هدایت شده از گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
Haj Meysam Motieeshab28safar1402[02].mp3
زمان:
حجم:
10.78M
▪️اجر پیغمبری (#روضه_رسول_الله)
🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 #رحلت_رسول_اکرم (ﷺ)
کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد
رفتی و خنده به کاشانۀ تو گشت حرام
رختِ مشکیِ یتیمی به تن زهرا شد
عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت
حُکم بر خانهنشینیِ علی امضا شد
بعدِ تو حرمت کاشانۀ حق حفظ نشد
پای اولاد حرامی، به حریمت وا شد
دخترت پشتِ در و آتش و دود و مسمار
خوب فرمانِ مودت به خدا، اجرا شد
خبر پر زدن فاطمه حیدر را کشت
چند باری به زمین خورد علی تا پا شد
روضهها هست، بمانند... ولی عاشورا
تشنه لب شاه غریبی که تک و تنها شد
از بلندی فرس تا به زمین خورد شنید
صحبت از غارت معجر ز سر زنها شد
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید
بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد
سر او تا که جدا شد زرهاش را بردند
زرهاش هیچ... سرِ پیرهنش دعوا شد
اجرِ پیغمبریات بود که مردم دادند
ظلمهایی که پس از تو به ذَوِیالقُربی شد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
.
#سه_غم
#رحلت_رسول_اکرم ؛
#امام_حسن؛ #امام_رضا
در سوگ نبی، جهان سیه میپوشد
در سینه، دل از داغ حسن میجوشد
از ماتم هشتمین امام معصوم
هر شیعه ز درد، جام غم مینوشد.
#سیدرضا_مؤید(ره)
.
.
#رحلت_رسول_اکرم
آنکه با غمزههای گفتارش
درسآموزِ صد مدرّس بود
در نفسهای آخرِ عمرش
قلم و کاغذی طلب بنمود
چون که میخواست مردمِ دینش
نشوند از مسیر حق، گمراه
خواست در آخرین وصیت خویش
بنویسد: "علی ولیالله"
ناگهان از میان جمعیت
محضر حضرت رسولالله
یک نفر _آنکه دانی و دانم_
گفت "ان الرجل لیهجر"... آه
او که آیات را نمیفهمید
گفت قرآن برای ما کافیست
او نفهمید که کلام رسول
جز کلام خدای سبحان نیست
آن رسولی که گفت: ای مردم!
یک امانت زِ من کنار شماست
اجر پیغمبریِ من، تنها
احترامِ به دخترم زهراست
چند روزی گذشت... مردی که
بر نبی بست تهمتِ هذیان
او که قرآن برای او بس بود
حملهور شد به کوثر قرآن
کوچه آماده، هیزم آماده
یک نفس مانده بود تا آتش
داد زد: ای اهالیِ خانه
یا که بیعت کنید یا آتش...
همه گفتند: فاطمه آنجاست
گفت: فضه، حسن، علی، یا او،
هرکسی پشت درب این خانهست
طعمهی آتش است حتی او
همه گفتند: محسنش پس چه؟
گفت: فرقی نمیکند اصلاً
باید این خانه را بسوزانم
مرد باشد میانِ آن یا زن
چند لحظه سکوت کرد و سپس
چند گامی سوی عقب برگشت
همه گفتند: منصرف شده است
همه گفتند که بخیر گذشت
ناگهان باز سمت خانه دوید
لگدی زد به در...خدا!... مادر
فاطمه بیسپر...خدا!... محسن
در شده شعلهور...خدا!...مادر
شاعر: #حمید_رمی✍
......
📋 فاطمه جان! دوری من و تو خیلی زیاد طول نمیکشه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه خانمی هم توو مدینه وقتی سلمان اومد به عیادتش
فرمود:« بیبی جان! شبها رو چه طور صبح میکنید؟!
حالتون چه طوره؟!
بهترید خانم؟!
یه نگاهی به سلمان کرد یه نگاهی به دور و برش کرد تا کسی نباشه که بشنوه، زینب نشنوه؛ حسین نشنوه؛ حسن نشنوه؛ علی نشنوه...
سلمان چی میگی؟! شبا از درد پهلو خوابم نمیبره...
پیغمبر توو بستره، دید بیبی داره گریه میکنه؛ بیبی رو صدا زد:« فاطمه جان دخترم بیا.
بیبی فاطمه زهرا سلام الله علیها اومد جلو.
