حرف از وداع شنید، فریاد برآورد و گفت:«ای پدر بزرگوار! از اندوه تو، غم و اندوه و حسرت، دل مرا مجروح کرد، ای حبیب خدا و محبوب قلب فقراء، بگو بعد از تو فقیران و بیچارگان و درماندگان، به که پناه برند؟» بلال عصا را گرفت و به خدمت حضرت شتافت و وقتی عصا را به ایشان داد، حضرت فرمود:آن مرد پیر کجا رفت؟ او گفت:«یا رسول الله من حاضرم، پدر و مادرم فدای تو باد!» حضرت فرمود:«بیا و مرا قصاص کن تا راضی شوی! آن مرد گفت:«یارسول الله شکم خود را نشان بده!»وقتی حضرت شکم خود را نشان داد، پیر مرد گفت:«اجازه میدهی که دهان خود را بر شکم تو بگذارم؟»وقتی اجازه یافت، شکم مکرم آن حضرت را بوسید و گفت:«پناه میبرم به جای قصاص شکم رسول خدا(صلیالله علیهوآله و سلم)از آتش جهنم در روز جزا. حضرت فرمود:«ای سواده آیا قصاص میکنی یا عفو مینمایی؟»گفت:«یا رسول الله عفو مینمایم!»حضرت فرمود:«خداوندا تو هم سواده را عفو کن، همچنان که او عفو کرد پیغمبر تو را!»سپس حضرت از منبر پایین آمد و به خانۀ ام سلمه رفت و میگفت:«پروردگارا تو امت محمد را از آتش جهنم سلامت دار و برایشان حساب روز جزا را آسان گردان!»ام سلمه گفت:یارسولالله چرا غمگین هستی و رنگ صورتت تغییر کرده است؟حضرت فرمود:«جبرئیل الان خبر مرگ مرا رساند، خداحافظ که بعد از این هرگز صدای محمد را نخواهی شنید!» ام سلمه چون این خبر وحشتناک را از آن سید بشر شنید ناله سر داد و گفت:«واحزناه بر تو! یا محمد، مصیبتی برای من شد که دیگر ندامت و حسرت فایدهای ندارد»؛ پس حضرت فرمود:«ای ام سلمه! حبیب دل من و نور دیدۀ من فاطمه(سلام الله علیها) را بگو بیاید»؛ این را فرمود و بیهوش شد. وقتی فاطمۀ زهرا(سلامالله علیها) به خانه آمد و پدر خود را به آن حال مشاهده نمود ناله برآورد و گفت:«ای پدر بزرگوار جانم فدای تو باد و رویم فدای روی تو باد، تو را چنان میبینم که عزم سفر آخرت داری و لشکرهای مرگ، تو را از هرسو احاطه کردهاند؛ آیا کلمهای با فرزند بیچارۀ خود سخن نمیگویی و آتش حسرت او را با زلال بیان خود تسکین نمیدهی؟» وقتی حضرت صدای غمزدای فرزند دلبند خود را شنید دیدۀ مبارک خود را گشود و فرمود:«ای دختر گرامی بزودی تو را ترک میکنم و وداع مینمایم؛ پس خداحافظ! حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) چون این خبر وحشتناک را از آن سرور شنید، آه حسرت از دل برآورد و سئوالاتی از آن حضرت پرسید تا که آن جناب بیهوش شد. وقتی بلال ندای نماز را داد و گفت:«الصلوة رحمکالله»(بشتابید به برپانمودن نماز، خدا شما را رحمت کند!)حضرت به هوش آمد و برخاست و به مسجد آمد و نماز را کوتاه ادا کرد، وقتی تمام شد، علیبن ابی طالب(علیهالسلام) و اسامة بن زید را طلبید و فرمود:«مرا به خانۀ فاطمه(سلاماللهعلیها)ببرید! وقتی به خانۀ نور دیدۀ خود درآمد سر خود را در دامن آن بهترین زنان عالمیان گذاشت و تکیه داد. وقتی امام حسن و امام حسین(علیهما سلام)جدّ بزرگوار خود را در آن حالت مشاهده کردند بیتاب شدند و آب حسرت از دیده باریدند و ناله برآوردند و میگفتند که جانهای ما فدای جان تو باد و روهای ما فدای روی تو باد!حضرت پرسیدند که ایشان کیستند؟