@ostadrafiei - تطابق با امام.mp3
2.78M
#صوتی
🔷سه وظیفه عمده ما در زمان غیبت
✅ #احساس_ظهور
✅ #سنخیت_با_امام
✅ #معرفت
استاد #رفیعی
╔═💎💫═══╗
@emamolasr
╚═══💫💎═╝
1_2060717517-AudioConverter.mp3
380.8K
ذکر #تسبیح امام زمان عجل الله
چیست ⁉️
و چه زمانی خوانده میشود ⁉️
⭕️ پاسخ: #ابراهیم_افشاری
╔═💎💫═══╗
@emamolasr
╚═══💫💎═╝
❣﷽❣
🌷 #مهدی_شناسی 🌷
قسمت 3⃣2⃣1⃣
💠اسامی امام زمان عج الله فرجه
✅ عاااالی ه ، حتماً بخوانید 👇
🌹#فَلَّاقِ_الهَام🌹
⬅️اين عبارت در نگاه اول و ديد ظاهری نشان از مقام جلالی حضرت دارد. (شكافندهی سرها) #اما_حقيقت_آن_پنهان_است.
🔸در ديد باطنی سر در بدن هر كس نقش سروری و رياست را بر عهده دارد و لذا در لسان عرب سر معنای راس و برتری نيز میدهد. جلوهی اين نام حضرت قهری و غضبی نيست. بلكه به نوعی مهری و لطفی است. زيرا ايشان میدانند كه اگر فرد دچار تكبر و غرور شود از خدا غافل ميگردد و نسيان از حق، تباهی و ضلالت را در پی دارد.
🔹حضرت فَلَّاقِ الْهَام است و در جلوهی اين نام هر لحظه بر منتظران خويش متذكر میشوند كه بالاتر از تو خدايی هست كه همگان بايد در مقابل او خضوع و خشوع داشته باشند.
📚انسان و نسيان هم ريشهاند به اين معنا كه انسان فراموشكار و غافل است. اگر حضرت ولی عصر(عج الله فرجه) لحظهای از بشر غفلت كنند به يقين دچار تكبر و خودخواهی خواهد شد.
👈🏻به عبارت فَلَّاقِ الْهَام از زاويهی ديگر نگاه میكنيم و میگوييم تمام قوای ادراكی انسان مانند چشم، مغز، گوش، بينی و زبان در ناحيهی سر است با توجه به اين نكته، وجود مقدس امام زمان مادام بر تمام قوای ادراكی ما تصرف كامل دارند تا آنچه بايد توسط مغز دريافت شود و فرمان آن صادر گردد همه با نظارت خاص امام زمان باشد.
🔺وجود مقدس "فَلَّاقِ الْهَام" بر قوای سمع و بصر ما احاطهی كامل دارند تا آنچه را میبينيم درست ببينيم و آنچه را ميشنويم درست بشنويم.
🍃بسياری از زمانها اتفاق میافتد كه انسان بر اثر جهالت سر خود را از نگاه حضرت دور میدارد و ايجاد همين فاصله سبب میشود تا خطاها در زندگيش رسوخ كند...
#مهدی_شناسی
#قسمت_صد_و_بیست_و_سه
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
╔═💎💫═══╗
@emamolasr
╚═══💫💎═╝
⚖ برقرار کنندهی #عدالت بین مردم
✅ امام محمد باقر (علیه السلام):
🔸 «چون مهدی ما اهلبیت (عجل الله) قیام کند مال را بهطور مساوی تقسیم میکند،
عدالت را در میان رعیّت اجراء میکند،
هرکس از او اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است، و هرکس او را نافرمانی کند، خدای را نافرمانی کرده است». (۱)
📜 «إذا قام مهدیّنا أهل البیت، قسم بالسّویّه و عدل بالرّعیّه، فمن أطاعه فقد أطاع اللّه، و من عصاه فقد عصی اللّه!».
