.
#شور_امیرالمؤمنین علیه السلام
#شبهای_قدر
💥بند اول:
ای که تو نگات، نور خدا، میشه تماشا
فرموده نبی، شأن ولای تو رو مولا
مَنْ ماتَ عَلیٰ، حُبِّ علی، ماتَ شهیدا
اَبا الامام و انتهای معرفت علی
نداره مُنکرِ تو آخر عاقبت علی
آیه ی اِنَّما میگه که بعد مصطفی
خلیفه و وَلیّ مؤمنین فقط علی
مولا علی
صاحب دنیا علی
مالک عقبا علی، علی مولا
میزان علی
تفسیر قرآن علی
معنی ایمان علی، علی مولا
اَشْهَدُ اَنَّ عَلیاً وَلیُ الله
💥بند دوم:
عالم همه یک، قطره و تو، وسعت دریا
مُردن شیرینه، تو مسیرِ، عشق تو آقا
مَنْ ماتَ عَلیٰ، حُبِّ علی، ماتَ شهیدا
ولایتت برای شیعه خط قرمزه
فهم تموم عالم از درکِ تو عاجزه
بشر ندیده مثل تو کسی رو تا به حال
که داشته باشه زندگیش این همه معجزه
اعجاز علی
عالی و ممتاز علی
شاه سرافراز علی، علی مولا
معیار علی
کعبه ی سیار علی
فضل تو بسیار علی، علی مولا
اَشْهَدُ اَنَّ عَلیاً وَلیُ الله
💥بند سوم:
وقتی که تویی روزی رسون همه دنیا
روزیِ شهادت میشه با حُبِّ تو امضا
مَنْ ماتَ عَلیٰ، حُبِّ علی، ماتَ شهیدا
علی ابوتراب و مظهر العجائبی
امیر لافتی و معدنِ مناقبی
شرط قبولی عبادته ولایتت
اصل اصول دینی و اُوْجَبِ واجبی
سردار علی
سید و سالار علی
حیدر کرار علی، علی مولا
محشر علی
فاتح خیبر علی
یک تنه لشکر علی، علی مولا
اَشْهَدُ اَنَّ عَلیاً وَلیُ الله
شعر و سبک: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#شب_قدر #امام_علی
.👇
.
#زمینه
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#شب_نوزدهم_رمضان
بند1⃣
لحظه لحظه اذونو وقت استجابته
مسجد روضه خونه با من محرابم بی طاقته
چشمم سمت آسمونو تو قلبم یه حاجته
ای شمشیر بیا حاجتمو روا کن
حال غربتو اشک منو نگا کن
مشتاقم بیا درد بی کسیمو دوا کن
دیگه بیا ببین علی
نشسته چش به راه تو
حالا که وقت رفتنه
رفیق نیمه راه نشو
فزت و رب الکعبه
بند2⃣
ای شمشیر غم دلم رو غیر ازتو به کی بگم
با یاد فاطمه دارم میسوزم مث یه شمع
تقدیر تنهاییامو تو کوچه زدی رقم
ای شمشیر یه روز کمرمو شکستی
با ضرب غلاف سپرمو شکستی
دست فاطمه دست یاورمو شکستی
یه روزی هستی منو
زدی میون کوچه ها
نوبتیم اگه باشه
نوبت من شده حالا
فزت و رب الکعبه
بند3⃣
مجروحه اگه سر من اما خونه جگرم
میخوام نوحه بخونم این لحظه های آخرم
یاد روضه ی حسینم یاد غربت حرم
ای شمشیر نزار پسر منو تنها
وقتی جون میده تشنه رو خاک صحرا
توی قتلگاه وقتی تو رو میبینه زهرا
همدست قاتلش نشو
کنار نیزه ها نباش
شاهد سربریدن
غریب کربلا نباش
فزت و رب الکعبه
شعر و سبک: حسین نوری
#شب_قدر #امام_علی
.👇
.
