eitaa logo
امام حسین ع
19.3هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🏴 شهادت رئیس مذهب تشیع امام جعفر صادق علیه السلام و گریز به کربلا 🏴بند اول نفس نفس میزنه توی کوچه ها یه پیرمردی که نحیفه پیکرش وقتی که میخوره زمین بلند میشه میفته یاد روضه های مادرش پای برهنه بی عبا،با دست بسته بی عصا میدوه پشت مرکب و میزنه مادرو صدا نشسته روی صورتش،گرد و غبار کوچه ها ناله که میزنه میلرزه زمین زیر پای آقا از توی خونه بردن،آقامونو شبونه حرمتشو شکستن،نامردای زمونه (ای وای آقام،آقام وای) 🏴بند دوم یه عمره از غم حسین دلش پره گریه که میکنه میلرزه شونه هاش حالا که پشت مرکبه و میدوه میفته یاد زینب و شام بلاش تداعی میشه روضه ها،یکی یکی واسه آقا اسارت عمه تو شام و محله ی یهودیا وامیشه زخم قلبش و،میسوزه آروم بی صدا تا که لگد میخوره از اون ابن ربیع بی حیا مدینه شام غم شد،واسه رئیس مکتب خم شده قامت اون،شبیه قد زینب (ای وای آقام،آقام وای) 🏴بند سوم بزور میارنش تو کاخ منصور و اینجا دیگه آخره روضه خنجره اینجا سه بار ولی یه بار تو کربلا شمر لعین میکنه کارو یک سره سر از بدن میشه جدا،بدن به زیر مرکبا ای خدا میشه اربا اربا سر میره روی نیزه ها یه مادری تو قتلگاه،حسین رو میزنه صدا ای وای من تو خیمه ها ولوله ای میشه بپا یکی به قصد غارت،پامیذاره تو خیمه یکی واسه اسارت،پامیذاره تو خیمه (ای وای حسین،حسین وای) ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇👇
Hosein Taheri Tak Sot 1403 [Mohjat_Net] 02.mp3
1.74M
ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل به کسی جز ابوفاضل ندهم سر ندهم دل سرِ خوانش پی نانش همه عالم شده سائل سرِ کویش سوی رویش دل من شد متمایل ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل برسانم به حریمت چه حریمی چه رواقی ابوفاضل تویی ساقی بده جانا می باقی می باقی می باقی یعنی چای عراقی ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل تن خونین لب دریا چه نمازی چه وضوییست عموی ناز رقیه چه عزیزیست چه عموییست ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل تویی عاقل تویی عاشق تویی منطق تویی احساس کوه غیرت کوه عزت کوه مردی کوه اخلاص یا به قول عراقی ها امام عباس امام عباس ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل اردیبهشت 1403 ‌
Poianfar Tak Sot 1403 [Mohjat_Net] 02.mp3
3.74M
از هر بلا فروا الی یک سجده رو به کربلا شد بهترین رنگ زمین رنگ غروب کربلا جانم به تو و شبای کربلای تو جانم به تو و به گنبد طلای تو حسین ما رو بطلب فدای اون محبتت ما رو بطلب یه شب برا زیارتت حسین **** صبرم کمه سهمم غمه قلبم بریده از همه ناقابلم اما دلم تنگه برات یک عالمه جانم به تو و لطافت نسیم تو جانم به تو و به زائر حریم تو حسین ما رو بطلب تویی مدینه ی کرم ما رو بطلب شبای جمعه تو حرم حسین **** ای راه من همراه من ای کشته ی دور از وطن ای چاره ساز گریونه باز چشمام واسه اون پیروهن جانم به تو و پیکر زیر مرکبت جانم به تو و صورت نامرتبت حسین ما رو میکُشه اون تن روی بوریا ما رو میکُشه محله ی یهودیا حسین اردیبهشت 1403 .
