بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
سلام علیکم
عزاداری ها قبول باشه ان شاءالله
#حکاکی_اشک
#فاطمیه۱۴۴۴
📚 زخم زبان!
🔻روزهای پایانی عمر شریف حضرت زهرا سلام الله علیها با وخامت حال ایشان همراه بود.
🔸 در رابطه با این روزها نوشتهاند:
"و لزمت الفراش؛ سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار (القمي، الشيخ عباس) ، جلد : 7 ، صفحه : 122".
🔻این روزهای آخر، مردمی که مطمئن شده بودند دختر پیامبر رفتنی است! به عیادت میآمدند، یکبار زنهای مدینه آمدند.
🔺 اما حال خانم هر روز بدتر میشد تا جاییکه وقتی غاصبین حق آن بانو نیز برای اینکه در انظار خود را موجه جلوه دهند، به عیادت رفتند
🔺حضرت بعد از اینکه جواب سلام آنها را نداد و روی خود را برگرداند بعد از چند بار که رو برگرداند و آنها جا به جا میشدند، گویا دیگر توانی نداشتند و به کنیزان و زنان اطراف خود فرمودند:
🔻"حَوِّلنَ وجهی، روی مرا برگردانید؛ بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء (العلامة المجلسي) ، جلد : 43 ، صفحه : 203"
🔹اما چند روز آخر دیگر کسی برای عیادت پذیرفته نمیشد.
🔻یکبار عباس عموی پیامبر برای عیادت رفت و به او گفتند حال خانم وخیم است
" انها ثقیله، و لایدخل علیها نفر...
الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء(ع) نویسنده : الأنصاري الزنجاني، إسماعيل جلد : 14 صفحه: ۳۶"
🔺برگشت و به امیرالمومنین پیغام داد که اینطور که به نظر میرسد فاطمه رفتنی است! پس بیا برای مراسم ختم و تشییع جنازه و نمازش همه انصار و مهاجرین را جمع کنیم که باعث شکوه اسلام و دین میشود!
🔸"فإن كان من أمرها ما لا بد منه فأجمع أنا لك الفداء المهاجرين و الأنصار حتى يصيبوا الأجر حضورها و الصلاة عليها و في ذلك جمال للدين.، همان، ص۳۷"
🔻این از دلسوزی فامیل اما کسانی همبودند که زخم زبان زدند و دل اهل بیت پیغمبر را سوزاندند.
🔸دختر خلیفه اول برای عیادت آمد و او را هم راه ندادند او به پدر شکایت کرد و با اشاره به #تابوت حضرت زهرا سلام الله علیها به کنایه گفت:
🔺 "وَقَدْ جَعَلَتْ لَهَا مِثْلَ هَوْدَجِ الْعَرُوسِ ؛ السنن الكبرى (البيهقي، أبو بكر) ، جلد : 4 ، صفحه : 56) " برای او چیزی شبیه هودج عروس درست کردهاند.
🚦این زخم زبانها و کنایهها اگر به گوش اولاد فاطمه رسیده باشد چه دلی از آنها سوزانده و چه صبری داشته امیرالمومنین بر شنیدن این حرفها.
🔻و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
التماس دعا
با تشکر از برادر سید احمد ابوترابی
🌐@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
فیش ششم #فاطمیه
مدح زهرا را همین جمله کفایت می کند
چادرش حتی یهودی را هدایت می کند
گفت پیغمبر که زهرا پارهی جان من است
این روایت بر همه اتمام حجت می کند
روزه می گیرد سه روز اما طعام خانه را
بین مسکین و یتیم و بنده قسمت می کند
ظاهرا نان می دهد دست گدا و باطنا
سائلش را فاطمه صاحبْ کرامت می کند
چشم هایش نه... همین خاک به روی چادرش
خلقِ صدها مجتهد مانند بهجت می کند
پای حیدر که وسط باشد هزینه می دهد
هرچه دارد فاطمه خرج ولایت می کند
ماجرای کوچه و مادر بیانش مشکل است
بغض پنهانِ حسن آن را روایت می کند
🔰پسر بزرگ تر یه غیرت عجیبی داره مخصوصا اگه خواهر و برادر کوچیکتر هم داشته باشه، خودشو مسول حفظ بچه ها و مادرش می دونه ، حالا امام حسن مجتبی علیه السلام ، هی به خودش می گه حالا که دست بابامو بستن من باید یه کاری می کردم اما حیف منم از دستم کاری بر نیومد ، ای کاش می تونستم ازت دفاع کنم اونجا مادر جان
این حرفها و بغضها داره امام حسن مجتبی علیهالسلام رو می کشه
🔰 اما اهل کنایه اینو آروم به شما بگم، امام زمان آقا جان معذرت می خوام🔰
درد زهرا را کمی مقداد می فهمد فقط
رو گرفتن هایش از چیزی حکایت می کند(۱)
مقدا می گه
فلَمّا طَلَعَ الصُّبحُ، أقْبَلَ الناسُ إلی بَیتِ فاطمةَ علیها سلام لِیُصَلُّوا علیها، وَ رأی المقدادُ أبابَکر فقال له : نَحْنُ دَفَّنَّاها البارحه
فقال عمرُ لأبی بکرٍ : ألَمْ أقُلْ لَکَ أَنَّهُمْ یَفْعَلون کذلک ؟ قالَ مقدادُ : إنَّ فاطمةَ علیها سلام أوْصَتْ بِذلک ؛ أنکم لا تصلُّن عَلیها
فَرَفع عُمرُ یَدَه و ضَرَبَ علی رأسِ مِقْدادِ و وَجْهَه ضَرْباً عَنیفاً حَتَّی أعیَی مِنْ کِثرةِ الضَّربْ ، و خَلَّصَ الحاضِرُون المِقدادَ مِنْ یَدهِ .