#شعر_مرثیه
#امام_علی
#شب_نوزدهم_رمضان
#ضربت_خوردن
و امّا و امّا و امّا علی
غریب است و مظلوم و تنها علی
سحر شد - منادی - شنیدم که گفت
دریغا دریغا دریغا علی
به یک ضربه ارکان دین شد خراب
جدا شد به یک لحظه از ما علی
شب قدر ، آیا چه باید سرود؟
به جز یاعلی یاعلی یاعلی؟
کجا می توان رفت ؟ غیر از نجف؟
مگر می توان بود جز با علی؟
مناجات ، دیدی به جز ذکر او؟
غزل خوانده ای شاعر ! الّا علی؟
علی گفتم و خواندم از فاطمه
که مولاست زهرا و زهرا علی
گرفته است قرآن به سر مصطفی
حسن گفته در حال احیا علی
الهی الهی الهی حسین
خدایا خدایا خدایا علی
محسن ناصحی✍
#شور
👇
.
#زمینه_مناجاتی
#شب_قدر
منکه از تو نا امید نمیشم
میدونم که باز هوامو داری
ممنونم که میشنوی صدامو
ممنونم بهم محل میزاری
کی مثل تو اینقَدَر کریمه
کی مثل تو با گدا رفیقه
خیرت همّیشه بمن رسیده
هرجا هرثانیه هر دقیقه
اغفرلنا،من با پای خودم اومدم اقرار کنم
یا ربنا،واسه اینکه باشم پیش تو اصرار کنم
انا الحقیر، یه بزرگی کن و دستمو بگیر
....
هرجا سفره ی تو پهنه اونجا
خیر از توی آسمون می ریزه
هرکس دعوته تو این ضیافت
معلومه که پیش تو عزیزه
با خوب و بدیم همیشه ساختی
نعمت هاتو کم نکردی اصلا
ممنونم که آبرو خریدی
تو بد تا نکردی هیچ جا با من
نعم الحبیب،کی مثل تورفیق میشه با این بیچاره
نعم الطبیب،جز تو کی خبر از این دل زارم داره
انا الفقیر،به حسین بیا و دستمو بگیر
.......
فورا یاد کربلا میفتم
وقتی تشنگی میده عذابم
یاد خشکیه لبای اصغر
یاد اشکای بی بی ربابم
اطفال حرم چیا کشیدن
شرمش موند برا عموی خیمه
گفتن ماها دیگه آب نمیخایم
کاشکی برگرده به سوی خیمه
ماه حرم،رفتی چشمای اهل حرم و تر کردی
صاحب علم،بی توخیمه زمین میخوره کاش برگردی
انا الصغیر، به ابالفضل بیا دستمو بگیر
....
وقتی عاشق علی و زهرام
دنیا واسه من همش به کامه
حب حیدره که تو قیامت
مثل نوره هر کجا باهامه
روز تنهاییو وحشت و ترس
ایشالله که دستمو میگیره
برگه ی امان من از آتیش
تو دستای حضرت امیره
شاه نجف،خوشبختم که تورو دارمو بت مدیونم
ای باشرف،یک وقت از در خونت نکنی بیرونم
انا الحقیر، به علی بیا و دستمو بگیر
رمضان ۱۴۴۳
هاشم محمدی آرا
👇
#شب_قدر
شب قدر است و قدرش را بدانید
ز عفو و بخشش فارغ نمانید
بیایید جوشن و قرآن بخوانید
که امشب جام می را سر کشانید
شب آمرزش و عفو گناه است
شب ناله شب زاری و آه است
بیایید زیر چتر این شب قدر
که عالم را در این شبها پناه است
قسم بر دین و بر راه سلامت
قسم بر رهبر باغ امامت
که امشب را اگر با توبه آیی
خدا دستت بگیرد در قیامت
اگر مست و اگر هم نیمه خوابی
بیا تا زین شبی خود را بیابی
ندانی کی رسد عمرت به پایان
که شاید فرصتی دیگر نیابی
بپا خیز امشبی را کن دعایی
بگو بر حق که مسکین و گدایی
طلب کن هرچه خواهی نیمه ی شب
که امشب زیر لطف کبریایی
بگو یا رب که من غرق گناهم
بگو یارب که عبد رو سیاهم
ولیکن آمدم در این شب قدر
مرا امشب ببخشا ده پناهم
بگو یارب که من بیچاره هستم
بسی گم گشته ام آواره هستم
مرا امشب نجاتم ده خدایا
اسیر فتنه ی اماره هستم
اگر امشب به درگاهش نشستی
و یا بغض گلویت را شکستی
خدا بس توبه ات را می پذیرد
