eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
2. طائر بهشتی.mp3
5.28M
( علیه السلام ) آن طائر بهشتی تنها در آشیانه چون شمع در دل شب می سوخت عاشقانه سوزش شرار سینه ذکرش ترانه ی دل آهش به اوج افلاک اشکش به رخ روانه کی دیده زاهدی را وقت عبادت شب با دست بسته دشمن بیرون بَرَد ز خانه ( آه و واویلا ) تکرار او با کُهولت سن با قامت خمیده این با قساوت قلب در دست تازیانه کاهیده بُد تن او کز بهر کُشتن او منصور ، لحظه لحظه بگرفت از او بهانه آن زاده ی پیمبر ارثیّه اش ز حیدر این بود کز سرایش آتش کِشد زبانه ( آه و واویلا ) تکرار هر چند خانه اش سوخت از دود و شعله افروخت دیگر نخورد یارش سیلی در آستانه آوُخ که کُشت منصور او را به زَهر و انگور دردا که گشت خاموش آن گریه ی شبانه هفتاد سالِ عمرش هفتاد سال غم بود هر لحظه دید بیداد از فتنه ی زمانه ( آه و واویلا ) تکرار آن عزّت رفیعش آن غربت بقیعش جز تلّ خاک نبوَد از قبر او نشانه فردا اگر چه در خاک مدفون شد آن تنِ پاک تا روزِ حشر باشد این نور جاودانه ... ( آه و واویلا ) تکرار ✍ پیشنهاد:
1. حسین میا به کوفه 1384.mp3
5.01M
( علیه السلام ) سبک نبسته ام به کس دل حسین میا به کوفه کوفه وفا ندارد کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد میون شهر کینه غُصه زده شکوفه خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه حسین میا به کوفه کوفه وفا ندارد کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب شور می زنه دل من برای قلب زینب زبی کسی و غربت سر میذارم رو دیوار بگو که مَشکاتون رو خوب پُر کنه علَمدار حسین میا به کوفه کوفه وفا ندارد کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد تا که سه شعبه دیدم غمین و مضطرِ تو وَ إن یکاد می خوندم برای اصغر تو برای اصغر تو دارم نصیحتی من برات با قلب محزون سپیدی گلویِ اصغرت را بپوشون ... ؟ قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره ز کربلا به سوغات براش یک گوشواره ... حسین میا به کوفه کوفه وفا ندارد کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد .
4_5927043302133074938.ogg
2.56M
. در 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 خدا دلم گرفته شدم غمین و خسته تو بال و پر بده به بال وپرای بسته وقت دعا رسیده    حاجتمو روا کن یک عرفه نصیبم     مکه و کربلا کن خدا خدا خدایا  خدا خدا خدایا " " " " " " " " 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 اومده ام با اشک و با یه دل شکسته توعقده م روواکن غم تودلم نشسته خدای مهربونم         ای یار همزبونم راهمو گم کرده ام تو راه بده نشونم خدا خدا خدایا  خدا خدا خدایا " " " " " " " " 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 توگفتی اینجا بیادراونی که حاجت میخواد پس حاجتم روا کن کاری نداره برات دست منوول نکن نگا به این دل بکن زمین این دلم رو    تو پر حاصل بکن خدا خدا خدایا  خدا خدا خدایا " " " " " " " " 🔹🔹🔹 ✍: حکمت الله ترکی 🎧اجرا
. نذر خاتون سلام الله علیها ----------- آتش زده به جان‌ها ویرانه ای که داری گردیده میهمانت جانانه ای که داری ای دل شکسته دختر از هجر روی بابا پر می شود ز ماتم پیمانه ای که داری از گوشه ی خرابه آید نوای غربت غمخانه گشت آری کاشانه ای که داری دل گشت چون کبوتر در بزم بی قرارت بر چیند این دل من هر دانه ای که داری امشب به کنج ویران آید سر بریده بر تو شود گلستان غمخانه ای که داری گفت ای گل خزانم ای ماه ارغوانم جان می دهد کنارت پروانه ای که داری ای باغبان خسته بگشای چشم و بنگر پرپر شود در اینجا ریحانه ای که داری بابا ببین که پایم زخم است و غرقه در خون یعنی ز پا فتاده دُردانه ای که داری «یاسر» به گریه می گفت ای قلب زار و خسته شد تکیه گاه اشکم این شانه ای که داری ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. علیه السلام چشمت شبیه بختم در خواب غم فزایی است واکن دو چشم تر را وقت گره گشایی است پلکی بزن دلم را آزاد از این قفس کن مژگان چشمهایت مفتاح دلگشایی است یک عمر مهر برلب چون غنچه ی خموشی گل بانگ ای برادر فریاد از این جدایی است هر زخم بر تن تو چشمی است غرق در خون هر تیر بر تن تو مژگان در حنایی است دست بریده ات را بردیده ام کشیدم برچشم بی فروغم این دست توتیایی است هر روزن زره را این تیر ها شمردند بر قامت بلندت از نیزه ها قبایی است چیزی نمانده از تو غیر از غبار سرخی از بار تیغ و نیزه جسمت در آسیایی است. برخیز با نگاهت آرام کن حرم را کشتی شکستگان را چشم تو ناخدایی است از دخترم مگیری روزی شانه ات را بعد از تو خار صحرا رزق برهنه پایی است بر شیر خواره ام نه کن بر رباب رحمی این خنده های دشمن سرشارِ بی حیای است ✍ .
