افتاد زمین تا درِ خانه گشودند به آن روی کبود پدرم ناله زد و خواهرم افتاد زمین بارها در وسط خانۀ خود میدیدم پاره های جگر مضطرم افتاد زمین ______________ .
. ماجرای عشق تو با عشق خوبان فرق داشت لطف تو بر طفل عاصی و گریزان فرق داشت از پدر هم بیشتر خیرت به نوکرها رسید مهربانی تو با ما وقت هجران فرق داشت بر خلاف هرکه از آلودگی هایم گریخت همنشینی تو با آلوده دامان فرق داشت دور دنیا گشتم و فهمیدم آقایم تویی دستگیری تو از سائل به قرآن فرق داشت یک قدم برداشتم فوراً دویدی سوی من در رفاقت با بدان این طرز جبران فرق داشت امتحانم کن ولی از روضه ها طردم نکن لذت بودن، کنارت سخت و آسان فرق داشت کار من که نیست، باید تو مرا عاشق کنی آنچنان که بین یاران نور سلمان فرق داشت گفتم آقا با گنهکاری چه مشتاقم شدی؟! گفتی از بس گریه ات وقت حسین جان فرق داشت از چه من یابن الحسن از اربعین جامانده ام؟! حالِ من در کربلای شاه عطشان فرق داشت دستپخت مادرت زهراست که گریه کنیم رازق ما شد حسن که طعم این نان فرق داشت گرچه دیدم در کرامت از کریمان سرتر است گنبدش با گنبد شاه خراسان فرق داشت تیرها تابوت را گرچه به پیکر دوختند در میان علقمه آن تیرباران فرق داشت 👇
YEKNET.IR - monajat - 07 safar 1443 - narimani.mp3
6.34M
با (عج) 🍃ماجرای عشق تو با عشق خوبان فرق داشت 🍃 لطف تو بر طفل عاصی و گریزان فرق داشت 🎤