eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
435 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان: حجم: 216.5K
. (ع) درپشت فرس نفس زنان بین راه با پای برهنه می کشید ازدل آه با یاد غم اسیری زینب گفت لا حول ولا قوه الا بالله ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍
. ( ) شهادت علیه السلام وقتی تو رو با طعنه آزردن پایِ برهنه کشیدن بردن حتماً بودی به یادِ اون روزی .... که بچّه‌ها تازیانه خوردن وقتی نمازتو شکستن آه دستاتو که تو کوچه بستن آه حتماً به یادت افتاد این روضه که نیزه‌دارا مستِ مَستن آه وقتی که زهر جیگرتو سوزوند آتیش دلِ حرمتو لرزوند حتماً به یادت افتاد این روضه شمر با لگد بدنو برگردوند کشیدنت پشتِ سرِ مَرکب یه عدّه گرگ‌صفتِ لامذهب حتماً به یادت افتاده وقتی .... مضطر شد عمّه جانتون زینب روزی که روضه‌ها نفس‌گیر بود وقتی بالا سرِ تو شمشیر بود حتماً به یادت افتاد این روضه سرنیزه با تَرقُوه درگیر بود دشمنتون زخمِ زبون می‌زد حرفاش آتیش به دلتون می‌زد حتماً به یادت افتاد این روضه به لب کسی با خیزرون می‌زد وقتی که افتادی رویِ خاکا صدا زدی واویلتا زهرا حتماً به یادت افتاد این روضه که با صورت خورده زمین سقّا شکرِ خدا که روزیمه روضه‌ت گریون میشم تا میگم از غربت الهی پایِ رکابِ مهدی بیایم بقیع با بیرقِ هیأت‌ آقام آقام آقام آقام آقام /۴/ ✍ .👇
-720494845_-140451015.mp3
زمان: حجم: 2.13M
وقتی تو رو با طعنه آزردن
. علیه السلام علیه السلام آتش کشد زبانه ز دور و برم خدا خاکسترش نشسته به روی سرم خدا پور خلیلم و وسط شعله ها اسیر بنما اجابتی به دل مضطرم خدا ای وای از تغافل اصحاب سینه چاک این درد غربت است به جان میخرم خدا دشمن غرور موی سپید مرا شکست اما کسی نبود شود یاورم خدا بی دردسر به شخصیتم لطمه زد عدو مستانه خنده کرد به چشم ترم خدا بیرون مرا چگونه ز خانه کشید و برد پیداست از کبودی بال و پرم خدا صد شکر نیمه شب سر من بی عمامه شد یاد غرور آن سر بی معجرم خدا وقتی که سوی چشم مرا ضرب او گرفت دیدم چگونه خورد زمین مادرم خدا با دست بسته در نظر اهل خانه ام یاد آور شکستگی حیدرم خدا گرچه کسی نبود تماشا کند مرا در فکر کوچه گردی آن خواهرم خدا غم های عمه عاقبت انداختم ز پا دیدی که داغ غربتش آمد سرم خدا ✍ ................ . غزلی از زبان نفس‌نفس‌زدنم را حسین می‌بیند جراحت بدنم را حسین می‌بیند نحیف هستم و آتش به جانم افتاده و شعله‌زارِ تنم را حسین می‌بیند دویدن از پیِ مرکب برای من سخت است نحیف‌تر شدنم را حسین می‌بیند حریم شخصیِ من جای این اراذل نیست غریبی وطنم را حسین می‌بیند چه روضه‌ای‌ست اگر مادرت زمین بخورد نوای واحَسَنم را حسین می‌بیند شبیه دامن طفل سه‌ساله می‌سوزم عزای سوختنم را حسین می‌بیند تمام فکر من این است لحظۀ دفنم سفیدیِ کفنم را حسین می‌بیند برای کرب‌وبلای حسین بی‌تابم دو دست سینه‌زنم را حسین می‌بیند ✍ ............ کاش خاموش کُنَد اشک ، مُصلایش را کاش گیرند کمی زیرِ بغلهایش را به زمین خورده و خاکی است ردایش رویش کاش می‌شد بِتِکاننَد سَر و پایَش را به زمین خورد ، زمین خورد ، زمین خورد مُدام ولی از دست ندادند تماشایش را درِ آتش زده کَم بود بیاُفتد ای کاش بِبَرد از دَمِ در دخترِ نوپایَش را کوچه سنگی است ، سرش درد گرفته نامرد بی هوا هول نده ، سنگ است...ببین جایش را او خودش خواسته تا روضه‌ی مادر گیرد جُراتِ خویش نبینید مُدارایش را او علی هست به کوچه نکشیدش اینبار زنده کردید دوباره غمِ غمهایش را قنفذ از راه از آن لحظه كه آمد میزد میزند تا شکند بازویِ زهرایش را دست بگذاشت به زانو نفسش تند شده عمه‌ی کوچک خود دید و نَفَس‌هایش را خیزران بود و سَر و طشتِ طلا و مشروب کاش می‌شد که نبیند لبِ بابایش را
. روز معلم بر اساتید و معلمان مبارک باد🌹 ✨عارفان علم عاشق میشوند✨ ✨بهترین مردم معلم میشوند✨ ✨عشق با دانش متمم میشود✨ ✨هرکہ عاشق شد معلم میشود✨ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
