eitaa logo
دوستان امام زمان(عج)
429 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
41 فایل
اۍڪــاش‌ڪـه‌انتخاب‌مان‌مهدی‌بود هرپرسش و هرجواب‌مان مهدۍ بود شادمانترین مردم ،بهترین چیزها ندارند،بلکه بهترین برداشت از زندگی دارند. هر هفته با موضوعی اخلاقی ارتباط با مدیر @Y_a_r_a_h_m_a_n لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/3961127018C539fa8bf02
مشاهده در ایتا
دانلود
ثامن الحجج(ع) در روایت بسیار زیبایی فضیلت انتظار را این‏گونه بیان می‏کنند: ... ✨آیا هیچیک از شما خوش ندارد که در خانه خود بماند، نفقه خانواده‏اش را بپردازد و چشم به راه امر ما باشد؟ پس اگر در چنین حالی از دنیا برود مانند کسی است که به همراه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در [نبرد] بدر به شهادت رسیده است. و اگر هم مرگ به سراغ او نیاید مانند کسی است که به همراه قائم ما و در خیمه او باشد. 🦋👇 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• Join🔜 @mohandesi_fekr2 🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اثر حجاب در جامعه یک خانم با سه گریم متفاوت کنار خیابان می‌ایستد عکس العمل‌ها قابل تامل هستند... بعدا بعضیا میگن چه فرقی داره آدم چی بپوشه😒 🆔@Clad_Girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺﷽🍃🌺 زشت ترین قسمت بدن کجاست؟! زشت ترین قسمت بدن بینی بد فرم یا شکم بر آمده نیست، زشت ترین قسمت بدن ذهنی است که پر است از افکار منفی،خشم ،کینه پر است از بد بینی و بی اعتمادی، اگر ذهن آدمی زشت باشد، با هزار عمل جراحی که برای داشتن اندامی زیبا انجام میدهد، ذهن او همچنان زشت خواهد بود و او را زیبا جلوه نخواد داد. ای کاش مانند عمل زیبایی اندام کمی ذهنها را جراحی و زیبا میکردیم ذهن زیبا،زندگی را برای خود و اطرافیانش زیباتر جلوه میبخشد..! 🦋👇 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• Join🔜 @mohandesi_fekr1 🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃 خدا بزرگ ترین معجزه گر دنیاست او که یک کرم زشت را به پروانه ای زیبا تبدیل می کند ❤️🍃 و این چنین یک طاووس را می آفریند که ملحدترین انسانها که دم از بیخدایی می‌زنند با دیدن پرهای زیبا و منحصر به فرد او به فکر فرو می‌روند به او ایمان داشته باش و ترسهایت را دور بریز در آغوشش آرام بگیر او سرپرست کسی می‌شود که دستش را به سوی او دراز کرده است. خدایا افکارم را هدایت کن. که جز تو و زیبایی هایی که آفریدی و امید و عشق به چیز دیگری فکر نکنم. 🦋👇 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• Join🔜 @mohandesi_fekr1 🌺🌿🌺🌿
هدایت شده از طهارت نفس
✍ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) : هنگامی که مردم دسته جمعی گناه کنند خداوند بلایی فراگیر و همگانی بر ایشان نازل فرماید تا متنبه شوند و توبه کنند هنگامی که امر به معروف و نهی از منکر فراموش و ترک شود خداوند آن قوم را خانه نشین میکند و هنگامی که یاد وذکر خدا از دلها بیرون رود خداوند ترس از مرگ رابین آنها زیاد کند تا خوشی دنیا را نبینند 📗 اصول کافی ج۴ ص ۱۴ @faghatkhoda1397
هدایت شده از طهارت نفس
🌼برکت تا چه زمانی ادامه دارد؟ ✍پیامبر اکرم (ص): تا وقتى مردم امر به معروف و نهى از منکر مى‏ کنند و یکدیگر را در نیکى و تقوا، یارى مى‏ رسانند، در خیر و نیکى‏ اند، آن‏گاه که چنین نکنند، برکت‏ها از آنان گرفته مى‏ شود و بعضى بر بعض دیگر مسلط مى‏ گردند و در زمین و در آسمان، هیچ یاورى نخواهند داشت. 📚تهذیب الأحکام، ج 6، ص 181 @faghatkhoda1397
برکت و روزی: 💠 غذای داغ 🔸 پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: از غذای داغ بپرهیزید؛ چرا که را از میان می برد. غذا را خُنَک مصرف کنید؛ چرا که گواراتر و پر برکت تر است. 🔆 دَعُوهُ حَتَّی یَبْرُدَ فَاِنَّهُ اَعْظَمُ بَرَکَةً 📚 اُسدالغابه/ج1/ص422 ✍🏼 غذا خوردن غذای داغ مضر است، هم باعث کم حوصلگی و عصبی شدن می شود و هم ضعف عمومی و مشکلات گوارشی را ایجاد میکند و از همه مهمتر اینکه برکت آن غذا را هم می برد.