بدان قدرش به آن عهدی که بستی
همی ترسد(تراب)روزی بمیرد
ولی حاجت ز این شبها نگیرد
اگر اینگونه باشد روزگارش
همان بهتر خدا جانش بگیرد
رضا ترابی گیلده
#شب_قدر
این چشمها به راه تو بیدار مانده است
چشمانتظارت از دم افطار مانده است
برخیز و کولهبار محبت به دوش گیر
سرهای بینوازش بسیار مانده است
آرامتر نفس بکش آرامتر بگو
چندین نفس به لحظۀ دیدار مانده است
از آن زمان که شاخۀ یاست شکسته شد
چشمت هنوز بر در و دیوار مانده است
سی سال رفته است ولی جای آن طناب
بر روی دستهای تو انگار مانده است
میدانی ای شکستهسر آل هاشمی!
تاریخِ زنده در پی تکرار مانده است
از بغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست
باقی آن برای علمدار مانده است
محسن عرب خالقی
.
#شب_قدر
بر عفو بیحسابت این نکتهام گواه است
گفتی که یأس از من بالاترین گناه است
من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم
تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است
هرگز نمیپسندی در بر رویم ببندی
آخر کجا گریزد عبدی که بیپناه است
در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم
مویم شده سفید و پروندهام سیاه است
بازآمدم به سویت برگشتهام به کویت
این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است
من عهد خود شکستم من راه خویش بستم
ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است
یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است
یک لحظه بیتو بودن یکعمر اشتباه است
یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر
یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است
استاد غلامرضا سازگار
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
.
.
#زمینه
#شب_نوزدهم
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
به سمت مسجد از ، خانه رود حیدر
حاجت او امشب ، روا شود دیگر
ز بی وفایی ها ، دگر شود راحت
شب جدایی ها ، به سر رسد آخر
اول مظلوم 4
ز خون دل پر کرد ، دو دیده تر را
به ماذنه سر داد ، اذان آخر را
قاتل خود را از ، خواب کند بیدار
بسکه بود شوق ، شهادتش در سر
خسته از این مردم ، شسته ز دنیا دست
کعبه دلها بر ، نماز قامت بست
به رکعت اول ، نشست در سجده
به سجده دوم ، گشت به پا محشر
تبغ چو بالا رفت ، فاطمه زد فریاد
تیغ فرود آمد ، فاطمه هم افتاد
فرق علی بشکست ، به ضربت شمشیر
شد پر خون محراب ، سوخت دل منبر
ولوله بر پا شد ، در عالم بالا
گشت روان خون از ، محاسن مولا
شکر خدا زینب ، نبود پیش او
وگرنه میمرد از ، دیدن آن منظر
وای از آن دم که ، رفت به روی تل
حسین خود را دید ، فتاده در مقتل
شمر روی سینه ، نشسته با چکمه
نهاده از کینه ، تیغ روی حنجر
"ای اولین مظلوم خدانگهدارت"۴
#علی_سلطانی
#شب_قدر #امام_علی
...........................
.
509 _شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام
(زبانحال #شور #امام_علی )
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
وقت جدایی شد رسیده جان بر لب
کفن کن آماده صبر کن ای زینب
برای دیدارم زهرا رسد امشب
خدانگدارت صبر کن ای زینب
وای از دل زینب.......