امیرالمؤمنین(علیهالسلام)گفت:یا رسولالله فرزندان گرامی تو، حسن و حسین هستند؛ پس حضرت آنها را به نزد خود طلبید و دست بر گردن آنها انداخت و آن دو جگر گوشۀ خود را به سینۀ خود چسبانید و چون حضرت امام حسن(علیهالسلام)بیشتر گریه میکرد حضرت فرمود:«یا حسن کم گریه کن که گریۀ تو بر من سخت است و موجب ناراحتی من میشود.»؛ در آن حال ملکالموت نازل شد و گفت:«السلام علیک یا رسول الله» حضرت فرمود:«وعلیکالسلام یا ملکالموت! من از تو تقاضایی دارم.» ملکالموت گفت:«ای رسول خدا حاجت شما چیست؟»فرمود:«حاجت من این است که روح مرا نگیری تا جبرئیل نزد من آید و با او وداع کنم». ملکالموت بیرون آمد و میگفت:«وامحمداه»! سپس جبرئیل از آسمان به ملکالموت رسید و پرسید که ای ملکالموت روح محمد را گرفتی؟ گفت:«ای جبرئیل! آن حضرت از من خواست که روح او را نگیرم تا تو را ملاقات نماید و با تو وداع کند» جبرئیل گفت:«ای ملکالموت مگر نمیبینی که درهای آسمان برای روح محمد گشوده شده است؟سپس جبرئیل نازل شد و به نزد آن حضرت آمد و گفت:«السلام علیک یا ابالقاسم»حضرت فرمود:«وعلیکالسلام یا جبرئیل! آیا در چنین حالی مرا تنها میگذاری!»جبرئیل گفت:«یا محمد تو باید بیایی و برای همه، مرگ در پیش است و هر نفسی چشندۀ مرگ است.» حضرت فرمود:«نزدیک شو به من ای حبیب من!»سپس جبرئیل نزدیک آن حضرت رفت و ملکالموت نازل شد و جبرئیل به او گفت:«ای ملک الموت سفارش حق تعالی را دربارۀ گرفتن روح محمد به یاد بیاور!»سپس جبرئیل در طرف راست آن حضرت ایستاد و میکائیل در طرف چپ و ملکالموت در جلوی رو مشغول گرفتن روح اطهر آن حضرت گردید.
ابن عباس گفت:«در آن روز، آن حضرت بطور مکرر میفرمود که بروید بگوئید حبیب دل من بیاید و هرکه میآمد روی مبارک خود را از او میگردانید؛ به این خاطر به حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) گفتند که گمان میبریم که او علی(علیهالسلام) را میطلبد!»حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها)رفت و امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را آورد؛ وقتی چشم مبارک سید انبیاء بر سید اوصیاء افتاد، شاد و خندان شد و بطور مکرر میگفت:«ای علی نزدیک من بیا! تا آن که دست او را گرفت و نزدیک بالین خود نشاند و باز بیهوش شد؛ سپس در این حال حسن مجتبی و حسین سیدالشهداء(علیهماسلام) از در وارد شدند؛ وقتی چشم آنها بر جمال بی مثال آن برگزیدۀ ذوالجلال افتاد و آن حضرت را به آن حال مشاهده کردند فریاد «واجداه، وامحمداه» بلند کردند و گریه کنان، خود را بر سینۀ آن حضرت افکندند؛ حضرت امیر (علیهالسلام) خواست که آنها را دور کند، در آن حالت حضرت پیامبر(صلیالله علیهوآلهوسلم) به هوش آمد و گفت:«یا علی بگذار که من دو گل بوستان خود را ببویم و آنها گل رخسار مرا ببویند و من با ایشان وداع کنم و ایشان با من وداع کنند، همانا که آنها بعد از من مظلوم خواهند شد و به شمشیر و زهر ستم کشته خواهند شد؛ سپس سه مرتبه فرمود که لعنت خدا برکسی باد که بر آنها ستم کند؛ سپس دست به سوی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) دراز کرد و آن حضرت را کشید تا به زیر لحاف خود برد و دهان خود را بر دهان او و