Shokri Tak Sot 1403 [Mohjat_Net] 01.mp3
2.24M
🎤 خیلی دوسِت دارم دل به دل راه داره عشق با مفهومه عشق معنا داره عشق یعنی چشمای ابالفضل قد و بالای ابالفضل عشق اینه که بمیرم پای ابالفضل عشق یعنی صورت ابالفضل یعنی غیرت ابالفضل عشقو من دیدم تو هیئت ابالفضل دیوونه ی علمدارم دیوونگی شده کارم غیرتی ام حساسم دیوونه ی عباسم مددی ابوفاضل / مددی ابوفاضل **** نشدم گمراهو پیدا کردم راهو تو دلم جا دادم عشق آل اللهُ عشق یعنی روی علی اکبر برو سوی علی اکبر دلِ من بسته به موی علی اکبر عشق یعنی نام علی اکبر عشقِ تامه علی اکبر یوسف مصری غلام علی اکبر شبیهِ بر رسول الله یل حسین سلام الله علی به خدا وصله شاگرد ابالفضله **** عشق آدم سازه عاشقی پر رازه خوده عشقی که میگن به رقیه مینازه عشق یعنی پرچم رقیه یعنی لعنِ بر امیه امضای نوکریمون دست رقیه چه خوبه باز حسین میگم دم نماز حسین میگم اگرچه گنهکارم رقیتو دوست دارم اردیبهشت 1403 .
. وارث زهرای اطهر خانه‌اش آتش گرفت زاده‌ی آل علی کاشانه‌اش آتش گرفت باوجودیکه تمام عمر، از یک شعله سوخت بینِ شعله، ناله‌ی جانانه‌اش آتش‌ گرفت وارثِ آن سینه‌ی سوراخ از مسمارِ در سینه‌ی زخم و دلِ ویرانه‌اش آتش گرفت آری آن شیخ الائمه، آن محاسن سوخته همچو گیسو سوخته، گلخانه‌اش آتش گرفت دید اهل‌ِبیتِ خود را سخت در وحشت، ولی کِی ز شعله، دامنِ دردانه‌اش آتش گرفت بی عبا عمامه، با پای برهنه می‌دوید کِی ز بام، عمامه‌ی شاهانه‌اش آتش گرفت صورتش وقتِ زمین خوردن، چو مادر شد کبود یادِ سیلی کرد و زخمِ چانه‌اش آتش گرفت ناسزا می‌گفت چون اِبنِ ربیعِ نانجیب از عِتابِ دشمنِ بیگانه‌اش آتش گرفت همچو جدش ریسمان بسته، چو او را می‌کشید از طنابِ او، گلو و شانه‌اش آتش گرفت دید یک شمشیرِ دشمن را نبی، بالا سرش از هجومِ تیغِ نامردانه‌اش آتش گرفت یارسول الله در گودال، می‌دیدی حسین نیزه باران شد، دلِ رِندانه‌اش آتش گرفت نیزه‌ای شد در دهان و نیزه‌ای شد در گلو شمعِ جانش سوخت و پروانه‌اش آتش گرفت مادرش از گوشه‌ی گودال می‌دید از قفا ذبحِ او را، اشکِ دانه دانه‌اش آتش گرفت تا سرش بالای نیزه رفت، غارت شد حرم ساغر و پیمانه و میخانه‌اش آتش گرفت ✍ .
. رهرو آن است، که هر صبح براتش بدهند با نسیم سحری، آب حیاتش بدهند هر شب احیا کند، آنکه بچِشَد طعمِ سحر هر سحر، از سفرِ هجر نجاتش بدهند ای خوش آن عمرِ گرانمایه که با یار گذشت ای خوش آن بنده که از یار صفاتش بدهند مژده ی وصل، همان اذنِ ملاقاتِ علی است کز جمال ازلی، جلوه‌ی ذاتش بدهند چشمِ عاشق، دمِ مرگش به علی باز شود هر که با اوست، نجات از عرصاتش بدهند دیده چون بست ز اغیار، به جانان برسد دیده‌ی دیگری اندر ظلماتش بدهند چارده نورِ الهی، همه صف می‌بندند یک شبه، پاسخِ کلِ زحماتش بدهند چون رسد وقتِ سؤالاتِ نکیر و منکر همه پاسخ به زبانِ کلماتش بدهند باده‌ی آب بقا روزی هر کس نشود ای خوش آن مست که جام حسناتش بدهند بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند با بلا خو نکند، جز مدد کرب و بلا هر که را با غمِ دلبر درجاتش بدهند هر که شد زندگی اَش، وقفِ اباعبدالله شهد شیرین شهادت به مماتش بدهند زائرِ کرب و بلا، لال نمیرد هرگز پاسخِ ذکرِ حسین از نغماتش بدهند تشنه‌ی باده‌ی ارباب نمانَد عطشان خودشان جرعه‌ای، از آب فراتش بدهند گریه بر بی کفنِ کرب و بلا هر که کند بِالله از گریه‌ی در حشر نجاتش بدهند با وجودیکه هزاران صدمه دید حسین باز با سنگ جواب صدماتش بدهند لطمه زد زینب کبری بخودش در گودال از چه با خنده جواب لطماتش بدهند ✍ .