بعد از دفن شبانه هنگامیکه صبح شد، مردم به سمت منزل فاطمه سلام الله علیها روی آوردند تا بر او نماز بخوانند. مقداد، ابابکر را دید و به او گفت: ما او را دیشب به خاک سپردیم عمر به ابوبکر گفت: آیا به تو نگفتم آنها مخفیانه او را دفن میکنند تا ما حاضر نباشیم.
مقداد گفت: این وصیت فاطمه سلاماللهعلیها بوده است که شما بر او نماز نگذارید.
عمر دست خویش را بالا برد و به شدت بر سر و صورت مقداد زد که از شدت ضربه، مقداد درمانده شده بود. حاضرین مقداد را از دست او رها کردند.
❌این ضرب دست دومی با یک مرد جنگی کاری کرد که زمین گیر شد. حالا شما تجسم کنید اگه این دست
📛اولاً: به یک زن بخوره ( که فرمودند فاطمه انسیة الحوراء است مانند حوریان بهشتی بود حوریانی که نوشته اند اگر برگ درخت بر روی صورتشان بیفتد صورتشان زخمی می شود)
📛دوماً : بی هوا بخوره ( یعنی اصلا حواست نباشه، فکر نکنه کسی بخواد اونو بزنه)
📛سوماً : کسی هم برای دفاع پیشش نباشه.
📛چهارماً : کوچه تنگ و باریک باشه. ( طبق اون چیزی گفتن تو کوچه مدینه دونفر به سختی رد می شدن )
📛حالا گزارش امام صادق را بخوانم.
امام می فرمایند :فَلَقِيَهَا عُمَرُ فَقَالَ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعَكَ فَقَالَتْ كِتَابٌ كَتَبَ لِي أَبُو بَكْرٍ بِرَدِّ فَدَكَ فَقَالَ هَلُمِّيهِ إِلَيَّ فَأَبَتْ أَنْ تَدْفَعَهُ إِلَيْهِ فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ وَ ثُمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ ثُمَّ أَخَذَ الْكِتَابَ فَخَرَقَه (۲)
(ابوبکر نوشته ای برای فاطمه در رد فدک نوشت پس خارج شد فاطمه در حالی که نوشته با او بود) دومی، در راه به او رسید پس گفت: ای دختر محمد این نوشته که با خود داری چیست؟ فرمود: نوشته ای است که ابوبکر در برگرداندن فدک نوشته است؛ پس دومی گفت: آن را به من بده! حضرت زهرا(سلام الله علیها) از دادن آن امتناع کرد سپس لگدی به حضرت زد
سپس لطمه ای به صورت حضرت زد
ناله بزن یا زهرا.
♦️اینجا جرأت کردند دختر رسول خدا رو بزنن، لذا تو کربلا هم جرأت کردند دختر دختر رسول خدا رو بزنن. اونجایی که مرحوم شوشتری می فرماید: دیدن زینب : «وضعت فمها علی نحر أخیها المنحور ، و قبَّلَت موضعاً لم یُقَبِّلَه نبیٌّ و لا وصیٌ و لا امُّها الزَّهراء» « وهی تقول: بابی من نفسی له الفداء ، بابی المهموم حتی قضی، بابی العطشان حتی مضی»سکینه : «عمتی هذا نعش من؟»ـ بی بی زینب فرمودند: «نعش ابیک الحسین»(۳)«اعتَنَقَت جَسَدَ ابیها الحسین»به قدری ناله زد که بیهوش شد، در عالم مکاشفه دید بابا اومده ، صدا زد: شیعتی (۴) نمی دونم چه کردند که وقتی به هوش اومد صدا زد: « یا ابتا أنظر الی رووسنا المکشوفه و الی اکبادنا الملهوفه(سوخته) و الی عمتی المضروبه و الی امی المسحوبه(به هر سو می کشن) فاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْاَعْرابِ حَتِي جَرّوها عن جسد ابیها الحسین
ناله بزن یا حسین
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
(۱)محمد جواد شیرازی
(۲)موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، ج ۱۵ ص ۲۴۹
(۳)لهوف، ص130
(۴)مقرم ص 491
🌐@emame_setayesh
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
سلام علیکم
عزاداری قبول باشه انشاءالله
#حکاکی_اشک
مساله فدک یکی از مسائلی است که همیشه مورد بحث بوده است.
