eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
10.9هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
6.2هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷رسول خدا (ص) : خداوند به حضرت موسی بن عمران وحی فرمود غذا را با نمک(طبیعی) آغاز کن و به آن ختم کن. زیرا در نمک دارویی از ۷۰ بیماری است که ساده ترین آن جنون ، جذام ، پیسی ، درد گلو ، درد دندان و درد شکم است. 📗المحاسن ج۲ ص۵۹۳ ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
💌 عمرمان را به خاطر دیگران هدر ندهیم ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
❀ 🔴🔵 یک دعای کوتاه برای ارتباط عاطفی بهتر با امام زمان علیه السلام 🌺 یکی از بزرگان سفارش نمودند هر وقت احساس کردید از امام زمان دور شدید و دلتون برای امام تنگ نیست و اون عاطفه و مهربانی لازم نسبت به امام زمان را ندارید این دعای کوتاه رو بخونید بخصوص توی قنوت نمازهاتون : 🔴 لَیِّن قَلبی لِوَلِیِّ اَمرِک 🔵 یعنی: خدایا قلبم را برای ولی امرت نرم‌ و مطیع گردان 📚 منبع: فرازی از دعای معرفت در زمان غیبت 🔺مفاتیح الجنان /ملحقات مفاتیح الجنان/ دعایی که در زمان غیبت باید خواند ص ۱۱۴۴ ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
بعضی‌ازگناهان‌مثل‌نفت هستندو‌بعضی‌هاهم‌مثل‌بنزین..! قرآݧ‌دربار‌گناه‌هاۍ‌نفتی‌میگه «انجامش‌ندین» درباره‌گناه‌های‌بنزینی‌میگه «نزدیڪش‌هم‌نشید»'لاتقربوا' چون‌بنزین،برخلاف نفت‌از‌دورهم‌آتیش‌میگیره. رابطه‌با‌نامحرم‌و‌شهوټ‌جز‌ءگناهان بنزینیه‌و‌شیطان‌قسم‌خورده‌اینهاست❗ بایدبخوانیم‌تابدانیم‌وشهیدشویم ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وظایف منتظران 👌 * اللهم صل علی محمد و آل محد و عجل فرجهم*🌷 اللهم عجل لولیک الفرج🌺 { 🌱} ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖 اگر صادقانه با خدا گفتگو کنیم ➕خاطره رزمنده‌ای که از جبهه می‌ترسید 👤 استاد ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
روحیه کتابخوانی‌مان ضعیف است رهبر معظم انقلاب: با تلخی باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و روحیه‌ی کتابخوانی در میان ملت عزیز ما که خود یکی از مشعل‌داران فرهنگ و کتاب و معرفت در طول تاریخ پس از ظهور اسلام بوده است، بسی کمتر از آن‌چیزی است که از چنین ملتی انتظار می‌رود. ۷۲‌/۱۰/‌۰۴ ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 این انقلاب زمینی نیست... 🎙به روایت: حاج حسین یکتا ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
❀ چه زمستـــــان غــم انگیــز بـــدی خواهد شد... ماه دی باشد و آغــــوش کســـی کــم باشد💔 🖤 💔 ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
❀ #رمان #عشق_با_طعم_سادگی #پارت_چهل_و_دوم بدنم درد میکرد با زحمت خودم رو روی تختم بالا کشیدم و