. شکوه ها می کنم از چشم تری بسته شده مانده ام اوّل راه و گذری بسته شده زلف من با غم یارم سحری بسته شده آمدم گریه کنان پشت دری بسته شده نذر کردم که گرفتار شدم گریه کنم بگذارید به احوال خودم گریه کنم خاک بین الحرمین است هوایی بقیع چه کنم؟ من گله دارم ز جدایی بقیع می نشیند به روی خاک، فدایی بقیع به خدا می رسد از راه گدایی بقیع چه شود آرزوی ما همه معنا بشود موقع ساختن مرقد زهرا بشود برو با ذکر علی، مست شو در سعی و صفا فخر کن، گریه کن از توسعه ی کرببلا عشق کن، حال کن از گسترش صحن رضا به سر خود بزن از غربت آن پنجره ها شهر را کاش پُر از پرچم صادق بکنیم کاشکی از غم بی زائری اش دق بکنیم چقدر بی محلی؟... گریه کنی نیست که نیست دور این نور جلی‌ ...گریه کنی نیست که نیست حرمش هست ولی ... گریه کنی نیست که نیست غیر زهرا و علی ... گریه کنی نیست که نیست او غریب است و جواب غم و اشکش، آه است ای مدینه به خدا روضه ی او جانکاه است گفت؛ گُل بودم و از ساقه شکاندند مرا بی عبا در وسط کوچه دواندند مرا پیش چشم در و همسایه کشاندند مرا با جسارت به در خانه رساندند مرا آنکه من را به زمین از سر اجبار انداخت هی مرا یاد غم حیدر کرار انداخت از غمم داد کشیدند و صدایی نگرفت راه ناموس مرا بی سر و پایی نگرفت خانه ام سوخت، ولی میخ به جایی نگرفت در نیفتاد ... به آن ضربه ی پایی نگرفت عرش می سوخت، دل و جان پیمبر می سوخت آب می سوخت، گُل صورت مادر می سوخت گرچه سجاده کشیدند و شرر آوردند ... ظلم کردند و مرا بین خطر آوردند ... سخت شد قبضه ی شمشیر که در آوردند ... یاد من باز، غم نیزه و سر آوردند آخرین دم زدن و بازدمش بود حسین ته مقتل، نگران حرمش بود حسین ✍ .
. علیه السلام ما غلامیم غلام دو اباعبدالله دل ما خورده به نام دو اباعبدالله شیعه را داد نجات از همه طوفان ها کشتی لطف مدام دو اباعبدالله تا قیامت به خدا هر که مسلمان بشود هست مدیون قیام دو اباعبدالله از همه شادی و غم های جهان آزاد است دل افتاده به دام دو اباعبدالله هر شب و روز فقط فکر هدایت بودند خرج دین گشت تمام دو اباعبدالله آسمانی شده بی چون و چرا هر کس که پر گرفت از سر بام دو اباعبدالله دم به دم ، دم بزن از مهدی موعود فقط شیعه این است پیام دو اباعبدالله چه در آن کوچه ، چه گودال نشد ای دشمن ذره ای کم ز مقام دو اباعبدالله هر چه دیدند نکردند گلایه اصلا ای به قربان مرام دو اباعبدالله کاش محشر نشود قسمت منصور و یزید سفره رحمت عام دو اباعبدالله اردیبهشت ۱۴۰۳ ✍ .