اللهم عجل لولیک الفرج❤️ 🔆 نصایح مرحوم علامه حسن زاده آملی به کاربران شبکه های اجتماعی و موبایلی 1️⃣ حق را با یاد کردن و تکرار کردنش زنده کنید. 2️⃣ باطل را با ترک کردنش نابود کنید. 3️⃣ از تصاویر حرام و غیر شرعی پرهیز کنید. 4️⃣ از بحث های بیهوده بپرهیزید. 5️⃣ از جوک هایی که دین و عبادات و مقدسات و اشخاص و ملت ها و قومیت ها را مسخره می کند پرهیز کنید. 6️⃣ مصدر نقل شایعات نباشید و قبل از نقل و انتشار هر حدیث و روایت یا داستان و خبری از صحت آن مطمئن شوید. 7️⃣ بگذارید آن کلامی که می فرستید به نفع شما گواهی دهد نه علیه تان. 8️⃣ خودتان را کلید خیر و قفل شر قرار دهید. 9️⃣ هر متنی و پیامی که می فرستید به منزله تایید و با امضای شماست. نگو که به من رسیده و کپی کرده ام. 🔟 تمام سعی خودتان را برای استفاده بهینه از این تکنولوژی به کار گیرید و از آن برای دعوت الی الله و امر به معروف و نهی از منکر و آموزش مسائل دینی و فرهنگی و علمی و آموزشی استفاده کنید یعنی به عنوان یک اصلاحگر به تمام معنا و نیت خودتان را درست و خالصانه کنید. 1️⃣1️⃣ برای بیان حق مجاملات و رودربایستی را کنار بگذارید دین و حق بر هر چیز مقدم و شایسته تر هستند. 2️⃣1️⃣ تصویر پروفایل شما و پیام هایتان معرف شخصیت شماست. صاحب الزمانی ها 💚 https://eitaa.com/sahebalzamaniha
*این داستان واقعی بسیار زیبا و منقلب کننده است حتماً بخوانید و اگه هوای امام حسین رو کردید، التماس دعا* 💖💖💖💖 یکی از افرادی که کارش مدیریت کاروان های اعزامی از مشهد به کربلا بودو300 مرتبه به کربلا مشرف شده بود ، تعریف می‌کرد: سال1396 شمسی در فرودگاه مشهد، در حال سر و سامان دادن به زائرین بودم، در همان اثـنا پروازهای دبی و ترکیه درحال مسافرگیری بودند. تعدادی از زائران به من گفتند: تفـاوت پـروازها را با هم ببینـیـد، آنها با چه ظاهر و سر و وضعی هستند، گویی بعضی ها هیچ اعتقادی به اسلام و مسلمانی ندارند، حتی در آرایش کردن گوی سبقت را از غربی‌ها.. ربوده اند... همینطور که درحال گفتگو بودیم، آقا و خانومی به همراه دختر جوانی به سمت ما آمدند. وضع ظاهرشان به همان پروازهای دبی و ترکیه می‌خورد. وقتی به ما رسیدند گفتند: کاروان اعزام به کربلا همینجاست؟ من که توقع این سوال را نداشتم گفتم: بله، چطور مگه؟ آنها با خوشحالی گفتند: اگر خدا قبول کند ما هم زائر کربلا هستیم. من که بعد از حدود 300بار مدیر کاروان عتبات عالیات بودن، تا به حال اینگونه زائر نداشتم، کمی جا خوردم، ولی بعلت اینکه زائر حضرت بودند، به آنها خوش آمد گفتم. بالأخره همه زائرین سوار هواپیما شدند من هم براساس وظیفه دینی و حتی شغلی قبل از پرواز شروع کردم اصطلاحا به امر به معروف و نهی از منکر، (یعنی به درب می‌گفتم که دیوار بشنود) می‌گفتم این مکان‌های مقدسی که خداوند به ما توفیق زیارتشان را داده حُرمت بالایی دارند و زائرین باید حرمت این اماکن را نگه دارند، اما دختر این خانواده که گویا منظور اصلی من او بود با حالت ناراحتی و بی‌اعتنایی به من فهماند که اهمیتی برای حرف های من قائل نیست. به نجف اشرف رسیدیم من