دستش رو که بین دو دستم حصار کرده بودم فشار آرومی دادم و گفتم: _همین که با همه خستگیت اومدی اینجا و همیشه لبخند رو لبته برام دنیا دنیا می ارزه حاضرم همیشه تو خونه بمونم و بیرون نرم ولی تو باشی و فکرت مال من باشه! مگه فقط گردش رفتن و خوش گذرونی خاطره میسازه؟ وقتی دلنگرانم میشی برام میشه خاطره! لبخند محوی صورتش و پر کرد که گفتم: _ میدونی امیرعلی از وقتی فهمیدم دوست دارم؛ همیشه بایک رویا خوابیدم، اینکه تو خسته بیای خونه و دستها و لباسهات کثیف باشه و من کمکت کنم دستهات رو بشوری، بهت بگم خسته نباشی یک کمم غربزنم چرا لباست کثیف شده...! آروم خندیدو زیرلبی گفت: _دیونه ای ؟! همه دنبال یک شوهر نمونه میگردن که با افتخار کنارش قدم بردارن، اونوقت تو آرزوی شستن دستهای سیاه و لباس کثیفم و داشتی؟؟ نگاهم رو از چشمهایی که حالا برق میزدن گرفتم و خیره شدم به دکمه های ریز و سفید سر آستینش: _ افتخار میکنم کنارت قدم بردارم چون میدونم یک شوهر واقعی هستی که میتونم بهت تکیه کنم. داشتن ظاهر مدو مارک که فقط چشم پرکنه به درد من نمی خوره،چیزی که من و خوشحال میکنه اینه که تو باهمون دستهای سیاهت عجله کنی بیای دنبالم برای اینکه من توی شب معطل نشم. خیالم راحته اگه جایی کارم گره بخوره یا جایی باشم که بترسم و بهت زنگ بزنم سریع خودت رو بهم میرسونی و من به جون می خرم اون لباسهای سیاه کارت رو که از عجله یادت رفته باشه دربیاری میشه برام افتخار که برات مهم بودم ! دستش مشت شد بین دستهام.نمیدونم چرا کلافه شد ! نگاهش به زانوهاش بود و نفس میکشید عمیق ولی آروم و شمرده ! خواست حرفی بزنه که صدای محسن بلند شد که در جواب مامان تازه رسیده می گفت: _آقا امیرعلی پیش محیاست. دستش از بین دستم کشیده شدو ایستاد خیلی با عجله گفت: _ان شاالله بهتر باشی،من دیگه برم. حتی مهلتم نداد برای خداحافظی! دوروز گذشته بود و من هنوز فکر می کردم چرا اون شب امیرعلی زود گذاشت و رفت و حتی روز بعد فقط یک احوالپرسی ساده ازم کرد .نمیفهمیدم چرا یکدفعه امیرعلی مهربون شده ,میشد امیرعلی قدیمیه اول عقدمون. نمی دونم یعنی اون شب من حرفی زدم که ناراحت شد؟ کلاسم تموم شده بود و با بدنی که بی حال بود به خاطر سرماخوردگیه دوروز پیش, پله هارو آروم آروم پایین می اومدم با ویبره رفتن گوشیم توی جیب مانتوم اون رو برداشتم و تماس رو وصل کردم: _علیک سلام عطیه خانوم چه عجب یاد ما کردی؟؟ _علیک سلام عروس،بهتری ؟ به دیار باقی نشتافتی هنوز؟ _به کوری چشم تو حالم خوبه خوبه ،حالا فرمایش؟ _عرض کنم خدمتت که..حالا جدی جدی خوبی؟ _کوفت عطیه حرفت و بزن. دارم از خستگی میمیرم سه کلاس پشت سرهم داشتم الان تازه دارم میرم خونه! _خب حالا کوه که نکندی! پوفی کردم: _قطع می کنم ها. _تو غلط می کنی گوشی رو روی خواهر شوهرت قطع کنی بی حیااا. بلند گفتم: _عطی! خندید: _درد، نگو عطی آخر یکبار سوتی می دی جلوی امیرعلی. خب عرضم به حضورت که بااون اخلاق زمبه ایت.. کشیده گفتم: _ بی تربیت. قهقه زد: _ مامان گفت فردا نهار بیای اینجا. دلخور بودم از امیرعلی: _نه ممنون. صداش مسخره شد: _ وا چرا آخه؟ افتخار نمیدین یا دارین ناز می کنین ؟ گفته باشم خریدار نداره نیومدی هم بهتر! وارد حیاط دانشگاه شدم: _کشته مرده این مهمون دعوت کردنتم! _من همین مدلی بلدم میای دیگه؟ نفسم روباصدا بیرون دادم و بخار بزرگی جلوی دهنم شکل گرفت: _باشه ممنون از عمه تشکر کن! _خب دیگه خیلی حرف میزنی از درسهام افتادم اگه رتبه ام خراب بشه امسال, گردن تو. _نکه خیلی هم درس میخونی! _از تو درسخون ترم،خداحافظ محی جون! _خندیدم به دیوونه بازیش: _خداحافظ دیوونه! خودتی گفت و تماس قطع شد. ادامه دارد... ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