دیدی اگر افتاد حسن به تاب و تب
خون از لبش میریخت صبر کن ای زینب
وای از دل زینب.......
میبینی عاشورا تنها و تشنه لب
سری به روی نی صبر کن ای زینب
حسین تو عریان زیر سم مرکب
میزنه بال و پر صبر کن ای زینب
با گریه آهسته می گویم این مطلب
در بزم نامحرم صبر کن ای زینب
واویلا واویلا......
#میثم_مومنی_نژاد
#شهادت_امام_علی
#امام_علی
#شب_قدر
...............
◾#زمزمه و #نوحه
◾#شب_نوزدهم_رمضان
◾بنداول
به سوی مسجد از
خانه دویدم من
سرت ز کین بشکست
دیر رسیدم من
نماز و محرابت
غرقه بخون دیدم
ز غربتت بابا
ناله کشیدم من
واعلیا واعلیا واعلیا واعلیا(۳)
◾بنددوم
بخون سر بابا
دیدهام افطارت
به سوز دل گفتم
خدانگهدارت
تازه شده داغ
مادر مظلومه
کجاست تا گردد
باز جلودارت
واعلیا واعلیا واعلیا واعلیا(۳)
◾بندسوم
سرتشکستهشد و
دلمشدهچاکچاک
ببینحسینم ز غم
فتاده بر روی خاک
حسن صدایت زند
ز سوز سینه پدر
چونکه رسیده برت
مادرم ای روح پاک
واعلیا واعلیا واعلیا واعلیا(۳)
#مرتضی_محمودپور✍
#سبک_به_سمت_گودال_از
.
.
#واحد_تند جدید
#امام_حسین علیه السلام
بند اول:
تا اسم تو میاد وسط
مستی میکنم فقط
دل نمی کَنم ازت
یا ثارالله
سینه زنم برای تو
زیر این لوای تو
وقف روضه های تو
یا ثارالله
این مسیر کوی تو اهدناالصراطمه
سینه چاک روضه از بهترین صفاتمه
روزی که نریزم اشک روز انحطاطمه
ای امیر عالمین دستمو بگیر حسین
بند دوم:
دستای تو پناهمه
یاورم تو راهمه
ما فقیرتیم همه
یا ثارالله
دوست دارم یه عالمه
عشق تو کمالمه
نوکری مدالمه
یاثارالله
این دو قطره اشک من آه در بساطمه
فرش خیمه ی عزات کشتی نجاتمه
تربت تو چاره ی حل مشکلاتمه
ای امیر عالمین دستمو بگیر حسین
بند سوم:
آقا به من عنایتی
قله ی متانتی
معدن سخاوتی
یا ثارالله
باز روزیه منه کرم
لحظه های آخرم
میبری منو حرم
یا ثارالله
کاش نمونه بر دلم آرزوی کربلا
دستم و بگیر ببر رو به سوی کربلا
میشه حاجتم روا روبروی کربلا
ای امیر عالمین دستمو بگیر حسین
شعروسبک: #علی_علی_بیگی
👇👇👇
.
|⇦•می رود سمت مسجد..
#قسمت_اول / #روضه و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام #شب_19_رمضان به نفس سید مهدی میرداماد
●━━━━━━───────
می رود سمت مسجد کوفه
با دلی خسته از زمانۀ خود
خسته از کوفيان و بی دردی
غرق اندوه بی کرانۀ خود
می رسد با دل پر آشوبش
مرد غربت ، انيس سجاده
همدم چشمهای بارانيش
می شود چشم خيس سجاده
*دیگه آخرین قدمهایی که داره بر میداره .. آخرین شبی که مناجاتِ علی رو نخل ها میشنوند .. آخرین شبی که اذانِ علی رو مسجد کوفه میشنوه .. شبِ رسیدنِ به آرزوی سی سالۀ علیِ .. شبِ راحت شدن از درد و غم و جدایی و فراق ..*
گريه های شبانۀ او را
گونهی خيس ماه می داند
شرح سی سال بی کسی اش را
دل بی تاب چاه می داند
آخرین حرفهاشو به چاه زد .. سی سال کسی نبود دردِ دلِ علی رو بشنوه ..