به روایتی دیگر بر گوش او نهاد و با او رازهای بسیاری گفت و اسرار الهی و علوم بی حدی بر گوش او میگفت تا آن که مرغ روح مقدسش به سوی آشیان عرش رحمت پرواز کرد؛ سپس امیر مؤمنان(علیهالسلام) از زیر لحاف سید پیغمبران بیرون آمد و گفت:«حق تعالی مزد شما را در مصیبت پیغمبرتان عظیم کند! همانا که خداوند عالمیان، روح آن حضرت را به سوی خود برد». سپس صدای ناله و شیون از اهل بیت ایشان(علیهمالسلام) بلند شد و جمعی از مؤمنان که در مقام گرفتن خلافت مشغول نگردیده بودند در عزا و مصیبت با آنها همراهی کردند. ابن عباس گفت:«از حضرت امیر(علیهالسلام) پرسیدند که چه رازی بود که پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)در زیر لحاف با تو میگفت:«حضرت فرمود که هزار باب از علم، به من تعلیم نمود که از هر باب هزار باب دیگر گشوده میشود»(منتهیالامال، پاورقی ص 182)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
۳
4_5888822126172964382.mp3
2.91M
🚩🚩 اگر غریب ندیدی
🎤 سید مجید بنی فاطمه
#امام_حسن
#شور
#سیدمجید_بنی_فاطمه🎤
اگه غریب ندیدی
یه سر برو مدینه
امام حسن غریبه
اول و آخرینه
همونی که کریمه
اما حرم نداره
یه شمعی که رو قبرش
روشن کنیم نداره
شب از نور ستاره
روشنه دور قبرش
مدینه گریه داره
مونده تو کار صبرش
کسی که مادرش رو
تا به خونه آورده
تکیه به شونش داده
مادر سیلی خورده
یه کربلا تو کوچه
رو شونهٔ حسن بود
مادر به روی شونش
تو حال جون دادن بود
تا برسه به خونه
موهاش همه سفید شد
همون جا توی کوچه
امام حسن شهید شد
از اون روزا تا امروز
منتظر اجل بود
اینقدر عذاب کشیدش
که زهر براش عسل بود
💔 #جانمحسنجانمحسن
💔#جانمحسینجانمحسین
https://eitaa.com/emame3vom/51486
4_5960553392890714837.mp3
6.39M
#زمينه ( السّلام عليك یا غریب ... )
مراسم عزاداری شب #هفتم_صفر
هيأت راية العباس ( علیهالسّلام )
#شهادت_امام_حسن
.
#نوحه
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه
#محمود_کریمی
السلام و علیک یا غریب وطن
ایها المجتبی یا سیدی یا حسن
ای امید همه پسر فاطمه وای حسن جان
تو که عمری فلک ریخته خون بر دلت
با که گویم که همسرت شده قاتلت
حرم و قبر تو شاهد صبر تو وای حسن جان
السلام و علیک یا غریب وطن
ایها المجتبی یا سیدی یا حسن
ای امید همه پسر فاطمه وای حسن جان
بدن چاک تو شد هدف تیر ها
تن پاک حسین طعمه شمشیر ها
حرم خلوتت شاهد غربتت وای حسن جان
السلام و علیک یا غریب وطن
ایها المجتبی یا سیدی یا حسن
ای امید همه پسر فاطمه وای حسن جان
حرم خلوت تو در بقیع دل است
چه کنم سیدی زیارتت مشکل است
یابن خیر الانام به مزارت سلام وای حسن جان
السلام و علیک یا غریب وطن
ایها المجتبی یا سیدی یا حسن
ای امید همه پسر فاطمه وای حسن جان
دوره کودکی چه امده بر سرت
پیش چشمت شده نقش زمین مادرت
رنگت از رخ پرید چشمت انجا چه دید وای حسن جان
السلام و علیک یا غریب وطن
ایها المجتبی یا سیدی یا حسن
ای امید همه پسر فاطمه وای حسن جان
السلام علیک یا غریب وطن
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
#محمود_کریمی 👇👇
به تو دل خوش کردم_۲۰۲۱_۱۰_۰۴_۱۸_۵۸_۱۰_۹۷۴.mp3
12.77M
حسین میگہ حسن..