. مناجات با (عج) وزن عروضی:مفعولُ فاعلاتن مفعولُ فاعلاتن گل با صفاست اما بی تو صفا ندارد گر بر رُخت نخندد در باغ جا ندارد ای وصل تو شکیبم ای چشم تو طبیبم بازآ که درد هجران بی تو دوا ندارد فریاد بی صدایم در سینه حبس گشته از بسکه ناله کردم آهم صدا ندارد کعبه تویی نه کعبه زمزم تویی نه زمزم سعی صفا و مروه بی تو صفا ندارد هرکس تو را ندارد جز بی کسی چه دارد جز بی کسی چه دارد هر کس تو را ندارد ✍غلامرضاسازگار گوشواره:یابن الحسن یامهدی .👇
. پروانۀ بهشتی آتش زده غم تو، برخرمن رقیه خوش آمدی پدرجان ، بر دیدن رقیه دیروز من نشستم، بر روی دامن تو امروز تو نشستی، بر دامن رقیه از کربلا به شوق، وصل تو زنده ماندم دشمن تلاش کرده، بر کشتن رقیه تو را به خون کشیدند، مرا اسیر کردند رد طناب مانده ، به گردن رقیه از ناله ام فتاده، لرزه به کاخ ظالم دشمن هراس دارد،از شیون رقیه رخساره ام ز سیلی،گشته کبود و مانده آثار تازیانه، روی تن رقیه ذکر تمام گل ها، گلبوسه بر لب توست از بس شنیدنی شد گل چیدن رقیه مراببر که دیگر ،طاقت ماندم نیست مگر نیامدی تو ، بر بردن رقیه پروانه ی بهشتی ، دارد به کف «وفایی» شمعی اگر بسوزد، بر مدفن رقیه پیشنهاد .
. مهدی امید مایی منتظرم بیایی ذکرم شده شب وروز یابن الحسن کجائی یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی در رنج و در ملالم منتظر وصالم از لطف و جودو رحمت نظر نما به حالم یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی ای نور چشم زهرا مولا در انتظارم درلحظه لحظه عمرم بهر تو بیقرارم یابن الحسن کجایی ✍ .
حیدر کند دعایت، زهرا زند صدایت الغوث یابن زهرا ! عجّل علی ظهورك زخمِ به خون نشسته، پیشانیِ شکسته دارند با تو نجوا، عجّل علی ظهورك خون دو دیده گوید، دست بریده گوید بر انتقام بازآ، عجّل علی ظهورك هم عمّه‌ها پریشان، هم جدّ توست عطشان هم چشم ماست دریا، عجّل علی ظهورك 😭😭 قبل ازشروع دعای توسل ای آفتاب زهرا عَجّل علی ظهورک تنهای شهر و صحرا، عجّل علی ظهورک گم گشته وجودی، هم غیب و هم شهودی در دیده و دل ما، عجّل علی ظهورک بی تو غریب قرآن، بی تو اسیر عترت بی تو علی ست تنها، عجّل علی ظهورک نه طاقتی نه صبری، تا چند پشت ابری؟ ای مهر عالم آرا عجّل علی ظهورک دنیا در انتظار است، خون قلب روزگار است پا در رکاب بنما، عجّل علی ظهورک حیدر کند دعایت، زهرا زند صدایت الغوث یابن زهرا! عجّل علی ظهورک زخمِ به خون نشسته، پیشانیِ شکسته دارند با تو نجوا، عجّل علی ظهورک خون دو دیده گوید، دست بریده گوید بر انتقام بازآ، عجّل علی ظهورک هم عمّه ها پریشان، هم جدّ توست عطشان هم چشم ماست دریا، عجّل علی ظهورک بر "میثمت" نگاهی، از لطف گاه گاهی ای چشم حق تعالی! عجّل علی ظهورک =================== شاعر :سازگار ✍ .
