eitaa logo
حوزه علمیه امام صادق علیه‌السلام
1.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
12.5هزار ویدیو
670 فایل
🔹کانال حوزهٔ علمیهٔ امام صادق (ع) گرگان مدرسهٔ علمیهٔ امام صادق علیه‌السلام گرگان (محمدتقی خان سابق) در سال ۱۳۵۴ه.ش توسط مرحوم آیت‌الله حاج سید حبیب‌الله طاهری گرگانی تجدید بنا شد 🔹سایت : www.emamsadegh.ir 🔹ارتباط با ادمین @HD57_65
مشاهده در ایتا
دانلود
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥شهروند انگلیسی: من از حزب الله و حماس نمیترسم ولی از اسرائیل وحشت دارم. 💥چون این اسرائیله که تو سیاست داخلی ما دخالت میکنه 💥این اسرائیله که اجازه ندارم درباره اش حرف بزنم 💥این اسرائیله که نمیتونم درباره اش تو این برنامه نظرم رو بگم 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌✨🌙بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد اللهم عجل لولیک الفرج اگر پرده ڪنار برود و به حقایق واقف شویم بیش از آنڪه خدا را برای دعـــــاهایی ڪه اجابت ڪرده شـــــاڪر باشــــیم برای دعاهایی ڪه  نڪرده شـــــاڪریم! 🤲 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🍃🌸نکته هایی از آیه ۳۶ وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۳۶﴾ و دو جوان با او به زندان درآمدند [روزى] يكى از آن دو گفت من خويشتن را [به خواب] ديدم كه [انگور براى] شراب مى‏ فشارم و ديگرى گفت من خود را [به خواب] ديدم كه بر روى سرم نان مى برم و پرندگان از آن مى ‏خورند به ما از تعبيرش خبر ده كه ما تو را از نيكوكاران مى ‏بينيم ✅ اگر مردم به کسى اعتماد پیدا کنند، تمام رازهاى خود را با او در میان می‏گذارند. ✅ انسان‏هاى وارسته، در زندان نیز روى افراد تأثیر می‏گذارند. ✅ انسان همه جا می‏تواند مثمر ثمر باشد، حتّى در زندان. ✅ نیکوکاران همه جا حتّی در زندان مورد احترام و پناهگاه مردم هستند. ✅ حتّى مجرمان و گناهکاران نیز براى نیکوکاران، جایگاه شایسته ‏اى قایلند. ✅ نیکوکارى یوسف ‏علیه السلام قدم اوّل او در جذب و تبلیغ بود. (احسان و خدمت‏رسانى به زندانیان، سبب جذب قلوب و دریافت لقب محسن از زندانیان شد) ✅ بدون تمکن مالى و آزادى هم مى‏توان بود. (یوسف در زندان نه ثروت داشت، نه آزادى) ✅ اول خود را اثبات کنید، سپس به تبلیغ دین بپردازید. (یوسف که در نظر مردم نیکوکار شناخته شد، قبل از تعبیر خواب دوستان زندانى، به تبلیغ و ارشاد آنان پرداخته و به یکتاپرستى دعوت نمود) ✅ دادن آگاهی‏هاى صحیح از مصادیق است. (ما را از اسرار خوابى که دیده‏ ایم آگاه ساز) ✅ نیکوکاران با صفاى دل چیزهایى درک می‏کنند که دیگران آن را نمی یابند. 🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🍃🌸دو بار به یوسف گفته شد: « إنا نراک من المحسنین » یک بار زمانی که در " زندان" بود و دیگر بار زمانی که " عزیز مصر" شد. 👇🏻👇🏻👇🏻 ﴿﴿﴿زندان و منصب "ذات پاک و نیکو" را تغییر نخواهد داد...﴾﴾﴾ 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