زینب میگہ حسن💔
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
#امام_حسن
تسلیت به #امام_زمان
.
#شور
#مهدی_رسولی
به تو دلخوش کردم به تو که آقایی
دلمو آوردم یه دل زهرایی
خوبه حال روزگارم پیش پات که سر بذارم
همه زندگیمو از دست سخاوت تو دارم
دردامو واست آوردم خودمو به تو سپردم
نمک عشق حسین و سر سفره ی تو خوردم
دلم با مادرت امشب میگه حسن
حسین میگه حسن زینب میگه حسن
حسن جانم حسن جانم حسن جانم جانم جانم حسن جانم .....
غم نداره هر کس به غمت دل داده
هر کی شد گریونت تو قیامت شادِ
مادرم نذریتو هم زد سرنوشتمو رقم زد
پدرم تو گوشم از بچگی از لطف تو دم زد
تو امید آخرینم با محبتت عجینم
این شبها خواب زیارت ضریح تو می بینم
غریب فاطمه این دل حَرَمته
چشمای تر من دریای غمته
دلم با مادرت امشب میگه حسن
حسین میگه حسن زینب میگه حسن
کرمت عزت داد به من ناقابل
تو شدی مولا و همه عالم سائل
می خوام آدم تو باشم مرهم غم تو باشم
تا خدا خداست فقط به زیر پرچم تو باشم
همه اعتبارم از تو دل بی قرارم از تو
به امام حسین قسم محرما رو دارم از تو
بازم به نوکرت آقا بها بده
یا جونمو بگیر یا کربلا بده
دلم با مادرت امشب میگه حسن
حسین میگه حسن زینب میگه حسن
https://eitaa.com/emame3vom/51491
.
.
🔊 #زمینه آقا #امام_حسن(ع)
⭕ متن:سلام آقا سلام مظهر...
🎙️ مداح: #محمدرضاطاهری
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
#ندرخانی ✍
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام آقا
سلام مظهر عطا و کرم
سلام آقا
سلام باب رحمت محشرم
سلام آقا
امامزاده ی بدون حرم
سایه ی تو بال کبوترهاس
اقام اقام اقام
زائر تو فقط خود زهراس
ای اقام اقام اقام
مزار خاکیت آخر دنیاس
ای اقام اقام اقام
ایشالا خیلی زود
بقیع میشه آباد
می سازیم صحنت رو
شبیه گوهرشاد
اقام اقام اقام
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
کی میدونه
چه رازی به سینه داره حسن
کدوم آتیش
خزون کرده نوبهار حسن
کی می دونه
چی اومد به روزگار حسن
مسموم زهر قوم کافر شد
ای داد ای داد
با این یه روضه عمر اون سر شد
ای داد ای داد
تو کوچه ها عصای مادر شد
ای داد ای داد
یه عمر بار غم
نشسته رو شونش
شکسته تو کوچه
غرور مردونش
واویلا واویلا
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
ازون لحظه
براش دنیا غیر ویرونه نیست
دیگه حرفاش
به جز ناله ی غریبونه نیست
یادش اومد
میگفت پاشو راهی تا خونه نیست
یاد یه روضه تنشو لرزوند
ای وای ای وای
جای یه پنجه روی صورت موند
ای وای ای وای
سه ماه روشو از علی پوشوند
ای وای ای وای
سه ماه از این غصه
فقط زاری می کرد
با گریه از مادر
پرستاری می کرد
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
کدوم خانوم
کدوم خونرو میگی روضه خون
کدوم سیلی
کدوم کوچرو میگی روضه خون
کدوم صورت
کدوم مادرو میگی روضه خون
چشمای اهل آسمون تر بود
ای وای ای وای
دست حسن تو دست مادر بود
ای وای ای وای
یه شهر روبروی کوثر بود
ای وای ای وای
مدینس شهری که
به اشکا می خندن
همونجا که مردا
به زن راه می بندن
واویلا واویلا
https://eitaa.com/emame3vom/51492
👇
4_5983331610211125439.mp3
7.12M
◾️ امام بی حرم .