اینکه فدک هدیه پیامبر به دختر والامقامش بوده یا خیر؟
اینکه فدک ارثیه حضرت بوده یا خیر؟
اینها سوالاتی هستند که قرنها مورد مباحثه بوده است، اما چرا این بحث مانند سایر موارد دیگر دچار حذف از منابع نشد؟
هر چند بحث هبه(هدیه) بودن در منابع اهل سنت حذف شده اما اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها فدک را به عنوان ارثیه طلب کردند و خلیفه اول با بیان حدیثی از اعطای فدک به او خودداری کرد در صحیح بخاری آورده شده است. اما چرا؟
بخاری در عصر امام هادی میزیسته و کتاب صحیح بخاری در زمان نوشته شده، او ماجرا را اینطور مطرح کرد که حضرت طلب ارثش را کرد و خلیفه ندادو آن حضرت تا پایان عمرش دیگر با او صحبت نکرد.
اینکه کسی مثل بخاری این مطلب را مینویسد نشان از این است که در بین مردم این سوال ایجاد شده است که ماجرای فدک چیست که دائما شیعیان صحبت از آن میکنند؟
حضرت زهرا اولین پرچمدار دفاع از ولایت امیرالمومنین بوده است و حضرت در اولین مواجههاش با غاصبین حق مولا بحث فدک بود.
راهبرد حضرات معصومین سالها در دفاع از امیرالمومنین زنده نگه داشتن مساله فدک بوده است.
این راهبرد باعث شده است تا مساله فدک به عنوان مسالهای چالش برانگیز در جامعه آن زمان شود که بخاری مجبور میشود جوابی برای این سوال دهد.
متن پیوست نمونهای ازتلاش ائمه اطهار در جهت زنده نگه داشتن مساله فدک است.
التماسدعا
#سیداحمدابوترابی
#فاطمیه۱۴۴۴
🌐@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
#فیش_شماره_یک_حضرت زهراسلام_الله_علیها
#فاطمیه
ایام عزای مادر سادات رو به حجت بن الحسن علیه سلام تسلیت بگیم.
السلام علیک یا صاحب الزمان یابن فاطمه
+
الا که صاحب عزای تمام غم هایی
دوباره فاطمیه آمده؛ نمی آیی؟
به ما نگاه کن ای ساحل نجات بشر
تو را طلب کند این دیده های دریایی
کجا سیاه، به تن کرده ای غریبانه
کجا به سینه خود می زنی به تنهایی
کجا شبیه علی سر به چاه غم بردی
کجا شبیه علی روضه خوان زهرایی
برای گریه به غم های مادرت آقا
نه اینکه فکر کنم، مطمئنم اینجایی
« یقین دارم به مجلس ما هم سری میزنی،مگه میشه به مجلس مادر پسر نیاد.»
شنیده ایم که گفتید روضه خوان باشیم
به روی چشم؛ هرآنچه شما بفرمایی
شنیده ایم زمین خورده است مادرتان
در آن دمی که به در خورد ضربه پایی(۱)
+
دومی در نامه خودش به معاویه می نویسد.
فَرَکَلتُ البابَ وَ قَد ألصَقَت أحشاءَها بِالبابِ تَترُسُهُ وَ سَمِعتُها
وَ قَد صَرَخَت صَرخَةً حَسِبتُها قَد جَعَلَت أعلی المَدِینَةِ أسفَلَها(۲)
پس به درب لگد محکم زدم در حالی که فاطمه درب را همچون سپر خود کرده، پشت درب قرار گرفته بود ، شکمش را به آن چسبانده بود.
و صدای فریادش را شنیدم؛ فریادی که گمان کردم مدینه را زیر و رو کرد.»
+فقط تصور کنید ، با دختر رسول خدا چه کردن ، کاری که تصورش برای ما هم سخته با دختر بلند پایه ترین شخصیت جهان چه کردن؟
حالا مادر سادات درب را سپر خودش قرار داد، چندنفری درب را فشار دادن، که زهرای مرضیه ناله اش بلند شد می خوای بدونی چه دری بود،
دری که آتش گرفته،
دری که میخ درب داره
ببخشید منو زبان حال امیر المومنین بگم.