میرود سمت مسجد کوفه
تا که با عشق بی حساب شود
می رود تا محاسن خورشيد
بين محراب خون خضاب شود
سی سال گریه کردی و ناله زدی .. سی سال تنهایی سر تو چاه بردی و ناله زدی .. تنهایی سخته گریه کردن .. ممنونتیم ما رو دوباره جمع کردی اجازه دادی تو روضه بیاییم .. ممنونم این گریه ها رو از ما نگرفتی ..
می رود تا که مستجاب شود
ندبه های شبانه اش حالا
می رود تا خدای خوبيها
مرتضی را بگيرد از دنيا
بين محراب اشک و دلتنگی
موسم آخرين سجود آمد
ناگهان مثل صاعقه، تيغی
بر سر آسمان فرود آمد
*همه میگفتن نزن .. محراب میگفت نزن .. مسجد و مناره میگفت نزن .. اذان میگفت نزن اقامه میگفت نزن .. اما یه نفر تو این عالم میگفت بزن ، اونم خودِ علی بود .. میگفت بزن راحتم کن ..*
سجدۀ تيغ و ابروي خورشيد
باز شق القمر شده انگار
بين محراب فرق کعبه شکافت
شب مولا سحر شده انگار
شوق پرواز بال و پر می زد
در تپش های چشم کم سویی
آمد از آسمان به دنبالش
بيقرار شکسته پهلویی
*نگاه کرد دید فاطمه اومده، پیغمبر اومده .. بچه هاش بالاسرش دارن گریه میکنن .. محراب غرقِ خونِ .. امام مجتبی یه جوری گریه میکرد پسرِ ۳۷ سالهس .. پسرِ بزرگِ باباست .. یه نگاه کرد دید فرق شکافته بابا غرقِ خونِ .. این زخم با زخمهای همیشه فرق داره این لحظه با همۀ لحظه ها فرق داره .. اینجا به جا اینکه پسر پدر رو آرام کنه امیرالمومنین دید الانه که امام حسن قالب تهی کنه .. صدا زد پسرم آروم باش بابا من از این ضربه ها زیاد خوردم .. من از این شمشیرا زیاد خوردم .. بابا آروم باش گریه نکن، حسینم داره تورو نگاه میکنه .. تو پسرِ بزرگِ منی .. من کنارِ محراب میشینم تو نماز رو ادامه بده مردم از نماز نمونن .. درد رو به جان خرید اما به امام مجتبی فرمود به خاطرِ من نمازِ صبحِ مردم از بین نره .. نماز رو ادامه بده .. (حیفم میاد این چند بند رو نخونم ..)
در کنار غروب چشمانش
آه سعی طبيب بي معناست
سالها بی قرار رفتن بود
بعد زهرا شکيب بی معناست
راوی سالها پريشانی ست
گيسویی که چنين سپيد شده
در دل کوچههای دلتنگی
سالها پيش از اين شهيد شده
تو جنگِ صفین به عمار فرمود به همۀ لشگر بگو خضاب کنن برا بالا بردنِ روحیه لشگر همه حنا بستن و خضاب کردن فقط خودِ امیرالمومنین خضاب نکرد .. عمار میگه سوال کردم یا امیرالمومنین چرا خضاب نکردی؟! سرِ مبارکش رو انداخت پایین، یه دست به محاسنش کشید تو چرا می پرسی ؟! .. تو که میدونی من عزادارِ فاطمهام .. تو که میدونی من بعد از فاطمه عزادارم .. تو که میدونی دیگه لباسِ نو نپوشیدم، دیگه عطر نزدم .. تو که میدونی من بعد از فاطمه عزادارم .. تو که میدونی من سی ساله عزادارِ در و دیوارم ..