ـ چیه بابا جان؟! قربونت برم
- این لحظههای آخر چرا گریه میکنی؟! چرا بیتابی میکنی؟!
- گفت:« بابا جان! شما رو دارم از دست میدم؛ آخه من که غیر شما و علی کسی رو ندارم.
پیغمبر یه چیزی در گوش حضرت فاطمه گفت:« فاطمه جان! نگران نباش؛ خیلی زود میای پیش من، دوری من و تو خیلی زیاد طول نمیکشه. بیبی یه خندهای زد و از پیغمبر جدا شد.
چند لحظه بعد پیغمبر حضرت علی رو صدا زد:« علی جان! بیا جلو باهات کار دارم».
حجره رو خالی کرد،
- همه برن بیرون فقط علی بمونه.
فاطمه هم داره از دور نگاه میکنه، پیغمبر چی میخواد به همسرش علی بگه؟!
دید هرچی پیغمبر میگه علی سرش و پایین میندازه میگه:« نعم، عَلیٰ عین».
پیغمبر یه چیزی در گوش علی گفت، میگن علی امیرالمومنین برافروخته شد.
-بله آقا! درست شنیدم، نباید حرفی بزنی. شاید به علی فرموده:« علی جان! میریزن در خونه، در خونه رو آتیش میزنند، باید صبر کنیا. میریزن دم خونه هتک حُرمت میکنند، حرفی نباید بزنیا. میریزن دم خونه، دخترم میاد پشت در...
علی جان! میریزن در خونه، وقتی دخترم میاد پشت در یه نفر از اینا لگد به در خونه میزنه...
تازه اینقدر میزنندش، انقدر سیلی به صورتش میزنند، انقدر غلاف به بازوش میزنند نباید حرفی بزنی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 آنکه با غمزههای گفتارش
#رحلت_رسول_اکرم
#روضه_حضرت_محمد (ص)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آنکه با غمزههای گفتارش
درسآموزِ صد مدرّس بود
در نفسهای آخرِ عمرش
قلم و کاغذی طلب بنمود
چون که میخواست بعد از او مردم
نشوند از مسیر حق، گمراه
خواست در آخرین وصیت خویش
بنویسد: "علی ولیالله"
ناگهان از میان جمعیت
محضر حضرت رسولالله
یک نفر _آن که دانی و دانم_
گفت " الرَّجُلَ لَیَهْجُرُ"... آه
او که آیات را نمیفهمید
گفت قرآن برای ما کافیست
او نفهمید که حدیث رسول
جز کلام خدای سبحان نیست
آن رسولی که گفت: ای مردم!
یک امانت زِ من کنار شماست
اَجرِ پیغمبریِ من، تنها
احترامِ به دخترم زهراست
چند روزی گذشت... مردی که
بر نبی بست تهمتِ هَذیان
او که قرآن برای او بس بود
حملهور شد به کوثر قرآن
کوچه آماده، هیزم آماده
یک نفس مانده بود تا آتش
داد زد: ای اهالیِ خانه
یا که بیعت کنید یا آتش...
همه گفتند: فاطمه آنجاست
گفت: فضه، حسن، علی، یا او،
هرکسی پشت درب این خانهست
طعمهی آتش است حتی او
همه گفتند: محسنش پس چه؟
گفت: فرقی نمیکند اصلاً
باید این خانه را بسوزانم
مرد باشد میانِ آن یا زن
چند لحظه سکوت کرد و سپس
چند گامی سوی عقب برگشت
همه گفتند: منصرف شده است
همه گفتند که بخیر گذشت
ناگهان باز سمت خانه دوید
لگدی زد به در...خدا!... مادر
فاطمه بیسپر...خدا!... محسن
در شده شعلهور...خدا!...مادر
#حمید_رمی
.
#زمزمه
شب رحلت حضرت رسول (ص) و امام حسن مجتبی (ع)
با سبک حاج حسن خلج👇👇
#امام_حسین
دیدمت بین اون آشوب
سینه ای که شده پاکوب
پیرِ مرداشونم با چوب ،تو رو میزدنت
حرمله با هزار سرباز ...
سوی قلب تو تیرانداز
کشته بودنت اما باز ، تو رو میزدنت
میسوزم واسه کهنه لباسی که نمونده برات ...