🎤 حاج محمدرضا طاهری
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
#امام_حسن
مداحی_آنلاین_حاج_علی_آیینه_چی_شهادت.mp3
7M
🔳 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
🌴باز هم روی لبم قصه مادر گل کرد
🌴باز هم در نظرم مادر من میسوزد
🎤 #حاج_علی_آیینه_چی
⏯ #روضه
.
باز هم روی لبم قصّه ی مادر گل کرد
#امام_حسن
تشنه ام تشنه ز پا تا سر من می سوزد
کار زهرست که بال و پر من می سوزد
بس که در سینه ی خود شعله ی ماتم دارم
از دم و بازدمم بستر من می سوزد
باز هم روی لبم قصّه ی مادر گل کرد
باز هم در نظرم مادر من می سوزد
بر لبم روضه ی «لایوم کیوم العاشور»
عالم از زمزمه ی آخر من می سوزد
چشم وا کردم و دیدم که به صحرای غمی
خیمه هایی ست که دور و بر من می سوزد
دختری می دود و روی لبش این آواست:
عمّه دریاب مرا معجر من می سوزد
حجله ای زیر سم اسب بنا شد دیدم
با تن له شده نیلوفر من می سوزد
در سراشیبی گودال در آغوش حسین
تن بی دست گل پرپر من می سوزد
آخرین زمزمه از تشنه ی گودال آمد:
قطره ای آب - خدا - حنجر من می سوزد
آن طرف غارت پیراهن و خُود و نعلین
این طرف لطمه زنان خواهر من می سوزد
مسلم بشیری
.
#امام_حسین_علیه_السلام
#مجید_احدزاده
عشق حسین در دل ما انقلاب کرد
ما را برای نوکریش انتخاب کرد
ممنون مادرم که مرا دست او سپرد
ممنون مادرم به خدا که صواب کرد
یک شب اگر که روضه نرفتم دلم گرفت
وقتی پدر شنید ، به رویم عتاب کرد
مزد دو ماه نوکریم را اباالوَفا
قبل از شروع ماه محرم حساب کرد
غیر از حسین دگر نپذیرد کسی مرا
بر هر که رو زدم نرسیده جواب کرد
کاری که سیدالشهدا در مصاف کرد
زینب به پشت جبهه او با حجاب کرد
هر کس به تشنگی به لب او سلام داد
بیش از تمام عالم و آدم ثواب کرد
"جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند:"
فرمانروای آب ، تقاضای آب کرد
شیخی تمام ماحصل درس خویش را
بخشیده بود و گریه به طفل رباب کرد
#وداع_با_محرم_صفر
...._________________
.