ادامه داستان یوسف (علیه‌السلام) در صفخه ۲۴۰ 🍃🌸پس از آنكه يوسف از علم تعبير خواب كه خدا به او داده بود، سخن گفت، علت آن را نيز بيان كرد و اظهار داشت كه اين لطف خدا درباره من از آنجاست كه من آيين قومى را كه به خدا ايمان نداشتند و به آخرت كافر بودند، رها كردم. معلوم مى شود كه بريدن از كافران و روى آوردن به خدا باعث پيدايش بصيرت و بينش خاص در انسان مى شود. يوسف به دو نفر از هم زندانيهاى خود كه از او تعبير خوابهايشان را خواسته بودند، خطاب مى كند و پيش از آنكه خوابشان را تعبير نمايد، آنها را به سوى توحيد دعوت مى كند و مى گويد: اى دو يار زندانى من! آيا «رب»هاى گوناگون بهتر است يا «ربّ» يگانه قهار؟ اين بيان يوسف يك استدلال عقلى نيست بلكه احساسات طرف مقابل را تحريك مى كند كه در ذهنيت خود تجديد نظر كند و با بازنگرى در اعتقادات خود راه درست را بيابد،در واقع اين سخن، زمينه را براى دريافت پيام بعدى آماده مى كند. در آيه بعدى، يوسف با يك دليل عقلى و حجت و برهان وارد مطلب مى شود و مى گويد: اين خدايانى كه شما مى پرستيد فقط نامهايى است كه شما و پدرانتان آن نامها را ساخته ايد و بعد اضافه مى كند كه حكم حكم خداست (ان الحكم الا للّه) منظور اين است كه تنها خداوند است كه در جهان حكومت مى كندهمو فرمان داده كه جز او را نپرستيد و دين استوار همين است ولى بسيارى از مردم نمى دانند. یوسف(ع)رؤیای اولی را چنین تعبیر کرد که: وی بزودی از زندان رها شده سمت پیاله گردانی دربار را اشغال خواهد کرد، و در تعبیر رؤیای دومی چنین گفت که: بزودی به دار آویخته گشته مرغها از سرش می خورند، و همینطور هم شد که آن جناب فرموده بود، در ضمن یوسف به آن کس که نجات یافتنی بود در موقع بیرون شدنش از زندان گفت: مرا نزد صاحبت بیاد آر، شیطان این سفارش رااز یاد او برد، در نتیجه یوسف سالی چند در زندان بماند بعد از چند سال پادشاه خواب هولناکی دید و آنرا برای کرسی نشینان خود بازگو کرد تا شایدتعبیرش کنند، و آن خواب چنین بود که گفت: در خواب می بینم که هفت گاو چاق، طعمه هفت گاو لاغرمی شوند، و هفت سنبله سبز و سنبله های دیگر خشکیده، هان ای کرسی نشینان نظر خود را در رؤیای من بگوئید، اگر تعبیر خواب می دانید. ادامه دارد... 🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🌸🍃نکات آیه۳۹ سوره 1️⃣ صدا زدن با محبّت و عاطفه. «یا صاحبى» 2️⃣ مسئولیت داشتن در برابر دوست و همنشین . «یا صاحبى السجن» 3️⃣ از مكان‏ها وزمان‏هاى حسّاس براى تبلیغ استفاده كردن. (یوسف در زندان همین كه میبیند به تعبیر خواب او نیاز دارند، فرصت را غنیمت شمرده و تبلیغ میكند.) 4️⃣ یكى از راه‏هاى ارشاد و هدایت ، پرسش و مقایسه،است. 5️⃣ اعتقاد به توحید اساس ایمان است. (یوسف سرآغاز دعوت خود را توحید قرار داد) 6️⃣ خدایان متعدّد، عامل تفرقه و پراكندگى، و خداى واحد عامل یگانگى است. 7️⃣ فطرت بشر از تفرقه و تشتّت بیزار است و یوسف از همین امر براى اثبات توحید بهره گرفته است. 8️⃣ وحدت و یگانگى، عامل قدرت و غلبه است. «الواحد القهّار» 🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
ادامه داستان حضرت یوسف در صفحه ۲۴۱‌ 🍃🌸 تا اینجا گفتیم که يوسف همچنان در زندان به سر مى برد تا اينكه لطف خدا شامل حال او گرديد و خدا وسيله اى براى آزادى او از زندان فراهم كرد. روزى پادشاه مصر كه نامش وليدبن ريّان بود خواب عجيبى ديد و چون مضمون خواب خود را نگران كننده مى ديد، از اطرافيان و اشراف قوم خود خواست كه اگر تعبير خواب مى دانند خواب او را تعبير كنند. درباريان و خوابگزاران دربارگفتند: این خواب آشفته است و ما دانای به تعبیر خوابهای آشفته نیستیم.