﷽
#داستان_راستان
#حکایت_قارون
#يَا_غَنِيَّ_الْأَغْنِيَاءِ
#اَنا_أَفْقَرُ_الْفُقَرَاءِ_إِلَيْكَ.
#كَلَّا_إِنَّ_الْإِنسَانَ_لَيَطْغَى_أَن_رَّآهُ_اسْتَغْنَى؛
#فراز_سوم_دعای_دهم_صحیفه_سجادیه
✍در طول تاریخ طغیان و سرکشی به واسطه خود را غنی دیدن و توجه نکردن به فقر ذاتی در مقابل خدا ،حکایت های تاریخی زیادی برجای گذاشته ،یک نمونه آن حکایت قارون می باشد 👇👇
قارون پسر عموی حضرت موسی علیه السلام و بسیار خوش صورت و دارای فضل و تقوای بسیار بود به طوریکه مردم پس از موسی برای او احترام زیاد قائل بودند.
وی یکی از هفتاد نفری بود که با موسی علیه السلام به کوه طور رفت . او در آغاز زندگی فقیر و بی بضاعت بود و خداوند او را به مال و منال و اموال بی حساب مورد امتحان قرار داد.
قارون ثروت زیادی بدست آورد به طوریکه چهل مرد قوی کلید گنجهای او را نقل وانتقال می دادند.
کثرت ثروت موجب غرور او شد و سرکشی و جباری را آغاز کرد از اطاعت خدا سر باز زد .
روزهای شنبه که تعطیل عمومی بود زین طلا بر روی اسبش می گذاشت و لباسهای فاخر می پوشید و همراه چهار هزار ملازم و هزار کنیز با کبکه ی فراوان از میان مردم عبور می کرد.
توانگران همه آرزوی زندگی او را میکردند و حسرت او را می خوردند.
علمای بنی اسرائیل به او می گفتند به مال دنیا غره مشو و راه حق را از دست مده ولی در او اثری نمی کرد.
حضرت موسی علیه السلام او را نصیحت و موعظه نمود و از او زکات مالش را خواست اما او قبول نکرد .
حضرت موسی علیه السلام فرمود: ای قارون بترس از این طغیان و عمری که به لهو ولعب می گذرانی.
قارون همچنان به طغیان و سرکشی مشغول بود.
روزی به موسی خطاب شد:
ای موسی به مردم بگو که اطراف قارون را ترک کنندتا او را هلاک سازم . حضرت موسی گفت :ای مردم اطراف قارون را خالی کنید که زمین اورا فرو میبرد.
قارون خندید و موسی را مسخره کرد .موسی در خشم شد و به زمین امر کرد قارون را بگیر .
زمین شکافته شد و قارون با تختش و همه اموالش در زمین فرو رفتند، و مالش سود نبخشید .
@nooresahifeh_sajadieh
✨✨✨
#جهاد_عالمانه
#خدمت_کریمانه
#کانون_قرآن_و_عترت_خدمت_رضوی
💚🍃
@emameraouf