❀ #رمان #عشق_با_طعم_سادگی #پارت_چهل_و_سوم دستش رو که بین دو دستم حصار کرده بودم فشار آرومی داد
خوبی صحبت باعطیه این بود حسابی حال و هوات رو عوض میکرد... ازحالت غم زده بیرون اومدم و باصورت خندونی به آسمون گرفته نگاه کردم.چه قدر دلم برف و بارون میخواست! رسیدم به قسمت شلوغ حیاط دانشگاه. انگار همیشه تو این محوطه پر ازدرخت کاج که توی زمستونم سبز بود , بعد کلاس همه اینجا کنفرانس میزاشتن. قدمهام رو تند کردم ولی یک دفعه تحلیل رفت همه توانم! امیرعلی بود . آره خودش بود.باور نمی کردم اینجا باشه...متوجه من نشد و قدمهاش رو تند کرد سمت خروجی دانشگاه! نفهمیدم چطور شروع کردم به دوییدن و داد زدم: _ امیر علی ..امیرعلییی صدام رو شنید و ایستاد نگاه خیلی ها چرخید روی من که مثل بچه ها با هیجان میدویدم و امیرعلی که باصدای من وایستاد! سرعتم این قدر زیاد بود که محکم خوردم به امیرعلی، صدای پوزخند و تمسخر اطرافیانم رو شنیدم و متلک هایی رو که من و نشونه رفته بود، مگرمهم بود وقتی امیرعلی اینجا بود!؟ سرزنش گر گفت: _چه خبره محیااا؟ یادم رفته بود دلخوربودنم،با لبخند یک قدم عقب رفتم و به صورتش نگاه کردم: _ببخشید دیدم داری میری فکر کردم لابد با خودت گفتی من رفتم.اومدی دنبال من؟ به موهاش دست کشید و با کمی مکث گفت: _خب راستش آره! باهاش هم قدم شدم و بیرون اومدیم که گفت: _یکی از مشتری هامون ماشینش اینجا خاموش کرده بود زنگ زد اومدم اینجا. میدونستم امروز کلاس داری گفتم منتظرت بمونم باهم بریم ولی اصلا حواسم به سرووضعم نبود کاش نمی.... صدای پراز تردیدش رو نمی خواستم ... سرخوش پریدم وسط حرفش: _مرسی که موندی باهم بریم! نگاهش رو چرخوند توی صورتم و روی چشمهام ثابت شد و آروم گفت : _ماشین ندارم! لحن امیرعلی بوی کنایه میداد. نگاهی به خیابون خلوت انداختم و دستم رو دور بازوش حلقه کردم: _چه بهتر با اتوبوس میریم،اتفاقا خیلی هم کیف داره! نگاهش میخ چشمهای خندونم بود: _با این سرو وضعم با من سوار اتوبوس میشی؟ دستش رو رها کردم و یک قدم عقب عقب رفتم و امیرعلی وایستاد: _مگه سرو وضعت چشه؟؟ شروع کردم به تکوندن خاک شلوارش و لباسش: _ فقط یکم خاکی بود که الان حل شد. لکه لباست هم که کوچیکه! هنوزم نگاهش مات بود و خودش ساکت.به دستهاش نگاه کردم: _بریم یک آب معدنی بخریم دستهات روبشور، بریم که از آخرین سرویس اتوبوس جا میمونیم ها! نفس عمیق بلندی کشید: _محیا؟؟ لبخند نمی افتاد از لبم: _بله آقا ؟ سرش رو تکون داد: _هیچی ! یک شیشه آب معدنی کوچیک خریدو من روی دستهاش آب ریختم و کمک کردم تا اون لکه سیاه و چرب کف دستش که بی صابون پاک نمیشد از بین بره ! دستهای خیسش رو تکوند که من لبه چادرم رو بالا آوردم و شروع کردم به خشک کردن دستهاش .