.
🏴 #محرم۱۴۰۲
#زمزمه #دهه_محرم
#حضرت_مسلم علیه السلام
#سبک_میبینی_عباس
#عبدالله_باقری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
وفا کجا بود!؟
توو قلبای سیاهشون خدا کجا بود
توی نگاه خیرهشون حیا کجا بود
وفا کجا بود!؟
خبر دارن داری میای با خونواده
حرف از غنیمت بینشون خیلی زیاده
گفتن که دوسْتَن امّا دیدم دشمناتن
از حالا فکر زیور (مخدراتن) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ابلیسَن ابلیس
من التماست میکنم با چشمای خیس
به بچههات بگو خبر از مهمونی نیس(ت)
ابلیسَن ابلیس
فهمیدم آقا فکر عباس رشیدن
حتی برا شیرخوارتم نقشه کشیدن
بدجور منو ریخته به هم شدم کلافه
خریدن از بازارشون (نعل اضافه) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
پسر عمو جان
لحظهی آخری ببین با آه سوزان
دارم سلامِت میکنم با لب عطشان
پسر عمو جان
هر چی که عهد کوفیا بیاعتباره
بدون که مُسلم تا تهِش سر قراره
منْ سربریده هم عزیزم! چش به راتم
من روی خاک، تو روی نی (من خاک پاتم) ۳
#شب_اول_محرم
👇
.
🏴 #محرم۱۴۰۲
#زمزمه
#امام_حسین علیه السلام
#ورود_به_کربلا
#سبک_میبینی_عباس
#عبدالله_باقری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خطاب به حضرت اباالفضل علیهالسلام🔻
قدت رو قربون
محبت و صفای بیحدت رو قربون
این ادب و شرم زبونزدت رو قربون
قدت رو قربون
چرا همیشه سربزیری پیشم آخه
نمیگی من دلتنگ چشمات میشم آخه
تو باشی یک نگاه چپ به ما نمیشه
کاش دور ناقهام تا ابد (بودی همیشه) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خطاب به حضرت ابیعبدالله علیهالسلام 🔻
دلگیره اینجا
خواهرت و ببر داره میمیره اینجا
قراره کی تو رو ازم بگیره اینجا
دلگیره اینجا
نگو که این روزا است همون روزای آخر
نذا بشه زمان بوسیدن حنجر
بوی جدایی میبره زینبو از حال
دلشوره میندازه منو (اون شیب گودال) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دور نشو از من
شمر و سنان و حرمله گرم نگاهَن
برای کشتنت چقدر اومده دشمن
دور نشو از من
منو بَرَم گردون از این مسیر دشوار
نذار سر و کارم بیفته سر بازار
اینجا بمونم آخرش به من میخندن
دستای خواهرت رو با (طناب میبندن) ۳
#شب_دوم_محرم #ورودیه
.👇
.
🏴 #محرم۱۴۰۲
#زمزمه
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#سبک_میبینی_عباس
#عبدالله_باقری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ببخش نمُردم
خیلی شبا نخوابیدم هی غصه خوردم
آرزوهامو تا سحر چند بار شمردم
ببخش نمُردم
شمُردم آرزوهامو یادم بمونه
خدا منو به آرزوهام برسونه
گفتم بیای کم میشه دیگه اضطرابم
یه شب تا صبح کنار تو (راحت میخوابم) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
چه روزگاری
حساب کتابم ریخت به هم اوّل کاری
آغوشتو میخوام ولی بغل نداری
چه روزگاری
عمه توو روضههاش میگفت کفن نداری
یه جوری غارت شدی پیرُهن نداری
میگفت که جای سالمی رو تن نداری
اما حالا من میبینم (بدن نداری) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
برام عذاب شد
آرزوهای من بابا نقش بر آب شد
گفتم که با عمو میای اونم خراب شد
برام عذاب شد
گفتم برام قصّه میگی، ساکتی امّا
گفتم میریم بازار میچرخیم ... با کدوم پا؟!
گفتم تو رو نشون میدم به دختراشون
ولی یه وقت اومدی که شبه بابا جون
آخرین آرزوم نذار خراب شه بابا
میبوسم از لبات فقط (بریم از اینجا) ۳
#شب_سوم_محرم
👇
.