+
وای من و وای من و وای من
میخ در و سینه زهرای من
در وسط کوچه تو را میزدند وای من وای من
کاش به جای تو مرا میزدند وای من وای من
گوشه چشم تو چرا شد کبود فاطمه
فاطمه جان مگر علی مرده بود
(۱)شاعر:محمد بیابانی
(۲)اسناد این نامه در کتب اهل سنّت:
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 2/24، تاریخ طبری 3/202 و 206 و 218، سیره ابن هشام 3/472، الامامه و السیاسه 1/30 ، طبقات الکبری 3/182
(سبک دار برای پرورش روضه)
سبک دار شماره یک👇👇
««ان شاءالله دروغ باشه این حرفها
همین نقلهایی که تو تاریخ هست
مثالش همون نامهای بود که
یه قاتل برای رفیقش نوشت »»
نگفتم که ریحانه مصطفی است
نگفتم ظریفه نگفتم زنه
یه جوری زدم که دیگه پانشه
یه جوری زدم که علی بشکنه
ای وای من زهرا
#فاطمیه
گریز:
.. اگه مدینه زهرا رو چهل نفر زدن .. کربلا هم حسینشُ همه دور گودال حلقه زدن .. یکی با نیزه میزد .. یکی با شمشیر میزد .. یکی با سنگ میزد .. آخ بمیرم برات .. اونایی که نیزه نداشتن، شمشیر نداشتن .. روایت میگه فِرقَهُ بِصُیوف، فِرقَهُ بِرِّماء .. فِرقَهُ بِحِجَارَه .. بعضیا نوشتن پیرمردایی که شمشیر نداشتن، نیزه نداشتن هرکدوم با عصا اومدن .. یه عده با عصا به بدن حسین زدن ..
(پرورش با اشعار سبک دار)
دلم به یاد حرم تا کربلا راهیه
می خونه تو قتلگاه زیارت ناحیه
فرقهٌ بالسیوف فرقهٌ بالرماح
جدمو می زدن گوشه ی قتلگاه
وای حسین وای حسین
زمان خون گریه هات درست دم مغربه
روضه ی برگشتن یه اسب بی صاحبه
فرقهٌ بالسنان فرقهٌ بالحجر
جدمو میزدن بی کس و بی سپر
با پرچم انتقام فاطمه العجل
مرور میشه روضه ها دوباره از روی تل
فرقهٌ بالسِهام فرقهٌ بالعصا
جدمو میزدن کوفیا بی هوا
(سبک شماره دو)
🌐@dorenabhydar
#فاطمیه
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹بهار زندگیام!🔹
کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست
تحمّل غم هجر تو، در توانش نیست
کسی که سوخته از انتظار، میداند
دل از فراق تو جسمی بود، که جانش نیست
کسی که روی تو را دید یک نظر، چون خضر
چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟!
کسی که درک کند دولت حضور تو را
نیاز گوشۀ چشمی به دیگرانش نیست
نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت
که بی حضور تو، حاجت به این و آنش نیست
به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار!
گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست
بهار زندگیام در خزان نشست بیا
«بهار نیست به باغی که باغبانش نیست»
کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی
به جز تو با خبر از قبر بینشانش نیست
بیا و پرده ز راز شهادتش، بردار
پسر که بیخبر از مادرِ جوانش نیست...
📝 #محمدجواد_غفورزاده
هدایت شده از آموزش مرثیه و روضه خوانی دُرِّ ناب حیدر
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#وداع
زمینه حضرت زهرا
بسبک(مدینه شهرپیغمبر)
خداحافظ علی جانم(۶)
اجل آید به دیدارم ، ولی سوزم ز غمهایت
شده جان کندن دائم همیشه کار زهرایت
به هنگام خرامیدن ببین لرزد قدمهایم
که دستی روی دیوارو بود دستی به پاهایم
نباشد از غم فردا هراسی در دل زارم
بیا کن یاریم ای مرگ ببین از عمر خود زارم
میان حمله دشمن، طرفدار علی بودم
میان شعله ي آتش ، خریدار علی بودم
میان کوچه گه خانه، گهی دیوار و در بودم
گهی در فکر حیدرگاه به فکر آن پسر بودم
نگاه غربت شویم بزد بر سینه نیشی تر
همان لحظه که قنفد زد مرا به یاری حیدر
خدا داند که من هرگز نگفتم راز خود با کس
زدرد پهلویم نالم کنم از شکوه دیگر بس
بگویم نقد جان بر کف ، به بازار محبت ها
خریدار غمت هستم در این غوغای وانفسا
خداحافظ علی جانم(۶)
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
3.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️نماهنگ روضه سنگینه
🎙حاج سعید اسماعیل زاده
🏴 فاطمیه اول (۱۴۰۳)
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه_سلام_الله_علیها