eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
10.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
|گوشت وشیر، گوشت می رویانندواستخوان هارااستحکام میبخشند.| 🌸 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هشدار سخنگوي ارشد نيروهاي مسلح به کانديداهاي رياست جمهوري سردار شکارچي: سربازي را وارد وعده هاي انتخاباتي خود نکنيد 🔷 چهل درصد کسری نیرو داریم، بیش از 8 هزار کیلومتر از مرزهای کشور توسط همین سربازان حفاظت میشود @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#اسلام_شناسی #دین (قسمت۲) 🔰ولی نکته اينجاست که در هيچ دين و آئينی،اولاً ادعائی که اسلام دارد موجود
(قسمت۳) ❇️يعنی همان طور که معتقديم بشريت در طول روزگار متمادی هميشه رو به رشد بوده است و در حال ترقّی، به تناسب اين ارتقای قابليّات او، اعتقادات او نيز بايد کامل تر و عالی تر شود. 💠در همين موضوع نقش  به خوبی روشن می شود، چرا که 1⃣ اولاً از نظر دستوراتی که در اسلام مشاهده می شود، تمام دستورات کمالی و خير اديان ديگر در آن به نحو کامل تر و بهتر موجود است 🔅(و اين مسئله ای است که دانشمندان و علمای ديگر اديان نيز به آن معترفند) 2⃣ثانياً در هيچ کجای آن دستوری منافی با کمالات انسانی ديده نمی شود )🔅چنان که بالعکس، در ديگر اديان، به حدّی از اعتقادات خرافی و دستورات مذموم وجود دارد که سياستمداران جامعه های مختلف بعضا نسبت به وجود چنين احکامی در بين دين خود اعتراض می کنند! 3⃣اديان قبلی نيز به محقق شدن چنين دينی خبر داده اند و متن کتب الهی آنها بوده است 4⃣ رابعا به عنوان آخرين دين رسمی و کلی الهی شناخته شده و قبول شده است. ⏮به هر حال آنچه ما در مورد اسلام مشاهده می کنيم و نه تنها ما، بلکه تمام متفکرين غرب و شرق به آن مُذعن هستند، رسيدن به کمالی است که هيچ دينی تا به امروز متکفّل رساندن انسان ها به آن حد نشده است. 🔻 اين را نيز متذکر شوم که در هيچ دينی تا به امروز، بعد از پيامبر آن دين و جانشين رسمی او، کسانی پيدا نشده اند که در عمل، به اوج کمالات انسانی رسيده باشند، جز عالمان و عارفانی که در پرتو دين مقدس اسلام به اين درجه رسيده اند که با مراجعه به کتب مفصل اخلاقی و تاريخی، نمونه های بسيار آن يافت می شود. . @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
❣ 🌼 نمازاول وقت اقتدابه امام زمان عج هست، جهت ادای نمازاول وقت بشتابید🕊 امام زمانم 💛 برای خشنودی دل مهربانتان نمازم را اول وقت میخوانم 🥰 📱گوشی هامون و بزاریم کنار آماده بشیم برای نمازاول‌وقت 🌹 📿 🤲 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
💟⇦•به خـودت نگاه کن٬در طول روز چن تا گنـاه می کنی؟؟؟!!! ✳️⇦•چه لذتی در گناه وجود دارد؟ وقتی بدانیـم با این گناه نافرمانی ڪسی را کردیم که یک عمـر نمڪش را خوردیم 💠⇦•چه لذتی در گناه می تواند وجود داشته باشد؟! وقتی در پـس هر گناهی قـلب مبارک امام را می شڪنیم و ظهورش را عقب می اندازیم 👆به خـدا قسم غیبت امام_زمان (عج) همان خانه نشینے علیـست ...💔 فقط چند سالے❗️ طولانی تر @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | کنترل غریزه جنسی نوجوان و بخشی از همایش رفتار با نوجوان 🔥 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
♻️رهبرانقلاب: (عج) اکتفا نمی‌کند که یک جامعه‌ای داشته باشد و حصاری به دورش بکشد. امام زمان با هر حرکت ظالمانه‌ای در دنیا مقابله می‌کند. @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#رمان #تا_تلاقی_خطوط_موازی #پارت_چهارم حس حماقت میکردم. انگار همان بی وجدانی بهتر است. طوری گونه
_بهار؟؟ ملحفه را از روی صورتم کنار زدم وبه نسیم خواهر بیست وشش ساله ام چشم دوختم _چی کار داری؟ _بیا شام آمادست. _میل ندارم. _باز چی شده؟ از صبح سرکار بودی،حالا میگی میل نداری؟ _همونجا یه چیزی خوردم. او که از کودکی صدوهشتاد درجه با من فرق داشت کنارم نشست ودر حالی که حلقه ای از موهایم را تاب میداد گفت: _میدونی بهار؟ منم یه جوریی ام.. _مگه من گفتم یه جوریم؟؟! خنده ی ملیحی کرد وآهسته گفت: _کاملا مشخصه.نیازی نیست بگی.! برای آنکه فکرش منحرف شود ومن را سؤال پیچ نکند،پرسیدم: _تو چت شده آبجی ؟ انگار که منتظر یک درد دل جانانه باشد؛شروع کرد: -میدونی بهار..