در این موقع بود که ساقی شاه به یاد یوسف و تعبیری که او از خواب وی کرده بود افتاد، و جریان را به پادشاه گفت و از او اجازه گرفت تا بزندان رفته از یوسف تعبیر خواب وی را بپرسد، او نیز اجازه داده به نزد یوسف روانه اش ساخت. وقتی ساقی نزد یوسف آمده تعبیر خواب شاه را خواست، و گفت که همه مردم منتظرند پرده از این راز برداشته شود، یوسف در جوابش گفت: هفت سال پی در پی کشت و زرع نموده آنچه درو می کنید درسنبله اش می گذارید، مگر مقدار اندکی که می خورید، آنگاه هفت سال دیگر بعد از آن می آید که آنچه اندوخته اید می خورید مگر اندکی از آنچه انبار کرده اید، سپس بعد از این هفت سال، سالی فرا می رسد که از قحطی نجات یافته از میوه ها و غلات بهره مند می گردید. شاه وقتی این تعبیر را شنید حالتی آمیخته از تعجب و مسرت به وی دست داد، و دستور آزادی یوسف راصادر نموده گفت: تا احضارش کنند، لیکن وقتی مامور دربار زندان مراجعه نموده و خواست یوسف رابیرون آورد، او از بیرون شدن امتناع ورزید و فرمود: بیرون نمی آیم مگر بعد از آنکه شاه ماجرای میان من وزنان مصر را تحقیق نموده میان من و ایشان حکم کند. شاه تمامی زنانی که در جریان یوسف دست داشتند احضار نموده و در باره او با ایشان به گفتگو پرداخت، همگی به برائت ساحت او از جمیع آن تهمت ها متفق گشته به یک صداگفتند: خدا منزه است که ما از او هیچ سابقه سویی نداریم، در اینجا همسر عزیز گفت: دیگرحق آشکارا شد، و ناگزیرم بگویم همه فتنه ها زیر سر من بود، من عاشق او شده و با او بنای مراوده را گذاردم، او از راستگویان است.. ادامه دارد... 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🍃🌸 مسئله مهم نکردن در غیاب و نهان است ، يعنی ناظر دانستن خداوند بر رفتارهای فردی و اجتماعی ، سبب می‌شود كه انسان حتی به فكر خيانت هم نباشد. بعبارت دیگر ناظر دانستن خداوند سبب درونی شدن ارزش‌های مذهبی و اجتماعی می‌شود. آرى! اگر ما پاك باشیم، یعنی «لم اخنه بالغیب» آنگاه خداوند اجازه نمى‏دهد، ناپاكان آبروى ما را برباد دهند.👈🏻 «انّ اللَّه لایهدى كید الخائنین» بعبارت دیگر 👈🏻خداوند نخواهد گذاشت مکر و حیله خیانتکاران به فرجام رسد و به ثمر نشیند. و این از سنن الهى است که خائنان موفق نشوند و رسوا شوند. این آیه تلاش یوسف(ع) را براى متوجه ساختن پادشاه مصر به نقش تعیین کننده سنن و اراده الهى در شکل گیرى حوادث و رخدادها را نشان می دهد ، همانطور که خداوند، خنثى کننده مکر و حیله زنان اشراف و نجات بخش یوسف(ع) از زندان بود. 🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
ادامه داستان یوسف در صفحه۲۴۲قرآن 🍃🌸 پس از گفتگوهايى كه ميان يوسف و فرستاده پادشاه رد و بدل شد و بى گناهى و در عين حال مراتب علم و حكمت يوسف معلوم گرديد، پادشاه گفت: يوسف را نزد من آوريد تا او را همنشين مخصوص خود كنم. پادشاه مى خواست از علم و دانش يوسف در اداره مملكت خود استفاده كند، لذا دستور آزادى او را از زندان داد و او را پيش خود فراخواند. وقتى يوسف نزد پادشاه آمد، پادشاه با او صحبت كرد و جريان خواب خود را بار ديگر با او در ميان گذاشت و يوسف همان تعبيرى را كه به فرستاده پادشاه گفته بود تكرار كرد و براى مقابله با هفت سال خشكسالى كه در انتظار مردم مصر بود، رهنمودهايى ارائه كرد. پس از اين گفتگو، پادشاه به يوسف گفت: تو امروز نزد ما مقام و منزلت و قدرت و مكنت دارى و مورد اعتماد ما هستى، يوسف كه زمينه را براى خدمت به مردم و اجراى برنامه هاى خاص خود آماده ديد، همكارى با پادشاه مصر را پذيرفت و پيشنهاد كرد كه او را بر گنجينه هاى سرزمين مصر بگمارد و اختيار همه خزانه ها و انبارهاى مصر با او باشد. همان گونه كه يوسف پيش بينى كرده بود، منطقه مصر و شامات دچار قحطى و خشكسالى شد. يوسف براى مقابله با اين بحران، از مدتها پيش برنامه هاى خاصى را تدارك ديده بود و انبارها را پر از گندم كرده بود، وقتى بحران شروع شد مردم از اطراف و اكناف به سوى عزيز مصر مى شتافتند و از او گندم مى خريدند و يوسف به صورت جيره بندى به آنان در مقابل گرفتن قيمت، گندم مى داد. در كنعان ـ شهر يعقوب ـ نيز مردم دچار قحطى شده بودند. يعقوب به فرزندانش گفت: شنيده ام كه حاكمى در مصر حكومت مى كند كه شخص با انصاف و خوبى است و هر كس پيش او مى رود، از او گندم مى گيرد، شما نيز پيش او برويد و از او غلّه بگيريد تا دچار گرسنگى نشویم.