. زبان حال حضرت علی(ع) ... هرشب بیاد رویت، ای بانوی یگانه آیم کنار قبرت، از خانه مخفیانه از آتش فراقت در سوز و در گدازم از عمق سینه من آتش کشد زبانه آن شب که غسل دادم جسم ترا به زاری بر پیکر تو دیدم آثار تازیانه رخساره ی تو نیلی دیدم ز ضرب سیلی کز چشمه سارِ چشمم شد خون دل روانه بودی تو بهتر از جان، اما دریغ و افسوس پنهان به خاک کردم جسم ترا شبانه تا می دهم تسلی از داغِ تو حسن را مظلوم کربلایت گیرد ترا بهانه در خانه زینب تو مشغول خانه داری گوید به ناله " مادر برگرد سوی خانه" خونِ جگر ز دیده، حیدر نموده جاری پیوسته شکوه دارد از گردش زمانه .
. این جمعه هم گذشت و    مولای ما نیامد آن آفتاب روز        آدینه ها نیامد       یابن الحسن کجایی         داداز غم جدایی این جمعه هم گذشت و    ما مانده ایم و تقدیر با ناله از دل تنگ     با یک غروب دلگیر یابن الحسن کجایی... این جمعه هم گذشت و    دلها چه بی قرار است معنای آن دوباره    یک هفته انتظار است یابن الحسن کجایی... این جمعه هم گذشت و  تازه شده مصائب از کربلا بلند است   فریاد( این طالب) یابن الحسن کجایی... ای آرزوی هر دل     دل گشته نخل طورت ای کاش زنده باشیم   تا جمعه ی ظهورت یابن الحسن کجایی.... ✍ 👇
. 🔸️بنداول یارب‌نظرکن‌امشب برعبد روسیاهت بنشسته‌ام به زاری در حسرت نگاهت یارب الهی العفو یارب الهی العفو(۲) 🔸️بنددوم آمد ز ره صیام و من در فراق یارم غیر از تو یا کریما پشت‌ و پناه ندارم یارب الهی العفو یارب الهی العفو(۲) 🔸️بندسوم بگذر تو از گناهم یارب که بی پناهم بر درگه تو مولا من عبد روسیاهم یارب الهی العفو یارب الهی العفو(۲) 🔸️بندچهارم آورده‌ام شفیعی بر درگه تو امشب یارب مرا ببخشا دیگر به حق زینب یارب‌الهی‌العفو یارب‌الهی‌العفو(۲) ✍ .
. ، با (عج) و شبهای قدر ... ای وارث ولایت مهدی سرت سلامت صاحب عزای مولا کجا عزا گرفتی کجا عزا برای شیر خدا گرفتی این شبا رو دلِ تو یه کوه غم نشسته گریون و بی قراری برا سرِ شکسته آقا به بزم ما هم سری بزن این شبا فدای شالِ مشکیت فدای اون ناله ها آقا برا تَسلیْ ت ذکرِ علی می خونیم قسم به غربتِش هم پای علی می مونیم ای وارث ولایت مهدی سرت سلامت تو محراب عبادت سرش به زیر تیغه جوری زد ابن ملجم زخم سرش عمیقه بی حال و بی قراره مولا غریب ترینه زخم سرش رو ای کاش که زینبش نبینه داره میره زِ دنیا از این زمونه سیره سی ساله که بی زهراش به غصه ها اسیره برا حسین و زینب می باره اشک چشماش اباالحسن از امشب میره کنار زهراش ای وارث ولایت مهدی سرت سلامت مهدی به حق مولا به ما یه نیم نگاه کن به اشک چشم حیدر ماهارو سر به راه کن آقا به یاس نیلی فکری برا گدا کن ای منتقم بیا و... حاجات ما روا کن نجف یا کوفه هستی مدینه یا منایی بگو شبای قدر و.. مشهد یا کربلایی هر کجا هستی آقا باز التماس دعا واسطه شو برای ما پیشِ ذاتِ خدا ای وارث ولایت مهدی سرت سلامت الهی العفو میگم بنده ی سر به زیرم پاکم کن و بذار تو.. صحنِ نجف بمیرم بذار تو روزِ ظهور باشماهمنشین شم هر سال به اذنِ زهرا زائر اربعین شم شبای جمعه آقا مثل تو مضطر میشم روضه خونه مقتلِ شهیدِ بی سر میشم بیا خودت برامون روضه ی بی سر بخون بگو که بین دو نَهر لبْ تشنه بود جَدّمون ذبیح العطشان حسین قتیل العریان حسین وبا به .👇