میسپارم کارِ دفن تنت رو به زنای دهات
گریه داره رگای بریدت قتیل العبرات
بی سری و تنت اینجاست
بدنت زینت صحراست
اینکه زیر سم اسباس، آرزوی منه
یادمه پیروهن داشتی
یه عقیق یمن داشتی
کاش میشد که کقن داشتی
..............
خیلی خسته ام از دنیا
بیا تو بغلم بابا
یه کمی دعا کن زهرا
من خون جگرو
نگرانتم این روزا
علی و تو میشید تنها
دشمنی میکنن با ما
توی کوچه نرو
پیش من اگه زار بزنی هم
نمی گیره صدات
می سوزم برا سینه ی زخمی
که میمونه برات
می میرم برا بازوی خسته ات
برا درد چشات
می خونم زیر لب، کوثر
خوب و خوش باشی با حیدر
می کِشن تو خونه ات لشکر
آتیشت می زنن
گمونم که محال، باشه
عمر تو دو سه سال باشه
کاشکی خواب و خیال، باشه
آتیشت می زنن
گل باغ بهشتی عزیزم، یه سحر چیدمت
پریشون شدم این دم آخر، پریشون دیدمت
اگه صحبت سیلی نبود که، نمی بوسیدمت
#رحلت_رسول_اکرم
نفسم نمیاد بالا
راحتم دیگه از حالا
به حسن توی این سالا
نمی گم چی گذشت
مث سبزه ی پژمردم
توی خونه هم آزردم
خون دلهایی که خوردم
می ریزه توی تشت
قُرق دل تنگ منو
همسرم می شکست
روی سینه ی محتضرم
غم چیز دیگه است
قاتل مادرم همیشه
روبروم می نشست
شده حال دلم بدتر
دیدمش روی هر منبر
ناسزا میگه به حیدر
جیگرم میسوزه
با کی اومد و با کی رفت
زهرا با دل شاکی رفت
با یه چادر خاکی رفت
جیگرم میسوزه
ای خدا پُرِ درد دلم، برسون چاره شو
روی خاکای کوچه دیدم، خون گوشواره شو
تو خونه همیشه می پوشوند، رنگ رخساره شو
#امام_حسن
#رضا_دین_پرور ✍
.
صوت 👉
.
#زمینه_رسول_الله
#رحلت_رسول_اکرم
#حضرت_رسول_زمینه
بار سفر بسته واویلا
از دار دنیا رسول الله
ای آسمون گریه کن گریه
مظلومه آقا رسول الله
دیگه نیس توی آسمون مهتابی
علی و فاطمه و بی تابی
هیچ کی نیس عین خیالش انگار ، که رسول الله رفت
چه زمونه ای ، عجب اصحابی
ای شهر مدینه رنگ عوض کردی زود
ای شهر مدینه هستی خیلی بی درد
والله علی و شیعه هاش و کشته
ان الرجل لیهجر اون نامرد
وا محمدا.....
دنیایی از غصه و دردا
هس توی چشم تر زهرا
ای وای ازین شهر بد کینه
دلواپس حیدره زهرا
چه قد این غم واسه حیدر سخته
زندگیه بی پیمبر سخته
این مصیبت اون قدر سنگینه ، قد مولا خم شد
به خدا داغ برادر سخته
توو این شب فتنه گم شده راه حق
روزای خوش علی دیگه سر اومد
با خنده فلانی به فلانی میگه
وقت انتقام بدر و خیبر اومد
وا محمدا.....
ای وای ازین شبای بی مهتاب
ای وای ازین مدینه ی دلگیر
کم کم داره خزون میاد از راه
کم کم داره فاطمه میشه پیر
یه زن و شعله و درد و محشر
یه زن و چهل تا پست کافر
چی بگم از غم دیوار و در ، بشکنه دستی که
محسن و میگیره از این مادر
می زنه عزیز دل پیغمبر رو
هر کس که دل پری ز مولا داره
آی بشکنه اون غلاف شمشیری که
چند روز دیگه قصد جون زهرا داره
#محمد_حسین_رحیمیان ✍
#بیست_و_هشتم_صفر
.👇
.