🏴 #محرم۱۴۰۲
#زمزمه
#فرزندان_حضرت_زینب علیهم السلام
#سبک_میبینی_عباس
#عبدالله_باقری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
عزیز خواهر
هر چی شما بگی قبول؛ ولی برادر
بشنو کمی درد دلای منه مضطر
عزیز خواهر
تو که دیدی موی حسن چه زود سفید شد
تو که دیدی مادر جلو چشماش شهید شد
تو باشی و اُمید زینب نااُمید شه؟!
نذار منو که میزنن (موشون سفید شه) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
به پات میفتم
صدای هَل من مُعینو خودم شنفتم
اینا بمونن میمیرن نگی نگفتم!
به پات میفتم
میخوام که قربونیت بشن، نه ارباً اربا
دوست ندارم سخت بشه باز کارِت توو صحرا
جوونی نیست کی کمکت کنه توو میدون
منم قرار نیست که بیام (از خیمه بیرون) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بذا فدا شن
امروز سپر برا تنت توو کربلا شن
فردا سپر برا سرت رو نیزهها شن
بذا فدا شن
دوست ندارم با حسرت و غصه و ماتم
بعداً بگم برا داداشم کم گذاشتم
فکرت رهام نمیکنه قرار زینب
میخوان تو رو بد بکشن (سالار زینب) ۳
#طفلان_حضرت_زینب #شب_چهارم_محرم
👇
.
🏴 #محرم۱۴۰۲
#زمزمه
#حضرت_عبدالله علیه السلام
#سبک_میبینی_عباس
#عبدالله_باقری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
رهام کن عمه
جونم به لبهام رسیده نگام کن عمه
میخوام برم توو قتلگاه دعام کن عمه
رهام کن عمه
دور عموم شلوغ شده، یارم نداره
دیگه رمق برای پیکارم نداره
هر جوری هست منم میرم چرا بمونم؟
اصغر فدایی شده من (چرا نتونم؟) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
من پر کشیدم
از روی تل دویدم و نفس بریدم
عمو کمی طاقت بیار دیگه رسیدم
من پر کشیدم
حتی شده قدر دو تا ضربهی شمشیر
بذار سپر بشم آخه شدی زمینگیر
درسته که میخوای پَر از قفس بگیری
میخوام منو که میزنن (نفس بگیری) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دستم بریده
توو قتلگاه عجب بوی یاسی پیچیده
صدای «وا اُما»مو انگاری شنیده
قامت خمیده
میخوام شبیه مادرت که بینشونه
مزار من توو کربلا مخفی بمونه
منِ یتیم بزرگ شدم زیر پَر تو
میخوام تنم یکی بشه (با پیکر تو) ۳
#شب_پنجم_محرم
.👇
🏴
#محرم۱۴۰۲
#زمزمه
#حضرت_قاسم علیه السلام
#سبک_میبینی_عباس
#عبدالله_باقری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
داماد خیمه
میری و حِرزِت میشه اِنیکاد خیمه
به احترام رفتنت ایستاده خیمه
داماد خیمه
جای حسن پشت سرت من اشک میریزم
پیراهن بختت شده کفن عزیزم
زیباییِ صورتتو نقاب میگیرم
نمیرسه پات به رکاب (برات بمیرم) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
میخ و دری نیست
اینجا هنوز که هیزمِ شعلهوری نیست
از لگد و فشار در هم خبری نیست
میخ و دری نیست
چرا غم عالم روی دلم نشسته؟
داره میاد صدای استخونْ شکسته
پهلوی مادرم شکست، شد قد خمیده
چطور شکستنت شدی (قامت کشیده؟!) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بریم از اینجا
توو بغلم میون این محشر و غوغا
بیا با هم گریه کنیم برای فردا
بریم از اینجا
تو روی نی میری عروست پای نیزهت
کی این جوری ماهِ عسل میره توو غربت
حقّشه نُقل بپاشن از توو آسمونا
شما رو سنگ میزنن از (رو پشت بوما) ۳
#شب_ششم_محرم
.👇