⬅️ روزگار رهایی، ج۲، ص: ۶۲۷
(۱). غیبت نعمانی صفحه ۱۲۴، بشاره الاسلام صفحه ۲۴۲، منتخب الاثر صفحه ۳۱۰، بحار الانوار جلد ۵۱ صفحه ۲۹ و جلد ۵۲ صفحه ۳۵۱ و ...
🏷 #حدیث #امام_محمد_باقر_علیه_السلام
#امام_زمان (عجل الله) #عدالت #ظهور
━━━━━━◈❖🔹🔆🔹❖◈━━━━━
صفحه رسمی کانال امام زمان (عجل الله)
در پیامرسان ایتا ↙️↙️↙️
╔═💎💫═══╗
@emamolasr
╚═══💫💎═╝
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.#کلیپ_مهدوی
🟡 «#منتظر_گیر_کرده_در_آخـــــــرالزمان»
🎙سخنی کوتاه با مردم پس از ظهور :
ما برای این لحظه که شما در آن هستید
حاضر به دادن جانمان بودیم...
⏱"زمان: ۱ دقیقه و ۹ ثانیه"
--------------------
اَلّلهُمّ ؏َجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج
╔═💎💫═══╗
@emamolasr
╚═══💫💎═╝
قسمت6⃣3⃣
#حضرت_نرجس_و_تولد_آخرین_موعود
شايد او به فشارهايى كه ساليان سال شيعيان را به ستوه آورده، پايان بدهد
ولى تعجّب مى كنم وقتى مى بينم كه خليفه جديد نه تنها امام را آزاد نمى كند بلكه فشارها را زيادتر مى كند.
او دستور مى دهد تا بر تعداد مأمورانى كه خانه امام را زير نظر داشتند افزوده شود
گويا همه اين روزه ها و نمازهاى خليفه، بازى است،
بازىِ خواب كردن مردم!
اين بهترين راه براى عوام فريبى است.
درست است خليفه عوض شد و خيلى از سياست ها هم تغيير كرد; امّا سياست اصلى آنها، هرگز تغيير نمى كند.
آيا مى دانى آن سياست چيست؟
نبايد مردم با امامِ عسكرى آشنا شوند.
نبايد جوانان با او ارتباط برقرار كنند. بايد او در گمنامى كامل بماند. رفتن به خانه او جرم است نامه نوشتن به او جرم است هر چيزى ممكن است با عوض شدن خليفه ها عوض شود; امّا اين سياست هرگز تغيير نخواهد كرد.
امروز روز چهاردهم شعبان است و ما مدّتى است كه در اين شهر هستيم. آرامش دوباره به شهر باز گشته است و مردم به زندگى عادى خود مشغولند.
مى دانم خيلى دلت مى خواهد امام را ببينى. امّا نمى دانى چه كنى؟
با خود مى گويى حالا كه نمى شود به خانه امام برويم چقدر خوب است كه ما به خانه حكيمه (عمّه امام عسكرى) برويم و از او در مورد امام سوال كنيم.
رو به من مى كنى و مى گويى:
ــ يادت هست سال قبل كه به اينجا آمديم، چه ساعتى در كوچه با حكيمه برخورد كرديم؟
ــ فكر مى كنم ساعت چهار عصر بود.
ــ خوب است امروز عصر به همان كوچه برويم و به بهانه كمك كردن به او به خانه اش برويم.
ــ چه فكر خوبى! آن وقت مى توانيم از او در مورد *امام عسكرى و بانو نرجس سؤال كنيم.*
ما منتظر هستيم تا عصر فرا برسد.
خدا را شكر مى كنيم كه دوباره در خانه حكيمه هستيم.
روى تخت وسط حياط نشسته ايم و مهمان خواهر آفتاب شده ايم.
امروز حكيمه هم روزه است.
همه دوستانِ خوب خدا در ماه شعبان روزه مى گيرند;
امّا من و تو مسافر هستيم، و مسافر نمى تواند روزه بگيرد.