#نوحه
#رحلت_رسول_اکرم
#حضرت_رسول_نوحه
میروی میرود قرار زهرا
بمان یک شب دگر کنار زهرا
بعد تو دیگر روز ، خوشی نبیند زهرا
پشت همین در بابا ، ز پا نشیند زهرا
واویلا واویلا واویلا واویلا
بعد تو میبرند حق ولی را
ببندند با طناب دست علی را
خوب دهند این مردم ، حق ذوی القربی را
ثانی به قنفذ گوید ، محکم بزن زهرا را
بعد تو در مدینه بی پناهم
پشت در نگویند که پا به ماهم
هجوم دشمنها و ، یک زن تنها چه کنم
اگر که در باز شود ، به ضربه پا چه کنم
امان از غصه دو نور عینت
غربت حسن ماتم حسینت
یکی به وقت تشییع ، شود پر از تیر تنش
یکی لگدکوب شود ، ز سم مرکب بدنش
#علی_سلطانی ✍
#بیست_و_هشت_صفر
.👇
.
#زمینه_رسول_الله
#رحلت_رسول_اکرم
#حضرت_رسول_زمینه
میرسه از اوج فلک نوای وامصیبتا
آجرک الله یا علی در غم ختم الانبیا
رفته از این جهان نبی
با تن مسموم علی...
خدا بهت صبر بده
اولَ مظلوم علی...
آجرک الله یاعلی...
لحظه به لحظه میره از هوش و بهوش میاد ولی
میمیرن و زنده میشن هر دفعه زهرا و علی
میسوزه از زهر جفا
هُرم عطش رو دلشه
به کی شکایت بکنه؟
که همسرش قاتلشه...
آجرک الله...
عرق نشسته رو پیشونیش نفسای آخره
قابض الارواح با ادب بیرونِ در منتظره
اجازهی ورود میخواد
این خونه خونهی خداست
گریز روضه کوچه و
گریز روضه کربلاست
آجرک الله...
#محمدعلی_انصاری
👇
.
#رحلت_رسول_اکرم
نوحه شهادت پیامبر (ص)
مدینه شد پر از غم پر از اندوه وماتم
که رفت از دار دنیا رسول الله اکرم
مدینه شده صحنه ی محشر
به قلب فلک سوز پیغمبر
رسول الله
ازاین غم آسمان هم زچشمش خون ببارد
بمیرم بهر زهرا دگر بابا ندارد
دلم بر غمش مبتلا گشته
عزادار او مرتضی گشته
رسول الله
زهجران پیمبر دل حیدر گرفته
غم بابا چه سخت است دل دختر گرفته
واویلا سقیفه به پا گردد
ازاین پس به زهرا جفا گردد
رسول الله
#بیست_و_هشتم_صفر
#ابوذر_رئیس_میرزایی (بهار)✍
👇
.
#رحلت_رسول_اکرم
#زمینه_رسول_الله
#زمینه_حضرت_محمد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقت جدایی شد . نور دل بابا
خدا نگهدارت . دختر من زهرا
دیگه همین روزا . علی میشه تنها
خدا بده صبرت . دختر من زهرا
فاطمه جان ببین که مضطرم من
دل نگران تو و حیدرم من
واویلا واویلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعد من ای زهرا ، عمر تو کوتاهه
گریه نکن جان ، محسن شش ماهه
مراقبش باش این ، طفلی که در راهه
جان تو و جان ، محسن شش ماهه
محسنتو که غرق خون میبینی
صدا بزن که فضه خذینی
واویلا واویلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دارم میبینم من . با تو چها میشه
اجر رسالت با . سیلی ادا میشه
تو این خونه پای . حرامی وا میشه
نقش زمین زهرا . تو کوچه ها میشه
لگد به پهلوت میزنن واویلا
غلاف به بازوت میزنن واویلا
واویلا واویلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جدا نکن از من . دو نور عینم رو
بزار ببوسم من . لب حسینم رو
دارم میبینم اشک . زینبینم رو
رو نیزه میبینن . سر حسینم رو
قرارمون باشه میون گودال
کنار اون تنی که میشه پامال
وای حسین وای حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#عبدالحسین✍
.
.