. در وادی محبت *دربند زینبم من شادم دراین حوالی*چون عبد زینبم من آب روان بنوشم*گویم به آه سوزان دوست دارم حسین جان*فدات بشم حسین جان يا ربي يا الهي من بندة تو هستم * عهدِ تو را شكستم پروندة سياهم * مانده به روي دستم عبدِ فراري ات را * دلخون نمي كني تو از خانه ات را گدا را * بيرون نمي كني تو يا ربي يا الهي دل با صفا نكردم * از تو حيا نكردم بر توبه نامة خود * اصلاً وفا نكردم شرمنده ام نبردي * هر گز تو آبرويم تازه اجازه دادي * با تو سخن بگويم يا ربي يا الهي پيش تو سر بزيرم * حُبِّ تو در ضميرم آيا شود كه روزي * از عشق تو بميرم ممنوم از عطايت * آیا دهی لياقت؟ بار دگر ببينم * اين سفرة ضيافت يا ربي يا الهي آنان که در بهشتند * خاک مرا سرشتند بر صورتم از اول *نام علی نوشتند من مست گريه هستم * اشكم شده شرابم زهرا گرفته دستم * عبد ابوترابم يا ربي يا الهي دل شد حريم جانان * هر دم شدم پريشان عقده ز دل گشودم * ناله زدم حسين جان كلب حريم عشقم * شيداي عالمينم عالم همه بدانند * ديوانة حسينم آب روان بنوشم گویم به آه سوزان دوست دارم حسین جان آهسته تر برادر *شانه زنم به مویت این لحظه های آخر *بوسه زنم گلویت من پای گیسوانت *گیسو سپید کردم اذنم دهی به میدان*دورِ سرت بگردم گویم به چشم خونبار*دیدی شدم گرفتار حسین خدانگهدار سرمست وصل یاری*پا بر دلم گذاری دشمن گرفته دورم *مارا به که سپاری آئینه ام مبادا *در زیر پا بیفتی باضربِ نیزه داری *تو از صدا بیفتی بی اکبر و علمدار *کارم کشد به بازار حسین خدانگهدار .
226.7K
اهل حرم بیارید، عود و گلاب و قرآن زینب بیا تماشا، اکبر رَود به میدان بهتر که کربلا نیست، مادرش اُمّ لیلا بیند چگونه اکبر، گردیده اِرباً اِربا ویا به اهل حرم بیارید عطر و گلاب و قرآن زینب بیا تماشا اکبر رود به میدان علی علی اکبر در پیش چشم بابا رود به جنگ عقبا تا در کنار قرآن فدا کند سرو جان زینب کند اشاره که اکبر است مگر او حسین کند نظاره پیغمبر است مگر او اکبر به خون شناور حسین به جستجویش در وقت دادن جان پدر نموده بویش خزاب و کرده از خون محاسن نکویش دشمن اشاره می کرد خون می چکد ز رویش لیلا خبر ندارد دیگر پسر ندارد شام فراق اکبر یارب سحر ندارد علی علی اکبرم اهل حرم صدای مولای خود شنیدند برای یاری او از هر طرف دویدن حسین و دلبرش قرق به خون بدیدن فریاد وا حسینا یک جا زدل کشیدن سوی حرم خدایا شبه پیمبر آمد با جسم اربا اربا علی اکبر آمد علی علی اکبرم
مناجات - ای غایب از نظرها کی می شود بیایی.mp3
2.51M
. (عج) ای غایب از نظرها کی می شود بیایی برقع ز رخ بگیری صورت به ما گشایی هم دست تو ببوسم هم دور تو بگردم هم رو نما ستانی هم رو به ما نمایی آیا به کوه رضوان آیا به طور سینا؟! آیا به بیت الاقصی آیا به ذی طوایی؟! در مکه و مدینه یا در نجف مقیمی؟! در مشهد مقدس یا دشت کربلایی؟! جانم شود فدایت تا بشنوم ندایت دائم زنم صدایت یابن الحسن کجایی؟! تنها مسیح عالم، تنها نجات آدم تنها وصی خاتم، تنها امید مایی ای انس و جان فدایت، محتاج یک نگاهت چشم همه به راهت، شاید ز در درآیی هم پرچم حسینی بر دوش خود بگیری هم قبر مادرت را بر شیعیان نمایی در قلب ما حبیبی، بر زخم ما طبیبی بر جان ما قراری، بر درد ما دوایی باشد شعار «میثم» ای شهریار عالم کی می شود بیایی کی می شود بیایی؟! حاج ✍ ویا به .