خواست مانع بشه که گفتم: _چادرم تمییزه! صداش گرفته بود: _می دونم نمی خوام خیس بشه! _ خب بشه مهم نیست ! هوا سرده دستهات خیس باشه پوستت ترک می خوره ! بی هوا دستهام رو محکم گرفت: _ بهتری؟ چین انداختم به پیشونیم ولی لحنم تلخ نبود بیشتر مثل بچه ها گله کردم: _چه عجب یادت افتاد،خوبم بی معرفت! فشار آرومی به دست هام داد: _ببخشید راستش من ... _باز چی شده امیرعلی ؟ اون شب حرف بدی زدم که به دل گرفتی؟ لبهاش رو برد توی دهنش و باناراحتی روی هم فشارشون داد که رنگ دور لبش سفید شد! _نه محیا جان نه! _پس چرا بازم یکدفعه...! پرید وسط حرفم..: _بهت میگم ولی الان نه.. بریم؟؟ به نشونه موافقت لبخند نصفه نیمه ای زدم و همراه امیرعلی قدم هام رو تند کردم تا به ایستگاه اتوبوس برسیم چون آخرین خط داشت میرفت.. ادامه دارد... ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
🌱 🧡 |فقیر‌وگوشه‌نشین‌محبتت‌هستم| |بساز‌با‌دل‌آنڪه،فقط‌تو‌را‌دارد| 💞 💛🌙 ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
♡ اللهم انی اسئلڪ...✨ الهے💫 تو دانایے و بہ جہل ما آگاه هستے❥ همہ ی مامحتاج تو هستیم و تو سرپرست مایۍ...🌿 خدایانقص و ناتوانے ما ࢪا ببخش ڪه ۻعیفیم و ناتوان...🥀 دستمان رابگیࢪ و ࢪستگاࢪمان ڪن 🌱 رستگاࢪ ڪه شویم تو راضےو خشنودمیشوے.🌱🦋✨ ‌ 🌿🌻یا راحم المساڪین🌻🌿 ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
1_324271782.mp3
1.78M
🌸امام خمینی (ره): اگر هرروز (بعد از نماز صبح) خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
۲ ✔️در زندگی زناشویی👩‍❤️‍👨 همه به دنبال "شادی و آرامش" هستیم. اگر قرار باشد که زندگی مان شاد و آرام نباشد خیلی خسارت می بینیم. ⚜ قرآن نیز "شادی و آرامش"😇 را ملاک قرار می دهد که؛ اگر میخواهید بدانید یک نفر چقدر مؤمن است ببینید چقدر شاد و آرام است. 💢 دو اصلی که ما باید تا آخر عمر به آن توجه کنیم عبارتند از: ۱. شادی ۲. آرامش 💡اول باید مهارت شاد😊نگه داشتن "خود" را بیاموزیم سپس باعث شادی و آرامش دیگری شویم. ازدواج👩‍❤️‍👨پیوند دو سیستم است، یک سیستم من و یک سیستمِ دیگرِ غیر از من با جنس و با روحیات و ساختار و محیط تربیتی متفاوت، بنابراین وقتی نتوانیم سیستم و ساختار خودمان را کنترل کنیم و برویم سراغ کنترل یک سیستمی که با ما شباهتی ندارد، مشکل ایجاد می شود. پس در شروع یک زندگیِ مشترکِ تازه، اصلِ "شاد و آرام" نگه داشتنِ خود در درجه اول و سپس شریک و زندگی خود بسیار مهم است. اگر در زندگی غصه و عصبانیت😡و..‌..باشد، از زندگی لذتی😍 نخواهیم برد. ۷۵ درصد زندگی ها یا طلاق یا فکر طلاق یا تحمل یا با طلاق عاطفی زندگی می کنند. اگر میخواهید جزء آن ۲۵ درصد اقلیت باشید، باید اصل بر این باشد که میخواهم خوشبخت باشم و برای این خوشبختی باید اطلاعات بدست آورم و مهارت پیدا کنم. ✨اگر مومن شاد و آرام نباشد اصلا ایمان ندارد✨ ✔️ اگر میخواهیم در زندگی تصمیمی بگیریم باید با همسرمان مشورت کنیم. انتخاب ما همیشه براساس اصول و عقاید ماست و در زندگی زناشویی نیز هر انتخابی می خواهیم بکنیم باید ببینیم آیا با دو اصلِ "شادی و آرامش"😇 سازگاری دارد یا نه؟! البته نه سازگاری با خوشایندِ خودمان. 