راوی سال ها پریشانیست
گیسویی که چنین سفید شدهست
در دل کوچه های دلتنگی
سال ها پیش ازین شهید شدهست
هرگز از ياد او نخواهد رفت
*اول کسی که برا این روضه گریه کرده خودِ امیرالمومنینِ .. اول کسی که برا این روضه داد زده خوده علیِ .. (کِی داد زد؟!) همون شبی که بچههاش آستین به دهان گرفته بودن ..*
هرگز از ياد او نخواهد رفت
سورۀ کوثر و در و ديوار
آتش و تازيانه و سيلی
غنچۀ پرپر و در و ديوار
دست او بسته بود اما ديد
گل ياسش به يک اشاره شکست
در هجومی کبود و بی پروا
دست و پهلو و گوشواره شکست
شاعر : يوسف رحيمي✍
ــــــــــــــــــ
#شب_نوزدهم_رمضان
#شب_قدر
#سید_مهدی_میرداماد
#ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
۱👇
.
|⇦•می رود سمت مسجد..
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام ویژۀ شب 19 ماه مبارک رمضان به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
*کاش به جا دستات، چشمات رو بسته بودن .. خدا برا هیچ مردی نیاره ببینه ناموسش بینِ چهل تا نامحرم اسیرِ .. بی جهت نبود تا وقتی شمشیر رو زد گفت راحت شدم .. تا با صورت افتاد تو محراب یه نفس راحت کشید .. ببرمت از مدینه یه جای دیگه، (شبِ احیاست) زیرِ بغل هاشو گرفتن رسیدن مقابلِ در خانه یه نگاه به اطراف چشمایِ بی رمقش رو باز کرد گفت حسنم، حسینم بزارید خودم وارد بشم .. منو با این حال نزارید واردِ خانه نکنید .. نمیخوام منو بچههام تو این حال ببینن .. نمیخوام صدای شیونِ زن و بچه بلند بشه .. دخترام منو اینجوری نبینن .. من طاقت ندارم صدای شیون زن و بچه بلند بشه ..
کربلا .. کربلا ..
کربلا چند جا صدای شیون زن و بچه بلند شد .. یا علی مراقب بودی صدای شیونِ زن و بچه بلند نشه کربلا کجا بودی آقا .. کجا صدا شیونِ زن و بچه بلند شد؟! مقتل میگه یه بار تو وداع علی اکبر .. تاریخ نوشته صدای شیونِ زن و بچه بلند شد .. همه صدا میزدن «إرحَم غُربَتَنا .. » اینجا نوشتن صدای شیون و ضجه بلند شد
یه جا دیگه صدا شیونِ زن و بچه بلند شد .. (الله اکبر ..) اونجایی بود که ابی عبدالله از علقمه برگشت .. دیدن کمرِ بابا خمیده .. وقتی عمودِ خیمهی عمو رو زمین گذاشت .. زن ها ضجه میزدن ..
یه جا دیگهم صدا شیون و ضجه بلند شد .. کجا؟! وقتی از داخل خیمه نگاه کردن دیدن بابا شیرخواره رو، رو دست گرفت .. دیدن داره التماس میکنه .. «إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ» .. صدای ضجه و شیون بلند شد .. (سه ماه دیگه محرمِ، رزق محرم و اربعینتُ امشب بگیر ..) ما بدونِ گریه برا حسین میمیریم .. اما یه جا رو من سراغ دارم که صدای ضجه با همه جا فرق داشت .. صدای شیون با همیشه فرق داشت .. این سه جا که برات گفتم وداعِ علی اکبر و برگشتِ از علقمه و بالابردنِ شیرخواره رو دست؛ این سه جا ابی عبدالله زنده بود .. باز زن و بچه خیالشون راحت بود حسین هست .. اما غروبِ عاشورا وقتی اومدن دورِ زین العابدین .. عمه میگه چه کنم، بچه ها رو دارن میزنن، همه چادرا سوخته .. دامن ها سوخته .. همه رو دارن تازیانه میزنن .. اینجا بود زین العابدین فرمود عَلَیکُنَّ بِالفرار .. عمه بگو همه فرار کنن .. لااله الا الله .. آخ بمیرم .. مقتلِ مُقَرَّم میگه اینحا بود بچه ها تو گرد و غبار سراسیمه و مضطرب نمیدونستن کجا برن .. همه سیلی خورده و تازیانه خورده .. یه مرتبه بین دود و آتیش و غبار یه چیزی دیدن .. دیدن زره باباشونِ .. خوشحال شدن رفتن طرف زره .. گفتن بابامون اومده .. یه مرتبه دیدن زره بابا تنِ کسی دیگهست .. با تازیانه افتاد به جانِ بچهها .. نزن .. بابامون کجاست این لباسِ بابایِ منه .. ای حسین ..