@TafsireRuzane (اين قسمت از داستان كه گفتيم در متن قرآن نيامده ولى سياق قصه به آن دلالت دارد و ناگفته پيداست. اين يكى از شيوه هاى قرآن در بيان قصه هاست كه گاهى قسمتهايى را كه معلوم است حذف مى كند.) قرآن، داستان را از اينجا پى گيرى مى كند كه برادران يوسف نزد او آمدند. يوسف آنها را شناخت چون مى دانست كه در كنعان نيز قحطى است و دير يا زود برادرانش پيش او خواهند آمد. ولی برادران يوسف را نشناختند زیرا كه چهل سال از جريان به چاه انداختن يوسف گذشته و قيافه او كاملا تغيير كرده بود و آنها احتمال نمى دادند كه يوسف به چنين مقامى برسد. يوسف دستور داد بار آنها را بستند و به هر كدام به اندازه بار يك شتر گندم داد و با آنان مذاكره كرد و احوالشان را پرسيد. آنان گفتند كه ما دوازده برادر بوديم كه يكى از آنها را گرگ خورد و پدرمان يعقوب كه از پيامبران خداست در فراق او بسيار غمگين شد و ما ده نفر پيش تو آمده ايم و يك برادرمان نزد پدر پيرمان مانده است... (گفته شده كه با اينكه يوسف زبان آنها را مى دانست ولى براى آنكه شناخته نشود، توسط مترجم با آنها صحبت مى كرد!) يوسف در ادامه گفت كه اگر آن برادرتان را نزد من نياوريد، ديگر به شما گندم نخواهم داد. علت درخواست يوسف، ديدن برادر خود بنيامين بود ولى در ظاهر چنين وانمود مى كرد كه آن برادر كه پيش پدر مانده حتما نزد پدر محبوبتر از شماهاست و چون مى گوييد پدرتان پيامبر است، معلوم مى شود كه آن برادرتان به جهت كمالاتى كه دارد نزد او گرامى است لذا من علاقمند شدم كه او را ببينم و به كمالات او پى ببرم. برادران يوسف گفتند: ما بزودى آن برادر را از پدرمان خواهيم خواست و نزد تو خواهيم آورد و توانايى انجام اين كار را داريم. برادران يوسف براى گرفتن غلّه مانند ديگران چيزى را به عنوان قيمت پرداخت كردند كه از قبيل كالا و يا پول بود، يوسف به طور پنهانى به غلامان خود گفت: وجه پرداختى آنان را در بارشان بگذاريد، تا وقتى به شهر خود بازگشتند و بارهاى خود را باز كردند، آن را ببينند و اين باعث شود كه دوباره به سوى من بازگردند. هنگامى كه برادران يوسف از مصر به كنعان برگشتند، نزد پدرشان رفتند و جريان را به او گزارش دادند و از جمله گفتند: پدرجان! عزيز مصر، به ما گفته است اگر دفعه بعد برادر كوچكتان را نياوريد، به شما غله نخواهم داد. بنابراين دفعه بعد، برادرمان (بنيامين) را همراه ما بفرست تا غله بگيريم و ما او را حفظ خواهيم كرد.. ادامه دارد... 🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
‌🔴هیچ‌‌کدام از شهدای حادثۀ دمشق ایرانی نیستند 🔺منابع محلی به خبرنگار فارس گفته‌اند هیچ کدام از شهدای حمله‌ جنگنده‌های اسرائیلی به ساختمانی در دمشق ایرانی نبودند. 🔺رسانه های سوری دقایقی قبل از شهادت ۷ نفر از جمله چند زن و کودک  در این حادثه پایتخت سوریه خبر می‌دهند. 🔺در چند روز گذشته اخبار نادرستی از شهادت سردار قاآنی نیز در رسانه‌های عبری و غربی منتشر شد که توسط معاون سپاه قدس تکذیب شد 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir