﷽
#داستان_راستان
#وَ_نَعُوذُ_بِكَ_مِن_أَنْ_يَسْتَحْوِذَ_عَلَيْنَا_الشَّيْطَانُ
#پناه_بردن_به_خدا_از_غلبه_شیطان
#حکایت_درخت_و_عابد
#حکایت_شيطان_و_عابد
#ابوحامد_محمد_غزالی
#احياء_العلوم
#فراز_ششم_دعای_هشتم_صحیفه_سجادیه
✍در بنی اسرائيل عابدی بود به او گفتند: در فلان مكان 🌴درختی است كه قومی آن را می پرستند. 😡خشمناك شد و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را قطع كند.
🔥 شیطان به صورت پير مردی در راه وی آمد و گفت: كجا می روی؟ عابد گفت: می روم تا درخت مورد پرستش مردم را قطع كنم، تا مردم خدای را، نه درخت را بپرستند.
🔥شیطان گفت: دست بدار تا سخنی باز گويم. گفت: خدای را رسولانی است اگر قطع اين درخت لازم بود خدای آنان را می فرستاد.
عابد قبول نکرد وگفت: ناچار بايد اين كار انجام دهم.
🔥شیطان گفت: نگذارم و با وی گلاويز شد، عابد وی را بر زمين زد.
🔥شیطان گفت: مرا رها كن تا سخن ديگری برايت گويم، و آن اين است كه تو مردی مستمند هستی اگر ترا مالي باشد كه بكارگيری و بر عابدان انفاق كنی بهتر از قطع آن درخت است.
دست از اين درخت بردار تا هر روز دو دينار در زير بالش تو گذارم.
عابد گفت: راست می گويی، يك دينار صدقه می دهم و يك دينار به كار برم بهتر از اين است كه قطع درخت كنم؛ مرا به اين كار امر نكرده اند و من پيامبر اکرم ﷺ نيستم كه غم بيهوده خورم؛ و دست از 🔥شيطان برداشت.
دو روز در زير بستر خود دو دينار ديد و خرج می نمود، ولی روز سوم چيزی نديد و ناراحت شد و تبر برگرفت كه قطع درخت كند.
🔥شيطان در راهش آمد و گفت: به كجا می روی؟
گفت: می روم قطع درخت كنم،
گفت: هرگز نتوانی و با عابد گلاويز شد و عابد را روی زمين انداخت و گفت: بازگرد و گرنه سرت را از تن جدا كنم.
⁉️ گفت: مرا رها كن تا بروم؛ لكن بگو چرا آن دفعه من نيرومندتر بودم؟
🔥شیطان گفت: بار اول تو برای خدا و با اخلاص قصد قطع درخت را داشتی لذا خدا مرا مسخر تو كرد و اين بار برای خود و دينار خشمگين شدی، و من بر تو مسلط شدم.
@nooresahifeh_sajadieh
#جهاد_عالمانه
#خدمت_کریمانه
#کانون_قرآن_و_عترت_خدمت_رضوی
💚🍃
@emameraouf
﷽
#داستان_راستان
#وَ_نَعُوذُ_بِكَ_مِن_أَنْ_يَسْتَحْوِذَ_عَلَيْنَا_الشَّيْطَانُ
#پناه_بردن_به_خدا_از_غلبه_شیطان
#حکایت_درخت_و_عابد
#حکایت_شيطان_و_عابد
#ابوحامد_محمد_غزالی
#احياء_العلوم
#فراز_ششم_دعای_هشتم_صحیفه_سجادیه
✍در بنی اسرائيل عابدی بود به او گفتند: در فلان مكان 🌴درختی است كه قومی آن را می پرستند. 😡خشمناك شد و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را قطع كند.
🔥 شیطان به صورت پير مردی در راه وی آمد و گفت: كجا می روی؟ عابد گفت: می روم تا درخت مورد پرستش مردم را قطع كنم، تا مردم خدای را، نه درخت را بپرستند.
🔥شیطان گفت: دست بدار تا سخنی باز گويم. گفت: خدای را رسولانی است اگر قطع اين درخت لازم بود خدای آنان را می فرستاد.
عابد قبول نکرد وگفت: ناچار بايد اين كار انجام دهم.
🔥شیطان گفت: نگذارم و با وی گلاويز شد، عابد وی را بر زمين زد.
🔥شیطان گفت: مرا رها كن تا سخن ديگری برايت گويم، و آن اين است كه تو مردی مستمند هستی اگر ترا مالي باشد كه بكارگيری و بر عابدان انفاق كنی بهتر از قطع آن درخت است.
دست از اين درخت بردار تا هر روز دو دينار در زير بالش تو گذارم.
عابد گفت: راست می گويی، يك دينار صدقه می دهم و يك دينار به كار برم بهتر از اين است كه قطع درخت كنم؛ مرا به اين كار امر نكرده اند و من پيامبر اکرم ﷺ نيستم كه غم بيهوده خورم؛ و دست از 🔥شيطان برداشت.
دو روز در زير بستر خود دو دينار ديد و خرج می نمود، ولی روز سوم چيزی نديد و ناراحت شد و تبر برگرفت كه قطع درخت كند.
🔥شيطان در راهش آمد و گفت: به كجا می روی؟
گفت: می روم قطع درخت كنم،
گفت: هرگز نتوانی و با عابد گلاويز شد و عابد را روی زمين انداخت و گفت: بازگرد و گرنه سرت را از تن جدا كنم.
⁉️ گفت: مرا رها كن تا بروم؛ لكن بگو چرا آن دفعه من نيرومندتر بودم؟
🔥شیطان گفت: بار اول تو برای خدا و با اخلاص قصد قطع درخت را داشتی لذا خدا مرا مسخر تو كرد و اين بار برای خود و دينار خشمگين شدی، و من بر تو مسلط شدم.
@nooresahifeh_sajadieh
#جهاد_عالمانه
#خدمت_کریمانه
#کانون_قرآن_و_عترت_خدمت_رضوی
💚🍃
@emameraouf