حجه الاسلام والمسلمین میرزا محمدی_روضه شهادت امام حسن 14-7-1398-1579669203.mp3
10.13M
▪️السلام علیک یا حسن بن علی المجتبی◾️
◾️روضه و مرثیه◾️
#امام_حسن_مجتبی علیه السلام
#استاد_میرزا_محمدی
🔘روضه امام حسن مجتبی علیه السلام
#آخر_صفر #میرزامحمدی
4_5931738603330733504.mp3
8.06M
🎙بانوای: #کربلایی_امیر_برومند
🎼سبک: #شور
🖊#امام_رضا #آخر_صفر99
''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦
●جان وجانانم رضا
دین و ایمانم رضا
من گدای کوی تو
شاه و سلطانم رضا
■دلبرم رضا سایهی سرم رضا
ای فدای تو پدر و مادرم رضا
مهربون رضا ماه آسمون رضا
ای محبت تو بوده بیکرون رضا ۲
★ یارا یارا ای دل آرا ۲
یا ابن طاها یا ابن الحیدر یا ابن الزهرا
ای شه طوس شمس الشموس۲
ارمنی ها هم میان برای پابوس
♢السلطان اباالحسن علی موسی الرضا
●بی سرسامونم رضا
دل پریشونم رضا
من که بیمار توام
دوا درمونم رضا
■ای فرج رضا ثامن الحجج رضا
واسه بی نواها مشهدتوحج رضا
با وفا رضا معدن سخا رضا
مشهد تو ملجٵ تموم انبیاء رضا
★ای عشق من اباالحسن
تو هستی روضه خوون شاه بی کفن
شیب الخضیب خدالتریب
میخونی روضه برای ابن شبیب
♢السطان ابالحسن علی موسی الرضا
✍تایپ:زهرابانوღ
#شهادت_امام_رضا
.
18746756366954.mp3
13.28M
🎙بانوای: #کربلایی_امیر_برومند
#وداع_با_محرم_صفر
🎼سبک: #زمینه
🖊#امام_رضا #آخر_صفر99
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦
●پیراهنِ سیاه خدا نگهدار
گریه و اشک و آه خدا نگهدار
■دیر اومدی محرم زود رفتی ماه ماتم
ماه صفر تموم شد باورم نمی شه
■من ابر بیقرارم جز تو عشقی ندارم
من اونم که یه پرچم کل زندگیشه
★خدا نگهدار نذری روضه ی علمدار
خدا نگهدار کتیبه های روی دیوار
خدا نگهدار
به جز اشکام چیزی که نداشتم
حلالم کن من کمت گذاشتم
●گریهی بی صدا خدا نگهدار
چایی روضه ها خدا نگهدار
■میترسم که نباشم میترسم که بمیرم
سال بعد و نبینم ای دوای دردم
■خوب یا بد هرچی بودم من عاشق تو بودم
بازم از تو میخونم حتی توی قبرم
★خدا نگهدار بغض نشسته توی سینه
دل شکستهام از حالا فکر اربعینِ
خدا نگهدار
..........................................
سلطان قلبم یادحرم هواییم میکنه
هرروز هفته خدا امام رضاییم میکنه
عطر ضریحت دوباره کربلاییم میکنه
هواتو کردم چی میشه خوب کنی حال منو
شکسته بالم میشه شفا بدی بال منو
اومدم آقا که بدی روزی سال منو
سلطان علی موسی الرضا
✍تایپ:زهرا بانوღ
#شهادت_امام_رضا
.
.
#روضه_حضرت_زهرا
#امام_حسن
◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦
《روضه درخواستی 》
_رنگ پاییز(رنگ پاییزچه رنگیه)به دیوار بهاری افتاد
رنگ پاییزبه دیوار بهاری افتاد
بردره خانهی خورشید شراری افتاد
(اولازهرا)
فاطمه ظرفیت ڪل ولایت را داشت
وقت افتادن او ایل وتباری افتاد
اومد پشت در صدا زد:اگه ازخونه بیرون نیای خونه رو با اهلش آتیش میزنم،
خانوم فرمودند:من برم شاید به حرمت من دختر پیغمبر حیا کنن برن...