💢 اصل "آگاهی داشتن" را نباید دست کم گرفت. مثلا شما به خاطر یه رشته وقت🕰 میگذارید، کلاس میروید، هزینه💵میکنید تا به چیزی که میخواهید برسید, اگر استاد ضعیف داشته باشی شکایت میکنی. در مورد همه تخصص ها همینطور است؛ ولی وقتی نوبت به خودمان میرسد مخصوصا در بحث "زناشویی" دچار بی حوصلگی😏شده و یا فکر میکنیم نیاز به کسب مهارت نداریم. مثلا نمی رویم مهارت های جنسی را بیاموزیم, که متاسفانه ۵۰ درصد طلاق ها به خاطر نداشتن روابط جنسی صحیح است. 🔺استاد محمد شجاعی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @emamzaman
هدایت شده از 🌸یاس گراف🌸
•★• هرگاه عقل عاشق شود عشق عاقل می شود آنگاه ..‌‌. 🔸نشر باشما🔸 @sohagraph ═══‍✵☆✵═══
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
❀ 🥀بسَمِ‌اللهِ‌قاصِم‌الجّبارین🥀 🌱بنام‌درهم‌شڪننده‌سرڪشان🌱 سلام به تک تک عزیزان همیشه همراه✋براتون
💔 سردار به تو غبطه خوردم که تو با این عظمت و جایگاه هیچ وقت دنبال مدرک و دانشگاه و مدرک دکترا و ... نبودی هرگز دنبال نام و عنوان نبودی هرگز به فکر استراحت نبودی مثل برخی ها سجاده آب کش هم نبودی وسط نماز از یتیم شهید گل و برگ گل گرفتی و هرگز به خاطرت رسوخ نکرد که شاید نمازم باطل شده باشد شاید فکر کردی این نماز نزد حق محبوب تر  است  و بلافاصله بعد از نماز یتیمی را که به تو گل داده بود غرق بوسه کردی سردار این قدر خاکی بودی که بجز در مراسم رسمی  درجه هایت را نصب نمی کردی لباس سبزت یا تنت نبود یا اگر بود  خاکی بود و گلی بود خانه ات ساده بود وسایل خانه ات چقدر معمولی و حیاط منزلت چقدر ساده و خودمانی و از همسرت خواستی که بر سنگ قبرت  بنویسند سرباز قاسم سلیمانی   بدون نام و عنوان اگر به ما بود برایت مزاری درست می کردیم درجه یک با چندین گنبد و گلدسته  در حد یک الگو و قهرمان  چه کنیم که خودت پیش دستی کردی و طور دیگری وصیت کردی  شاید تو ما را بهتر شناخته بودی  سردار کرار همیشه در سفر، سفر بخیر و سلامت  وقتی در سایت ها  دنبال می گشتم و دیدم نوشته به جز تاریخ تولد و محل تولد  اطلاعات بیشتری در دسترس نیست فهمیدم که ما واقعا تو را نمی شناختیم   تو از افلاک بودی نه در خط املاک اهل همت بودی نه اهل صحبت    مرد عمل بودی و نه مرد شعار دارای مقام بودی نه صاحب عنوان و مقام خوشا بحالت که یار نظام بودی و نه مثل ماها بار نظام تو سرباز ایران بودی نه سربار ایران تو به انتظار ایستاده بودی نه به انتظار نشسته  تو سوار بر تانک بودی نه سرمایه دار بانک نمی دانم تو چندمین بودی از 313  تن تو یار مردم بودی  و در مشکلات همیشه پشت مردم بودی  هر جا که عازم بودی حتما آن جا لازم بودی چه در اهواز چه حلب چه بغداد و چه دمشق و یا اربیل  و در آخر در سرزمین کوفه به شهادت رسیدی بدن مطهرت هم باز به زیارت رفت کربلا کاظمین نجف قم مشهد و آن وقت در خاک آرام خواهی  گرفت تا بر افلاک قدم بگذاری سردار شهادتت مبارک سردار ما را ببخش که  تو را نشناختیم والبته مهم هم نیست چون که صد البته آسمانیان تو را بهتر می شناسند  سردار ببخش که درجه ای نظامی بالاتر از سپهبد نداریم که بردوش و یا برسینه است بگذاریم .  