با اینکه فرید رودوست دارم، اما خب، چندوقتیه که با خودم میگم کاش مثل بهار اول جَوونی میکردم بعد رام میشدم.! سرجایم نشستم وبا لبخند گفتم: _تو الان فکر میکنی من خیلی جوونی کردم؟ _خب معلومه. فکر نمیکنم.بلکه مطمئنم. تو حسابی پدر ومادر رو دق دادی و حالا اشباع شدی! سری به افسوس تکان دادم. چرا اطرافیان انقدر من را بی غم و دغدغه میدیدند؟؟ رو به نسیم گفتم: _هرکس مشکلات خودش رو داره نسیم!درضمن مگه دق دادن مامان بابا کار خوبیه؟! _منظورم رونفهمیدی...در کل از اینکه از اول مثل تو رفیق باز وخوش گذرون نبودم دلچرکینم.. حس میکنم حالا که انقد چشم و گوش بسته با فرید نامزد کردم اُمُل و احمقم. نمیدانست که حسرت یک لحظه زندگی و آرامشش رو میخورم _بهتره بریم شام بخوریم؛ اشتهام با این حرفای جالبت برگشت! نمیدونستم زندگیم انقدر از دید دیگران قشنگه. به بازویم کوبید وگفت: _دیدی؟! تو همیشه شاد وخوش رو هستی...کلا بی غمی! و نمی دانم برای بار چندم در این هفت سال؛بازهم ازفروپاشی مثلث دوستی ام پرسید: واقعاً چرا با اون دوتا دوست با حالت بهم زدی؟ _صدبار توضیح دادم نسیم.بازم میپرسی؟؟ چشمانش را تنگ کرد وگفت: _یعنی فقط بخاطراینکه با پسرا دوست میشدن تو ترکشون کردی؟! تویی که خودتم گاهی زیرآبی میرفتی؟!! با خنده درحالی که از اتاق مشترکمان خارج میشدم گفتم: _شاه بخشید شاه قُلی نمیبخشه؟! مامان بابا ولم کردن تو ولم نمیکنی! کسی خبر نداشت که این بهار دیگر بهار اوایل نمیشود. بهاری که شاد و پرانرژی بود.بهاری که واقعاً بهاری بود! @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#رمان #تا_تلاقی_خطوط_موازی #پارت_پنجم _بهار؟؟ ملحفه را از روی صورتم کنار زدم وبه نسیم خواهر بیس
در حالی که صورتش را اصلاح میکردم، حس میکردم زل زده است به چهره ام. دست از بند کشیدم ونگاهش کردم. لبخند مهربانی به رویم زد وگفت: _ماشاءَالله یه پارچه خانمی. به زور لب هایم را شکل یک سهمی صعودی کردم وگفتم: _شما ودختر خانومتون به من لطف دارین همچینم که میگین نیستا !! _نه عزیزم.بهتره یه سؤال در مورد ما از خانوم تأثیری بپرسی! ما آدمایی نیستیم که الکی حرفی بزنیم. این جمله ی محترمانه ودر لفافه پیچیده شده؛ معادل این جمله بود " ما آدم های گُنده ای هستیم!" خب تا حدودی میدانستم از مشتریان خاص هستند اما از آنجایی که خیلی وقت بود تلاش میکردم از حاشیه ها به دور باشم؛کنجکاوی خاصی در موردشان نکرده بودم. کارش را تمام کردم و در آخر گفتم : _مبارک باشه. آمدم برگردم که دستم را گرفت: _دخترم؟ میشه شماره شمارو داشته باشم؟ گیج نگاهی به او ونگاهی به سالن انداختم.کسی متوجه ما نبود. به زور لبخند دست پاچه ای زدم وگفتم: _عذر میخوام،واسه چی؟! دستم را که هنوز در دستش داشت؛به گرمی فشرد وگفت: _برا یه امر خیر، اصل مطلب رو گفتم تا بیشتر از این رنگ و روت نپره! _ببخشید خانم حسینی،اما من قصدازدواج ندارم.این رو به عنوان یک جمله ی کلیشه ای ویا ازسرباز شدن نمیگم. من واقعا لزومی نمیبینم که فعلا ازدواج کنم. با همان لبخند که جزءِ لاینفک صورتش بود پاسخ داد: _طبیعیه که این جوابو بدی.خب تو دختر محجوبی هستی که ممکنه با شنیدن اینطور درخواست ها استرس داشته باشی، اما من به تو این قولو میدم که نظرت با دیدن پسرمن عوض بشه. _باور کنید نازکردنی درکار نیست! اصلا نه حالش رو دارم نه وقتش رو.اینکه میگم "نه" از ته دل میگم. _باشه.سعادتش رو نداشتیم که خود عروس خانم به ما جواب بده! اما با اجازت از خانم تاثیری شمارتو میگیرم! سرم را پائین انداختم وبه این فکر کردم که نهایتاً میگویم "خوشم نیامده" و همه چیز تمام میشود. با خجالت دستم را از دستانش در آوردم وبا اجازه ای گفتم بازهم صدایم زد وگفت: _اگر خودت شمارت رو میدادی؛نظرم درموردت عوض میشد..اما حالا که این حیا و متانتتو دیدم؛صدبرابر مصمم شدم! به اجبار لبخندزدم و ازش دور شدم فقط دیواری میخواستم که سرمو به اون بکوبم. @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
آخرین‌ جمعه ماه شعبان را غافل نشویم! 🌹 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
🍃✨ هر وقت تونستۍ جلو نَفْسِ خودتو بگیرۍ که گناه نکنۍ ؛ اونوقت میشۍ منتظر صاحب الزمان (عج)..🌱 ! @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