خود نانجیبش تو نامه اش به معاویه نوشته؛ معاویه
تا صدای نفس زهرا روشنیدم اول منصرف شدم، پشیمون شدم برگشتم،گفتم؛دختر پیغمبره تا داشتم برمی گشتم یهو تو نظرم رشادتهای علی اومد،
معاویه برگشتم دیدم درنیم سوخته بود ،معاویه در روپا نبود،(اولاد زهرا منو ببخشید)
آنقدر ضربه ی پا خورد به درتاکه شکست
(تورو امام رضا منوببین بعد اگه آروم نشستی باید به خودت شک کنی)
آنقدر ضربه ی پا خورد به درتاکه شکست
(اولاد زهرا منو حلالم کنیدامام زمان)
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد
خواست تا زود خودش را برساندبه علی
سَراین خواستن خود دوسه باری افتاد
استادما می فرمود:درب خونه ی امیرالمؤمنین ازداخل باز می شد.(خوب منو ببین بعد گریه کن) یعنی اگه یه نفر می یومد دق الباب کنه.یه راهروی کوچیکی داشت تابرسه به حیاط اصلی
پشت درآمدنش (اهل روضه گفتم ودهنمو بستم،چون اینقدر سنگین هست که سالیان سال باید باهاش گریه کنیم)
پشت درآمدنش(گفتم در چجوری باز میشد روبه تو مادر امام حسن پشت در وایساده مادری که بار شیشه داره
پشت درآمدنش درسرش شد به خدا (سادات منو ببخشید)
اوکنار درُ،در نیز کناری افتاد
نمی تونم امشب اینجوری ولت کنم وبرم
ایام ایام بستری مادر امام حسن چند دسته وگروه اومدن عیادت خانوم .یکی از کسانی که اومد خانوم دلتنگش شده بود.سلمان بود...
امشب اینجا یه چیزی یادگار وامانت بذاریم پیش علی بن موس الرضا بریم محشر شب اول قبر این یادگاری دستمون رو بگیره.
عبارت می فرماید:تو عرب رسم وقتی میخوان حال مریض رو جویا بشن،می پرسن کیف اصبحت ؟شب و چجوری صبح کردی؟
سلمان مَرده جنگیه،میگه سوال پرسیدم خانم کیف اصبحت؟شبُ چجورصبح کردی؟فرمود: سلمان همین قدر بهت بگم شبا ازدردتاصبح خواب ندارم.
خب دیگه چی؟
میگه خیلی خودم کنترل کردم جلو خانم گریه نکنم.گفتم میرم بیرون یه جایی رو پیدا میکنم میرم داد میزنم.میگه ازخونه ی بی بی اومدم بیرون، راهم کج شد سمت نخلستونهاهمینکه اومدم وارد بشم یه صدای ناله ای روشنیدم.میگه جلو اومدم دیدم یه آقای غریبی تا کمر...سروداخل چاه کرده هی داره دردل ومیکنه...
الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم باغم بهارم را گرفتند
مقتل می نویسه
دوروبر مادرم شلوغه ایشالا که دروغه
بگم یا نه غیرتیا
کار زنونه شد. دیگه باید اینجوری بگم یارالی ننه...
یه فاطمهی دیگه ام سراغ دارم برات
کسی نگفت یه دختر سه ساله
چقدرمگه تحملش زیاده( گفتم ودهنمو بستم)
کسی نگفت که دختر امامو (غیرتیا)
نمی کشن با پاهای پیاده
اون شب که طبقو براش آوردن میدونی چی گفت یا نه؟تاطبق آوردن میگفت عمه من غذا نمیخوام.من بابامو میخوام.تاروی طبق وکنار زدخیلی حرف زد باباش.میدونی چی گفت؟یکی از حرفاش گفت:
خدا شاهده اگه عمه نبود می مُردم
هرکی از را می رسید ازش کتک می خوردم
رقیه اینقدر چرا می لرزی؟۲
عمه اینا دارن میگن چقدر می ارزی؟
النگوهامو بردند (بابا) گوشواره هامو بردند
بچه سیدا عمه سه سالتون میدونی چی گفت؟
جلو چشای عمه عروسکامو بردند...