. السلام علیک یا جعفرابن محمد الصادق ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آتش فشانِ سینه‌ام فصل خزانِ سینه‌ام از نسل ابرهیمم‌و در شعله‌ها مأوا گرفتم من زادهٔ زهرایم‌و با ناله‌ها آوا گرفتم می‌سوزد این جانم خدا از جور منصور لعین با دست بسته می‌روم مثل امیرالمؤمنین ای وای من (۴) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی که آتش پا گرفت دل ذکر یا زهرا گرفت در خاطرم آمد هجوم چل نفر وحشی بی دین آن سوی در قامت خمیده مادری محزون و غمگین واویلتا واویلتا از مادر و دیوار و در شد نوحه‌اش فضه بیا در ماتم داغ پسر ای وای من (۴) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در کوچه‌های بی کسی با غربت و دلواپسی دشمن سواره من پیاده در پی مرکب روانم یاد سه ساله عمه‌ام آتش زده بر قلب و جانم گاهِ زمین خوردن خدا آهسته ناله می‌کنم دنبال مرکب می‌دوم یاد سه ساله می‌کنم ای وای من (۴) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
.      علیه السلام لبریز کرده اند ز خون ساغر مرا صیاد چیده بال مرا و پر مرا از بس دویده ام نفسم بند آمده حس می کند اجل نفس آخر مرا خندیده اند بر من و موی سپید من با آنکه دیده اند دو چشم تر مرا هرچند بسته شد چو علی دستهای من اما چهل نفر نزدند همسر مرا مانند مادرم سر من درد می کند دیوار ها گرفته به دامن سر مرا مادر میان کوچه نمی دید کوچه را کشتند پشت در به خدا مادر مرا مادر به زیر در، پسرش زیر سم اسب دیدن به قتلگاه همه دلبر مرا افتاده ام به خاک ولی برنگشته ام از هم جدا نکرد کسی پیکر مرا در پیش مادرم سر او را بریده اند باور کنید اهل ولا باور مرا یک نصف روز یوسف ما دست و پا زده بد کشته اند جد ز جان بهتر مرا آمد خبر که عمه به بازار رفته است کردند نگاه عمه غم پرور مرا           حاج ✍          .
شورامام‌حسین‌ع‌صادقیه.mp3
1.08M
شور امام حسین(ع) در شهادت امام صادق (ع) بند1️⃣ کلامُکُم نور و نورِچشامه هر چی که داریم از این کلامه دوای دردا تربت حسینه قال الصادق علیه السلامه نوحوا نوحوا عَلی الحسین عبارت امام صادقه اینکه امشب میگیم حسین عنایت امام صادقه شعائر حسینی رو آقا احیا کرد با این روایتا چشامون و دریا کرد محرم حسین شده نزدیک و کم کم باید که خیمه ها و علم رو برپا کرد (ای آقاجان) بند2️⃣ خودش روضه خون و ختمِ کلامه اسم جدّش رو کرده اقامه زائر امام حسین جاش بهشته قال الصادق علیه السلامه هر جا اسم حسین گفتن با مادرش اومده تو روضه اینکه آقا میاد اینجا حس عجیبی شده تو روضه زیارت حسین و سفارش کرد ای‌جان چی گفت آقا دل و بیقرارش کرد ای‌جان اونیکه رفته کربلا خوشبخته آخه نمیشه این ثواب و شمارش کرد ای‌جان (ای آقاجان) 🖍️
Namahang Ba Mardom 1403 Rasoli [Mohjat_Net].mp3
1.31M
جدا کردند ساحل را ز دریا جدا کردند عالم را ز معنا جدا هرگز نشد مولا ز مردم جدا کردند مردم را ز مولا او که پای مردم مانده بود مردمی ترین فرمانده بود کشته ی هدایت شد علی آنقدر که خطبه خوانده بود دنیای بی علی حالا چه میکنی امروز اگر گذشت فردا چه میکنی یا مرتضی علی با ما چه میکنی **** علی ماند و شب و روز غریبش علی ماند و سر انجام عجیبش علی آنقدر با مردم عجین بود شهادت در جماعت شد نصیبش تا علی جدا از امت است ذوالفقار او در غربت است سرنوشت اشباح الرجال قصه ی بلند عبرت است یا مرتضی علی تنها چه میکنی ما بی تو خسته ایم با ما چه میکنی یا مرتضی علی با ما چه میکنی شعر: محمد رسولی با مردم 1403 .