18.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شور خوانی یک بال است برای مقصد رسیدن به نوکری سیدالشهداء 🎤 رایگان
. به یُمن هجر ز محصول اشک سرشارم بدون گریه شبیه درختِ بی بارم دعای ریگِ بیابان همیشه پشت من است کویر ، معترف است اینکه خوب می بارم غمِ فراق تو از جان من حساب کِشید هزار بار بمیرم اگر ، بدهکارم به غیر آه نمانده است در بساط گدا برس به دادِ دلم..،جانِ تو گرفتارم! منم که شُهره‌ی شَهرم به آبرو ریزی منم که صدرِ خبرهای کوچه_بازارم گناه ، بانیِ شرمندگیِ من شده است چه حرص ‌ها که نخوردی برای رفتارم! همیشه مشکل من را تو رفع می کردی... ببخش ؛ زحمتِ محضم ، ببخش ؛ سربارم بغل بگیر مرا..،کُلِّ خواهشم این است شبیه کودکِ لجباز ، گرمِ اصرارم به رغم این همه آلودگی، قبولم کن : قسم به حضرتِ صدّیقه ، دوستت دارم گِلِ وجود مرا وَرز داده شاه نجف منم که حاصلِ دستِ امیرِ کرّارم "علی امام من است و منم غلام علی" تمام عُمر همین باور است معیارم دلم برای حریمِ حـسـیـن لک زده است چقدر دوریِ او داده است آزارم تو را به روضه ی پیرِ امام‌ها ، برگرد همان که منبر او کرده است بیدارم نگو که شیخُ الاَئِمّه شهیدِ زهر شده... هنوز داغِ ‌لبِ تشنه‌ای‌ست با یارم ▪️ ▪️ بلند داد زد : ای قوم! جدِّ ما جان داشت که نیزه را وسط سینه اش سنان می کاشت ✍ .
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف - @hajmansourarzi.mp3
زمان: حجم: 6.71M
🎙| 🎤| حاج منصور ارضی 🔸مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 💠 مراسم هفتگی زیارت عاشورا 🕌 حسینیه صنف لباس فروشان 📆 ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳
. با علیهمالسلام *سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی غیبتت خواب دو چشممو ربوده چشمام از هجر تو یک کاسه ی خونه وقتی می بینم که تو خیلی غریبی آسایش تو قلب من باشه چگونه چرا تو ساکنی توی بیابونا ای شهریار تویی از شهر خود جدا تو لحظه لحظه هات به فکر امّتی ولی خودت یه عمر انیس غربتی یارب یارب عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی مهدی جان ببین که نیمه شب یه کافر با حمله به خونه قلبمو سوزونده من رو با پای برهنه با جسارت به دنبال اسب تو کوچه ها دوونده ببین که نیمه شب،امام مؤمنین چندبار تو کوچه ها خورده روی زمین وقتی با خنده هاش منو میزد صدا تو رو صدا زدم میون کوچه ها الله الله عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی مهدی جان ببین که آتیش سقیفه یه عمره‌که مونده روشن تو مدینه خونم‌رو آتیش زده از نسل اون که یه دوشنبه مادرم رو زد با کینه به یادم اومده آتیش و میخ در مادرو می زدند با کینه چل نفر ببین که ناله ی بضعه ی احمده در پشت در تو رو مادر صدا زده الله الله عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ابْتَزَّت مِنّی راحَةُ فُؤادی مهدی جان بیا با پای دل بریم باز پیش جسم پاره پاره بین گودال بشنو که داره تو رو میخونه با درد رو سینش سکینه ای که رفته از حال چشم انتظار تو،عمّه ی مضطره ببین که بی پناه ،میون لشکره تو رو صدا زده،لب نخورده آب به زیر آفتاب خونده تو رو رباب الله الله عجل لولیک الفرج... (عبدالمحسن)✍ *اشاره به این روایت شیخ صدوق (ره) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة ج 2 باب 33 حدیث 51 نقل می‎کند که: سُدَیر صیرفی می‎گوید: من، مُفَضَّل بن عَمْرو، ابوبصیر و ابان بن تَغلَب خدمت مولایمان امام صادق علیه السلام رسیدیم در حالیکه ایشان بر خاک نشسته و جُبّه (نوعی لباس) خیبری پوشیده بودند و ایشان مانند مادر فرزند مرده‎ی شیدای جگر سوخته می‎گریستند درحالیکه زمزمه می‎کردند: سیدی غیبتک نفت رقادی و ضیقت علی مهادی و ابتزت منی راحة فؤادی سیدی غیبتک أوصلت مصابی بفجائع الأبد … فما أحس بدمعة ترقی من عینی و أنین یفتر من صدری عن دوارج الرزایا و سوالف البلایا إلا مثل بعینی عن غوابر أعظمها و أفضعها و بواقی أشدها و أنکرها و نوائب مخلوطة بغضبک و نوازل معجونة بسخطک « ای آقای من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب نموده است.  ای آقای من! غیبت تو اندوه مرا به فجایع ابدی پیوند داده … من دیگر احساس نمی‎کنم اشکی را که از دیدگانم بر گریبانم روان است و ناله‎ای را که از مصائب و بلایای گذشته از سینه‎ام سر می‎کشد، جز آنچه را که در برابر دیدگانم مجسم است و از همه گرفتاریها بزرگتر و جانگذازتر و سخت تر و ناآشناتر است، ناملایماتی که با غضب تو در آمیخته و مصائبی که با خشم تو عجین شده است. » .👇