آرومت کنم بریم حرم...میخوام آرومت کنم
حساب کتاب کردم ودیدم الان یه ساله ازتو دورم
روزِ منم می رسه آقا عیبی نداره منوصبورم
اگه نبودی نمیگفت کسی حتی بهم جواب سلاممو
کجا برم که درد ودل کنم به کی بگم حال خرابمو
آه میکشم براحرم
آه حرم چی می شه کربلا برم
آه حرم
کشکول گدایی تو بیار بالا
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
صداتو کل اینجا برداره بگن چه خبره؟مگه اینا کاروکاسبی ندارن؟مگه محدودیت نیست؟مگه مریضی نیست؟همسایه ها بگن یه عده دلتنگ اربابشون شدن دارنوصداش می زنن
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربانتراز پدرومادرم
✍تایپ:سحربانوღ
👇
4_5769305865068743892.mp3
24.15M
🎙بانوای: #کربلایی_امیر_برومند
سبک: #روضه
🖊#حضرت_زهرا_فاطمیه99
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
.
.
#مناجات #امام_زمان
#بیست_و_هشتم_صفر
ماجرای عشق تو با عشق خوبان فرق داشت
لطف تو به طفل عاصی و گریزان فرق داشت
از پدر هم بیشتر خیرت به نوکرها رسید
مهربانی تو با ما وقت هجران فرق داشت
بر خلاف هر که از آلودگی هایم گریخت
همنشینی تو با آلوده دامان فرق داشت
دور دنیا گشتم و فهمیدم آقایم تویی
دستگیری تو از سائل به قرآن فرق داشت
یک قدم برداشتم فورا دویدی سوی من
در رفاقت با بدان این طرز جبران فرق داشت
امتحانم کن ولی از روضه ها طردم نکن
لذت اینجا نشستن سخت و آسان فرق داشت
کار من که نیست باید تو مرا عاشق کنی
آنچنان که بین یاران نور سلمان فرق داشت
گفتم آقا با گنه کاری چه مشتاقم شدی
گفتی از بس گریه ات وقت حسین جان فرق داشت
از چه یعنی یابن الحسن از اربعین جامانده ام
حال ما در کربلای شاه عطشان فرق داشت
دستپخت مادرت زهراست که گریه کنیم
رزق ما شد حسنی که طعم این نان فرق داشت
گرچه دیدم در کرامات از کریمان سرتر
گنبدش با گنبد شاه خراسان فرق داشت
تیرها تابوت را گرچه به پیکر دوختند اما
در میان علقمه آن تیرباران فرق داشت
#شهادت_امام_حسن
.
YEKNET.IR - monajat - 07 safar 1443 - narimani.mp3
6.34M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃ماجرای عشق تو با عشق خوبان فرق داشت
🍃 لطف تو بر طفل عاصی و گریزان فرق داشت
🎤 #سید_رضا_نریمانی
4. روضه.mp3
13.03M
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
با نفس گرم مداح اهلبیت (ع)
#استاد_حیدر_زاده
قسمت سوم : روضه
#شهادت_امام_رضا
2. یا ضامن آ هو.mp3
8.85M
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
با نفس گرم مداح اهلبیت (ع)
#استاد_حیدر_زاده
#قسمت_اول
آن خالقی که
بر تن بی روح جان دهد
مِهر تو رایگان
به دلِ خاکیان دهد
هر نعمتی که داد خدا ،
بی سوال داد
وصل تو را که خواسته ام
بی گمان دهد
از نعمت تو خواست خداوند لامکان
ما را کنار رحمت عامش مکان دهد
یا ا مام رضا ، ( آقا جان )
دارم امید
لطف تو گیرد چو دست من
دامان پُر ز گرد گناهم تکان دهد
( دلت تو حرم امام رضا باشه ، کنار ضریح امام رضا ، جا نمونی ، برو برو ، با آقات حرف بزن .. از راه دور هم میپذیره ، خیلی مهربونه ،آقا جان ، یا امام رضا ، یا امام رضا ... )
بی امتحان مرا به غلامی قبول کن
رسوا شوم اگر دل من امتحان دهد
مولای من :
آن پرچمی که بر سر بام حریم توست
راه بهشت را به محبان نشان دهد
تقریبا از دقیقه چهارم داستان ضمانت آهو بیان می شود ...
شاعر :
#استاد_حبیب_الله_چایچیان (حسان )
#امام_رضا