#رحلت_رسول_اکرم
#رسول_الله
#زمینه_حضرت_محمد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رفتی با سوز و آه، آه
بابا رسولُ الله آه
رفتی و بعد رفتنت بابا جون
شده دختر تو نیمه جون ای وای
هنوز پیکر تو روی زمین بود
اینا ریختن در خونمون ای وای
چی بگم ای بابا،دَرِ خونه ما شد شعله ور
چی بگم ای بابا،علی شد از خجالت خونجگر
چی بگم ای بابا،من و خیلی زدن به پشت در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رفتی با سوز و آه،آه
بابا رسولُ الله آه
چه زحمتا کشیدی برا امّت
حقّ رسالتت چه خوب ادا شد
نماز عشق دختر غریبت
سجودش روی خاک کوچه ها شد
چی بگم ای بابا،نفسِ طاقتم بریده شد
چی بگم ای بابا،بعد تو قامتم خمیده شد
چی بگم ای بابا،علی توو کوچه ها کشیده شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حاج_امیر_عباسی✍
👇
Mohjat.NetRehlat Payambar 1403 Hosein Taheri [Mohjat_Net].mp3
زمان:
حجم:
3.36M
#واحد_رسول_الله
#حسین_طاهری
#بیست_و_هشت_صفر
انی تارکم فیکم الثقلین
قرآن و علی کوثر و حسنین
سر و دندونمو شکستین
دلمو نشکنید
توی گلخونه شاخه های
گلمو نشکنید
دم آخر ای مدینه
همه حرف من همینه
نکنه که دختر من
دیگه روز خوش نبینه
الوداع علی و فاطمه
****
من میرم ولی دخترم میمونه
دلداریش بدین نه با تازیونه
میدونم بعد من علی هم
خونه نشین میشه
میدونم قسمت یتیمم
هیزم و آتیشه
به خدا که ای مدینه
بدترین غصه همینه
یه دلاور ناموسش رو
زیر دست و پا ببینه
الوداع علی و فاطمه
****
تا بوسه زدم بر گلوی حسین
دیدم پنجه ای بین موی حسین
یه روزی با علی و زهرا
من میرم دیدنش
میون جمع نیزه دارا
من میرم دیدنش
جلوی چشای زینب
میره زیر سُم مرکب
چیزی هم میمونه آیا
از یه نعش نامرتب
الوداع ای حسین عزیزم
#واحد #حضرت_محمد
#رحلت_رسول_اکرم
#کربلایی_حسین_طاهری 1403
.
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Shahadat_Peyambar_&_Emam_Hasan_1404 (5).mp3
زمان:
حجم:
16.01M
🔊 بخش پنجم #تک l بَلَغَ العُلَا بِكَمَالِهِ، كَشَفَ الدُّجَى بِجَمَالِهِ
#تک_رسول_الله
«الله الله؛ اشهد أن محمداً رسولالله»
🖋️ #حمید_رمی ✍
متن 👉
📋 الله الله اشهد ان محمد رسول الله
#تک_رسول_الله
#رحلت_رسول_اکرم
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اَللّٰه اَللّٰه
أَشْهَدُ أَنْ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللّٰه
بَلَغَ الْعُلَى بِکَمَالِهِ
کَشَفَ الدُّجَى بِجَمَالِهِ
چه پیمبری چه پیمبری
حَسُنَتْ جَمِيعُ خِصَالِهِ
اگر از گدا طلبی کند
چه دهم بهجز دل والهی
همه عشق من شده آل او
صَلُّوا عَلَيْهِ وَآلِهِ
« اَللّٰه اَللّٰه
أَشْهَدُ أَنْ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللّٰه»
بخدا که از همه برتری
همه دیگرند و تو دیگری
همهجا به وصف تو این سخن
بخدا معلم حیدری
علی از تو گفت، علی از تو خواند
چه برادری، چه برادری
همهجا علی ز تو دم زند
همهجا تو نام علی بَری
« اَللّٰه اللّٰه
أَشْهَدُ أَنْ عَلِيًّا وَلِيُّ اللّٰه»
همه غصهها به صفا رسد
همهجا مَرَض به شفا رسد
تو بگو علی، تو بگو علی
همه درد تو به دوا رسد
«نرسد اگر به علی کسی
به کجا رَوَد، به کجا رسد
به خدا قسم که اگر کسی
به علی رسد، به خدا رسد
« اَللّٰه اللّٰه
أَشْهَدُ أَنْ عَلِيًّا وَلِيُّ اللّٰه»
پدر است علی، پسرش حسن
شَجَر است علی، ثَمَرش حسن
تَن اگر علیست، دل اگر علیست
نَفَسَش حسن، جگرش حسن
نه فقط حسین، که در عالمین
شمس است علی، قمرش حسن
کی پهلوان؟ کی قهرمان؟
حیدر که هست، نظرش حسن
« اَللّٰه اللّٰه
أَشْهَدُ أَنْ حَسَن كَرِيم آلِ اللّٰه»
#حمید_رمی