. |⇦•گویند روزی.... و توسل ویژهٔ شهادت علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج‌ مهدی رسولی ●━━━━━━─────── گویند روزی در بر کنزالخلائق شمس الضحی بدرُ الدجی قرآن ناطق سهل خراسانی دم از ایثار جان زد دم از فراوانی خیلِ شیعیان زد حضرت برای آنکه او هشیار گردد از خواب غفلت لاجرم بیدار گردد گفتا دری از معرفت بر او گشودم گفتا تنور خانه را روشن نمودم فرمود بر مرد خراسانی به لبخند باید که خود را در میان شعله افکند زیبد که اوج جان نثاری را نشان داد با طیب خاطر در میان شعله جان داد این امرِ حضرت سهل را افتاد مشکل کی می توان کَند از زن و فرزند و جان دل آه از نهادِ سهلِ بیچاره بر آمد دانست عمری لاف عشق و عاشقی زد کو تاب آتش کو توان جان نثاری کو استقامت کو شکوه بردباری از حبِّ دنیا شد دچار روسیاهی با آه و ناله گشت گرم عذرخواهی چون گشت روشن سستی آن ادعایش حضرت کریمانه گذشتند از خطایش ناگه یکی از شیعیانِ پاک مولا از عاشقانِ خاص، سینه چاک مولا هارون مَکی آن حواری یگانه نزد امام صادق آمد صادقانه از امر حضرت عاشقِ بی غل و بی غش افکند خود را در میان موجِ آتش این کیست چون پروانه مست شعله ها شد با ذات حق پیوسته و از خود رها شد این کیست بی چون و چرا فرمان پذیرفت در دم به دستور امام خود بلی گفت حضرت بدون هیچ گونه انفعالی می گفت از حال و هوای آن حوالی گویا که حضرت بوده عمری در خراسان اما هَماره سهل، حیران و هراسان فرمود حضرت بعد چندی با اشاره برخیز و بر احوال هارون کن نظاره برخاست تا از حال هارون گردد آگاه اما میان موج آتش دید ناگاه آتش ز سوز عشق او از هم گسسته هارون میان شعله ها خندان نشسته پرسید حضرت سهل را ای اهل ایمان مانند هارون چند تن دارد خراسان گفتا در آن وادی به صد صحرا و هامون پیدا نمی گردد یکی مانند هارون خاک شلمچه خاک فکه خاک مجنون امواج سبز و آبی اروند و کارون صد طایفه بگذشته از جان دیده، آری هارون مکی ها فراوان دیده، آری جمعی بسیجی بود اگر پروانه تو آتش نمی زد خصم بر کاشانه تو *اگه آقامون اومد اول با هم رفتیم مدینه اگه انتقام گرفتیم اگه بعد فرمود: بریم کربلا، رفتیم کربلا انتقام گرفت دلِ رباب خنک شد اون وقت ما روضه خونا شما گریه کنا برا چی میخوایم گریه کنیم ؟ یعنی دیگه روضه تعطیله؟ نه قربونت بشم اتفاقا چون روضه رو خوب نفهمیدیم اینجوری سوال میکنیم. انتقام گرفتیم تازه روضه خونی ها میخواد شروع بشه. تا همین الآنش ما روضه میخوندیم، امید داریم یه روزی انتقام بگیریم اما میدونی روضه چیش خیلی سخت میشه ؟ فاتحانه روضه بخونیم. استخون سوزه. مثلا چجوری بهت بگم برات جا بیفته...یه روز مادره رفته خرید تو کوچه زمین خورده. پسرش از سفر برگشته تو کوچه قدم میزنه می بینه همه دارن یجوری نگاش میکنن. دست یکیو میگیره میگه چتونه؟ چرا هرکی منو می بینه قایم میشه ؟ میگن والله هیچی نشده نگران نشید. یه ذره حال مادرت خوب نیست. چی ؟ حال مادر من خوب نیست ؟ زمین خورده بخدا کسی با مادر کاری نداشت. فقط زمین خورده. بدو بدو میاد تو خونه زانو میزنه چی شده عزیز دلم. بگو ببینم کی زده ؟ میگه شلوغ نکن پسر. هیچکی نزده.میگه نه بهت میگم کی زده ؟ می بینی گریه فاتحانه رو ؟ تازه وقتی انتقام گرفتیم میخوایم جمع بشیم یه دل سیر برات گریه کنیم....* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... کربلایی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇👇👇