حكيمه براى ما سخن مى گويد: "سن زيادى از من گذشته است، نمى دانم زنده خواهم بود تا فرزند امام عسكرى را ببينم يا نه؟".
بعد آهى مى كشد و مى گويد: "من هر وقت به خانه آن حضرت مى روم از خدا مى خواهم به او پسرى عنايت كند".
در اين هنگام، صداىِ در خانه به گوش مى رسد. چه كسى در مى زند؟
حكيمه از جاى خود بلند مى شود و به سمت در مى رود.
بعد از لحظاتى برمى گردد.
حكيمه لبخند مى زند و خوشحال است. من از علّت خوشحالى او مى پرسم. پاسخ مى دهد:
امام عسكرى از من دعوت كرده است تا امشب افطار به خانه او بروم".
ادامه_دارد...
╔═💎💫═══╗
@emamolasr
╚═══💫💎═╝
قسمت7⃣3⃣
#حضرت_نرجس_و_تولد_آخرین_موعود
مردم اين شهر خيلى خوشحال هستند; آنها مى بينند بعد از سال ها، يك حكومت كاملاً اسلامى روى كار آمده است كه مى خواهد احكام خدا را اجرا كند.
مردم او را به عنوان "العَدلُ الرَّضى" مى شناسند. يعنى خليفه اى كه همه وجودش عدالت است و خدا از او خيلى راضى است، مردم براى او همواره دعا مى كنند.
آنها براى خليفه دعا مى كنند و دوام حكومت او را از خدا مى خواهند.
*واقعاً بايد به هوش اين ها آفرين گفت! اين ها دست شيطان را از پشت بسته اند!*
ببين چگونه فتنه اى بزرگ را آرام كردند، چگونه از ابزار دين استفاده كردند، مردم چقدر خوشحال هستند،* خليفه هاى قبلى فقط كارشان آدم كشى بود و همه فكرشان شهوت رانى بود و زنان ترانه خوان را دور خود جمع مى كردند; امّا مُهتَدى در اين هواى گرم تابستان، روزه مستحبى مى گيرد و شب ها صداى گريه اش تا به آسمان ها مى رود!
اين چنين است كه دوباره شهر سامرّا آرامش خود را به دست مى آورد.
من با خودم فكر مى كنم شايد اين خليفه جديد، آدم خوبى باشد، او كه اهل نماز و طاعت است; شايد ديگر به امام عسكرى سخت گيرى نكند.
شايد او به تبعيد امام پايان بدهد و اجازه دهد كه به شهر خودش، مدينه برود.
شايد او به فشارهايى كه ساليان سال شيعيان را به ستوه آورده، پايان بدهد.
ولى تعجّب مى كنم وقتى مى بينم كه خليفه جديد نه تنها امام را آزاد نمى كند بلكه فشارها را زيادتر مى كند.
او دستور مى دهد تا بر تعداد مأمورانى كه خانه امام را زير نظر داشتند افزوده شود.
*گويا همه اين روزه ها و نمازهاى خليفه، بازى است، بازىِ خواب كردن مردم!
اين بهترين راه براى عوام فريبى است.
درست است خليفه عوض شد و خيلى از سياست ها هم تغيير كرد; امّا سياست اصلى آنها، هرگز تغيير نمى كند.
آيا مى دانى آن سياست چيست؟
نبايد مردم با امامِ عسكرى آشنا شوند.
نبايد جوانان با او ارتباط برقرار كنند. بايد او در گمنامى كامل بماند. رفتن به خانه او جرم است نامه نوشتن به او جرم است.
هر چيزى ممكن است با عوض شدن خليفه ها عوض شود; امّا اين سياست هرگز تغيير نخواهد كرد.
ادامه_دارد...
╔═💎💫═══╗
@emamolasr
╚═══💫💎═╝
قسمت8⃣3⃣
#حضرت_نرجس_و_تولد_آخرین_موعود
امروز روز چهاردهم شعبان است و ما مدّتى است كه در اين شهر هستيم. آرامش دوباره به شهر باز گشته است و مردم به زندگى عادى خود مشغولند.