. ای حامی پیمبر،هستی تو شیر داور در یاری رسالت،با لشکری برابر حمزه گل ولایی یاور مصطفایی سردار بی نظیری،یاور دین چو شیری در قلب دشمن دین،یا حمزه تو چو تیری حمزه گل ولایی یاور مصطفایی تو بر نبی حبیبی،جنگ آوری عجیبی بر یاری پیمبر،حمزه تو بی شکیبی حمزه گل ولایی یاور مصطفایی دل از نبی ربودی،غم از دلش زدودی بس که تو با وجودی،حامی دین تو بودی حمزه گل ولایی یاور مصطفایی ای نور چشم طاها،ای شیر دشت و صحرا از سوز ماتم تو،ریزد سرشک زهرا حمزه گل ولایی یاور مصطفایی جسمت روی تراب است،نبی در التهاب است همراه با پیمبر،حیدر دلش کباب است حمزه گل ولایی یاور مصطفایی دین خدا قوی بود،در وقت بودن تو با دست دشمن تو،مثله شده تن تو حمزه گل ولایی یاور مصطفایی شهادتت چه سخت است،برای ختم مرسل شد پوشش تو حمزه،عبای ختم مرسل حمزه گل ولایی یاور مصطفایی تا از مدینه آمد،صفیه خواهر تو نگذاشتند ببیند،این مثله پیکر تو حمزه گل ولایی یاور مصطفایی تا دید خواهر تو،جانش رسیده بر لب ندیده جسم بی سر،کسی بسان زینب حمزه گل ولایی یاور مصطفایی @yaghubianreza .👇
. ریزد سرشکِ زهرا ، از دیده چون ستاره داغ امام صادق ، زد بر دلش شراره با چشم دل نظر کن ، یک لحظه در مدینه بر تربتش که دارد ، بر غربتش اشاره دل تنگِ مادرش بود ، آن یادگار زهرا مهمان مادرش شد ، با قلب پاره پاره هر شب به یک بهانه ، می بُردنش زخانه از ظلم و جور منصور ، خون شد دلش هماره کی دیده پیرمردِ هفتاد ساله ای را در کوچه ها پیاده ، دنبال یک سواره ابن ربیع نامرد ، رحمی به او نمیکرد می دید که نفس هاش ، افتاده در شماره شد فاطمیه تکرار ، آتش گرفت گلزار اما زنی نبوده ، در پشت در دوباره میزد قدم در آتش ، میگفت وای مادر جز سوختن چه راهی ، جز ساختن چه چاره یکبار منزلش سوخت ، صد مرتبه دلش سوخت بر حال کودکانش ، بنمود تا نظاره صد شکر دخترانش ، بابا کنارشان بود غارت نشد از آنها ، خلخال و گوشواره .
