چالش‌عکس #عید_غدیر 🌸 شرکت کننده شماره 3⃣ فاطمه ابراهیمی ۱۰ساله

💠تربیت نسل مهدوی ♨️تربیت امام زمانی (۲)... 🔸اقدامات عملی برای مانوس کردن کودکان با امام زمان عجل الله‌ فرج #حجت‌الاسلام‌علی‌میری #کودکان‌مهدوی #امام_زمان♥ 【@emamzaman】

🔶مهربانی و محبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نسبت به ما...⁉️ #امام_زمان #کلیپ_مهدوی 【@emamzaman】

🌱باز هم یک جمعه ی بدون تو ، باز هم همان تلخکامی قدیمی ؛ و باز هم قلبی مالامال دلتنگی … در عصری که بدون تو به غروب متصل می شود … 😞♥️ #امام_زمان #اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 【@emamzaman】

در روزگار سردی داروی هر دردی۔۔💔 #حمید_علیمی #امام_زمان 【@emamzaman】

سالروز ولادت باسعادت امام پاڪی وروشنایی امام هادی علیه السلام مبارڪ باد.😍♥️ #امام‌_هادی #میلاد_امام_هادی 💐🎊

🌿پرسید دوست دارید به ایرانی ها چی بگید؟! ایشون گفتن: خوشا به حالشون که ولی فقیه مثلِ آقا دارند..♥️ #شهیدانه 🕊 ‌‌#شهیدابومهدی‌المهندس 【@emamzaman】

[°•💕☁️•°] لِذَت‌وصل‌نَدانَدمَگَرآن‌سُوختِه‌ای کِه‌پَس‌اَزدوری‌بِسیار،به‌یاری‌بِرسَد!...🙃 #امام_زمان 💫 #پروفایل✌ 【@emamzaman】

چالش عکس #عید_غدیر 🌸 شرکت کننده شماره 4⃣ حمیدصادقی مقدم استان خراسان رضوی شهرستان گناباد

چالش‌عکس #عید_غدیر 🌸 شرکت کننده شماره 5⃣ بهاره سادات حسینی شهرستان محلات

چالش‌عکس #عید_غدیر 🌸 شرکت کننده شماره 6⃣ سیده آینا قطبی و سیده آیدا قطبی از اهواز

🌱تشـرفات... خادم حضرت امام حسن عسکری علیه السلام نقل میکند: من از جمله خدمتگزاران حضرت بقیةالله ارواحنا فداه به امر پدر بزرگوارشان بودم. کارم این بود که آن حضرت را از سرداب بیرون می آوردم و خدمت امام حسن عسکری علیه السلام می بردم و بعد از اینکه حضرت ایشان را می دیدند باز بر می‌گرداندم. روزی طبق معمول آقا را از سرداب بیرون آوردم و خدمت پدر بزرگوارش بردم. حضرت ایشان را بر دامن خود نشاندند و صورتش را بوسیدند و با هم به زبانی تکلم نمودند که من نمی فهمیدم چه لغتی است. بعد هم فرمودند ایشان را به سرداب برگردانم. وقتی حضرت را بردم و خودم برگشتم دیدم افراد زیادی از نزدیکان «معتمد عباسی» نزد حضرت عسکری علیه السلام هستند و به حضرت می گویند: خلیفه به شما سلام می رساند و می گوید: خبردار شده ایم خدا به شما پسری کرامت کرده و او الان بزرگ شده است، چرا ما را از موضوع مطلع نکرده ای تا ما هم در شادی شما شریک باشیم؟! اکنون باید آن مولود را بفرستی چون ما مشتاق دیدارش هستیم. وقتی من پیغام خلیفه را از ایشان شنیدم خیلی مضطرب شدم اما حضرت عسکری علیه السلام خطاب به من فرمودند: فرزندم حجت خدا را پیش خلیفه ببر. از شنیدن این کلام امام اضطرابم زیادتر شد و تحیرم بیشتر گردید چون یقین داشتم خلیفه در صدد قتل حضرت بقیه الله علیه السلام است؛ لذا در رفتن به سرداب و آوردن آن حضرت تعلل می نمودم و به حضرت عسکری علیه السلام نگاه می کردم؛ ولی حضرت به روی من تبسم نمودند و فرمودند: نترس، برو حجت خدا را پیش خلیفه ببر. هیبت امام مرا گرفت. رفتم و وارد سرداب مقدس شدم دیدم صورت سرور و مولایم مثل آفتاب درخشان است و آن خال سیاهی که بر گونه راست داشت مثل ستاره ای پر نور می درخشید. هیچ وقت آقا را به آن حسن و جمال ندیده بودم. آن سرور را بر دوشم گذاشتم و از سرداب بیرون آمدم و از خانه خارج شدم. تمام شهر سامرا از زمین تا آسمان از نور صورت مبارکشان روشن و منور گردید. زنان و مردان در خیابان ها و راه ها جمع شده و بسیاری از آنها بر بالای بام ها آمده بودند تا جمال بی مثال امام زمان ارواحنا فداه را مشاهده کنند. چنان ازدحامی شد که راه رفتن بر من دشوار گردید. گماشتگان خلیفه مردم را از اطراف من دور می کردند تا این که مرا وارد دار الاماره نمودند... #تشرفات #قسمت_اول #امام_زمان♥ 【@emamzaman】