سردار ما تا بحال فکر می کردیم که تو فتح الفتوح کردی ولی تشییع جنازه ات به ما فهماند که تو فتح القلوب کردی دیروز  دیدیم که دوباره در اهواز سیل آمد اما این دفعه سیل جمعیت بود که با لطف خدا تبعات این سیل درخت ظلم و ستم را از ریشه برخواهد کند  به امید آن روز سردار برای ما دعا کن که به دعایت سخت محتاجيم. 🔻 🌺 @Eashgh_313 ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
❓ احاديث امام مهدی علیه السلام به چه صورت به ما رسيده است؟ 🔺‌ سخنان امام عصر به دو صورت به ما رسيده است: ۱. توقيعات ۲. ملاقات 1⃣ توقيعات: توقيع يعنی، نامه‌ای كه امام به فردی می‌نوشتند. در اين رابطه گفتنی است امام زمان دو نوع غيبت دارند: غيبت صغری و غيبت كبری. در غيبت صغری امام، چهار نايب خاص داشتند كه آنها رابط بين امام و مردم بودند. يعنی نامه و سؤالات مردم را به امام مي‌رساندند و جواب آن را از او گرفته و به افراد می‌دادند. غيبت صغری ۶۹ سال طول كشيد، در اين مدت نامه‌های فراوانی شامل سخنان و پيام‌های امام به شيعيان صادر شد. تعدادی از اين نامه‌ها يا به اصطلاح توقيعات، در كتاب‌های حديثی (مانند كتاب كمال الدين شيخ صدوق، غيبت شيخ طوسی، بحار الانوار و...) آمده است. 2⃣ ملاقات: بخش ديگری از سخنان امام زمان به صورت شفاهی و در ملاقات و ديدار با آن حضرت شنيده شده و در كتاب‌ها نقل شده است. البته اكنون ما در حال غيبت به سر می‌بريم و قرار نيست كسی به محضر آن عزيز برسد، مگر اين كه به طور استثناء چنين سعادتی براي كسی اتفاق بيفتد. بنابراين نبايد ادعای ملاقات را به سادگی و از هر كس پذيرفت. به علاوه در زمان غيبت كبری چون امام نايب خاص ندارد، بنابراين به وسيله كسی پيام نمی‌فرستد. به همين جهت در حال حاضر اگر كسي ادعای نقل قول از طرف امام بنمايد، ما نبايد آن را بپذيريم. 🔹 با توضيح داده شده معلوم شد اكثر سخنان نقل شده از آن حضرت، چيز‌هايی است كه در توقيعات آمده است و تعداد كمی نيز حاصل ملاقات‌ها می‌باشد (به خصوص ملاقات‌هايی كه در غيبت صغری اتفاق افتاده است). 💢 اين نكته را هم نبايد فراموش كرد كه سخنان نقل شده از امام زمان مانند ساير احاديث، بعضی دارای سند و مدرک قوی بوده و قابل اعتماد است و بعضی سند معتبری ندارد؛ لذا چندان نمی‌توان آنها را معيار عمل قرار داد ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشارت ظهور به حضرت یوسف✨🕊 * اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*🌷 اللهم عجل لولیک الفرج🌺 { 🌱} ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄
❀ |°•.🌷.•°| 💚 هر‌وقت‌بیڪار‌شدی‌یه‌تسبیح‌بگیر‌ دستت‌هے‌بگو 🌸 🌸 هم‌دل‌خودت‌آروم‌میگیره‌هم‌دل‌ آقاڪه‌یڪے‌داره‌برای‌ظهورش‌دعا‌مےڪنه❤ 🌸 ❀[ @EmamZaman ]❀ ┄┅═✧❁✧═┅┄