مى دانم خيلى دلت مى خواهد امام را ببينى. امّا نمى دانى چه كنى؟
با خود مى گويى حالا كه نمى شود به خانه امام برويم چقدر خوب است كه ما به خانه حكيمه (عمّه امام عسكرى علیه السلام) برويم و از او در مورد امام سوال كنيم.
رو به من مى كنى و مى گويى:
ــ يادت هست سال قبل كه به اينجا آمديم، در كوچه با حكيمه برخورد كرديم؟
ــ فكر مى كنم عصر بود.
ــ خوب است امروز عصر به همان كوچه برويم و به بهانه كمك كردن به او به خانه اش برويم.
ــ چه فكر خوبى! آن وقت مى توانيم از او در مورد امام عسكرى علیه السلام و بانو نرجس سؤال كنيم.
ما منتظر هستيم تا عصر فرا برسد.
خدا را شكر مى كنيم كه دوباره در خانه حكيمه هستيم.
روى تخت وسط حياط نشسته ايم و مهمان خواهر آفتاب شده ايم.
امروز حكيمه هم روزه است.
همه دوستانِ خوب خدا در ماه شعبان روزه مى گيرند;
امّا من و تو مسافر هستيم، و مسافر نمى تواند روزه بگيرد.
حكيمه براى ما سخن مى گويد: "سن زيادى از من گذشته است، نمى دانم زنده خواهم بود تا فرزند امام عسكرى علیه السلام را ببينم يا نه؟".
بعد آهى مى كشد و مى گويد: "من هر وقت به خانه آن حضرت مى روم از خدا مى خواهم به او پسرى عنايت كند".
در اين هنگام، صداىِ در خانه به گوش مى رسد. چه كسى در مى زند؟
حكيمه از جاى خود بلند مى شود و به سمت در مى رود.
بعد از لحظاتى برمى گردد.
حكيمه لبخند مى زند و خوشحال است. من از علّت خوشحالى او مى پرسم. پاسخ مى دهد:
امام عسكرى علیه السلام از من دعوت كرده است تا امشب افطار به خانه او بروم".
امشب شب جمعه است، شب نيمه شعبان كه با شب يازدهم مرداد ماه مصادف شده است.
شايد امشب امام عسكرى علیه السلام دلتنگ عمّه اش، حكيمه شده است. آخر امام در اين شهر غريب است. هيچ آشناى ديگرى ندارد. شيعيان هم كه نمى توانند به خانه آن حضرت بروند.
حكيمه براى رفتن آماده مى شود.
كاش مى شد ما هم همراه او به خانه امام مى رفتيم! خداوند دشمنان را لعنت كند كه ما را از اين فيض بزرگ محروم كرده اند.
حكيمه، اشكِ حسرت را در چشمان ما مى بيند، دلش مى سوزد. فكرى به ذهنش مى رسد. بعد از مدّتى حكيمه ما را صدا مى زند. نگاه ما به دو كيسه بزرگ مى افتد:
ــ مادر! اين ها را كجا مى خواهى ببرى؟
ــ اين دو كيسه را مى خواهم به خانه امامِ عسكرى علیه السلام ببرم، شما بايد اين ها را بياوريد.
ــ چشم.
ــ مأموران در بين راه، جلوى شما را مى گيرند و داخل كيسه ها را مى بينند، شما با كمال خونسردى بايستيد تا آنها به كار خودشان بپردازند. شما اصلاً به آنها كارى نداشته باشيد.
اكنون تو خيلى خوشحال هستى. به اين بهانه مى توانى امام خود را ببينى.
با هم حركت مى كنيم. از خانه بيرون مى آييم. كيسه ها قدرى سنگين است; امّا تو سنگينى آن را حس نمى كنى.
ادامه_دارد...
╔═💎💫═══╗
@emamolasr
╚═══💫💎═╝