. امام صادقی،گل باغ ولا مدینه از غمت،شده ماتمسرا گل مدینه ای تو بی قرینه ای شهید کینه ای آه و واویلتا۳ به روی دوش خود،کشیدی رنج و غم ز منصور لعین،بدیدی تو ستم بود خلقت عظیم چو پیغمبر کریم به دل هایی مقیم آه و واویلتا۳ شرر از کین زده،عدو کاشانه ات بیامد از ستم،درون خانه ات ز تو بگسسته اند دو دستت بسته اند دلت بشکسته اند آه و واویلتا۳ شدی مسموم زهر،ز منصور لعین شدی تو رهسپر،سوی خلد برین امام ساده ای ولی آزاده ای ز پا افتاده ای آه و واویلتا۳ تویی زهرا نشان،امام مهربان ز ظلم و کینه ها،بهارت شد خزان امام متقین شهید ظلم و کین فدای راه دین آه و واویلتا۳ امام انس و جان،بود قدرت رفیع شده دفن تن،تو در خاک بقیع فدای غربتت شکسته حرمتت غریبه تربتت آه و واویلتا۳ .👇
. تو گل گلشن دین مبین صادقی بر امامت تو ای شمس ولا لایقی تویی نور مبین معنی یا و سین یابن زهرا۲ شیخ الائمه شمس هدایت تویی تابش رحمت و لطف و عنایت تویی با مقام رفیع قبر تو در بقیع یابن زهرا۲ دشمن بی حیا ریخته در خانه ات نیمه شب آتش کین زده کاشانه ات شده ای غم نصیب همچو مادر غریب یابن زهرا۲ زهر کینه به جسم و جان تو زد شرر زهر منصور دون بر تو نموده اثر در مدینه به پا شده بزم عزا یابن زهرا۲ گل زهرا نسب گشته صدایت خموش شیعه ی مرتضی از غم تو در خروش مدینه در غم است خون دل عالم است یابن زهرا۲ پیکر پاک تو به دوش یاران بود جسم جدت به زیر سم اسبان بود ای شه عالمین گریه کن بر حسین یابن زهرا۲ @yaghubianreza ........... ۲۵ (امام جعفر صادق ع) گل گلزار دین امام صادق تویی در سپهر ولا شمس حقایق تویی گل یاس سپید شده ای تو شهید وای از این غم۲ مدینه از غم تو شده ماتمسرا خانه ی تو به پا گردیده بزم عزا گل باغ ولا جان تو شد فدا وای از این غم۲ در مدینه شدی کشته ی زهر جفا از غم تو شده محشر کبری به پا ای مه بی قرین کشته ی زهر کین وای از این غم۲ زهر کینه اثر کرده به جان و تنت یا امام صادق بقیع شده مدفنت ظلم و کین شد فزون دل ما گشته خون وای از این غم۲ دیده گریان رسیده پسرت در برت نالد و گرفته به دامن خود سرت در کنار تو بود بی قرار تو بود وای از این غم۲ قبر تو در بقیع نشان دهد غربتت در کنار نبی خاکی بود تربتت شیعه گریان تو جان به قربان تو وای از این غم۲ دشمنت آمد و آتش زده خانه ات دیده گریان تو گل های گلخانه ات کس چو تو غم ندید رنگت از رخ پرید وای از این غم۲ تو به یاد مدینه و غم حیدری یاد اشک غم مادر به پشت دری عمری از این خبر بوده ای خونجگر وای از این غم۲ .👇
466.7K
پسر فاطمه حضرت صادق سلام بر تو از جانب نوکر عاشق سلام مذهبم جعفری کار من نوکری وا اماما وا اماما **** کافر از گردش چشم تو سلمان شود آتش از یک نگاه تو گلستان شود ای به جانها ولی شافع امتی وا اماما وا اماما شاعر؟
۱۰ امشب ز غم و اندوه(خون شد دل هر عاشق)۲ ششم گل پیغمبر(رفته ز جهان صادق)۲ شد شهید ستم گل پیغمبر سوزد از ماتمش موسی بن جعفر واویلا واویلا آه و واویلا۲ تو هادی این امت(تو مظهر توحیدی)۲ چه ظلم و ستم هایی(از دشمن دون دیدی)۲ ای امام بی مثل و بی قرینه ماتمسرا شد از داغت مدینه واویلا واویلا آه و واویلا۲ در نیمه ی شب دشمن(ریختند همه در خانه)۲ از ظلم و ستم دشمن(آتش زده گلخانه)۲ بین آتش یاد مادر افتادی یاد اشک چشم حیدر افتادی واویلا واویلا آه و واویلا۲ تو هستی و جان خود(در راه خدا دادی)۲ وقتی که تو را بردند(یاد علی افتادی)۲ قلب تو و دردانه ات شکستند وقت بردن دستان تو را بستند واویلا واویلا آه و واویلا۲ زهر ستم دشمن(شرر زده بر جانش)۲ سوزد دل هر شیعه(عالم شده گریانش)۲ شیخ الائمه شد مسموم کینه غرق عزا