ــــــــــــــــــ
#شب_نوزدهم_رمضان
#سید_مهدی_میرداماد
#ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#شب_قدر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
۲👇
باب الحرم _ میرداماد.mp3
21.06M
.
#زمینه
#شهادت_امام_علی علیه السلام
#شب_بیست_و_یکم
#فارسی #عربی
🏴🏴
🏴بند اول:
شب آه و گریه و شب هق هق بارونه
سرِ مرتضی شکسته و دل همه خونه
رنگ صورتش شده مثه غروب خورشید و
جبرئیل تو آسمون داره، روضشو میخونه
امشب توی دل بچه ها شده غوغا😭
افتاده توی بستر غریبونه مولا
میره با روی خونی زیارتِ زهرا
سی سال هر شب، مرگش، رو خواست از خدا
اما امشب، حیدر، شد حاجت روا
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
🏴بند دوم:
حانَ في سَمائِنَا الْغُروبْ، يَسْطُو بِنَا الْآهُ
غابَ شَمسُنا مِنَ الْوُجودْ، نَضيعُ لَوْلاهُ
بَعدَ ما بَكىٰ حَياتَهُ، يَنْعَىٰ عَلَى الزّهراءْ
قَدْ مَضىٰ اِلىٰ زَكيَّتَهْ، وَ الْكَوْنُ يَنعاهُ
يَرْوي لَنا الْحُسَينُ، وَ دَمْعَهُ الْحَمْراء
مُصيبَةَ الجَبينِ، بِفَجْرِهِ الْغَبْراء
وَ سَقْطَةَ الْجَنينِ، وَ لَطمَةَ الزّهراء
ماتَ الْقرآن، وَ الدّين، وَ الْجَوْرُ بَدَىٰ
ماتَ الْاِسلام، وَ الْعَدلْ، مَخْنوقَ الصَّدَىٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
🏴بند سوم:
لحظه ی وداع شده ولی، انگاری معلومه
که دلش پر از تلاطمه، با اینکه آرومه
افتاده یادِ وصیت و سفارش زهرا
که میگفت حسین من توی کربلا مظلومه
میگفت که زخمیِ تیر و نیزه ها میشه
میگفت اسیرِ درد و غم و بلا میشه
میگفت جلوی چشمام سرش جدا میشه
جسمش بی سر، روی، خاک کربلا
اِرْباً اِرْبا، عریان، زیرِ دست و پا
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
شعر: #طاها_تحقیقی
#ناصر_آلبوعبید(بند #عربی)
سبک: #حسین_نوری
.👇
2. شبای غم.mp3
9.39M
#نوحه #حضرت_علی_علیه_السلام
( علیه السلام )
شب 20رمضان
#حاج_حسین_سیب_سرخی🎤
شبای غم و غربت و اندوه و ملال مولاست
به خدا علی خسته تر از خسته ز دست دنیاست
تموم غمش داغ فراق گل یاسش زهراست
ز بعد زهرا علی قرار نداره
باغ امیدش دیگه بهار نداره
چیزی تو دنیا جز دل زار نداره
وای ، باغبون بی برگه
وای ، چشم به راه مرگه
وای وای وای وای وای
عشق من علی
عشق من علی ...