هم در زمان‌های گوناگون می‌گفتم که این مکان ها مقدس است و هر فرد حداقل باید ظاهرش را حفظ کند و آن دختر هم، بی اعتنایی می‌کرد. تـااینکه روز آخر که در نجف اشرف بودیم و فردا قرار بود عازم کربلاء معلی شویم؛ پدر آن دختر پیش من آمد و گفت: حاصل زندگی من و همسرم همین یک دختر است که پزشک اطفال است،شاید بخاطر عدم توجه ما، او فقط در درس و شغلش موفق شده و از اعتقادات دینی و اخروی تقریباً چیزی نمی‌داند! ما تصمیم گرفتیم او را به کربلا نزد سیدالشهدا علیه السلام بیاوریم بلکه حضرت جبران کاستی ها و کمبودهایی که ما طی این سالیان از نظر اعتقادی و دینی برای فرزند دلبندمان گذاشتیم را بنمایند، چون آرزوی هر پدر و مادری عاقبت بخیری فرزندش می‌باشد. دختر ما بخاطر نوع دوستان و جَـوی که بزرگ شده تقریبا هیچ چیزی از مبانی دینی و اعتقادات نمی‌داند و وقتی شما از لزوم رعایت حجاب صحبت می‌کنید، او به اتاق می آید دائم می‌گوید: منظور حاج آقا فقط من هستم! چون فقط در این کاروان منم که سر و وضعم اینگونه است. ما از شما می‌خواهیم که رعایت حال ما و دخترمان را بفرمائید و دیگر چیزی نگوئید. گفتم: این وظیفه من است که این مسائل را برای زائرین گوشزد کنم تا حریم اهل بیت علیهم السلام شکسته نشـود. گفتگوی ما تمام شد، و ما روز بعد عازم کربلاء شدیم. صبح روز اول که در کربلا بودیم به لابی هتل آمده و دیدم خانمی با مقنعه بلند و چادر و حجابی کامل منتظر من نشسته است و تا من را دید سلام کرد. وقتی دید من با تعجب او را نگاه می‌کنم گفت: ظاهراً من را نشناختید؛ من همان دختر بی‌حجاب چند روز پیش هستم. از شما تقاضا دارم اجازه دهید عبایتان را بشویم. من که شوکه شده بودم گفتم: اولا من معنای حرکات و رفتار قبل با حالت امروزتان را نمیفهمم؛ ثانیاً شما هم زائر هستید هم پزشک؛ در شأن شما نیست که عبای من را بشوئید، من این کار را نمی کنم. درحالیکه گریه می‌کرد از من خواهش کرد که اجازه دهم!! توجه که کردم دیدم واکس تهیه کرده و تمام کفش های کاروان را واکس زده بود. به او گفتم تا نگویی چه شده من نمی‌گذارم.. باحال گریه گفت: دیشب وقتی وارد کربلا شدیم من در عالم رؤیا خدمت سـیدالشهـدا آقا ابـاعبـدالله الحسین علیه السلام شرفیاب شدم. حضرت من را به اسم مستعاری که دوست داشتم صدا زدند و فرمودند: دخترم ؛ من خواستم که تـو به کربـلا و به زیارت من بیایی و تا وقتی که من کسی را دعـــوت نکنــم هیچکس نمی‌تواند به این مکان بیاید. حرف‌هایی که مدیر کاروان می‌زد همانی بود که ما دوست داشتیم و به زبانش جاری می‌شد، برو عبایش را بگیر و آن را بشوی تا از او دلجویی کرده باشی. و بعد فرمودند: دخترم تو دکتر اطفال هستی، طفل مریضی دارم می‌خواهم درمانش کنی. او در حالیکه گریه می‌کرد می گفت: حضرت طبیب همه عالم هستند... ولی به من فرمودند دنبال من بیا... بـه همراه حضرت از دو اتاق رد شدیم و وارد اتاق دیگری شدیم، روی سکویی طفلی شـش ماهه دیدم که مثل قرص ماه می‌درخشید و تیری سه شعبه به گلویش اصابت کرده بود. حضرت فرمودند: پسرم را درمان کن. (خا نم دکتر در حالیکه بشدت گریه می‌کرد، سؤ