شده شهر مدینه واویلا واویلا آه و واویلا۲ با زهر ستم صادق(افتاده ز پا امشب)۲ بیت گل پیغمبر(شد بزم عزا امشب)۲ شد شهید صادق آل محمد خون شد از غم دل آل محمد واویلا واویلا آه و واویلا۲ آن نور ولا امشب(دیده ز جهان بسته)۲ دردانه ی او موسی(پهلوی او بنشسته)۲ امام صادق ما گشته خاموش موسی بن جعفر از غم سیه پوش واویلا واویلا آه و واویلا۲ هفتم گل زهرایی(آن نور دل طاها)۲ با گریه و با ناله(سوزد ز غم بابا)۲ عاقبت آن امام پاک و معصوم با زهر ستم و کینه شد مسموم واویلا واویلا آه و واویلا۲ از جهل بسی مردم(خون شد دل تو مولی)۲ آتش زده زهر کین(بر حاصل تو مولی)۲ در مدینه شدی تشییع جنازه تشییع جدت شد با نعل تازه واویلا واویلا آه و واویلا۲ حیران همه ی دنیا(از صبر و شکیب او)۲ غریبی او معلوم(از قبر غریب او)۲ آن که باشد روح ایمان و تهذیب قبر او در بقیع گردیده تخریب واویلا واویلا آه و واویلا۲ .👇
. |⇦•آسمون چشمام... علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── آسمون چشمام هم رنگ پاییزه حال بقیع امشب خیلی غم انگیزه نه گنبد و صحنی آرومه آرومه زائرش این شب ها فقط یه خانومه یه مادری که خاک بقیع رو به چشم تر میذاره به جای ماها روضه میخونه رو خاکا سر میذاره «غریب مادر؛ غریب مادر» *همیشه گفتن باید به ریش سفیدا یه جور دیگه احترام بذاری..احترام آقامونو نداشتن نیمه شب ریختن تو خونه آقامون* هجومشون نگذاشت عبا رو برداره فرصت نشد اصلاً عصاشو برداره چیزی نمیبینم خونه پر از دوده رو دیوارا جای آتیشِ نمروده تو نیمه ی شب عرش خدا رو با نعره هاشون لرزوندن با لگداشون، به درب خونه بچه هامو ترسوندن *نیمه شب ریختن تو خونه حضرت حضرت تو نماز شب بود عبا و جانماز رو از زیر پاهاش کشیدن با صورت به روی زمین افتاد جلوی زن و بچش بی عمامه کشوندنش بیرون دست‌هاشو بستن. اما به ناموسش جسارت نکردند. یکی می‌گفت آقا رو بی‌ عمامه نبرید.. پابرهنه نبرید.. من بمیرم برای اون آقایی که دست‌هاشو بستن در خونشو آتیش زدن آی غیرتی‌ها جلوی چشمش سیلی به ناموسش زدن الهی بشکنه دست مغیره یه جوری زد داد علی بلند شد..* شرمندگی مرد درد بی‌درمونه دست منو بستن جلو در خونه همسایه ها دیدن از غصه جون دادم کشوندنم رو خاک از نفس افتادم پشت یه مرکب وسط کوچه، خوردم زمین، با پهلو یاد مدینه، روضه میخونم، از اون غلاف و بازو *ابن ربیع ملعون سوار بر اسب شد دست‌های این پیرمرد رو بستن نانجیب هی می‌تازید. هی امام صادق زمین می‌خورد.. گاهی آقا رو رو زمین می‌کشید. وسط بیابون روی خارا می‌رفت. آقا جان! شما یه مرد بودی پاهات انقدر اذیت شد.. من یه دختری رو می‌شناسم پاهاش کوچولو بود وسط بیابون هی می‌گفت: بابا پاهام درد می‌کنه..* *حضرت رو بردن تو کاخ منصور آقا نفس نفس میزد. همه صورت زخمی لباس‌ها پاره.. نانجیب همچین که نشسته بود خواست غرور حضرت رو بشکونه اون زهرماری رو می‌خورد به آقا تعارف می‌کرد کار به جایی رسید شمشیر و کشید آقا رو شهید کنه.. یه وقت دیدم تا منصور شمشیر و مقابل امام صادق کشید دیدن دستش داره می‌لرزه صورتش رنگش عوض شد.. چی شد منصور؟ گفت: همچین که من شمشیر و کشیدم وجود نازنین پیامبر رو مقابل دیدم فرمود: منصور شمشیر و از بالا سر جگر گوشه ام کنار ببر و الّا تاج و تختت رو به هم می‌ریزم.. یا رسول الله!یه شمشیر بالا سر امام صادق دیدی طاقت نیاوردی .. من بمیرم برای اون خانومی که با عجله دوید اومد بالای بلندی دید حسین افتاده شمشیردار شمشیر می‌زد نیزه‌دار نیزه می‌زد..اون‌هایی که حربه‌ای نداشتند سنگ آورده بودند....حسین....* ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