بیا بخونیم روضه ی
ابروی دریده امشب
بیا بخونیم
از سرِ پُر خون بابای زینب
مگه چی بوده
جرم علی تو این زمونه یا رب
مسجد کوفه
دیگر اسیر غمه
دیگه از امشب
قامت شیعه خمه
تا روز محشر
دیده ها پر ز نمه
وای ، رنگ حیدر زرده
وای ، زمونه نامرده
چی میشه بشم زائر
ایوون طلائیت حیدر
بشه دل تنگم تو نجف
کفتر چاهیت حیدر
تو هوای تو پر بزنه
بشه هوائی حیدر
زیارت تو
آرزومه همیشه
میخوام ببینم
حرم تو چی میشه
برای مجنون
هیچ جا نجف نمیشه
وای ، بی خیال دنیا
وای ، فقط عشقه مولا
#شب_قدر #امام_علی
#شب_بیست_رمضان
2. با حال پریشون.mp3
9.67M
#نوحه_حضرت_علی_علیه_السلام
( علیه السلام )
#شب_نوزدهم_رمضان
#حاج_محمود_کریمی🎤
( با حال پریشون نرو ، نرو
با چشای گریون نرو ، نرو ) ۲
بگو یکی امشب به جات بره
امشبه رو بیرون نرو ، نرو
نرو نرو الهی بمیرم برات
نرو تا نیفتم به پات
نرو بگو امشب برن
حسن و حسینم به جات
نگو که نمیشه نرو ، نرو
به دلم آتیشه نرو ، نرو
تو همه ی دنیای زینبی
برای همیشه نرو ، نرو
نرو ، الهی بمیرم برات
برا همه دلتنگیات
چی می بینی تو آسمون
یه جور دیگه هست نگات
با سینه ی خسته نرو ، نرو
با چشای بسته نرو ، نرو
الهی بمیرم برای تو
بازوی شکسته نرو ، نرو
نرو نرو الهی بمیرم برات
برای تب گریه هات
آخه چی میشه فاطمه
که علی بمیره به جات
ای عزیز زهرا نرو ، نرو
کجا میری تنها نرو ، نرو
میری و منو تنها می گذاری
با سیلی زدن ها نرو ، نرو
نرو نرو الهی بمیرم برات
نرو تا نیفتم به پات
چی میشه بره خواهرت
سرمو بِبُرن به جات
دست ما نیست که از
دست تو مجنون شده ایم
گردش چشم تو نگذاشت
که عاقل باشیم ...
#شب_قدر
3. پیش دختر زهرا س.mp3
11.63M
#نوحه #حضرت_علی_علیه_السلام
( علیه السلام )
شب 20رمضان
#حاج_محمود_کریمی🎤
توی بستر زهرا ، پیش دختر زهرا
بی رمق شده ای وای ، دست حیدر زهرا
یاد اون شبایی که مادر
بی صدا ، صدا می زد حیدر
با نفس ، نفس می زد پرپر
رسیده زهرا به یاری مظلوم
سر علی روی زانوی خانوم
همه دارن گریه می کنن آروم
رنگ غربت حیدر ، کوچه های این شهره
آسمون هم انگاری ، با زمینیا قهره
بس که از زمونه دلخونه
توی بسترم پریشونه
دنیا اینجوری نمی مونه
شبای کوفه ، چه سخت و دلگیره
دست یتیما ، یه کاسه ی شیره
برای درمون ، ولی دیگه دیره
رسیده زهرا به یاری مظلوم
سر علی روی زانوی خانوم
همه دارن گریه می کنن آروم
بستری که شد مولا ،
دخترش چقدر پیر شد
با وصیت بابا ،
گریه هاش سرازیر شد
دست برادر رو حیدر
میزاره تو دستای خواهر
میگه ماجرا رو تا آخر
یه روزی اما با گریه و ناله
امید زینب میون گوداله
میون گودال پر از گل لاله
غریب حسینم ،
غریب حسین من ...
#شب_قدر #امام_علی
#شب_بیستم_رمضان