. ای عاشقان دوباره. از لطف حی داور آمده ایم به سوی ایوان طلای حیدر مظلوم علی یاحیدر۴ دلها همه مقیمش. بهشت ما حریمش هر گره می گشاید با دستای کریمش مظلوم علی یاحیدر۴ کعبه ی شیعه کویش دلها گرفته بویش بسکه آقا کریم است دست همه به سویش مظلوم علی یاحیدر۴ با حال زار و خسته چون مرغ پرشکسته سوی حریمت آمد زائر دل شکسته مظلوم علی یاحیدر۴ ای همه افتخارم مهر تو اعتبارم خدا گواهم حیدر جز تو کسی ندارم مظلوم علی یاحیدر ۴ من گرچه روسیاهم. مرا بده پناهم آقا ز لطف و رحمت بنمامرا نگاهم مظلوم علی یا حیدر۴ ای گل بی قرینه غریب در مدینه بودی بمیرم آقا شاهد زخم‌سینه مظلوم علی یاحیدر۴ دستای تو ببستند حرمتتو شکستند پهلوی همسرت را به پشت در شکستند مظلوم علی یا حیدر۴ .👇👇
‍ . 🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌿🌿🌿🌿 ✅بند اول چن وقته که همش میخام مرغ دلو رها کنم بیام به سمت حرمت عقده ی دل و وا کنم کاشکی بشم کبوتر و بیام به سوی مشهدت پر بزنم بیام روی گلدسته ها و گنبدت قربونه جارو کشای تو کبوترای تو,,صحن و سرای تو قربونه اون نوکرای تو ایوون طلای تو,,اون زائر ای تو السلطان علی موسی الرضا(ع) _______________ ✅بنددوم 🌹🌹🌹 خداروشکر کشورما همیشه در پناهته برات کربلای ما بسته به یک نگاهته دیوونتن جن وملک شاه صریر ارتضا اقای خوب ومهربون دوست دارم امام رضا (ع) اقا من مثل کبوترم,,, یکسره میپرم به دور این حرم اقا من نازتو میخرم,,, ای سایه ی سرم شاهنشه کرم السلطان علی موسی الرضا(ع) ________________ ✅بندسوم خاک کف کفشداریات سرمه ی چشمهای منه این ضربان قلب من میگه رضا و میزنه من الازل الی الابد عشقت میون قلبمه ایشالله با برات تو همه میریم به علقمه عشق منه امیر علقمه,,,, صاحب پرچمه سلطان قلبمه عشق منه دوای دردمه,,, یل دوعالمه عزیزفاطمه مولانا یا شه علقمه 💠💠💠⭕️ 260 ❌💠💠💠 _________________ و .... 👇
. ✍ یارب خجالتم را، قبل از بیان خریدی درد و بلای من را، فوراً به جان خریدی هر بار گریه کردم، شکر ترا نکردم ناشکری مرا هم، ای مهربان خریدی جای عذاب، فرصت دادی برای توبه هی من گناه کردم، هی تو زمان خریدی بدها میان خوبان، چون میوهء خرابند زود آن خراب ها را، یک در میان خریدی سرمایه دار عالم! بُنجل فروش شهرم کسری دخل من را، وقت زیان خریدی رفتار تو که با من، مثل غریبه ها نیست ناز مرا شبیه هر میهمان خریدی گفتی گداست اما، شاید به دردمان خورد من را برای زهرای قدکمان خریدی جان علی نجف را، در خواب روزی ام کن معلوم کن مرا هم، قبل از اذان خریدی در ازدحام روضه، دست مرا گرفتی گفتم حسین و من را با دیگران خریدی جانم فدای طفلی که گفت عمه زینب مهمان رسید و از من اشک روان خریدی سر را بغل گرفت و هی گفت با تعجب ِکی از تنور خولی، یک لقمه نان خریدی بابا ز بس خریدم درد تو را به پهلو تو نیز درد تازه از خیزران خریدی در خواب دیده بودم رفتی به روی نیزه حتماً برای اصغر، یک سایه بان خریدی 👇
. از غربت پیمبر، داور به گریه افتاد توحید روضه‌خوان شد، کوثر به گریه افتاد از داغ زهرِ آن دو ملعونه، جسم احمد‌‌‌_ می‌سوخت آن چنان که، بستر به گریه افتاد وقتی که بی حیا گفت: "إنّ الرَّجل، لَیَهجُر" جبریل ناله سر داد، منبر به گریه افتاد هم دختر نبی بود، هم مادر پیمبر بدجور مادرانه، دختر به گریه افتاد یاد "حُسینُ مِنّی..." با جدّ خویش می‌سوخت آمد حسین، نزدِ دلبر به گریه افتاد تا حکم صبر را داد احمد به مرتضایش خیره به همسرش شد، حیدر به گریه افتاد در بین کوچه کشتند، آقای ما حسن را از بعد آن دوشنبه، مضطر به گریه افتاد رفت و ندید احمد، زهرا میان آتش_ آن قدر ناله سر داد، تا" در" به گریه افتاد بعد از هجوم دشمن، تا دید میخ در را از غربت امیرش، قنبر به گریه افتاد روز دهم شد و شمر آمد میان مقتل آن قدر ضربه زد که خنجر به گریه افتاد با قد خم رسید و در بین قتلگه دید_ فرزند بی سرش را، مادر به گریه افتاد جوری در آن هیاهو فریاد زد: "بُنیّ..." تا صبح روز محشر، نوکر به گریه افتاد .